مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

رسید ماه تو ...

12 مهر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

بالاخره محرم آمد ! میان ماه های قمری تنها سه ماه است که اهل آن ماه ها برایش روز شماری میکنند … ذیحجه است که اهل عرفات برای آمدنش لحظه شماری می کنند … رمضان است که علویون برای آمدنش بی قرارند و محرم است که تمام کائنات٬ سینه زنان و فرشتگان برای آمدنش بی تابند … و من معتقدم هر چه که به آدم قرار است از بهره و فیض بدهند در همین سه ماه است !

تا بحال برایم پیش نیامده بود که در اوج بیداری و قدم زدن هرچند لحظه یکبار از خودم نیشگونی بگیرم تا مطمئن شوم خواب نیستم ! غروب با بچه های گروه قرار گذاشتیم که کار و گزارش نویسی را تعطیل کنیم و با هم به حرم امام حسین برویم .. یکی از بچه ها نوحه ی زیبایی در موبایلش داشت که صدایش را بلند کرد و همه راهی شدیم ..و با هر قدم یک نیشگون از خودم می گرفتم تا مطمئن شوم این منم که این روزها را در کربلا می گذرانم .. و دیدن این بهشت رویا نیست…
مسیر ورودی مان را دور زدیم از کنار تل زینبیه رد شدیم تا از باب قبله وارد حرم شویم .. جمعیت زیادی در اطراف تل زینبیه و باب قبله و بین الحرمین موج می زد .. آدم از باب قبله که وارد حرم امام حسین می شود انگار یک راست به آغوش حضرت می افتد .. اصلا یک حال دیگری دارد که سایر درب های ورودی ندارند .. بالای درب ورودی واقع در ایوان طلا حدیث معروفی کاشیکاری شده که پیامبر فرموده اند : حسین منی و انا من حسینی !
همه ساکت رو به حرم نشسته بودیم هیچ کس نمی توانست سکوت را بشکند تا بلکه بغض هایمان شکسته شود …
یاد عبارتی افتادم٬به یکی از بچه ها که کنارم نشسته بود ٬  آرام گفتم : یک جمله ی نابی هست که بدجور با دلم بازی میکند و این روزها هر وقت یادش می افتم تمام وجودم اشک می شود :
من اراد الله به خیرا قذف فی قلبه حب الحسین و زیارته !
با اینکه خیلی آرام با دوستم حرف میزدم ولی انگار همه ی بچه ها این جمله را شنیدند و جرقه ای خورد در انبار بغضشان و صدای گریه ی همه مان بلند شد …
من اراد الله به خیرا قذف فی قلبه حب الحسین و زیارته …
و نه اینکه زیارت حسین  بُعد مکانی داشته باشد ! بلکه فطرس ملک از همه جا سلامهای عاشقان را به حضرت می رساند .. شاید سلامی که شما از راه دور می دهید زود تر از من که اینجا هستم به حضرت برسد .. بُعد منزل نبود در سفر روحانی .

خیلی اتفاقی داشتم از کنار حرم حضرت عباس رد می شدم که چهره ی یکی از خادمان حرم به نظرم  آشنا آمد … هر چه فکر کردم یادم نیامد کجا دیدمشان اما مطمئن بودم که می شناسمشان . رفتم جلو و سلام کردم و گفتم شما برای من خیلی آشنا هستید ولی یادم نمی آید کجا دیدمتان !
گفت : کتاب کرامات حضرت عباس رو خوندید ؟ گفتم بله ! گفت عکس من در آن کتاب است ! آن کتاب نوشته ی پدرم است . و مرا دعوت کرد به قسمتی از حرم رفتیم و نشستیم و با اینکه به سختی فارسی صحبت میکرد ولی من متوجه حرف هایش می شدم . حاج مرتضی کشوان بود پسر مرحوم کشوان و ۴۰۰ سال است که اجدادش نسل به نسل خادم حضرت عباس بوده اند وحالا افتخار این خدمت به او و پسرانش رسیده . خاطرات جالبی برایم گفت از حرم و کرامات حضرت عباس . (کشوان به معنای همان کفشدار یا کفشداری در زبان فارسی است) و این یعنی اجداد حاج مرتضی کشوان ۴۰۰ سال است خاک حرم حضرت عباس را خورده اند و چه سعادتی دارند بعضی افراد !
یک ساعتی با ایشان صحبت می کردم و قرار شد در روزهای آتی مرا به قسمت هایی از حرم ببرد و آدرس هیئتشان را هم به من داد و گفت هر سال محرم ها فقط به عشق امام حسین و حضرت عباس روزانه  ۶۰- ۷۰ دیگ بزرگ غذا می پزد و بین زائران امام حسین پخش میکند ..
روز عجیبی بود امروز …
وهر لحظه که می گذرد عجیب تر می شود .. نمیدانم چرا حس میکنم محرم امسال یک جور دیگر است .. ونباید این ده روز را از دست داد .. این ده روز خیلی راحت می شود به امام حسین پناهنده شد . اصلا همه ی روزهای سپری شده و نشده یک طرف و این ده روز محرم یک طرف دیگر !

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت 

 وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت 

 مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست 

 شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

دعا کنیم برای همدیگر
دعا می کنم برای همه تان
و ان شا الله خدا هم اجابت .

بقلم حمیده اسلامی

 نظر دهید »

مرا به محرم برسان...

10 مهر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

غروب مسجد کوفه ناگفتنی است . کیف میدهد نشستن میان مسجد و آرام گرفتن .
خاصه اینکه هوای بالای سرت هم نیمه ابری باشد و نسیم خنکی بوزد . آسمان آبی بیفتد پشت گنبد حضرت مسلم و نور زرد از زیر گنبد بتابد به آسمان..
آب ِ حوض میان مسجد موج میخورد و بچه ها با لهجه های غلیظ عربیشان آب بازی میکنند ..
محراب حضرت علی علیه السلام خلوت است . کنارش هم یک منبر با سنگ مرمر است . جلوی منبر نشستم که خستگی در کنم ، نمیدانم چه شد یاد سکانس آخر فیلم مختارنامه افتادم . دلم یک جوری شد .. دلم مُحَرَم می خواهد .. هرچند که مُحَرَم در قلب فاطمیه است . اما من دلم محرم میخواهد . همان عَلم و کُتل ها را .. همان زنجیر زنی ها را .. همان چای روضه های ” حسین” را ..
اصلا چقدر دلم ” کربلا” میخواهد .

بقلم حمیده اسلامی 

 نظر دهید »

میهمان شده ام

08 مهر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

مثل همه ی شب های دیگر خوابم نمی برد و مهمان کتاب شده ام ! ” این است بهشت” را می خواندم به قلم استاد مرتضی آقا تهرانی .. عجیب نیست که حال و هوایم را عوض کند .. لحظه به لحظه اش خاطرات سفر عتبات را برایم زنده می کند ..

./ ساعت ۳ نیمه شب آماده شدم برای رفتن به مسجد کوفه . گرمای هوا و تابش مستقیم خورشید و اعمال زیاد مسجد کوفه همه دست به دست هم داد که عزم جزم کنم که نیمه شب تا طلوع آفتاب را مهمان مسجد کوفه باشم .
چند ثانیه ای کنار مسجد ایستادم .. اثری از دارالاماره کوفه نیست . به جز یک ستون به شدت تخریب شده ..

در ِ دار الاماره باز شد . مختار با لباس سفید سوار بر اسب از دروازه دارالاماره خارج شد .. موی سپید کرده از جفای کوفیان . کدام ورق تاریخ است که از جفای کوفیان برسینه اش داغ نداشته باشد ؟

./ خبری از تفتیش نیست . همه ماموران امنیتی خوابند . خیلی راحت و بی دغدغه بدون انتظار در صف تفتیش ٬ به داخل مسجد می روم .. چراغ های مسجد خاموش است .. یک تاریکی زیبایی که با تابش ِ قشنگ ِ مهتاب مرا به وجد می آورد .. ماه در میان مسجد است . جایگاه کشتی نوح ٬حوض ِ پر آب ِ وسط مسجد است .. عکس ِ ماه افتاده در آب .. هیچ کس نیست .. دور تا دور مسجد را نگاه میکنم .. دلم برای همه جایش تنگ شده .. حاشیه نوشت های بالای دورتادور دیوار مسجد کوفه خطبه بدون نقطه ی مولاست .. گفتم مولا ! چقدر دلم برای مولا تنگ شده ..

تیر خورده به قلبش .. شاید به بالای قلبش .. خون دویده بر تار و پود لباسش .. محاسن سپیدش هر لحظه به چشمم زیباتر می آید .. پایش فرو می رود در آب ِ حوض ِ وسط مسجد .. همانجا که جایگاه ِ کشتی نوح است .. هر تیری که می نشیند بر بدنش چشم هایم را می بندم و آه می کشم .. آه می کشم .. آه ..

./ چادر نمازم را سرم میکنم و می دوم میان مسجد .. همه جا تاریک است و نور سبزی از میان ضریحی که میان دیوار است می تابد بیرون .. پاهایم سست می شود و چشم هایم مشتاق .. هیچ کس نیست .. این خلوتی ِ نیمه شب٬ چقدر شیرین است .. می روم کنار محراب مولا .. بی دغدغه از ازدحام و شلوغی٬ محراب را در آغوش میکشم .. صدای نفس هایم می پیچد در گوشم .. می نشینم کنار محراب .. نور سبز درون محراب چند روز دیگر قرمز می شود .. اللهم العن قتلة امیرالمومنین …

تا می آیم تیرهای بدنش را بشمارم ٬ رنگ خون دلم را می لرزاند .. چه کسی می گوید این محب و چه بسا شیعه ی به خون غلتیده ٬ مهر آن دو ملعون را در دل داشته !؟ بخدا که باور نمیکنم .. سینه خیز می رود .. زیلوهای مسجد رنگین می شود به خونش .. خودش را می کشد به سمت محراب مولا .. تکیه می دهد به منبر مولا .. چشم هایش از مرگ نمی هراسد .. چه میگویم ؟ مرگ ؟ مرگ حقیر است در برابر مردان خدا .. باور کن عاقبت روی پاهای مولا جان داد ! لبخندش را ندیدی ؟

./ ازمحراب بیرون می آیم و مشغول انجام اعمال مسجد کوفه می شوم .. نسیم خنکی می وزد .. بعید است از این هوای گرم که اینچنین نسیمی داشته باشد .. نور مهتاب هم عجیب منور کرده حیاط بدون سقف مسجد کوفه را ..
صدای اذان صبح که می پیچد بهشت خدا روی زمین را به چشم می بینم .. سجده رفتن بر سنگ های مسجد کوفه شهدی دارد که خدا بر همه ی محبان مولا بچشاند ان شا الله .

میدانی به چه فکر میکنم ؟ به اینکه بعضی از آدم ها چقدر مطهرند ! انقدر مطهرند که باید برای زیارتشان از مسجد عبور کنی ..باور کن فضیلت میخواهد٬ سعادت می خواهد ٬ که مسلم باشی .. که مختار باشی .. که محبان اهل بیت برای زیارتت ناگزیر شوند از مسجد طی طریق کنند تا برسند به آستانت ..
دلتنگ مسجد کوفه شده ام .. دلم ” قم اللیل الا قلیلا ” می خواند .. چشم هایم را می بندم و در میان مسجد کوفه چادر نمازم را سرم میکنم ..

خدایا ما را به محرم برسان…

بقلم حمیده اسلامی

 نظر دهید »

از نجف تا بیقراری

08 مهر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

گاهی مسیری در زندگی ما راه باز میکند که مثل یک رود ما را با خود می برد . شاید برای همین است که روایت داریم ٬ یک ساعت تفکر معادل هفتاد سال عبادت است ! مخصوصا اگر به حساب و کتاب خودت هم برسی و بفهمی که پرونده ات سیاه بوده اما مشمول رحمت خدا شده ای !
این روزها وقتی می نشینم روبه روی حرم امام علی علیه السلام و فکر میکنم ٬ هیچ چیزی جز شرمندگی ندارم در پیشگاه خداوند و مولا !
شاید یکی از خوبی های یادداشت کردن هر کاری که در زندگی میکنیم چه خوب و چه بد این باشد که با یک نگاه اجمالی می فهمیم که چه کرده ایم ! روبه روی حرم مولا لحظه لحظه های زندگی این یکسال اخیرم را ورق میزدم .. و میان آن همه سیاهی لطف و رحمت خدا را دیدم ! و شک ندارم که این سفر از برکت شب قدر بوده است ! از برکت اینکه خدا شب قدر همه را در هم می خرد … از برکت اینکه خدا شب قدر به شدت گناهکاران را نمک گیر میکند … و از برکت اینکه شب قدر چه قدری دارد و ما بی خبریم !
شب قدر امسال علاوه بر همه ی آنچه که یک گناهکار از خدا میخواهد در جهت عفو و مغفرت دو آرزوی بزرگ از خدا خواستم که واقعن خودم را لایقش نمیدانستم ! یکی قبول شدن در آزمون ورودی یک موسسه ای بود که به شدت به تحصیل در آنجا علاقه داشتم ! و دیگری زیارت عتبات عالیات بود !
و حالا که رو به روی حرم مولا به شب قدر گذشته فکر میکنم خود را غوطه ور در رحمت خدا می بینم با اینکه لایقش نبوده و نیستم !
یکماه پیش در کمال ناباوری در آزمون ورودی همان موسسه با رتبه ای که حتی تصورش را نمیکردم قبول شدم و حالا چند روزی است که در نجف ساکنم !
خدایا تو چقدر بزرگی و مابندگان چقدر حقیر !
صبح بعد از نماز به کنار ضریح مولا رفتم ٬ جای همه تان خالی خیلی صفا داشت . چشمم به درب ضریح حضرت علی علیه السلام افتاد (درب ضریح در قسمت خانم ها قرار دارد لذا آقایون از دیدن این درب باشکوه محرومند ) . دقت کردم تا آیه ای را که روی درب ضریح بود بخوانم . 
قسمتی از آیه ۵۸ سوره بقره بود :
“ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ”
و خواندن معنی و تفسیر این آیه را به شما توصیه می کنم ! مخصوصن تحقیق و تفحص درباره واژه ی ” حطه “ را !
از صبح که آیه را روی ضریح دیدم ٬ ورد زبانم همین آیه شده ! 


به جهت انجام یک پروژه تحقیقاتی در این سفر٬  باچند نفر از بچه های گل و باصفا همسفر شده ام و هر یک وظیفه ای بر عهده داریم که گاهی فرصت کم می آوریم ! دو نفر از آقایون و یک نفر خانم از تیم رباتیک یکی از دانشگاه های دولتی تهران و یکی از دوستان متخصص فلسفه اسلامی ٬ دیگری مهندس عمران و متخصص شهر سازی در تیم ماست و خدا را شکر من هم یکی از اعضای این تیمم ! لحظات اینجا برایمان حکم طلا را دارد ! لذا تصمیم گرفتیم به جای دیدن سریال مختار وقت را مغتنم بشماریم و عازم مسجد کوفه شویم و به زیارت حضرت مختار بن ابو عبیده ثقفی برویم !
جایتان خالی لذتی دارد در آغوش کشیدن مزار شریف مختار ٬ خاصه اینکه به برکت این سریال مختار نامه شخصیت مختار و هیبتش برای همه ملموس شده است و با عشق بیشتری به زیارتش میرویم .
و البته سعی میکنم از وقت خوابم ( که البته به دلیل حجم بالای کارمان در هر ۲۴ ساعت فقط مجاز به ۲ساعت خواب هستیم!!! )بزنم و بیایم نت و چندخطی از این روزهایم را بنویسم .

عمری است که دل دادم و دلدار نیامد
عمرم ز غمش سر شد و غمخوار نیامد
ای وای که سه شام دگر مانده بگویم
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد …

 دعاگوی همه ی دوستان هستم و نائب الزیاره همه ی شما بزرگواران .

بقلم حمیده اسلامی

 نظر دهید »

رقعه

31 شهریور 1395 توسط الزهرا (س) نصر

حضرت واجب الوجود بالذات
سلام علیکم
بدون مقدمه چینی و تضییع وقت آن درگاه ربوبی عارضم که :
در پی آمدن روزها و شب ها و چرخیدن این کره ی خاکی که حسب الامر شما طواف حریم نورانی و کهکشانی میکند عید غدیر هم سپری شد و دیگر همه ی دلها ” یا مقلب القلوب ” سر داده اند .
پیرو تغییرات تقویم و به حسب نزدیک شدن به آخرین اوراق نجومی ثبت شده بر دل تقویم قمری بر آن شدیم تا از درگاه عدالت گسترتان تقاضا کنیم که هرچه سریعتر ما را به محرم الحرام برسانید که حال روحی مان شدید منقلب است و قالب تن بسی کوچک و تاب این همه انتظار کشنده است جسمی را که صد البته شما بیشتر واقفید بر اوضاع و احوالش . لیکن بدان دلیل که این توده ی به هم پیچیده ی سراسر عضله ای که بر محور چهار حفره تعبیه اش نموده اید وبطن ودهلیزش نامیده اید چنان این روز ها به خود می پیچد و خون می تراود که ترسم رشته رشته شود و نرسد به بیرق سیاه حسین .
علاوه اینکه ٬ چنان این بافت عضلانی سوزش را به غایت رسانیده که تاب وتوان مان را از کف داده ایم و نمیدانیم بر طبق کدامیک از قوانین شیمیایی و فیزیکی این تغییر واستحاله صورت می گیرد که نه دودی بر جای دارد نه خاکستری اما همچنان می سوزد و می سوزاند و علاجی ندارد مگر ” مجلس” حسین .
خواهشمندیم این دوازده روز الباقی را به مدد قوه ی ” مدبرالیل و النهار ” بودنتان بر ما سپری گردانید
باشد که ما زیر بیرق حسین رستگار شویم .
وصلی الله علی الباکین علی الحسین

 

بقلم حمیده اسلامی

 نظر دهید »

سفرنامه حج تمتع / خداحافظ ای خاک بیت الحرام

31 شهریور 1395 توسط الزهرا (س) نصر

                            

خداحافظ ای خاک بیت الحرام … .

در سفر عمره، اول مدینه میریم، بغض هامون را جمع میکنیم، کینه ی شدید وهابی های مدینه را نسبت به بچه شیعه ها می بینیم، بعد میایم مکه ، در آغوش امن خدا، حالمون بهتر میشه
حالا در سفر تمتع ، برای ما به اصطلاح مدینه بعدی ها ، این طور نیست.می خوایم بریم پیش پیامبر مهربانمان، شکایت این نامردان را بکنیم، که حج امسال را خونین کردند.
در منا که حرم است ، (عرفات جزء حرم نیست ) آب را و انسانیت را بستند بر حاجیان.
بعد فاجعه ی منا، هر وقت مسجدالحرام میرم و در ازدحام جمعیت گیر میکنم، یاد عزیزانمون می افتم، یاد اون سه خانم هم وطنمون که چه کشیدن اون لحظه که گیر کرده بودن :((
داریم می ریم مدینه ، کنار حضرت مادر ….
داریم امروز می ریم مدینه، پیش آقای جوانان بهشت، که رزق محرم بگیریم برای عزاداری برادرش.رزق اشک و شور و بصیرت
داریم خداحافظی میکنیم به امید اینکه زود برگردیم با نابودی آل سعود.
داریم میریم از مکه…
و ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام ….
.
پ.ن : هر طرف که رو کنی یا برج لعنتی ساعت را می بینی یا جرثقل ها را.برای پرت کردن هواس زایر خانه ی خدا، خوب نقشه ای کشیدند.گویی کعبه در احاطه ی جرثقیل ها هست.
عکس از پشت بام خانه ی خدا گرفته شده.تنها زاویه ای که جرثقیل در آن نیست

شنبه هجدهم مهر94
بیست و ششم ذی حجه

بقلم سادات فاطمی

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لعنت_بر_آل_سعود_بی_کفایت
#حج_تمتع_94
#آن_که_دخیل_پرچم_حسین_است_منتظر_محرم_حسین_است
#یاد_داشتهای_من_از_حج_تمتع_94

 نظر دهید »

سفرنامه حج تمتع / خداحافظ عرفات

22 شهریور 1395 توسط الزهرا (س) نصر

                            

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
……
خداحافظ سرزمین عرفات،یادگار بزرگ روز عرفه،
خداحافظ سرزمین منا،منای خونین امسال :( خداحافظ چهار روز دوست داشتنی♡
چهار روز فوق العاده گرررم، چهار روزی که اندازه ی یک قبر جای خواب داشتی.چهارروزی که صبرت را محک می زنند.
چهار روزی که دوست داشتی تا ابد ادامه پیدا کند این عشق بازی با صفا.
چهار روزی که فوق العاده بود :) و فکر میکنی که در این حشر بزرگ ، معامله با تو چگونه خواهد بود؟ به عدل یا به فضل؟

پ.ن :طلب صبر داریم برای بازماندگان#حادثه_منا ..اونایی که رفتن، که پاک بودن.از عرفات برگشته بودند و مستقیم پیش خدا رفتن.
خانواده هااشون که الان باید جای پلاکاردها را با هم عوض کنند :( پلاکارد خوش آمد را بجای پلاکارد تسلیت :(
روز عید قربان غوغایی بود بین چادرهای ایرانی :(:( بهت زده شده بودند
پ.ن دوم :الهی قسمت همه ی اونهایی که دلشون میخواد بشه.
پ.ن سوم:عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده.باز گردد یا برآید؟چیست فرمان شما؟
دعا کنید برای سلامتی همه ی حجاج.

عکس:
شنبه چهارم مهر94
دوازده ذی حجه
بقلم سادات فاطمی

#حج_تمتع_94
#لعنت_بر_آل_سعود_بی_کفایت
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یوم_العجز
#میزبان_بی_عرضه
#عاصفة_العجز
#down_with_arabia_soudi
#یاد_داشتهای_من_از_حج_تمتع_94

 نظر دهید »

سفرنامه حج تمتع / مسجد شیعیان

16 شهریور 1395 توسط الزهرا (س) نصر

                                              

سلسله سفرنامه حج به قلم خانم سادات فاطمی به مناسبت دهه اول ذیحجه 

در سفر حج،ما دو بار رفتیم مسجد شیعیان.یک بار با کاروان در شب دوم محرم،شب جمعه.
دفعه ی بعد خودمان یک ون گرفتیم و درنماز جمعه ی شیعیان مدینه شرکت کردیم ( نماز جمعه ای که خطبه ی دوم آن حدود هفت هشت دقیقه بود،و کوتاه در مورد حوادث یمن گفت) آن روز عزاداری و سینه زنی مفصلی کردند.یک نعمت بزرگی بود برای ما که آن همه بغض خورده ی پشت بقیع در دل داشتیم.با یک سوزی میگفتند ابد والله یا زهراء ما ننسی حسیناه. ….
الحمدلله که ما به راحتی عزاداری میکنیم،در آرامش سینه می زنیم،بدون ترس ( از هجوم وحشیانه ی شرطه ها ) گریه می کنیم، ….
بعد هم ناهار ،که مهمان سفره ی پر نعمت امام غریبمان،امام حسن مجتبی بودبم.شیعیانی که در مدینه خودشان به سختی زندگی می کنند،با سخاوت زیاد از ما پذیرایی کردند.
ظرف ای که مشاهده می کنید پر از غذا بود :) و هرکدامش برای دو نفر.برای ما که زیاد بودیم و پنج نفری خوردیم.بی اغراق فوق العاده خوش مزه بود :) . وقتی با چشمان متعجب ما مواجه شدند،برای ما قاشق یکبار مصرف آوردند،آقایون همراه ما که با دست خورده بودند :ی
انشاءالله،مشرف شدید،مسجد شیعیان را حتما بروید.برویم تا ( با همه ی غر ها ، انتقادها ، عصبانیت ها !! ،ناراحتی هایی ) که شاید از کشورمان و … ،داشته باشیم،باز خدا رو شکر کنیم که شیعه هستیم و برای ابراز محبت به اهل بیت ، آزادیم .در امنیت کامل.

پ.ن : وقتی می خواهید وارد روضه ی منوره بشوید،یک فضایی است که با چتر پوشیده می شود،رو به گنبد خضراء که بایستید،یک کتیبه هایی می بینید سبز مانند ( از زمان عثمانی ها بوده،عثمانی ها اهل تسنن بودند) متبرک به اسماء چهارده معصوم ما ،و بعضی از یارانشان. زیباست :)
.
#یا_حسن_مجتبی
#یاد_داشتهای_من_از_حج_تمتع_94
#لعنت_بر_آل_سعود_بی_کفایت

 نظر دهید »

سفرنامه حج تمتع / ارشاد السائلین

15 شهریور 1395 توسط الزهرا (س) نصر

                                   

 

سلسله سفرنامه نوشت های حج تمتع بمناسبت دهه اول ذیحجه بقلم خانم سادات فاطمی از طلاب مدرسه علمیه الزهرا.س.
ارشاد الساءلین بود اینجا،در کنار کوه پرعظمت صفا
حتما راهنمایی میکردند که چگونه تشنگی بدهند به حاجیان در منا ، چگونه بی تفاوت باشند نسبت به پرپر زدن انسان ها در جلو چشمانشان.
فتوا می دهند که ریختن خون شیعه واجب است .
یاد می دهند که اذان بگویند بی ذکر نام علی.علیه السلام.اذان بی ولایت از ماذنه هایشان سر بدهند.اذان بگویند بدون دعوت به سوی بهترین کارها(بدون حی علی خیر العمل)
و نمی دانند که بیخ گوششون ،در حرم امنی که میخواهند ناامنش کنند، ما بچه شیعه ها به برکت وجود پر نور امامانمان ، دعا میخوانیم.
همان دعاهای که آن ها شرک اش می خوانند
و از امام سجادمان ، دعای مکارم الاخلاق را .
و یادمان داده اند که صلوات بفرستیم نه فقط به پیامبر،بلکه به پیامبر و نسلش.
و یادمان داده اند که درد دل کنیم … بخوانیم….بخواهیم

و عمرنی ما کان عمری بذله فی طاعتک …. عمر با برکت در طاعت خدا میخواهیم، عمری که ذکر حسین .ع.در آن باشد
و اوسع علی رزقک …. رزق ما را زیاد کن. یک امر به ظاهر دنیایی را خواستاریم
و لا ترفعنی فی الناس درجه الا حططتنی عند نفسی مثلها…. خدایا هرچقدر من را نزد مردم بالا می بری ، نزد نفس اماره ی خودم پست و خوار کن

الحمدلله :) که هر چقدر بخاطر داشتن چهارده معصوم ، بگوییم الحمدلله ، کم گفته ایم.
اینجا، در کنار وهابی های ملعون، بیشتر به شیعه بودن خودم افتخار می کنم.
به امید روزی که در کنار کعبه، آقای ما، فارس الحجاز …. بیاید …. بیاید …. و خانه ی امن خدا را از دست این بوزینه صفتان بگیرد

پ.ن : هی گفتن شما گروه آخر هستین مکه، خلوت میشه، نشده هنوز، نشده ! عکس را امروز انداختم.جمعیت را می بینید؟

سه شنبه
چهاردهم مهر
بیست و دوم ذی حجه

بقلم سادات فاطمی

#لعنت_بر_آل_سعود_بی_کفایت
#حج_تمتع_94
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_سجاد
#محرم_نزدیک_است
#یاد_داشتهای_من_از_حج_تمتع_94

 5 نظر

اعمال شب و روز عید فطر 2

15 تیر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

اعمال شب عید فطر

مهمترین کارها در این شب بعد از جستجوى ماه و دیدن آن، خواندن دعایى است که هنگام دیدن ماه خوانده مى‌‏شود و در صحیفه سجادیه آمده است و نیز سلام و تضرع کامل به نگهبان شبش که از معصومین علیهم السّلام است و توسل به آنان جهت جدیت ایشان در اصلاح اعمال این ماه او.

همچنین باید اعمال ماه رمضان و خود، دل، روح، ضمیر، ظاهر، باطن، تمامى وجود و جزء جزء وجود خود را تسلیم آنان نموده و از آنان بخواهد که واسطه شده و از خدا بخواهند او را تا رمضان آینده و تمامى عمر موفق بدارد.

به طور کلى باید قصد او در این توسل اصلاح تمام مفاسد ماه، سال و عمرش بوده و تمام نواقصش را کامل نماید. باید در تملق گفتن و لطیف نمودن معانى تضرع، توسل و تسلیم خیلى جدیت کرده و امیدوارى کامل خود را به پذیرش آنان آشکار نماید، و بخاطر آنان به درگاه خداوند شکرگزارى نماید. آنگاه این شب را با همان اعمال قلبى و بدنى که در شبهاى قدر گفتیم، مگر اعمال مخصوص به هر کدام از آن شبها زنده بدارد.

غسل به هنگام غروب.

بعد از نوافل مغرب در حالى که دستهاى خود را بلند کرده است بگوید: «یا ذا المنّ و الطّول، یا مصطفی محمّد و ناصره، صلّ على‏ محمّد و آل محمّد، و اغفر لی کلّ ذنب احصیته، و هو عندک فی کتاب مبین»

آنگاه سجده کرده و صد بار در سجده بگوید: «اتوب إلى اللّه»

سپس حاجت خود را بخواهد که اگر خدا بخواهد برآورده مى‏‌گردد.

بعد از نماز مغرب، عشا، صبح و عید این تکبیر را بگوید: «اللّه اکبر لا اله الا اللّه و اللّه اکبر و للّه الحمد اللّه اکبر و الحمد للّه على ما هدانا».

بهتر است این تکبیر را در پى این نمازها ترک نکند.

مستحب است بعد از نماز مغرب و عشا دو رکعت بجا آورده در رکعت اول بعد از سوره فاتحه صد بار سوره اخلاص و در رکعت دوم بعد از سوره فاتحه یک بار سوره اخلاص بخواند. آنگاه قنوت خوانده، به رکوع رود، سجده کند و سلام بدهد. آنگاه سجده کرده و در سجده صد بار بگوید: «أتوب إلى اللّه»

از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شده است که فرمودند: «قسم به کسى که جانم بدست اوست کسى این عمل را انجام نمى‏دهد و چیزى از خدا نمى‏خواهد مگر این که خداوند به او اعطا مى‏کند گرچه گناهان او به عدد شن‌هاى «عالج» باشد.

و اگر حال عبادت دارد عمل بعد را نیز انجام بدهد.

دو رکعت نماز که در رکعت اول هزار بار و در رکعت دوم یک بار«قل هو اللّه احد» خوانده و بعد از سلام دادن سجده کرده و در سجده‌‏اش صد بار بگوید: «أتوب إلى اللّه»

سپس بگوید:«یا ذا المنّ و الجود یا ذا المنّ و الطّول یا مصطفی محمّد صلّ على محمّد و آل محمّد. و حاجات خود را بگوید» و بعد دعایى را که در اقبال روایت شده است بخواند. کسى که چنین کند، حاجت او برآورده مى‌‏گردد.

و اگر براى این عمل نشاط ندارد عمل بعد را انجام دهد.

ده رکعت نماز بجا آورده، و در هر رکعت یک بار حمد و ده بار سوره اخلاص خوانده و بجاى ذکر رکوع و سجود ده بار بگوید:

«سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اکبر»

و بعد از پایان آن هزار بار استغفار نموده و در سجده شکر بگوید: «یا حىّ یا قیّوم یا ذا الجلال و الاکرام یا رحمن الدنیا و الآخرة و رحیمهما یا ارحم الرحمین یا اله الاوّلین و الآخرین، اغفر لی ذنوبى و تقبّل صومى و صلاتى.»

روایت شده است: «کسى که این عمل را انجام بدهد قبل از این که سرش را از سجده بردارد، آمرزیده شده، روزه او قبول و گناهان او بخشیده مى‌‏شود».

اگر این هم براى او سخت است عمل بعد از انجام بدهد.

چهارده رکعت نماز، که در هر رکعت یک بار «فاتحة الکتاب» و «آیة الکرسى» و سه بار«قل هو اللّه احد» مى‏‌خواند.

روایت شده: «کسى که این عمل را انجام دهد، خداوند در مقابل هر رکعت، عبادت چهل سال و عبادت تمام کسانى را که در این ماه نماز خوانده و روزه گرفته‏‌اند، به او عطا مى‌‏فرماید».

و اگر براى این هم، حال ندارد، عمل بعد را انجام دهد.

شش رکعت نماز، که در هر رکعت پنج بار «قل هو اللّه احد» مى‌‏خواند.

روایت شده: «کسى که این نماز را بجا آورد، شفاعت او در مورد خانواده‏اش قبول مى‌‏گردد، گرچه سزاوار آتش باشند».

خارج نمودن فطریه.

در روایت آمده است: «اگر فطریه خارج نشود، روزه رد خواهد شد.» و «فطریه نقص زکات مال را از بین مى‏‌برد. روزه با آن کامل شده و مانند صلوات فرستادن بر پیامبر در نماز است. و همانگونه که کسى در نمازش بر پیامبر صلوات نفرستد، نماز ندارد، همانگونه هم کسى که عمدا آن را ترک کند روزه ندارد.»

از مهمترین اعمال این شب زیارت امام حسین علیه‌السّلام است.

و نیز از مهمترین کارها به پایان بردن آن با تسلیم اعمال به نگهبان شب است، همانگونه که شب‏‌هاى شریف دیگر را ختم مى‏‌نمود و قبلا در مورد آن سخن گفته‌‏ایم.

اعمال روز عید فطر

از کارهاى مهم، توسل به حامى و نگهبان آن روز و شفیع قرار دادن او در اول آن و مبالغه در آن به اندازه بزرگى این روز است.

بزرگى این روز نیز به اندازه بزرگى تمام اوقات و حالات او در ماه رمضان مى‏‌باشد. زیرا این روز وقت آشکار شدن ثمره، اعطاى جوایز و فهم قبول یا رد شدن، رضا یا خشم، نزدیکى یا دورى و خوشبختى یا بدبختى است.

بدین جهت بنده سعادتمند باید در این مقام بخوبى ادب را رعایت نموده و آثار بد تمام گناهان خود را در روزها و شب‌هاى این ماه از بین برده و کرامت‌هاى الهى و الطاف خداوندى را که در طول ماه ضایع کرده، اصلاح کند. و خلاصه مى‌‏توان با رعایت کامل ادب در یک ساعت تمام کوتاهی‌هاى خود در اعمال مهم ماه رمضان را جبران و گناهان را تبدیل به نیکی‌ها نموده و به درجات بلندى برسد.

غسل نیز تأکید شده است.

غسل خود را با «بسم اللّه» شروع کرده و بعد از انجام آن بگوید: «اللّهم اجعله کفّارة لذنوبی، و طهّر دینی، و اذهب عنّی الدّرن» خدایا این را کفاره گناهانم قرار ده، دینم را پاک گردان و پلیدی‌ها را در من از بین ببر.

آنگاه نماز صبح را آنگونه که شایسته است بجا آورده و سپس خدا را شکر نموده و دعایى را که از شیخ بزرگ محمد العمرى - قدس سره العزیز - نقل شده بخواند.

اندوه به خاطر غیبت امام زمان و دعا براى فرج او و خواندن دعاى ندبه.

قبل از خروج از منزل به نیت انجام دستور خداوند (نماز عید)، با یک یا چند دانه خرما افطار نموده، و دعایى را که در این مورد رسیده است بخواند. زیرا در این دعا نیز امامش - درود و سلام خدا بر او و پدران و فرزندانش - ذکر شده و باید در مضمون دعا تأمل کند. زیرا دعا به روشنى مى‏‌گوید که رفتن به سوى نماز، رفتن به طرف خداوند است….

در نماز عید، تکبیر اهمیت زیادى دارد. بهمین جهت باید براى به دست آوردن روح تکبیر تلاش نمود.

در کتاب «مصباح الشریعه» به نقل از امام صادق علیه‌السّلام آمده است که فرمودند: بنده‌‏اى که تکبیر بگوید ولى قلبا از حقیقت آن روگردان باشد، خداوند به او مى‏‌گوید: با من نیرنگ مى‏‌کنى. به عزت و جلالم قسم تو را از شیرینى ذکرم محروم نموده و نمى‌‏گذارم به من نزدیک شده و از مناجاتم لذت ببرى.

مطلب مهمى که انسان باید آن را رعایت کند، این است که بداند در رابطه با این نماز از او چه مى‏‌خواهند، و چگونه باید مراقب خداوند بوده و چه حالى باید داشته باشد. به این جهت که تکلیف به نماز گرچه در همه جا از باب عنایت، لطف و احضار بندگان به مقام حضور است ولى در بعضى از آنها جهت ترس بیشتر بوده و بعضى دیگر فقط جهت ایجاد رغبت است.

مثلا نماز آیات از روى لطف و عنایت، ولى در مقام ترس از خشم و نازل شدن بلا واجب شده تا از شمول بلا امنیتى حاصل و بلا به وسیله نماز دفع شود.

نماز عید نیز فقط براى گرفتن جایزه و کامل کردن نقص‌ها و اعطاى بخشش‌هاست.

خلاصه تشریع عید و نماز آن به منظور اظهار رأفت و رحمت، گستراندن جود و کرم و بخشش به مردم است.

اجازه عمومى در این مقام اقتضا مى‌‏کند که بساط قهر و غضب برچیده و بیرق‌هاى الطاف پروردگار افراشته شود. و خوف و ترس با این امر سازگارى ندارد، گرچه بنده مرتکب گناهان جهانیان شده باشد.

خوش گمانى به خداوند در این روز

در این منزل از منازل سالک جا دارد به خداوند خوش گمان بوده و به بخشش‌هاى بزرگ و عطایاى عالى او امیدوار باشد. به اندازه خوش گمانى به خداوند، لطیف نمودن درخواست عطوفت و رعایت آداب اطمینان به وعده‏‌هاى خدا، جوایز نیز بیشتر شده، ابرهاى جود باریده و مبارکى این روز آشکار مى‏‌گردد.

بنده‌‏اى در این روز نترسیده و انتظار خشم خداوند را ندارد مگر کسى که به او بدگمان بوده و امید به فضل او را در خود تقویت نکرده باشد و احتمال بدهد الطاف خدا شامل حال او نشود و ممکن است کسى به خاطر بدگمانى در چنین اوقاتى، از لطف و رحمت الهى محروم شود.

بنابراین به حکم عقل و ادب و ایمان لازم است که امید بنده به ندیده گرفتن گناهان، عفو آن، بخشش نعمت‌هاى خدا و رسیدن به آرزوها و اهداف، قویتر از ترس از مجازات و ذلت و خوارى باشد، و گرچه از بندگان صالح خدا نباشد خود را در میان آنان وارد کند، با صورت‌هاى آبرومند دوستان خداوند به او روى آورد، گرچه روى او از ستم گناهان سیاه شده باشد. خداى متعال به این مسائل توجه نمى‏‌نماید، زیرا فراگیر نمودن احسان در چنین اوقاتى با حکمت او مخالف نیست.

بنابراین هیچ مانعى در راه شمول بخشش و گسترش جود و فضل خداوند نمى‌‏باشد.

نمازگزار بعد از توجه به این امور و تأثیر گرفتن از آن با حیا و امید زیاد در مصلّى حاضر شده و با شرمسارى با گوشه چشم نگریسته و با امیدوارى چشم مى‌‏دوزد، و با آداب و شرایط آن نماز مى‌‏خواند، فرادى یا با جماعت، هر کدام که مناسب با حال اوست همراه با رعایت اخلاص. البته اگر بتواند با جماعت بخواند بهتر است.

در صورت فرادى خواندن، مى‏تواند دو رکعت بخواند یا چهار رکعت که در دو رکعت اول «سبح اسم» و «و الشمس» و در دو رکعت دوم «و الضحى» و «قل هو اللّه احد» خوانده و در رکعت اول هفت تکبیر مى‌‏گوید:

تکبیرة الاحرام، و پنج تکبیر بعد از قرائت که بعد از هر کدام از آنها دعاى معروف: «اللهم اهل الکبریاء…» را مى‌‏خواند آنگاه تکبیر دیگرى گفته و به رکوع مى‏‌رود.

اگر بخواهد مى‏‌تواند بجاى این دعا، دعاى دیگرى بخواند و هنگامى که از نماز فارغ شد تکبیر مذکور را گفته و تسبیح حضرت زهرا علیهاالسّلام را مى‌‏گوید و آنگاه دعایى را که براى بعد از نماز روایت شده است مى‌‏خواند که دعاى بسیار جامعى است. آنگاه با ذکر و دعاى زیاد باید از روز عید مواظبت نماید.

زیرا شیاطینى که در شهر رمضان زندانى و در زنجیر بودند و نمى‌‏توانستند او را بفریبند، امروز رها شده‏‌اند و شاید با دعا و تضرع به خداوند متعال در جهت حفظ او از شر آنان بتواند از آنان رهایى یابد.

آنگاه دعاى ندبه را با حضور قلب مى‌‏خواند، دعایى که آداب معامله با خداى متعال، پیامبران و اولیاى او و رفتار پیروان با امام خود را بطور کاملى مى‌‏آموزد.

چگونه روز عید فطر را به پایان ببریم

روز خود را با توسل و واگذارى به نگهبان این روز که از معصومین علیهم‌السّلام مى‌‏باشد و شفاعت خواستن از او به پایان برساند همانگونه که در سایر روزهاى شریف نیز چنین مى‏‌کرد و نباید در این جهت کوتاهى کند که این از کارهاى مهم است.

 نظر دهید »

اعمال شب عید فطر1

15 تیر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

شب و روز عید سعید فطر، بهترین فرصت برای جمع بندی و محاسبه اعمال خود در ماه مبارک رمضان است. همچنین فرصت مناسبی است تا اعمال ماه رمضان را با اعمال مخصوصی که برای شب و روز عید فطر، وارد شده،‌ تکمیل کنیم. به همین جهت برخی از آن اعمال را از کتاب ارزشمند المراقبات آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی نقل می‌کنیم.

حقیقت عید چیست؟

عید زمانى است که خداوند متعال براى جایزه دادن و بهره‏ مند کردن بندگان از نعمت‌ها، آن را در میان روزها انتخاب مى‌‏کند، تا براى گرفتن خلعت‌ها و عطایا جمع شوند و به همگان اعلام کرده است که به درگاه او روى آورده و با اعتراف به بندگى و آمرزش خواستن از گناهان و عرضه نیازها و آرزوهایشان براى او تواضع نمایند.

خداوند نیز در تمام این موارد به آنان وعده اجابت و اعطایى بالاتر از آرزوهایشان بلکه بالاتر از آنچه در دل بشرى خطور کرده، داده است.

دوست دارد در چنین روزى به او خوش گمان بوده و جانب امیدوارى به قبول خداوند و آمرزش و عطاى او را بر جانب ترس از رد و عذابش ترجیح بدهند.

و ناامید ورشکسته در این روز از معنى عید غافل و سرگرم آرایش خود براى مردم و کف زدن و شانه کردن مو بوده و از امر مهم درخواست عطوفت و رحمت پروردگار غافل است….

خلاصه خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه عبادت خود قرار داده و بندگانش را در روز عید فرا خوانده تا براى گرفتن جوایز و هدایا جمع شوند.

گروه‌هاى مختلف مردم در برابر عید

مردم در رابطه با عید به چند دسته تقسیم مى‌‏شوند:

عده‌‏اى روزه را تکلیفى بیش ندانسته و فقط با خوددارى از خوردن و نوشیدن و همسران، خود را به ناراحتى مى‌‏اندازند. امّا اعضاى بدن خود را از گناهان حفظ نکرده و با دروغ و غیبت روزه خود را نقض کرده و با تهمت، افترا، فحاشى به خدمتکار و آزار او روزه خود را از بین مى‏‌برند. و در عین حال با کمال اطمینان خود را از فرمانبرداران مى‌‏پندارند و گمان مى‏‌کنند که بر پروردگار جهانیان منتى دارند ولى نمى‏‌دانند که با گناهان و نادانی‌شان نزد عاقلان رسوا شده و روزه آنان مورد قبول خداى خدایان قرار نمى‏‌گیرد. چنین کسانى اگر در عید به عنایت خداى متعال خوش گمان بوده و در مکان نماز گزاردن خود از پروردگارشان آمرزش بخواهند، شاید خداوند متعال هنگام اعطاى جوایز آنان را نیز مورد آمرزش خود قرار داده و با فضل خود بعضى از پاداش‌هاى خود را نصیب آنان نماید.

دسته‌‏اى نیز مى‌‏دانند که این خداست که در تکالیف بر آنان منت داشته، و روزه‌‏اى کامل است که همراه با بازداشتن اعضاى بدن باشد. از این رو مواظب اعضاى بدن خود نیز هستند، اما گاهى خلافى از آنان سر زده و با بیم و امید مرتکب گناهى مى‏‌گردند. با ناراحتى روزه گرفته و به اندازه‌‏اى که حال دارند مستحبات را بجا مى‏‌آورند. کارهاى خوب و بد را با هم مخلوط نموده و با ترس و خجالت، حیا و امیدوارى وارد عید مى‏‌شوند.

خداوند آمرزش، پاداش و تبدیل گناهان به کارهاى نیک را به آنان وعده داده و با عطایاى خود پاداش عبادتهاى آنان را بطور کامل و به گونه‌‏اى که بالاتر از آرزویشان باشد، به آنان عنایت مى‌‏کند.

گروهى از روى عادت و با غفلت روزه گرفته و در ماه رمضان نیز مانند سایر ماه‌‏ها در غفلت بسر برده، مرتکب گناهان شده و از روى عادت نیز وارد عید مى‌‏شوند. سرنوشت این گروه، به خواست خداوند بستگى دارد.

ممکن است عنایت خدا شامل حال آنان شده و فقط بخاطر فرا رسیدن عید یا به جهت کرامت بعضى از اعمال نیکوکاران آنان را مورد آمرزش خود قرار دهد، یا بدى کردارشان آنان را از رحمت خداوند خارج نموده و به ورشکستگان ملحق شوند.

دسته‌‏اى نداى خداوند را در این ماه لبیک گفته و با تمام توان در مراقبت دستورات الهى تلاش کرده و براى بدست آوردن رضاى خداى متعال در پى بدست آوردن تمامى خیرات هستند و عبادات زیادى بجا مى‌‏آورند در حالى که دلهاى آنان به سبب آگاهى خود به کوتاهى در شکرگزارى نعمت تشریف با این ندا ترسان بوده، و قدر منت خداوند متعال بر آنان، بخاطر اجازه به نزدیکى به او و خدمت و عبادت او را مى‌‏دانند.

خداوند متعال هم خدمت آنان را قبول، از سعى آنان تشکر مى‏‌کند و با کرامت‌ها و انواع عنایات خود آنان را پاداش مى‌‏دهد، با هدایتهاى بیشتر آنان را بزرگ داشته، با نور قرب خود آنان را مى‌‏پوشاند و آنان را به دوستان برگزیده‌‏اش ملحق مى‌‏نماید.

گروهى نیز نداى خداوند متعال، سختى گرسنگى و شب زنده‏‌‌دارى را براى آنان از بین برده، با اشتیاق و شکرگزارى، حتى با شادمانى و مستى با آن روبرو شده، براى رفتن و مسابقه جدیت به خرج داده، با روح و عقل خود بخوبى خطاب خداى خدایان را اجابت مى‌‏‌کنند، براى از بین بردن حجاب با بذل جان همت کرده و با قرب به او به مراد رسیده و به پروردگار بندگان متصل شده‏‌‌اند. پروردگارشان آنان را به خوبى پذیرفته، نزدیک کرده و در پناه خود، در جایگاه صدق بهمراه دوستان و برگزیدگانش مى‌‌‏نشاند با جام لبریز خود آنان را سیراب کرده و به زیبایى، نور، شادمانى و سرورى مى‌‏‌رسند که کسى توان تصور آن را نداشته، چشمى آن را ندیده و کسى از آن چیزى نگفته است.

روز عید زمان آشکار شدن آثار اعمال ماه رمضان و اعطاى پاداش عبادتهاى آن مى‌‏باشد. بنابراین کسى که بخوبى از خداوند متعال در شب عید مراقبت نموده، کوتاهى‌‏هاى خود را در ماه رمضان، در شب فطر جبران نماید و خود را براى عید آماده کند و از بندگان صالح خدا شود، امید است همانگونه که خداى متعال آنان را در روز عید قبول مى‏‌کند، او را نیز پذیرفته، و او را از الطاف خاص خودم محروم ننماید، و بعد از اعتراف به کوتاهى در عبادت و جبران آن، خداوند او را مورد محاسبه دقیق قرار نداده و با او نیز مانند بندگان گرامیش و شهدا و صدیقین که شایسته بخشش او هستند رفتار کند.

اهمیت عبادت در این شب‏

عبادت در این شب بسیار مهم است. از امام سجاد علیه السّلام روایت شده است که به فرزندانش در مورد این شب سفارش کرده و مى‌‏فرمود: «این شب کمتر از آن شب نیست.» منظور حضرت علیه‌السّلام شب قدر بود. با این کلام تصریح مى‏‌کند که شب فطر کمتر از شب قدر نیست.

بنابراین لازم است عمل کننده در این شب بیش از شب قدر جدیت نماید. زیرا این شب علاوه بر این که به این جهت شرافت دارد وقت پاداش و آخر کار نیز بوده و بهمین جهت احتیاج به جدیت زیاد دارد.

 نظر دهید »

استفتائات جدید پیرامون مسائل مبطلات روزه

22 خرداد 1395 توسط الزهرا (س) نصر

مبطلات روزه

اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری حفظه الله 

س 758: من در روز ماه رمضان به علّت اغوای شیطان تصمیم گرفتم روزه‏ام را باطل کنم لکن قبل از این که عملی که روزه را باطل می‏کند انجام دهم، از تصمیم خود منصرف شدم حکم روزه‏ام چیست؟ و اگر این امر در روزه غیر ماه رمضان پیش آید چه حکمی دارد؟
ج: در روزه ماه رمضان اگر در اثناى روز از نيت روزه گرفتن بر گردد به‌طورى که قصد ادامه روزه نداشته باشد، روزه‏اش باطل مى‏شود و قصد دوباره او براى ادامه روزه فايده ندارد، البته تا اذان مغرب بايد از کارى که روزه را باطل مى‌کند خوددارى کند. امّا اگر دچار ترديد شود به اين معنى که هنوز تصميم نگرفته است روزه را باطل کند، يا تصميم بگيرد کارى را که موجب باطل شدن روزه است صورت دهد و هنوز آن را انجام نداده در اين دو صورت صحّت‏ روزه او محل اشکال است و احتياط واجب آن است که روزه را تمام کند و بعداً هم آن را قضا نمايد. هر روزه واجب معيّن ديگر ـ مانند نذر معيّن و امثال آن ـ نيز داراى همين حکم است.

س 759: آیا اگر از دهان شخص روزه دار خون بیاید، روزه‏اش باطل می‏شود؟
ج: روزه به سبب آن باطل نمى‏شود، ولى واجب است که از رسيدن خون به حلق جلوگيرى کند.

س 760: حکم استعمال دخانیات مانند سیگار در حال روزه چیست؟
ج: احتياط واجب آن است که روزه‏دار از دودهاى انواع دخانيات و نيز مواد مخدّرى که از راه بينى يا زير زبان جذب مى‏شود خوددارى کند.

س 761: آیا ماده «ناس» که از توتون و غیر آن ساخته می‏شود و برای چند دقیقه زیر زبان گذاشته شده و سپس از دهان بیرون انداخته می‏شود، مبطل روزه است یا خیر؟
ج: احتیاط واجب آن است که روزه دار از مواد مخدری که از راه بینی یا زیر زبان جذب میشود، خودداری کند.

س 762: نوعی داروی طبی برای اشخاص مبتلا به تنگی نفس شدید وجود دارد که عبارت است از یک قوطی که در آن مایع فشرده شده وجود دارد و با فشار دادن آن داروی مایع بصورت پودر گاز از طریق دهان وارد ریه شخص بیمار شده و موجب تسکین حال وی می‏گردد. گاهی بیمار مجبور می‏شود در یک روز چندین بار از آن استفاده کند، آیا با وجود استفاده از این دارو، روزه گرفتن جایز است؟ با توجه به اینکه بدون استفاده از آن روزه گرفتن غیرممکن و یا بسیار سخت خواهد بود.
ج: وسیله مذکور اگر صرفا برای بازکردن راه تنفسی استفاده میشود، مبطل روزه نیست.

س 763: من در بیشتر روزها آب دهانم با خونی که از لثه‏هایم می‏آید مخلوط می‏شود و گاهی نمی‏دانم آب دهانی که فرو می‏برم همراه با خون است یا خیر؟ روزه‏ام با این حال چه حکمی دارد؟ امیدوارم مرا راهنمایی فرمایید.
ج: اگر خون لثه در آب دهان مستهلک شود، محکوم به طهارت است و بلعيدن آن اشکال ندارد و مبطل روزه نيست، و همچنين در صورت شک در همراه بودن آب دهان با خون، فرو بردن آن اشکال ندارد و به صحّت‏ روزه ضرر نمى‏زند.

س 764: در یکی از روزهای ماه رمضان روزه گرفتم ولی دندان‌هایم را مسواک نزدم، و بدون اینکه باقی‌مانده غذاهای لابلای دندانها را عمداً ببلعم، خودبخود بلعیده شده است. آیا قضای روزه آن روز بر من واجب است؟
ج: اگر علم به وجود باقى‌مانده غذا در بين دندانهايتان و يا علم به رسيدن آن به حلق نداشته‏ايد و فرو رفتن آن هم عمدى و با التفات نبوده، قضاى روزه بر شما واجب نيست.

س 765: از لثه شخص روزه‏داری خون زیادی خارج می‏شود، آیا روزه‏اش باطل می‏شود؟ آیا برای او ریختن آب با ظرف بر سرش جایز است؟
ج: با خروج خون از لثه تا آن را فرو نبرده است، روزه باطل نمى‏شود. همچنين ريختن آب بر روى سر توسط ظرف و مانند آن به صحّت‏ روزه ضرر نمى‏رساند.

س 766: داروهای مخصوصی برای معالجه بعضی از بیماری‏های زنان وجود دارد (شیافهای روغنی) که در داخل بدن گذاشته می‏شود، آیا استفاده از آن موجب بطلان روزه می‏شود؟
ج: استفاده از آن داروها به روزه ضرر نمى‏رساند.

س 767: نظر شریف جنابعالی درباره تزریق آمپول و سایر تزریقات نسبت به روزه‌داران در ماه مبارک رمضان، چیست؟
ج: احتياط واجب آن است که روزه‏دار از آمپول‏هاى مقوّى يا مغذّى و هر آمپولى که در رگ تزريق مى‏شود و نيز انواع سرم‏ها خوددارى کند، لکن آمپول‏هاى دارويى که در عضله تزريق مى‏شود و نيز آمپول‏هايى که براى بى‏حسّ کردن به کار مى‏رود، مانعى ندارد.

س 768: آیا خوردن قرص فشار خون در حال روزه جایز است یا خیر؟
ج: اگر خوردن آن در ماه رمضان براى درمان فشار خون ضرورى باشد، اشکال ندارد، ولى با خوردن آن روزه باطل مى‏شود.

س 769: اگر من و بعضی از مردم بر این عقیده باشیم که بر استفاده از قرصها جهت مداوا عنوان خوردن و آشامیدن صدق نمی‏کند، آیا عمل به آن جایز است و به روزه‏ام ضرر نمی‏زند؟
ج: خوردن قرص روزه را باطل مى‏کند.

س 770: اگر شوهر با همسر خود در ماه رمضان جماع نماید و زن نیز به آن راضی باشد چه حکمی دارد؟
ج: بر هر يک از آنان حکم افطار عمدى جارى است و علاوه بر قضا، کفّاره هم بر هر دو واجب است.

س 771: اگر مردی با همسرش در روز ماه رمضان شوخی و ملاعبه نماید، آیا به روزه‏اش ضرر می‏رساند؟
ج: اگر منجر به انزال منى نشود، به روزه خللى وارد نمى‏کند.

 2 نظر

استفتائات جدید پیرامون مسائل شرایط وجوب و صحت روزه

20 خرداد 1395 توسط الزهرا (س) نصر

شرایط وجوب و صحت روزه

اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری حفظه الله 


س 731: دختری که به سن تکلیف رسیده، ولی به علت ضعف جسمانی توانایی روزه گرفتن ندارد، و بعد از ماه مبارک رمضان هم نمی‏تواند قضای آن را به جا آورد تا اینکه ماه رمضان سال بعد فرا می‏رسد، چه حکمی دارد؟
ج: ناتوانى از گرفتن روزه و قضاى آن به مجرد ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضاى روزه نمى‏شود، بلکه قضاى روزه‏هاى ماه رمضان که از او فوت شده، بر وى واجب است.

س 732: دخترانی که تازه به سن تکلیف رسیده‏اند و روزه گرفتن بر آنها مقداری مشکل است، چه حکمی دارند؟ آیا سن بلوغ شرعی دختران اکمال نه سال قمری است؟
ج: بنا بر نظر مشهور، بلوغ شرعى دختران همان تکميل نه سال قمرى است که در اين هنگام روزه بر آنها واجب است و ترک آن به مجرد بعضى از عذرها جايز نيست، ولى اگر روزه گرفتن براى ايشان ضرر داشته باشد يا تحمل آن برايشان همراه با مشقت زياد باشد، افطار براى آنها جايز است.

س 733: من زمان دقیق رسیدن به سن تکلیف خود را نمیدانم، از جناب عالی خواهشمندم بیان فرمایید که از چه زمانی قضای نماز و روزه بر من واجب است؟
ج: فقط قضاى آن مقدار از نمازها و روزه‏ها که يقين به فوت آن بعد از رسيدن به سن قطعى تکليف شرعى داريد، بر شما واجب است.

س 734: اگر دختر نه ساله‏ای که روزه بر او واجب شده، به دلیل دشواری، روزه‏اش را افطار نماید، آیا قضا بر او واجب است یا خیر؟
ج: قضاى روزه‏هايى که از ماه رمضان افطار کرده، بر او واجب است.

س 735: اگر فردی به خاطر عذری قوی، پنجاه درصد احتمال دهد که روزه بر او واجب نیست و به همین دلیل روزه نگیرد، ولی بعداً معلوم شود که روزه بر او واجب بوده، از جهت قضا و کفّاره چه حکمی دارد؟
ج: اگر افطار عمدى روزه ماه مبارک رمضان به مجرد احتمال عدم وجوب روزه بر وى باشد، در فرض سؤال علاوه بر قضا، کفّاره هم بر او واجب است. اما اگر افطار به علت ترس از ضرر باشد و ترس هم منشأ عقلايى داشته باشد، کفّاره واجب نيست، ولى قضا بر او واجب است.

س 736: شخصی مشغول انجام خدمت سربازی است و به علت مسافرت و حضور در محل خدمت، نمیتواند روزه ماه رمضان سال گذشته را بگیرد، و هنگام حلول ماه رمضان امسال نیز در محل خدمت است و احتمال دارد که باز هم نتواند روزه بگیرد، اگر پس از پایان دوره خدمت سربازی بخواهد روزه این دو ماه را قضا نماید، آیا کفّاره هم بر او واجب است یا خیر؟
ج: کسى که بر اثر عذر مسافرت، روزه ماه رمضان از او فوت شده و آن عذر تا ماه رمضان سال آينده استمرار داشته، فقط قضاى آن بر او واجب است و کفّاره تأخير واجب نيست.

س 737: اگر شخص روزه دار جنب باشد و تا قبل از اذان ظهر متوجه آن نشود و پس از آن غسل ارتماسی نماید، آیا روزه‏اش باطل می‏شود؟ و اگر بعد از غسل متوجه شود که در حال روزه غسل ارتماسی نموده است، آیا قضای آن واجب است؟
ج: اگر غسل ارتماسى بر اثر فراموشى و غفلت از روزه دار بودن باشد، غسل و روزه او صحيح است و قضاى روزه‏اش بر او واجب نيست.

س 738: اگر شخصی بخواهد قبل از زوال به محل اقامتش برسد، ولی در راه به خاطر پیشامد حادثه‏ای نتواند در زمان معیّن به مقصد برسد، آیا روزه او اشکال دارد و آیا کفّاره بر او واجب است یا فقط قضای روزه آن روز را باید به جا آورد؟
ج: روزه‏اش در سفر صحيح نيست و بر او فقط قضاى روزه آن روزى که پيش از ظهر به محل اقامتش نرسيده، واجب است و کفّاره‏اى هم ندارد.

س 739: اگر هواپیما در ارتفاع بالا و مسیر طولانی در حال پرواز باشد و پرواز حدود دو ساعت و نیم تا سه ساعت طول بکشد، مهماندار و خلبان هواپیما برای حفظ تعادل خود هر بیست دقیقه احتیاج به نوشیدن آب دارند، در این صورت آیا در ماه مبارک رمضان، کفّاره و قضای روزه بر آنها واجب می‏شود؟
ج: اگر روزه براى آنها ضرر داشته باشد، جايز است که با نوشيدن آب افطار نمايند و قضاى آن را بجا آورند و در اين حالت کفّاره بر آنها واجب نيست.

س 740: اگر زن در ماه مبارک رمضان دو ساعت یا کمتر مانده به اذان مغرب حیض شود، آیا روزه‏اش باطل می‏شود؟
ج: روزه‏اش باطل است.

س 741: کسی که با پوشیدن لباس مخصوص (مانند لباس غواصی) بدون اینکه بدنش خیس شود، در آب فرو رود، روزه‏اش چه حکمی دارد؟
ج: اگر لباس به سر او چسبيده باشد، صحّت‏ روزه‏اش محل اشکال است و بنا بر احتياط وجوبى قضاى آن لازم است.

س 742: آیا مسافرت عمدی در ماه رمضان به قصد افطار و فرار از روزه گرفتن، جایز است؟
ج: مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، و در صورت مسافرت، ولو اينکه براى فرار از روزه باشد، افطار بر او واجب است.

س 743: شخصی که روزه واجب بر عهده‏اش است و قصد دارد که آن را بگیرد، ولی بر اثر پیشامدی نتواند روزه بگیرد مثلاً بعد از طلوع خورشید آماده مسافرت شد و به سفر رفت و بعد از ظهر برگشت و در بین راه هم مرتکب هیچ‌یک از مفطرات نشد، ولی وقت نیت روزه واجب از وی فوت شد، و آن روز هم از روزهایی است که روزه در آن مستحب است، آیا می‏تواند نیت روزه مستحبی کند یا خیر؟
ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان بر ذمّه‏اش باشد، نيت روزه مستحبى حتى بعد از فوت وقت نيت روزه واجب، از وى صحيح نيست.

س 744: من معتاد به سیگار هستم و در ماه مبارک رمضان هر چه تلاش می‏کنم که تندخو نباشم نمی‏توانم و همین باعث ناراحتی زیاد افراد خانواده‏ام شده است و خودم هم از وضعیت دشوارم رنج می‏برم، تکلیف من چیست؟
ج: روزه ماه مبارک رمضان بر شما واجب است و بنا بر احتياط واجب جايز نيست در حال روزه سيگار بکشيد، و نبايد بدون دليل با ديگران تند برخورد کنيد.

 

 نظر دهید »

ادعونی الی ضیافه الله 2

19 خرداد 1395 توسط الزهرا (س) نصر

سلسله مباحث حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) پیرامون ماه مبارک رمضان

در یک تقسیم‎بندی دعا را به «مأثور و غیرمأثور» تقسیم کردم. دعاهای غیر مأثور یعنی آن درخواست‎هایی که عبد از ربّش می‎کند و عبد در قالب‏ریزی آن مختار است؛ یعنی مجاز است درخواستش را در هر قالبی که می‏خواهد، بریزد. امّا قالب‏ریزی دعاهای مأثور در دست عبد نیست؛ بلکه باید از ناحیه معصومین(صلوات‎الله‎علیهم‎اجمعین) در قالب‏ریزی خاصِّ خودش به ما رسیده باشد. لذا انسان باید این قالب را رعایت کند.
دعاهای مأثور را هم یک تقسیم‎بندیِ ابتدایی به «موقّت و غیرموقّت» کردم. موقّت به این معنا است که دعایی در زمان خاصّی وارد شده است و انسان باید آن دعا را در آن زمان خاص بخواند؛ همان‎طور که نسبت به مکان هم چنین چیزی را داریم که وقتی در مکان خاصّی قرار گرفتی، باید دعای خاصّی را بخوانی. قوالبِ این دعا‏ها باید حفظ شود.
تفاوت تأثیر زمان خاص بر دعا با دعای مأثور موقّت
در سال گذشته بحث مفصّل و مستقلی راجع به اثرگذاری زمان و مکان بر روی دعا داشتم؛ مثلاً دعا کردن در روز عرفه یا در لیالی قدر که این زمان خاص بر روی دعاهایی که بنده می‎کند از سه جهت مؤثّر است. مکان‎ها هم همین‎طور هستند؛ مثلاً دعا کردن در مسجدالحرام، در صحرای عرفات یا نزد مزار پیغمبر اکرم، مسجد کوفه، مسجد سهله، حتی قبور ابَوین -‎پدر و مادر- بر روی دعا مؤثر است. سال گذشته به‏طور مفصّل بحث کردم و گفتم زمان و مکان به سه نحو روی دعا اثر می‎گذارد؛ به نحو مقتضی، به نحو فعلیّت و به نحو سرعت در اجابت. زمان‎ها و مکان‎های خاص به یکی از این سه نحو در اجابت بر روی دعا اثر دارند.[1]
بحث سال گذشته بحث مستقلی است و با این موضوع که در زمان یا مکان خاص دعای خاصّی وارد شده، ارتباط ندارد و این دو با هم متفاوتند. در آنجا یک زمان خاص مثل لیالی قدر، چه دعا مأثور باشد و چه غیر مأثور، این زمان بر روی استجابت دعا اثر می‎گذارد؛ چه تو خودت دعا را قالب‎ریزی کنی، چه دعاهایی که از ائمه رسیده را بخوانی، فرقی نمی‎کند. در باب مکان هم همین‎طور است. در مسجدالحرام که هستی، چه آن دعایی که در آنجا وارد شده است را بخوانی و چه خودت برای خودت دعا کنی، این مکان اثرگذار است، امّا بحثی که جلسه گذشته گفتم، این است که در این زمان خاص تو باید این را بگویی، در این مکان خاص تو باید این دعا را بخوانی. این با آن فرق می‎کند. این‏ها مسائل دقیقی است که من می‎گویم. چون دیده‏ام که گاهی این‏ها را با هم خَلط می‎کنند؛ نخیر، این‏ها با هم فرق می‎کنند.

ادامه »

 1 نظر

استفتائات جدید پیرامون مسائل قضای روزه

19 خرداد 1395 توسط الزهرا (س) نصر

قضای روزه‏

اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری حفظه الله 

س 808: هجده روز روزه به علت مسافرت در ماه رمضان برای انجام مأموریت دینی بر عهده‏ام می‏باشد، وظیفه من چیست؟ آیا قضای آنها بر من واجب است؟
ج: قضاى روزه‏هاى ماه رمضان که بر اثر مسافرت از شما فوت شده، واجب است.

س 809: اگر کسی برای گرفتن روزه قضای ماه رمضان اجیر شود و بعد از زوال افطار کند، آیا کفّاره بر او واجب است یا خیر؟
ج: کفّاره بر او واجب نيست.

س 810: کسانی که در ماه رمضان برای انجام وظیفه دینی در مسافرت هستند و به همین دلیل نمی‏توانند روزه بگیرند، اگر در حال حاضر بعد از چند سال تأخیر، بخواهند روزه بگیرند، آیا پرداخت کفّاره بر آنها واجب است؟
ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان را به علت استمرار عذرى که مانع روزه گرفتن است، تا ماه رمضان سال آينده به تأخير انداخته باشند، قضاى روزه‏هايى که از آنان فوت شده کافى است، و واجب نيست براى هر روزى يک مدّ طعام فديه بدهند، هرچند احتياط در جمع بين قضا و فديه است. ولى اگر تأخير در قضاى روزه به خاطر سهل‏انگارى و بدون عذر باشد، جمع بين قضا و فديه بر آنها واجب است.

س 811: شخصی به مدت ده سال بر اثر جهل نماز نخوانده و روزه نگرفته است، فعلاً توبه نموده و به سوی خدا بازگشته و تصمیم بر جبران آنها گرفته است، ولی توانایی قضای همه روزه‏های فوت شده را ندارد و مالی هم ندارد که با آن کفّاره‏هایش را بپردازد، آیا صحیح است که فقط به استغفار اکتفا کند؟
ج: قضاى روزه‏هاى فوت شده در هيچ صورتى ساقط نمى‏شود، ولى نسبت به کفّاره افطاره عمدى روزه ماه رمضان، چنانچه قدرت بر روزه دو ماه و يا اطعام شصت مسکين براى هر روز نداشته باشد، بايد به هر تعداد فقير که قادر است غذا بدهد و احتياط آن است که استغفار نيز بکند و اگر به هيچ وجه قادر به دادن غذا به فقرا نيست فقط کافى است که استغفار کند يعنى با دل و زبان خود بگويد: «استغفرالله (از خداوند بخشايش مى‏طلبم)».

س 812: من به علّت عدم قدرت مالی و بدنی نتوانستم برای انجام کفّاره‌هایی که بر من واجب شده بود روزه بگیرم و یا به مساکین اطعام نمایم و در نتیجه، استغفار نمودم لکن به لطف الهی اکنون توان روزه گرفتن یا اطعام نمودن دارم، وظیفه‏ام چیست؟
ج: در فرض مرقوم، انجام کفّاره لازم نيست گر چه احتياط مستحب آن است که انجام داده شود.

س 813: اگر شخصی بر اثر جهل به وجوب قضای روزه تا قبل از ماه رمضان سال آینده قضای روزه‏هایش را به تأخیر اندازد، چه حکمی دارد؟
ج: فديه تأخير قضاى روزه تا ماه رمضان سال بعد، بر اثر جهل به وجوب آن ساقط نمى‏شود.

س 814: فردی که به مدت صدو بیست روز روزه نگرفته، چه وظیفه‏ای دارد؟ آیا باید برای هر روز شصت روز روزه بگیرد؟ و آیا کفّاره بر او واجب است؟
ج: قضاى آنچه از ماه رمضان از او فوت شده، بر او واجب است، و اگر افطار عمدى و بدون عذر شرعى بوده، علاوه بر قضا، کفّاره هر روز هم واجب است که عبارت است از شصت روز روزه يا اطعام شصت فقير و يا دادن شصت مد طعام به شصت مسکين که سهم هر کدام يک مدّ است.

س 815: تقریباً یک ماه روزه گرفته‏ام به این نیت که اگر روزه‏ای بر عهده‏ام باشد قضای آن محسوب شود و اگر روزه‏ای بر عهده‏ام نیست به قصد قربت مطلق باشد، آیا این یک ماه روزه به حساب روزه‏های قضایی که بر ذمّه دارم، محسوب می‏شود؟
ج: اگر به نيت آنچه که در زمان روزه گرفتن شرعاً مأمور به آن بوده‏ايد، اعم از روزه قضاء يا مستحبى، روزه گرفته‏ايد و روزه قضا هم برعهده شما باشد، به عنوان روزه قضاء محسوب مى‏شود.

س 816: کسی که نمی‏داند چه مقدار روزه قضا دارد و با فرض داشتن روزه قضا روزه مستحبی بگیرد، اگر معتقد باشد که روزه قضا ندارد، آیا به عنوان روزه قضا محسوب می‏شود؟
ج: روزه‏هايى را که به نيت استحباب گرفته به جاى روزه قضايى که بر عهده‏اش هست، محسوب نمى‏شود.

س 817: نظر شریف جنابعالی درباره شخصی که بر اثر جهل به مسأله، عمداً روزه‏اش را افطار کرده، چیست؟ آیا فقط قضا بر او واجب است یا اینکه کفّاره هم باید بدهد؟
ج: اگر به سبب بى‌اطلاعى از حکم شرعى، کارى را انجام دهد که روزه را باطل مى‌کند ـ مثل اينکه نمى‌دانست خوردن دارو نيز مانند ساير خوردنيها روزه را باطل مى‌کند و در روز ماه رمضان دارو خورد ـ روزه‌اش باطل است و بايد آن را قضا کند ولى کفّاره بر او واجب نيست.

س 818: کسی که در اوائل سن تکلیف بر اثر ضعف و عدم توانایی، نتوانسته روزه بگیرد، آیا فقط قضا بر او واجب است یا قضا و کفّاره با هم بر او واجب است؟
ج: اگر گرفتن روزه براى او حرجى نبوده و عمداً افطار کرده، علاوه بر قضا، کفّاره نيز بر او واجب است و اگر خوف داشته باشد که اگر روزه بگيرد مريض شود، فقط قضاى روزه‏ها بر عهده او مى‏باشد.

س 819: کسی که تعداد روزهایی که روزه نگرفته و مقدار نمازهایی را که نخوانده نمی‏داند، وظیفه‏اش چیست؟ کسی هم که نمی‏داند روزه‏اش را بر اثر عذر شرعی افطار کرده و یا عمداً آن را خورده است، چه حکمی دارد؟
ج: جايز است که به قضاى آن مقدار از نماز و روزه‏هايش که يقين به فوت آنها دارد، اکتفا نمايد، و در صورت شک در افطار عمدى کفّاره واجب نيست.

س 820: اگر شخصی که در ماه رمضان روزه دار است، در یکی از روزها برای خوردن سحری بیدار نشود و لذا نتواند روزه را تا غروب ادامه دهد و در وسط روز حادثه‏ای برای او اتفاق بیفتد و روزه را افطار کند، آیا یک کفّاره بر او واجب است یا کفّاره جمع؟
ج: اگر روزه را تا حدى ادامه دهد که روزه بر اثر تشنگى و گرسنگى براى او حرجى شود و در نتيجه آن را افطار نمايد، فقط قضا بر او واجب است و کفّاره‏اى ندارد.

س 821: اگر شک کنم در اینکه اقدام به گرفتن قضای روزه‏هایی را که بر عهده‏ام بوده، کرده‏ام یا خیر تکلیف من چیست؟
ج: اگر يقين به اشتغال قبلى ذمّه خود داريد، واجب است به مقدارى که موجب يقين به انجام تکليف مى‏شود، روزه قضاء بگيريد.

س 822: کسی که هنگام بلوغ فقط یازده روز از ماه رمضان را روزه گرفته و یک روز را هم در موقع ظهر افطار کرده و در مجموع هجده روز روزه نگرفته است، و در مورد آن هجده روز نمی‏دانسته که با ترک عمدی روزه کفّاره بر او واجب است، چه حکمی دارد؟
ج: اگر روزه ماه رمضان را از روى عمد و بدون عذر شرعى افطار کرده، بايد علاوه بر قضا، کفّاره هم بدهد اعم از اينکه هنگام خوردن روزه عالم به وجوب کفّاره و يا جاهل به آن باشد.

س 823: اگر پزشک به بیماری بگوید که روزه برای شما ضرر داد و او هم روزه نگیرد، ولی بعد از چند سال بفهمد که روزه برای وی ضرر نداشته و پزشک در تشخیص خود اشتباه کرده است، آیا قضا و کفّاره بر او واجب است؟
ج: اگر از گفته پزشک متخصص و امين و يا از منشأ عقلايى ديگر، خوف از ضرر پيدا کند و روزه نگيرد، فقط قضا بر او واجب است.

 نظر دهید »

اعمال روز اول ماه مبارک رمضان

18 خرداد 1395 توسط الزهرا (س) نصر

و در آن چند عمل است
اول: غسل کردن در آب جارى و ریختن سى کف آب بر سر که باعث ایمنى از جمیع دردها و بیماریها است در تمام سال.
دوم: کفى از گلاب بر رو بزند تا از خوارى و پریشانى نجات یابد و قدرى هم بر سر خود بزند تا در آن سال از سرسام [برسام‏] ایمن شود
سوم: دو رکعت نماز اول ماه و تصدق را به عمل آورد .
چهارم: دو رکعت نماز کند، در رکعت اول حمد و إنا فتحنا و در رکعت دوم حمد و هر سوره که خواهد بخواند تا حق تعالى جمیع بدیها را در آن سال از او دور گرداند و در حفظ خدا باشد تا سال آینده.
پنجم: بعد از طلوع فجر این دعا بخواند:
اللَّهُمَّ قَدْ حَضَرَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدِ افْتَرَضْتَ عَلَیْنَا صِیَامَهُ وَ أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ اللَّهُمَّ أَعِنَّا عَلَى صِیَامِهِ وَ تَقَبَّلْهُ مِنَّا وَ تَسَلَّمْهُ مِنَّا وَ سَلِّمْهُ لَنَا فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَةٍ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ .
ششم: بخواند دعاى چهل و چهارم صحیفه کامله رااگر در شب نخوانده است.
هفتم: علامه مجلسى در زاد المعاد فرموده کلینى و شیخ طوسى و دیگران به سند صحیح روایت کرده‏اند که حضرت امام موسى کاظم علیه السلام فرمود که: در ماه مبارک رمضان در اول سال یعنى روز اول ماه چنانچه علما فهمیده‏اند این دعا را بخوان و فرمود که هر که این دعا را از براى رضاى خدا و بى شائبه اغراض فاسده و ریا بخواند در آن سال به او نرسد فتنه و گمراهى و نه آفتى که ضرر رساند به دین او یا بدن او و حق تعالى او را حفظ کند از شر آنچه در آن سال واقع مى‏شود از بلاها و دعا این است:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَانَ لَهُ کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعَظَمَتِکَ الَّتِی تَوَاضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعِزَّتِکَ الَّتِی قَهَرَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِقُوَّتِکَ الَّتِی خَضَعَ لَهَا کُلُّ شَیْ‏ءٍ وَ بِجَبَرُوتِکَ الَّتِی غَلَبَتْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ بِعِلْمِکَ الَّذِی أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلا قَبْلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ یَا بَاقِیا بَعْدَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَقْطَعُ الرَّجَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُدِیلُ الْأَعْدَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَرُدُّ الدُّعَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی یُسْتَحَقُّ بِهَا نُزُولُ الْبَلاءِ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ غَیْثَ السَّمَاءِ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَکْشِفُ الْغِطَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُورِثُ النَّدَمَ وَ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ وَ أَلْبِسْنِی دِرْعَکَ الْحَصِینَةَ الَّتِی لا تُرَامُ وَ عَافِنِی مِنْ شَرِّ مَا أُحَاذِرُ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ السَّبْعِ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ رَبَّ إِسْرَافِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ جَبْرَئِیلَ وَ رَبَّ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ أَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِمَا سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ یَا عَظِیمُ أَنْتَ الَّذِی تَمُنُّ بِالْعَظِیمِ وَ تَدْفَعُ کُلَّ مَحْذُورٍ وَ تُعْطِی کُلَّ جَزِیلٍ وَ تُضَاعِفُ [مِنَ‏] الْحَسَنَاتِ بِالْقَلِیلِ وَ بِالْکَثِیرِ وَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ یَا قَدِیرُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَلْبِسْنِی فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ سِتْرَکَ وَ نَضِّرْ وَجْهِی بِنُورِکَ وَ أَحِبَّنِی بِمَحَبَّتِکَ وَ بَلِّغْنِی رِضْوَانَکَ وَ شَرِیفَ کَرَامَتِکَ وَ جَسِیمَ عَطِیَّتِکَ وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ مَا عِنْدَکَ وَ مِنْ خَیْرِ مَا أَنْتَ مُعْطِیهِ أَحَدا مِنْ خَلْقِکَ وَ أَلْبِسْنِی مَعَ ذَلِکَ عَافِیَتَکَ یَا مَوْضِعَ کُلِّ شَکْوَى وَ یَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَى وَ یَا عَالِمَ کُلِّ خَفِیَّةٍ وَ یَا دَافِعَ مَا تَشَاءُ مِنْ بَلِیَّةٍ یَا کَرِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ تَوَفَّنِی عَلَى مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ وَ فِطْرَتِهِ وَ عَلَى دِینِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سُنَّتِهِ وَ عَلَى خَیْرِ الْوَفَاةِ فَتَوَفَّنِی مُوَالِیا لِأَوْلِیَائِکَ وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِکَ اللَّهُمَّ وَ جَنِّبْنِی فِی هَذِهِ السَّنَةِ کُلَّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یُبَاعِدُنِی مِنْکَ وَ اجْلِبْنِی إِلَى کُلِّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یُقَرِّبُنِی مِنْکَ فِی هَذِهِ السَّنَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ امْنَعْنِی مِنْ کُلِّ عَمَلٍ أَوْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ یَکُونُ مِنِّی أَخَافُ ضَرَرَ عَاقِبَتِهِ وَ أَخَافُ مَقْتَکَ إِیَّایَ عَلَیْهِ حِذَارَ أَنْ تَصْرِفَ وَجْهَکَ الْکَرِیمَ عَنِّی فَأَسْتَوْجِبَ بِهِ نَقْصا مِنْ حَظٍّ لِی عِنْدَکَ یَا رَءُوفُ یَا رَحِیمُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مُسْتَقْبَلِ سَنَتِی هَذِهِ فِی حِفْظِکَ وَ فِی جِوَارِکَ وَ فِی کَنَفِکَ وَ جَلِّلْنِی سِتْرَ عَافِیَتِکَ وَ هَبْ لِی کَرَامَتَکَ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ وَ لا إِلَهَ غَیْرُکَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی تَابِعا لِصَالِحِی مَنْ مَضَى مِنْ أَوْلِیَائِکَ وَ أَلْحِقْنِی بِهِمْ وَ اجْعَلْنِی مُسَلِّما لِمَنْ قَالَ بِالصِّدْقِ عَلَیْکَ مِنْهُمْ وَ أَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ [یَا إِلَهِی‏] أَنْ تُحِیطَ بِی خَطِیئَتِی وَ ظُلْمِی وَ إِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی وَ اتِّبَاعِی لِهَوَایَ وَ اشْتِغَالِی بِشَهَوَاتِی فَیَحُولُ ذَلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَ رَحْمَتِکَ وَ رِضْوَانِکَ فَأَکُونَ مَنْسِیّا عِنْدَکَ مُتَعَرِّضا لِسَخَطِکَ وَ نِقْمَتِکَ اللَّهُمَّ وَفِّقْنِی لِکُلِّ عَمَلٍ صَالِحٍ تَرْضَى بِهِ عَنِّی وَ قَرِّبْنِی إِلَیْکَ زُلْفَى اللَّهُمَّ کَمَا کَفَیْتَ نَبِیَّکَ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ هَوْلَ عَدُوِّهِ وَ فَرَّجْتَ هَمَّهُ وَ کَشَفْتَ غَمَّهُ [کَرْبَهُ‏] وَ صَدَقْتَهُ وَعْدَکَ وَ أَنْجَزْتَ لَهُ عَهْدَکَ اللَّهُمَّ فَبِذَلِکَ فَاکْفِنِی هَوْلَ هَذِهِ السَّنَةِ وَ آفَاتِهَا وَ أَسْقَامَهَا وَ فِتْنَتَهَا وَ شُرُورَهَا وَ أَحْزَانَهَا وَ ضِیقَ الْمَعَاشِ فِیهَا وَ بَلِّغْنِی بِرَحْمَتِکَ کَمَالَ الْعَافِیَةِ بِتَمَامِ دَوَامِ النِّعْمَةِ عِنْدِی إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی أَسْأَلُکَ سُؤَالَ مَنْ أَسَاءَ وَ ظَلَمَ وَ اسْتَکَانَ وَ اعْتَرَفَ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا مَضَى مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی حَصَرَتْهَا حَفَظَتُکَ وَ أَحْصَتْهَا کِرَامُ مَلائِکَتِکَ عَلَیَّ وَ أَنْ تَعْصِمَنِی إِلَهِی [اللَّهُمَ‏] مِنَ الذُّنُوبِ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی إِلَى مُنْتَهَى أَجَلِی یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ آتِنِی کُلَّ مَا سَأَلْتُکَ وَ رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِیهِ فَإِنَّکَ أَمَرْتَنِی بِالدُّعَاءِ وَ تَکَفَّلْتَ لِی بِالْإِجَابَةِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

 نظر دهید »

ادعونی الی ضیافه الله 1

17 خرداد 1395 توسط الزهرا (س) نصر

سلسله مباحث حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) پیرامون ماه مبارک رمضان 

رمضان، ماه گسستن و پیوستن
هم‎چنین این ماه، ماه دعا است. دعا ـ‏یعنی درخواست عبد از ربّش‏ـ در این ماه مقبول است و به تعبیری که در روایات داریم، بین عبد و ربّ دیگر هیچ حجابی در میان نیست. لذا ما این تعبیر را می‎کنیم که ماه مبارک رمضان ماه گسستن و ماه پیوستن است؛ گسستن از غیر ربّ و پیوستن به ربّ. این که در روایات متعدده به دعا در ماه مبارک رمضان سفارش شده است، جهتش همین است که دیگر حجابی در کار نیست و آنچه را که عبد بخواهد با ربّش راز و نیاز کند، بدون هیچ‎گونه حجابی به ربّ او می‎رسد و حتی مقبول هم واقع می‎شود. من در گذشته به این روایات اشاره کردم و حالا هم به یکی دو روایت اشاره دارم و بعد وارد بحثم می‎شوم.
درهای آسمان گشوده شده است
روایت از پیغمبر اکرم(صلی‎الله‎علیه‎وآله‎وسلّم) است که حضرت فرمودند: «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْه».[1] تمام در‎های آسمان- اشاره به جهت عِلوی است، یعنی آن عالم برتر از عالم ماده- در اوّلین شب ماه رمضان، یعنی امشب، باز می‎شوند؛ و این درها تا آخرین شب ماه مبارک رمضان بسته نمی‎شوند.
علی(علیه‎السلام) در روایتی فرمود: «أَلَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ مُفَتَّحَةٌ مِنْ أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْهُ»؛ آگاه باشید! تمام درهای آسمان از اوّلین شب ماه مبارک رمضان باز است. «أَلَا وَ الدُّعَاءُ فِيهِ مَقْبُول».[2] آگاه باشید! دعا در این ماه مبارک پذیرفته شده است.
چه بسا آن روایت پیغمبر اکرم که فرمودند ماه رجب ماه خداوند است، ماه شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امّت من است، اشاره‎ای به این باشد که امّت من که ربوبیّت حق را پذیرفته‎اند در این ماه می‎توانند از ربوبیّت حق کمال استفاده را کنند. لذا می‎فرماید ماه رمضان، ماه امّت من است؛ نمی‎فرماید ماه خدا یا ماه من است. امّت پیغمبر چه کسانی هستند؟ آن‏هایی هستند که ربوبیّت خدا را پذیرفته‎اند. آن‏ها می‎توانند در این ماه از ربوبیّت حق کمال استفاده را ببرند. ربّ «پرورش‏دهنده» است؛ هرچه می‎خواهی در این ماه بخواه، هیچ حجابی در کار نیست. لذا خواستم به دوستان عرض کنم که باید هر لحظه از لحظات این ماه را قدر بدانیم و از آن بهترین بهره را نسبت به درخواست‎های مادّی و معنوی بگیریم.

ادامه »

 نظر دهید »

استفتائات جدید پیرامون مسائل رویت هلال ماه

16 خرداد 1395 توسط الزهرا (س) نصر

رؤیت هلال

اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری حفظه الله 


س 834: همانطور که می‌دانید، وضعیت هلال در آخر یا اول ماه به یکی از حالت‌های زیر است: 1. غروب هلال قبل از غروب خورشید باشد. 2. غروب هلال مقارن با غروب خورشید باشد. 3. غروب هلال بعد از غروب خورشید باشد. لطفاً بیان فرمایید کدام یک از حالات سه گانه فوق را می‌توان برای تعیین اول ماه به حساب آورد؟
ج: در هر سه فرض، رؤيت هلال براى اثبات حلول ماه قمرى جديد از شبى که پس از رؤيت است کفايت مى‌کند.

س 835: آیا رؤیت تصویر هلال ماه با استفاده از دوربین CCD و انعکاس نور و بازخوانی اطلاعات ضبط شده توسط رایانه، برای اثبات اول ماه کفایت می‏کند؟
ج: رؤيت با وسيله، فرقى با رؤيت به طريق عادى ندارد و معتبر است. ملاک آن است که عنوان رؤيت محفوظ باشد. پس رؤيت با چشم و با عينک و با تلسکوپ محکوم به حکم واحدند. اما در مورد انعکاس به رايانه که درآن صدق عنوان رؤيت معلوم نيست محل اشکال است.

س 836: اگر هلال ماه شوال در یک شهر دیده نشود، ولی تلویزیون و رادیو از حلول آن خبر دهند، آیا کافی است یا تحقیق بیشتری واجب است؟
ج: اگر مفيد اطمينان به ثبوت هلال گردد يا صدور حکم به هلال از طرف ولى فقيه باشد، کافى است و نيازى به تحقيق نيست.

س 837: اگر تعیین اول ماه رمضان و عید سعید فطر به علت عدم امکان رؤیت هلال اول ماه به سبب وجود ابر در آسمان یا اسباب دیگر، ممکن نباشد و سی روز ماه شعبان یا ماه رمضان کامل نشده باشد، آیا برای ما که در ژاپن زندگی می‏کنیم، جایز است که به افق ایران عمل کرده و یا به تقویم اعتماد کنیم؟ وظیفه ما چیست؟
ج: اگر اول ماه از طريق رؤيت هلال حتى در افق شهرهاى مجاورى که اتحاد افق دارند، و يا از طريق شهادت دو فرد عادل و يا از طريق حکم حاکم ثابت نشود، بايد احتياط کرد تا اول ماه ثابت شود.

س 838: آیا اتحاد افق در رؤیت هلال شرط است یا خیر؟
ج: بلى شرط است.

س 839: مقصود از اتحاد افق چیست؟
ج: منظور از آن، شهرهايى است که از جهت احتمال رؤيت و عدم احتمال رؤيت هلال يکسان باشند.

س 840: اگر روز بیست و نهم ماه در تهران و خراسان عید باشد، آیا برای افرادی هم که در شهری مانند بوشهر مقیم هستند، جایز است افطار کنند؟ با توجه به اینکه افق تهران و خراسان با افق بوشهر یکی نیست.
ج: به‌طور کلّى اگر اختلاف بين افق دو شهر به مقدارى باشد که با فرض رؤيت هلال در يکى، هلال در ديگرى قابل رؤيت نباشد، رؤيت آن در شهرهاى غربى براى مردم شهرهاى شرقى که احتمال رؤيت در آن به‌طور قطع و يقين منتفى باشد، کفايت نمى‌کند.

س 841: اگر بین علمای یک شهر راجع به ثبوت هلال یا عدم آن اختلاف رخ دهد و عدالت آنها هم نزد مکلّف ثابت بوده و به دقت همه آنها در استدلال خود مطمئن باشد، وظیفه واجب مکلّف چیست؟
ج: اگر اختلاف دو بيّنه به‌صورت نفى و اثبات باشد، يعنى يکى مدعى ثبوت هلال و ديگرى مدعى عدم ثبوت آن باشد، اين اختلاف موجب تعارض دو بينه و تساقط هر دو است، و وظيفه مکلّف اين است که هر دو نظر را کنار گذاشته و درباره افطار کردن يا روزه گرفتن به آنچه که مقتضاى اصل است، عمل نمايد. ولى اگر بين ثبوت هلال و عدم علم به ثبوت آن اختلاف داشته باشند، به اين صورت که بعضى از آنها مدعى رؤيت هلال باشند و بعضى ديگر مدعى عدم مشاهده آن، قول کسانى که مدعى رؤيت هلال هستند، در صورت عادل بودن، حجت شرعى براى مکلّف است و بايد از آن متابعت کند، و همچنين اگر حاکم شرعى حکم به ثبوت هلال نمايد، حکم وى حجت شرعى براى همه مکلفين است و بايد از آن پيروى کنند.

س 842: اگر شخصی هلال ماه را ببیند و بداند که رؤیت هلال برای حاکم شرع شهر او به هر علتی ممکن نیست، آیا او مکلّف است که رؤیت هلال را به حاکم اطلاع دهد؟
ج: اعلام بر او واجب نيست مگر آنکه ترک آن مفسده داشته باشد.

س 843: همانگونه که می‏دانید اکثر فقهای بزرگوار پنج راه برای ثبوت اول ماه شوال در رساله‏های عملیه خود بیان کرده‏اند که ثبوت نزد حاکم شرع در ضمن آنها نیست، بنا بر این چگونه بیشتر مؤمنین به مجرد ثبوت اول ماه شوال نزد مراجع، روزه خود را افطار می‏کنند؟ شخصی که از این راه اطمینان به ثبوت هلال پیدا نمی‏کند، چه تکلیفی دارد؟
ج: تا حاکم حکم به رؤيت هلال نکرده، مجرد ثبوت هلال نزد او، براى تبعيّت ديگران از وى کافى نيست، مگر آنکه اطمينان به ثبوت هلال حاصل نمايند.

س 844: اگر ولی امر مسلمین حکم نماید که فردا عید است و رادیو و تلویزیون اعلام کنند که هلال در چند شهر دیده شده است، آیا عید برای تمامی نواحی کشور ثابت می‏شود یا فقط برای شهرهایی که ماه در آنها دیده شده و شهرهای هم افق با آنها، ثابت می‏گردد؟
ج: اگر حکم حاکم شامل همه کشور باشد، حکم او شرعاً براى همه شهرها معتبر است.

س 845: آیا کوچکی هلال و باریک بودن و اتصاف آن به خصوصیات هلال شب اول، دلیل بر این محسوب می‏شود که شب قبل شب اول ماه نبوده، بلکه شب سی‏ام ماه قبلی بوده است؟ اگر عید برای شخصی ثابت شود و از این راه یقین پیدا کند که روز قبل عید نبوده، آیا قضای روزه روز سی‏ام ماه رمضان را باید به جا آورد؟
ج: مجرد کوچکى و پائين بودن هلال يا بزرگى و بالا بودن و يا پهن يا باريک بودن آن دليل شرعى شب اول يا دوم بودن نيست، ولى اگر مکلّف از آن علم به چيزى پيدا کند بايد به مقتضاى علم خود در اين زمينه عمل نمايد.

س 846: آیا استناد به شبی که در آن ماه به‌صورت قرص کامل است (شب چهاردهم) و اعتبار آن به عنوان دلیل برای محاسبه اول ماه جایز است تا از این راه وضعیت یوم الشک معلوم شود که مثلاً روز سی ام ماه رمضان است و احکام روز ماه رمضان بر آن مترتب شود، مثلاً بر کسی که این روز را بر اساس بیّنه روزه نگرفته، حکم به وجوب قضای روزه شود و کسی هم که به دلیل استصحاب بقای ماه رمضان روزه گرفته، بری‏ء الذمّه باشد؟
ج: امر مذکور حجت شرعى بر آنچه ذکر شد، نيست، ولى اگر مفيد علم به چيزى براى مکلّف باشد، واجب است که طبق آن عمل نمايد.

س 847: آیا استهلال در اول هر ماه واجب کفایی است یا احتیاط واجب؟
ج: استهلال فى‌نفسه واجب شرعى نيست.

س 848: آیا اول ماه مبارک رمضان و آخر آن با رؤیت هلال ثابت می‏شود یا با تقویم، هرچند ماه شعبان سی روز نباشد؟
ج: اول يا آخر ماه رمضان با رؤيت شخص مکلّف يا با شهادت دو فرد عادل يا با شهرتى که مفيد علم است يا با گذشت سى روز و يا به وسيله حکم حاکم ثابت مى‏شود.

س 849: اگر تبعیت از اعلام رؤیت هلال توسط یک دولت جایز شد، و آن اعلام معیاری علمی برای ثبوت هلال سرزمین‌های دیگر را تشکیل دهد، آیا اسلامی بودن آن حکومت شرط است، یا اینکه عمل به آن حتی اگر حکومت ظالم و فاجر هم باشد، ممکن است؟
ج: ملاک در اين مورد، حصول اطمينان به رؤيت در منطقه‏اى است که نسبت به مکلّف کافى محسوب مى‏شود.

س 850: خواهشمند است نظر مبارک خود را در خصوص اعتکاف در مساجد (جامع و غیر جامع) غیر از مساجد اربعه بیان فرمایید.
ج: رجائاً اشکال ندارد.

 نظر دهید »

استفتائات جدید پیرامون مسائل بیماری و منع پزشکی از روزه

15 خرداد 1395 توسط الزهرا (س) نصر

بیماری و منع پزشک‏

اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری حفظه الله 

س 748: بعضی از پزشکان که به مسائل شرعی ملتزم نیستند، بیماران را از روزه گرفتن به دلیل ضرر داشتن منع می‏کنند، آیا گفته این پزشکان حجت است یا خیر؟
ج: اگر پزشک امين نباشد و گفته او هم اطمينان آور نباشد و باعث خوف ضرر نشود، گفته او اعتبارى ندارد و در غير اين صورت نبايد روزه بگيرد.

س 749: مادرم تقریباً سیزده سال بیمار بود و به همین دلیل نمی‏توانست روزه بگیرد. من دقیقاً اطلاع دارم که علت روزه نگرفتن او احتیاج به مصرف دارو بوده است، امیدواریم ما را راهنمایی فرمایید که آیا قضای روزه‏ها بر او واجب است؟
ج: اگر ناتوانى او از روزه گرفتن بر اثر بيمارى بوده، قضا ندارد.

س 750: من بر اثر ضعف جسمانی از ابتدای سن بلوغ تا دوازده سالگی روزه نگرفته‏ام، در حال حاضر چه تکلیفی دارم؟
ج: واجب است روزه‏هايى را که در ماه مبارک رمضان نگرفته‏ايد با اينکه به سنّ تکليف رسيده بوديد، قضا کنيد، و اگر افطار روزه ماه رمضان عمدى و اختيارى و بدون عذر شرعى بوده، کفّاره هم بر شما واجب است.

س 751: چشم پزشک مرا از روزه گرفتن منع کرده و گفته است که به علت ناراحتی چشم به هیچ وجه نباید روزه بگیرم، ولی من به گفته او توجه نکرده و شروع به روزه گرفتن کردم که باعث بروز مشکلاتی برای من در اثنای ماه رمضان شد. به‌طوری که در بعضی از روزها هنگام عصر احساس ناراحتی می‏کنم، لذا متحیّر و مردّد هستم بین اینکه روزه نگیرم و یا ناراحتی‏ام را تحمل کرده و روزه را تا غروب ادامه دهم. سؤال این است که آیا اصولاً روزه گرفتن بر من واجب است؟ و در روزهایی که روزه می‏گیرم و نمی‏دانم قدرت ادامه آن را تا غروب دارم یا نه، آیا روزه‏ام را ادامه دهم؟ و نیت من چگونه باید باشد؟
ج: اگر از گفته پزشک متديّن و امين اطمينان حاصل کنيد که روزه براى چشم شما ضرر دارد و يا خوف ضرر داشته باشيد، روزه گرفتن براى شما واجب نبوده و بلکه جايز هم نيست، و با خوف ضرر نيت روزه صحيح نيست و در صورت عدم خوف ضرر نيت روزه اشکال ندارد، ولى صحّت‏ روزه متوقف بر اين است که براى شما واقعاً ضرر نداشته باشد.

س 752: من از عینک طبی استفاده می‏کنم و در حال حاضر چشمانم بسیار ضعیف است. هنگامی که به پزشک مراجعه کردم به من گفت که اگر برای تقویت چشمانم تلاش نکنم، ضعیف‏تر خواهند شد، بنا بر این اگر از روزه ماه رمضان معذور باشم، چه وظیفه‏ای دارم؟
ج: اگر روزه براى چشمان شما ضرر دارد، واجب نيست روزه بگيريد، بلکه واجب است افطار کنيد و اگر بيمارى شما تا ماه رمضان آينده استمرار پيدا کرد، قضاى روزه بر شما واجب نيست، ولى واجب است که عوض هر روز يک مدّ طعام به فقير بدهيد.

س 753: مادرم به بیماری شدیدی مبتلاست و پدرم نیز از ضعف جسمانی رنج می‏برد و در عین حال هر دو روزه می‏گیرند که گاهی مشخص است که روزه باعث تشدید بیماری آنها می‏شود، تاکنون نتوانسته‏ام آنها را قانع کنم که لااقل هنگام شدت بیماری روزه نگیرند. خواهشمندیم ما را در مورد حکم روزه آنها راهنمایی فرمایید.
ج: ملاک تأثير روزه در ايجاد بيمارى يا تشديد آن و عدم قدرت بر روزه گرفتن تشخيص خود روزه دار نسبت به خودش است و اگر بداند روزه براى او ضرر دارد يا خوف ضرر داشته باشد و در عين حال بخواهد روزه بگيرد، روزه گرفتن براى وى حرام است.

س 754: در سال گذشته توسط پزشک متخصص موردعمل جراحی کلیه قرار گرفتم. وی مرا از گرفتن روزه تا آخر عمر منع نمود، ولی در حال حاضر هیچ مشکل و دردی احساس نمی‏کنم و حتی به‌طور طبیعی غذا می‏خورم وآب می‏نوشم و هیچ‌یک از عوارض بیماری را هم حس نمی‏کنم، وظیفه من چیست؟
ج: اگر خود شما از ضرر روزه خوف نداريد و حجت شرعى هم بر آن نداريد، واجب است روزه ماه رمضان را بگيريد.

س 755: اگر پزشک شخصی را از روزه گرفتن منع کند آیا با توجه به اینکه بعضی از پزشکان اطلاعی از مسائل شرعی ندارند، عمل به گفته او واجب است؟
ج: اگر مکلّف از گفته پزشک يقين پيدا کند که روزه براى او ضرر دارد و يا از گفته وى يا منشأ عقلايى ديگرى براى او خوف از ضرر حاصل شود، روزه گرفتن براى او واجب نيست، بلکه جايز هم نيست.

س 756: در کلیه‏های من سنگ جمع می‏شود و تنها راه جلوگیری از جمع شدن سنگ در کلیه، نوشیدن مستمر مایعات است و از آنجایی که پزشکان معتقدند که من نباید روزه بگیرم، تکلیف واجب من نسبت به روزه ماه مبارک رمضان چیست؟
ج: اگر جلوگيرى از بيمارى کليه مستلزم نوشيدن آب يا ساير مايعات در طول روز باشد، روزه گرفتن بر شما واجب نيست.

س 757: از آنجا که مبتلایان به مرض قند مجبورند هر روز یک یا دو بار آمپول انسولین تزریق کنند و نباید در وعده‏های غذایی آنها تأخیر و فاصله بیفتد، زیرا باعث پائین آمدن میزان قند خون و در نتیجه نوعی تشنج و بیهوشی می‏شود، لذا گاهی پزشکان به آنها توصیه می‏کنند که در روز چهار نوبت غذا بخورند، خواهشمندیم نظر شریف خود را درباره روزه این افراد بیان فرمایید.
ج: اگر بدانند که خوددارى از خوردن و آشاميدن از طلوع فجر تا غروب، به آنان ضرر مى‏رساند يا خوف ضرر داشته باشند، روزه گرفتن بر آنها واجب نبوده و بلکه جايز نيست.

 

 نظر دهید »

استفتائات جدید پیرامون مسائل روزه بانوان

15 خرداد 1395 توسط الزهرا (س) نصر

استفتائات جدید از محضر مقام معظم رهبری حفظه الله  

س 745: آیا روزه گرفتن بر زن بارداری که نمی‏داند روزه برای جنین او ضرر دارد یا خیر، واجب است؟
ج: اگر بر اثر روزه، خوف ضرر بر جنين داشته باشد و خوف وى هم داراى منشأ عقلايى باشد، افطار بر او واجب است و در غير اين صورت واجب است که روزه بگيرد.

س 746: زنی که کودک خود را شیر می‏داده و باردار هم بوده و در همان حال روزه ماه رمضان را هم گرفته است، و هنگام زایمان فرزندش مرده به دنیا آمد، اگر از ابتدا احتمال ضرر را می‏داده و در عین حال روزه گرفته است: 1. آیا روزه‏اش صحیح است یا خیر؟ 2. آیا دیه بر ذمّه او هست یا خیر؟ 3. اگر احتمال ضرر نمی‏داده، ولی بعداً معلوم شده که روزه گرفتن برای جنین ضرر داشته، چه حکمی دارد؟
ج: اگر با وجود خوف از ضررى که داراى منشأ عقلايى است، روزه گرفته باشد و يا بعداً برايش معلوم شود که روزه براى وى يا براى جنين‏اش ضرر داشته، روزه‏اش صحيح نيست و قضاى آن بر او واجب است، ولى ثبوت ديه جنين متوقف بر اين است که ثابت شود فوت جنين مستند به روزه گرفتن وى است.

س 747: من به لطف خداوند متعال دارای فرزندی هستم که شیرخوار است. ان شاء الله تعالی بزودی ماه مبارک رمضان فرا خواهد رسید. در حال حاضر می‏توانم روزه بگیرم ولی در صورت روزه گرفتن، شیرم خشک خواهد شد. با توجه به اینکه دارای بنیه ضعیفی هستم و کودکم هر ده دقیقه شیر می‏خواهد، چه وظیفه‏ای دارم؟
ج: اگر به دليل کم يا خشک شدن شيرتان بر اثر روزه، خوف ضرر بر طفل خود داشته باشيد، روزه‏تان را افطار کنيد، ولى براى هر روزى بايد يک مدّ طعام به فقير بدهيد و قضاى روزه را هم بعداً بجا آوريد.

 نظر دهید »

علامه طباطبایی مردی که سال‌ها در رثای همسرش گریست

26 آبان 1394 توسط الزهرا (س) نصر

همسر استاد مطهری نقل می‌کند: «تا چند سال، هر وقت به منزل ایشان می‌رفتم، به خاطر دوستی که من با خانم داشتم، من را که می‌دیدند یاد همسرشان می‌افتادند و با صدای بلند گریه می‌کردند.» و «گاهی هم که به منزل ما می‌آمدند و چای می‌خوردند می‌گفتند: هیچ‌چیز مزه چای زعفرانی خانم را نمی‌دهد.»

علامه که باشی، یعنی تعلقاتت به دنیا کم شده است؛ یعنی فقط تو نیستی و خانواده‌ات، همه مردم خانواده تو هستند؛ یعنی آنقدر که می‌دانی باید عمل کنی، به گستره علامگی‌ات. علامه که باشی، توقعات هم بالاتر خواهد رفت؛ خواهی، نخواهی الگو خواهی شد؛ باید باشی و کامل‌ترین باشی. علامه که باشی، همسرت یا علامگی‌ات را درک خواهد کرد و همراهت خواهد شد، یا در پیچ و خم این گذرگاه تنگ و نفس‌گیر خواهد ماند و این تویی که باید دست او را بگیری و قدم به قدم پیش ببری. اتمام رحمت و بخشش و مهربانی خدا در حق بندگانش آن است که همسرانی از جنس خودشان به ایشان عطا می‌کند؛ همسرانی هم‌دم، هم‌قدم، هم‌راه و هم‌دل. بانو قمرالسادات مهدوی نیز از همین جنس رحمت‌های الهی بود؛ رحمتی ناب در زندگانی علامه محمدحسین طباطبایی.

ادامه »

صفحات: 1· 2

 1 نظر

علامه تیجانی کیست؟ زندگینامه تیجانی

17 آبان 1394 توسط الزهرا (س) نصر

مشروح مصاحبه فارس با علامه تیجانی سماوی

محمد تیجانی السماوی در ایران با کتاب «آنگاه هدایت شدم» شناخته می‌شود کتابی که شرح چگونگی شیعه شدن وی را از مذهب مالکی اهل تسنن روایت کرده است، تیجانی اما به جز آنکه در دعوت به مذهب حقه جعفری کوشا است و خود تصریح می‌کند که این کار تمام زندگیش است دارای ابعاد شخصیتی برجسته و درس‌آموزی است.
محمد تیجانی السماوی که 70 سالگی خود را پشت سر می‌گذارد، مدرک دکترای خود را از سوربن اخذ کرده و به فرانسه مسلط است، تیجانی به شدت با قشری‌گری مخالف است و جوانان مسلمان را به مطالعه و کند و کاو در دین دعوت می‌کند.
فارس: لطفا خود را به اختصار معرفی کنید؟
تیجانی: به اختصار! همه زندگی‌ام به اختصار بوده، حتی ولادتم به اختصار بوده است؛ درود و سلام بر خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله و سلم و آل پاکش، با درود و سلام بر شما و همه شنوندگان در همه نقاط جهان، درباره زندگی مختصرم باید بگویم من محمد‌التیجانی السماوی از جنوب تونس هستم و همواره می‌گویم اصلا‌ عراقی‌‌ام و در تونس متولد شده‌ام.

ادامه »

 نظر دهید »

آش گندم

09 تیر 1394 توسط الزهرا (س) نصر

آش گندم به دلیلی حذف حبوبات نفاخ پیشنهاد بسیار مناسبی برای سفره افطار است.

امیدواریم این غذا را تهیه کرده و از طعم آن لذت ببرید.

مواد لازم برای تهیه آش گندم (۴ نفر)
گندم پوست کنده: ۲ پیمانه
بلغور گندم: یک چهارم پیمانه
عدس: ۱ پیمانه
پیاز نگینی خرد شده: ۲ عدد متوسط
شیر: ۱ لیوان
آب: به مقدار لازم
نمک، فلفل سیاه، زردچوبه و زبره به مقدار لازم

طرز تهیه:
ابتدا گندم را به مدت ۲ ساعت در آب سرد خیس می‌کنیم. سپس گندم خیس خورده، بلغور گندم و عدس را درون قابلمه می‌ریزیم و روی حرارت قرار می‌دهیم. وقتی که آب به جوش آمد و گندم‌ها تقریباً باز شده و به اصطلاح شکسته شدند، شروع به هم زدن مواد می‌کنیم تا ته نگیرد.

در این فاصله پیاز داغ را آماده می‌کنیم؛ هرچه قدر پیاز این آش بیشتر باشد؛ آش خوشمزه تر می‌شود. وقتی پیازها خوب سرخ شد آن را به همراه نمک و سایر ادویه‌ها به آش اضافه می‌کنیم و مرتب هم می‌زنیم تا ته نگیرد. در آخر کار یک لیوان شیر را اضافه می‌کنیم تا غلظت و لعاب خوبی به آش بدهد.

آش گندم به دلیل داشتن گندم و شیر و نیز حذف حبوبات نفاخ مثل نخود و لوبیا پیشنهاد بسیار مناسبی برای سفره افطار شما روزه داران عزیز است.

نوش جان

 نظر دهید »

سوپ جو؛ خوشمزه و مقوی برای سفره افطار

04 تیر 1394 توسط الزهرا (س) نصر

معمولاً در ماه رمضان سفره غذایی ما کمی تغییر می‌کند و به دلیل شرایط روزه داری و طبق توصیه های پزشکی مناسب است به خصوص در سفره افطار از غذاهای کم حجم و البته مقوی استفاده شود.
به همین بهانه قصد داریم انواع غذاهای مناسب با سفره افطار را معرفی کنیم و در این مطلب قصد داریم به طرز تهیه سوپ جو بپردازیم:

مواد لازم برای تهیه سوپ جو (۴ نفر)
عدس: ۱ پیمانه
جو پوست کنده: ۲ پیمانه
هویج: متوسط: ۲ عدد / نگینی خرد شده
پیاز متوسط: ۲ عدد / نگینی خرد شده
گوجه فرنگی ۳ تا ۴ عدد
سیب زمینی متوسط: ۱ عدد
سبزی مخصوص سوپ: ۱۰۰ گرم
بال مرغ: ۱۰۰ گرم
رب گوجه فرنگی: ۲ ف. غ
آبلیمو: ۲ ف. غ
نمک، فلفل سیاه، زردچوبه به مقدار لازم

طرز تهیه:
ابتدا بال مرغ، گوجه فرنگی، هویج نگینی خرد شده، پیاز نگینی خرد شده و سیب زمینی را در یک ظرف جداگانه می‌پزیم. برای غلیظ شدن سوپ مواد را بعد از پخت با هم مخلوط می‌کنیم تا کاملا له شود.
سپس در ظرف دیگری عدس و جو را جداگانه می‌پزیم و در این مرحله سبزی مخصوص سوپ را به مواد اضافه می‌کنیم. سپس نمک، زردچوبه و رب را داخل سوپ می‌ریزیم و این مواد را به مخلوط آماده شده قبلی اضافه می‌کنیم.
در مرحله آخر و قبل از اینکه قابلمه سوپ را از روی حرارت برداریم، آیلیمو را اضافه می‌کنیم. توجه داشته باشید می‌توان به جای بال مرغ از عصاره مرغ و همچنین برای طعم بهتر سوپ می‌توان از زنجبیل هم در ادویه غذا استفاده کرد.

این سوپ یک غذای کامل و مقوی است و مناسب سفره افطار می‌باشد. نوش جان

 نظر دهید »

بهترین کار برای داشتن یک روز خوب

28 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

داشتن یک روز خوب تأثیر فوق‌العاده ای در روحیه و رفتار فرد می‌گذارد. برای اینکه یک روز از زندگی‌مان را خوب شروع کنیم؛

راه های مختلفی وجود دارد اما یکی از بهترین کارها ، آغاز روز با اذکاری است که در روایات بر آن تاکید شده و با علمای اخلاق توصیه نموده‌اند.

حضرت علی (علیه‌السلام) در روایتی فرموده‌اند: هر کس در ابتدای صبح ۱۱ مرتبه سوره توحید را قرائت کند؛ در طول روز از وسوسه های شیطان در امان خواهد ماند.

شیخ کلینى از امام صادق (علیه‌السلام) روایت کرده‌اند: «هرکس پس از نماز صبح و نماز مغرب هفت مرتبه بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»، خداوند هفتاد نوع از بلاها را که آسان‏ترین آن‌ها رنج بیماری است از او برطرف می‌سازد و اگر گنه‌کار باشد، نامش از دفتر گته کاران محو و در دفتر سعادتمندان ثبت خواهد شد.

همچنبن در کتاب شریف «تهذیب» آمده است: هرکس بعد از نماز صبح ده مرتبه‏ بگوید: «سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ» خداوند او را از فقر و ناتوانی، ماندن زیر آوار و بیماری و نیز کاهش قوه تعقل در سنین کهولت در امان قرار می‌دهد.

روز خوبی داشته باشید

 نظر دهید »

بستنی موز؛ یک پیشنهاد خنک برای فصل گرما

24 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

با آمدن فصل تابستان، استفاده از دسرها به خصوص گروه بستنی‌ها طرفداران بسیاری دارد؛ به خصوص اگر بستنی خانگی باشد مطمئناً طعم دلچسب تری خواهد داشت.
در این مطلب قصد داریم طرز تهیه بستنی موز را معرفی کنیم.

برای تهیه این نوع بستنی به مواد زیر نیازمندیم:

مواد لازم :

گلاب : دو قاشق غذاخوری
عسل : یک قاشق غذاخوری
پودر پسته : یک قاشق غذاخوری
وانیل : یک دوم قاشق چای خوری
پودر ثعلب : یک قاشق چای خوری
موز : چهار عدد

طرز تهیه:

موزها را پوست بکنید. سپس به همراه پودر ثعلب، وانیل، عسل و گلاب در مخلوط کن کاملاً مخلوط کنید تا به صورت یکنواخت درآیند.
در مرحله بعد مخلوط به دست آمده را در ظرف مناسبی ریخته و پودر پسته را هم با آن مخلوط نمایید. سپس آن را در فریزر قرار دهید و هر ۲۰ دقیقه یک‌بار آن را خارج نموده به هم زده و دوباره داخل فریزر قرار دهید. این عمل را ۳ الی ۴ بار تکرار کنید تا بستنی قوام پیدا کند.

خوب است بدانیم این بستنی دارای طبع معتدل است و برای مزاج‌های مختلف و همچنین کسانی که تمایل به استفاده از بستنی‌های رژیمی دارند توصیه می‌شود.

مواد به کار رفته در بستنی موز به تعداد ۴ نفر می‌باشد و به تناسب افزایش تعداد، مواد لازم بستنی نیز اضافه شود.


 نظر دهید »

خطر تحریف امام خمینی (ره)

16 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

بیانات امام خامنه ای (مدظله) در حرم امام خمینی (ره)
در بیست و ششمین سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)


تحریف شخصیّت‌ها به این است که ارکان اصلی شخصیّت آن انسان بزرگ، یا مجهول بماند، یا غلط معنا شود، یا به‌صورت انحرافی و سطحی معنا شود؛ همه‌ی اینها برمیگردد به تحریف شخصیّت. شخصیّتی که الگو است، امام و پیشوا است، رفتار او، گفتار او برای نسلهای بعد از خود او راهنما و رهنمود است، اگر تحریف شود زیان بزرگی به‌وجود خواهد آمد. امام را نباید به‌عنوان صرفاً یک شخصیّت محترم تاریخی مورد توجّه قرار داد … اگر راه امام را گم کنیم ، یا فراموش کنیم ، یا خدای نکرده عمدا به کنار بگذاریم ؛ ملت ایران سیلی خواهد خورد.


http://bayanbox.ir/download/2381121947599738696/1394.03.14-%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D8%B7-5-%D8%AE%D8%B7%D8%B1-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B1%D9%82%D8%AF-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85.pdf

 نظر دهید »

نوای عجل لولیک الفرج بر زبان نرجس خاتون

13 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر


از همان زمان که «ملیکا بانو» منبری از نور در خواب دید؛

از همان زمان که حضرت عیسی و شمعون با هلهله فرشتگان در کنار پیامبر نشستند و نور بارید بر سر تازه عروس؛

از همان زمان که واژه های عقد را میان رویای صادقه در کالبد ملیکا ریختند؛

از همان زمان که چشمش منور به زیارت حضرت زهرا (س) شد؛

از همان زمان که با الفبای بهشتی بانوی دو عالم، شهد ِ شهادتین در وجودش تابیده شد؛

از همانزمان که بر کارنامه طلایی ِ بختش نام پیشوای یازدهم تابیده شد؛

تا همان زمان که هم نشین خواهر نور ، حکیمه خاتون شد؛

تا همان زمان که نام سامرایی اش را «نرجس خاتون» نهادند؛

تا همان زمان که نور امام حسن عسگری (ع) بر چشم هایش تابید؛

تا همان زمان که زیر سقف آسمان ِ آبی سامرا بختش سپید شد؛

تا همان زمان که خدا نور مهدی (عج) را بر وجود او حک کرد؛

تا همان زمان که شعبان المعظم فرا رسید؛

تا همان زمان که ماه به نیمه رسید و بی قرار درد شیرین وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ * شد؛

تا همان زمان که چشم دلش صدای اذان را بر گوش «مهدی» می شنید؛

تا ثانیه، ثانیه های امروز که بیش از هزار و صد سال می گذرد؛

دانه های تسبیح می اندازد و اللهم عجل لولیک الفرج میخواند …؛

*سوره لقمان آیه ۱۴

 2 نظر

چند راه برای هویت بخشی به کودکان

12 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

تا زمانی که زن و شوهر زندگی دو نفره‌ای دارند می‌توانند بدون تفکر به جوانب مختلف زندگی‌، بصورت دو نفری برای خودشان تصمیم بگیرند و روزگار را سپری کنند‌. اما به محض اینکه جمع آنها سه نفره یا بیشتر می‌شود؛ باید در تصمیم‌گیری‌ها و غیر از شرایط خودشان‌، به روحیات و وجود فرزندان هم فکر کنند.
در خانواده‌هایی که به فرزندان بها داده می‌شود درصد موفقیت ارتباط والدین با آنها و همچنین موفقیت‌های تحصیلی و کاری فرزندان بالاتر است و برعکس در خانواده‌هایی که بچه‌ها را هیچ‌گاه در تصمیمات کلان زندگی شرکت نمی‌دهند‌؛ فرزندان بسیار خموده و بی‌اعتماد به نفس رشد خواهند کرد‌. از این روست که خانواده و نوع رفتار والدین با فرزندان می‌تواند مهمترین عامل در هویت بخشی به فرزندان قلمداد شود.

استقلال کودک را به رسمیت بشناسید

نوزاد از همان بدو تولدش صاحب یک وجود مجزا از پدر و مادر است و این خود یکی از مفاهیم ابتدایی استقلال است‌! یعنی که پدر و مادر لازم است وسایل بچه‌گانه تهیه کنند و برای رسیدگی به امور نوزادشان باید روحیات کودکانه ی خود را فعال سازند!
از سوی دیگر وقتی که نوزاد بزرگ می‌شود و به سنین کودکی می‌رسد به سرعت واکنش‌های استقلال طلبانه خود را با رفتار‌های بچگانه‌اش بروز می‌دهد‌. رفتارهایی نظیر:
خودم غذایم را می‌خورم! خودم می‌خواهم کفشم را بپوشم‌! بگذار خودم انجام بدهم‌! و … این رفتارها حاکی از آن است که کودک تمایل دارد علاوه بر تجربه کردن کارهای گوناگون‌، بطور مستقل به انجام آنها بپردازد
اولین گام از سوی والدین در جهت هویت بخشی به فرزندان از همان اوایل کودکی آغاز می‌شود‌. والدین با سپردن مسئولیت‌های کوچک در حد توان کودک؛ به او این فرصت را می‌دهند که توانش را محک بزند و شخصیت خود را بارور سازد.
مسئولیت‌های محول شده به عهده کودک باعث می‌شود که او علاوه بر احساس استقلال‌، حس مسئولیت‌پذیری را تجربه کرده و یاد بگیرد که چطور از فکر و نیروی جسمی‌اش در جهت نیل به مطلوب بهره بگیرد.
به رسمیت شناختن استقلال کودکان یکی از اصلی‌ترین ارکان شکل گیری شخصیت آنان در سنین بزرگسالی خواهد بود‌.

مسئولیت‌های با برنامه

بهتر است برای فرزندان خود طبق توان و علاقه‌ای که دارند مسئولیت‌هایی را در نظر بگیرید و پس از توضیح نحوه انجام و به اتمام رساندن‌، کودک خود را آزاد بگذارید تا در انجام راه‌های به نتیجه رسیدن تلاش کند.
به عنوان مثال برای فرزندتان برنامه بگذارید که هر روز سفره شام را او بیندازد‌. به او آگاهی بدهید که برای خوردن شام چه وسایلی لازم است و آن‌ها را به او معرفی کنید. سفره‌، بشقاب، قاشق و چنگال‌، لیوان و … هر چیزی که برای شام لازم است‌. از او بخواهید که پس از شناخت کامل تمام لوازم مربوط به شام هر هر شب یا یک شب در میان او مسئولیت انداختن سفره شام را به عهده بگیرد‌. برنامه‌ریزی در دادن مسئولیت به کودکان باعث می‌شود که والدین به سرعت نقاط ضعف یا قوت فرزندان خود را بشناسند و در جهت رفع آن تلاش کنند‌. مثلاً کودکی که برای انداختن سفره شام هر دچار مشکل در انتخاب وسایل :.۷-ست ؛ قطعاً به خوبی وسایل مورد نیاز را نشناخته است!
برای بالا بردن میزان انگیزه در کودک می‌توانید برای او جایزه‌ای در نظر بگیرید.

حساب و کتاب سر انگشتی

خوب است که به کودکان حساب و کتاب سر انگشتی را یاد بدهیم‌. البته منظورمان از حساب و کتاب سر انگشتی در حد شمارش اعداد ریاضی نیست‌! همین میزانی که مورد نیاز مسئولیت محوله به عهده فرزندمان است‌، کافی است‌. به عنوان مثال اگر یک خانواده ۴ نفری هستید به کودک خود یاد بدهید که برای سفره شام باید ۴ تا بشقاب و ۴ تا قاشق و چنگال و لیوان بر سر سفره بگذارد‌. طبیعی است که کودکان در اول راه با شمارش اعداد به مشکل بر می‌خورند برای این کار خوب است که شما هر شب ۴ تا بشقاب و ۴ تا قاشق و چنگال و … را آماده کنید و هنگامی که کودک در حال بردن آن‌هاست ظرف‌ها را به صورت همراهی با او بشمارید‌. این کار یک تمرین خوب است تا کودک با اعداد اولیه و حساب و کتاب سرانگشتی آشنا شود.

خانم / آقا / عزیزم!

یکی از مصادیق هویت بخشی به کودکان صدا زدن اسم آنها با پیشوند یا پسوند خانم / آقا یا عزیزم است!
این نحوه صدا کردن فرزندان علاوه بر اینکه بصورت غیر مستقیم بیانگر اهمیت احترام در کانون خانواده است‌، باعث می‌شود تا فرزندان هم این ادب را بیاموزند و در هنگام صدا کردن بزرگتر‌ها و یا خواهران و برادرانشان از این الفاظ مؤدبانه استفاده کنند و صد البته که این نوع برخورد با کودکان باعث می‌شود آنها احساس استقلال یا بزرگ شدن داشته باشند‌. به عنوان مثال وقتی که مادر فرزندش را اینگونه خطاب می‌کند‌: حسین آقا / آقا محمد / یا نسرین خانم / کیمیا عزیزم. این الفاظ به گونه‌ای علاوه بر حس احترام بیانگر حس محبت والدین هم هستند.
در روایات بسیاری هم داریم که حضرت پیامبر اکرم (ص) دخترشان حضرت زهرا را با القاب نیکو مورد خطاب قرار می‌دادند!

نوازش و بوسیدن

یکی دیگر از مصادیق هویت بخشی به کودکان نوازش کردن یا بوسیدن آن‌هاست‌. البته در نظر داشته باشید که اگر در این موارد افراط شود از دایره هویت بخشی خارج شده و کودکان را به ورطه لوس شدن رهنمون می‌سازند!
نوازش و بوسیدن باید به صورت هدفمند و در مواقع مورد نیاز انجام شوند‌. فرزندان تا زمانی که نوزاد هستند بسیار مورد بوسه پدر و مادر و سایر اقوام خود قرار می‌گیرند و این بوسیدن‌ها همه از حیث علاقه افراد به نوزاد است و جنبه تربیتی ندارند. هر چه نوزاد بزرگتر می‌شود میزان این بوسیدن‌ها و نوازش‌ها از سوی پدر و مادر و اطرافیان کمتر می‌شود و می‌توان از آن‌ها اهداف تربتیی داشت. دقیقاً آنچه که در این بند مد نظر ماست نوازش و بوسیدن‌های هدفمند و تربیتی است!
به عنوان مثال هنگامی که فرزند شما کار خوبی انجام می‌دهد یا از مسئولیتی را که برعهده‌اش گذاشتید خوب انجام می‌دهد‌، شما می‌توانید او را نوازش کرده و ببوسید‌. این عمل شما باعث ایجاد انگیزه در او شده و به نوعی یک واکنش تشویقی از سوی شما برای کودک تلقی می‌شود.

تعریف‌های تشویقی

یکی دیگر از عوامل هویت بخشی به کودکان را می‌توان تعریف‌های تشویقی بر شمرد‌. نیازی نیست این تعریف‌ها به خارج از خانواده کشیده شود و مایه رشک و حسودی سایر کودکان فامیل یا خانواده‌ها شود‌. شما می‌توانید در خانواده خود با تعریف از فرزندتان او را در کار خوبی که انجام داده تشویق کنید‌. به عنوان مثال اگر فرزند شما در طول روز رفتار خوبی داشته و غذایش را کامل خورده و اسباب بازی‌هایش را هم مرتب کرده است می‌توانید هنگامی که پدر به خانه بر می‌گردد‌، تعریف خوب بودن او را برای پدر بیان کنید‌. والدین باید در اینگونه تعریف‌های تشویقی با یکدیگر همراه باشند تا بتوانند شخصیت کودک را شکل دهند و او را به سمت رفتار صحیح هدایت کنند‌. البته دقت داشته باشید که تعریف‌ها هم اگر در جاده افراط و تفریط قرار بگیرند نه تنها مؤثر نخواهند بود بلکه عامل کُند کننده‌ای در رفتار فرزند شما خواهند بود که اعتماد به نفس او را کم کرده و او را منتظر می‌سازد که در ازای هر کاری اگر با تشویق شما همراه بود به مرحله بعدی برود‌! از این روی سعی کنید تا با تشویق‌های به موقع و درست در هویت بخشی به فرزند خود مؤثر باشید!

همواره توجه داشته باشید که کودکان امانت‌های الهی هستند که به دست پدر و مادر سپرده می‌شوند و والدین می‌بایست با تلاش در راه تربیت صحیح فرزندان خود‌، آن‌ها را به سوی سعادت رهنمون سازند.

طهورا ابیان 

 

 1 نظر

جایگاه پدر در خانواده

11 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

جایگاه و نقش اعضای خانواده یکی از مسائلی است که باید به‌مرور برای فرزندان نهادینه شود. معمولاً اولین افرادی که کودک می‌شناسد، پدر و مادر هستند، اما شاید او اطلاع دقیقی از نقش پدر و مادر در زندگی نداشته باشد.

به‌مرور و با به دنیا آمدن خواهر یا برادر، کودک متوجه نقش دیگری در خانواده خواهد شد؛ اما یکی از مهم‌ترین ارکان تربیت فرزند، شناخت جایگاه پدر در خانواده است.

شاید تعجب کنید که چرا جایگاه مادر را مثال نزدیم. به این دلیل که فرزندان چه پسر باشند و چه دختر، از ابتدای تولد تا سن ۷ سالگی، انس بیش‌تری با مادر دارند و بیش‌تر از سمت مادر توجه می‌بینند و به همین دلیل مادر را به‌عنوان حامی خود می‌شناسند، اما برای فرزندانی که در سن مدرسه هستند، لازم است تا نقش و جایگاه پدر را در خانواده تبیین کنید.

رئیس خانواده؛ پدر
در کتاب‌های خانواده، به دانش‌آموزان چنین آموزش داده می‌شود که پدر نقش رئیس خانواده را دارد و مادر به‌عنوان مدیر در خانه است، اما شاید این بیان کتابی با نوع رفتار خانوادگی شما طوری باشد که کودکان را دچار تناقض کند. به همین دلیل لازم است که شما نقش پدر را به‌عنوان رئیس خانواده در ذهن فرزندان‌تان تثبیت کنید.

رئیس خانواده بودن به معنی این است که همه تصمیمات خانواده باید به اطلاع پدر برسد و حرف‌های پدر مهر تأیید نهایی خواهد بود. به‌عنوان ‌مثال وقتی فرزند شما از مدرسه برگه رضایت‌نامه می‌آورد تا آخر هفته به همراه معلمان و همکلاسی‌هایش به اردو برود، این‌جا لازم است تا پدر مهر تأیید این رضایت‌نامه را بزند. هرچند که مادر هم به اندازه‌ پدر در تربیت و ولایت بر فرزند نقش دارد، اما جایگاه رئیس خانواده را در چنین مواردی می‌توانید برای فرزندان جا بیندازید.

در این‌گونه موارد برای جلوگیری از دوگانگی تربیتی در فرزندان خود، بدون مشورت با پدر خانواده اقدام به امضای برگه رضایت‌نامه نکنید.

به فرزندتان بگویید که از طرف خودتان مانعی ندارد که او با هم‌کلاسی‌هایش به اردو برود، اما باید نظر پدرش را هم بپرسد و از او هم اجازه بگیرد و پاسخ نهایی را پدر خواهد داد.

مهربانی و اقتدار پدرانه
هروقت با تدبیری که همسرتان برنامه‌ریزی کرده، فرزندتان به سمت شما آمد و برگه رضایت‌نامه اردوی آخر هفته مدرسه را به شما داد، منعطف و مهربان برخورد کنید. این به معنی نداشتن اقتدار نیست، بلکه لازم است شما به‌عنوان یک رئیس مقتدر به فرزندتان بگویید که به چه دلایلی راضی هستید او به اردو برود و یا به چه دلایلی صلاح نمی‌دانید او به اردو برود.

با جا انداختن نقش خود به‌عنوان یک پدر مهربان که در جایگاه تصمیم‌گیری برای خانواده است، می‌توانید این نکته تربیتی را در فرزندان‌تان نهادینه کنید که برای کارهایشان با شما مشورت کنند و به شما اعتماد داشته باشند. همچنین مهربانی شما باعث می‌شود که آن‌ها نقش محور بودن شما در خانواده را پذیرفته و بدانند که در صورت بروز مشکل، می‌توانند بدون ترس و اضطراب به سراغ شما بیایند و با شما مشورت کنند.

هم‌گرایی بین پدر و مادر در تربیت فرزندان
اگر شما مادر خانواده هستید و فرزندان برای خواسته‌ای به سراغ شما می‌آید، اقتدار شوهرتان را به‌عنوان پدر در ذهن فرزندتان ثبت کنید؛ با این روش که بدون مشورت با پدر خانواده هرگز به فرزندتان حرفی نزنید. حتی اگر خیال‌تان راحت است که نظر شما و همسرتان یکسان است، اما لازم است به فرزندتان بگویید: لازم است با پدرت هم مشورت کنم.

و پس از گذشت مدتی پاسخ فرزندتان را که دربردارنده مشورت میان شما و همسرتان به‌عنوان پدر خانواده هست را بیان کنید.

این نوع رفتار باعث می‌شود که فرزندان متوجه شوند که شما در تربیت آن‌ها و در تمام امور زندگی با هم مشورت می‌کنید و نظرات و سلیقه‌های همدیگر را قبول داشته و نقش‌های ریاست و مدیریت خانواده یکدیگر را پذیرفته‌اید.

فرزندانی که در چنین خانواده‌ای تربیت می‌شوند که نقش هر دوی پدر و مادر را پررنگ می‌بینند و برای کارهای‌شان اجازه مشورتی والدین را می‌گیرند، معمولاً موفق‌تر بوده و پدر و مادر خود را به‌عنوان الگوی خود انتخاب می‌کنند.

نظر پدر بدون واسطه مادر
اگر فرزند شما اشتباهی انجام داد یا تقاضایی از شما داشت که لازم بود همسرتان به‌عنوان پدر خانواده به او نظر بدهد، به فرزندتان بگویید که خودش باید با پدرش صحبت کند و نظر او را جویا شود. دراین‌باره بدون این‌که فرزندتان متوجه شود، مسئله را با پدر خانواده مطرح کنید و نظر خودتان را هم به اطلاع پدر برسانید. از پدر بخواهید که در برابر اشتباه فرزندتان نرم‌تر برخورد کند و به‌عنوان رئیس خانواده نظرش را مستقیم به او بگوید و با او صحبت کند.

بی‌واسطه بیان کردن نظرات پدر خانواده به فرزندان باعث می‌شود که آن‌ها نقش پدر را در تربیت و همچنین در زندگی خود پررنگ‌تر حس کنند.

تهدید با نام پدر
پدر ستون خانواده است و باید همه اعضای خانواده با شنیدن نامش آرامش بگیرند نه این‌که بترسند و دچار دلهره شوند. هرچند نقش پدر در خانه به‌عنوان رئیس خانه به نحوی است که شاید کمتر از مادر منعطف و مهربان باشد، اما این نباید به نحوی در تربیت فرزندان پررنگ شود که آن‌ها از پدرشان بترسند یا نام پدر برای‌شان تهدید باشد.

به‌عنوان‌مثال اگر فرزند شما کار اشتباهی انجام می‌دهد، شما به‌عنوان مادر و مدیر خانه اشتباه او را بیان کنید و سعی کنید فرزندتان را مجاب کنید که این‌کار را دیگر انجام ندهد. اگر فرزند شما کار اشتباهی انجام بدهد و شما بدون تبیین اشتباهش صرفاً بر سر او فریاد زده و او را تهدید کنید که: “وقتی بابا آمد به او خواهم گفت تا تو را دعوا کند"، این روش شاید تا مدت کوتاهی جلوی شیطنت‌های فرزند شما را بگیرد، اما در درازمدت باعث می‌شود فرزند شما تصویر نامطلوبی از پدرش در ذهن داشته باشد و پدر را اهرمی برای ترس و اضطراب و دعوا شدنش بشناسد.

به‌جای ترساندن فرزندتان از پدرش بهتر است به او این‌گونه بگویید: این‌کار که انجام دادی به این دلایل اشتباه بود و وقتی پدر آمد بیش‌تر دراین‌باره با هم صحبت خواهیم کرد.

بقلم طهورا ابیان. منتشر شده در مهرخانه 

 

 نظر دهید »

توصیه آیت‌الله حق‌شناس برای برآورده شدن حوائج

10 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

آیت الله میرزا عبدالکریم حق‌شناس، یکی از سالکان و عارفان الهی است که توجه به توصیه‌های اخلاقی و عرفانی ایشان نیز می‌تواند در مقاطع مختلف زندگی برای ما راهگشا باشد یکی از این دستورالعمل‌ها در خصوص نحوه دعا کردن است که درباره قرائت زیارت عاشورا توصیه‌هایی ذکر شده است.

آنچه که در ادامه می‌آید چله زیارت عاشورا به شیوه آیت‌الله حق‌شناس است:

شاگردانش می‌گفتند: آیت‌الله حق‌شناس به طور معمول با سه عمل حاجت‌های مادی و معنوی خود و دوستانش را می‌گرفت:

اول: با چله‌ زیارت عاشورای امام حسین (ع)

دوم: با روضه و اشک بر شیرخواره‌ سیدالشهدا حضرت علی‌اصغر (ع)

سوم: با تمرکز و مراقبه بر حضور قلب در نمازهای واجب و دعای بعد از نماز:

شاگردانش می‌گفتند: آیت‌الله حق‌شناس به این چله زیارت عاشورای امام حسین (ع) اعتقادی کامل داشت.

آیت‌الله حق‌شناس بر این باور بود که با این چله زیارت عاشورای امام حسین (ع) می‌توان به حاجت‌های بسیار بزرگ و نشدنی دست یافت.

شاگردانش می‌گفتند: آیت‌الله حق‌شناس معتقد بود برای رسیدن به حاجت و مقصودی خاص، اگر این چله درست و همراه با شرایطش به جای آورده شود رد شدنی نیست و اگر هم برای رسیدن به این حاجت به خیر و صلاحتان نباشد، آن را به شکلی به شما حالی خواهند کرد.

شاگردانش می‌گفتند: حاج آقا معتقد بود اگر به شما حالی کنند رسیدن به این خواسته و حاجت به خیر و صلاحتان نیست و با این حال، شما بر آن پافشاری کنید، از خاصیت‌ها و ویژگی‌های این چله شگفت و مجرب آن است که در بسیاری از موارد، باز هم خواسته و حاجتتان را به شما خواهند داد! فقط امکان دارد عوارضی ناخواسته را که به علل و معلول‌های ماورایی برمی‌گردد، برای شما به همراه داشته باشد.

شرایط و توصیه‌های این چله

مرحوم حق‌شناس این روش از چله زیارت عاشورا را از مرحوم آیت‌الله‌العظمی بروجردی فرا گرفته بود و خودش نیز شرایطی را از اخبار و روایات و مکاشفاتش استنباط کرده بود.

بزرگترین اصلی که آیت‌الله حق‌شناس بر آن پافشاری داشت، عزم و اراده چهل روزه بر مراقبه از اعمال و ترک محرمات و انجام واجبات بود، به خصوص مراقبت از زبان، زبانی که در این چهل روز قرار است کلمات و بندهای زیارت عاشورای امام حسین (ع) بر آن جاری شود، باید پاک و ظاهر باشد.

مرحوم حق‌شناس می‌فرمود: اگر کسی در این چهل روز مواظبت بر ترک محرمات و انجام واجبات به خصوص مراقبه از ترک گناه‌های زبانی نداشته باشد و این چله را با بقیه شرایطش به جای آ‌ورد، من به هیچ وجه تضمین نمی‌کنم به حاجتش برسد.

بنا بر توصیه‌های آیت‌الله حق‌شناس معتقد بود: همین که آدمی در این چهل روز تصمیم و اراده‌ حقیقی بر ترک محرمات و انجام واجبات داشته باشد. کافی است و این شرط زیاد هم سخت نیست من خودم بارها به آدم‌های معمولی، این چله زیارت عاشورا را توصیه کرده‌ام، در چند مورد بعضی از آنها پس از چهار پنج روز آمدند و با خوشحالی و شعف از من تشکر کردند و اعتراف کردند فقط سه چهار روز بوده که این چله زیارت عاشورا را شروع کرده بوده‌‌اند که حاجت‌هایشان به آنها داده شده است.

آیت‌الله حق‌شناس معتقد بود که در این چله، بعد از شرط اهتمام بر ترک محرمات و انجام واجبات، بعضی امور توصیه اکید است و بهتر است حتماً رعایت شود:

1- خواندن زیارت، چهل روز پشت سر هم و مستمر باشد.

2- خانم‌های محترمه در ایامی خاص که نمی‌توانند نمازها را به جای ‌آورند، در آن روزها یکی از نزدیکان و آشنایانشان را راضی کنند به جای آنها این زیارت را به جای آورد تا چله و استمرار چهل روزه منقطع شود.

3- همه زیارت و دیگر اعمال باید یکسره و بدون فاصله خوانده شود؛ یعنی نباید زیارت و اعمالش را تقسیم کرد و بخشی را در ساعتی و بخشی دیگر را در وقتی دیگر انجام داد.

4- کلمات و عبارات صحیح و درست ادا شود.

5- حرف نزدن در بین خواندن زیارت عاشورا (بعضی می‌گفتند با توجه به طولانی بودن این عمل، در صورت ضرورت ان شاءالله حرف‌های ضروری خللی ایجاد نمی‌کند).

* سایر مسائلی که بهتر است در چله زیارت عاشورا مورد توجه قرار گیرد اما اگر مقدور نشد، ان شاءالله مشکلی نیست:

1- اولین روز از چله زیارت عاشورا، چهارشنبه باشد.

2- این زیارت روزها خوانده شود؛ یعنی از صبح بعد از طلوع آفتاب تا عصر قبل از غروب آفتاب. (بعضی‌ها رعایت این شرط را لازم برشمرده‌اند).

3- به جز همسر و اعضای خانه، دیگران از این چله باخبر نشوند.

(حاج آقا تأکید می‌کرد قبل از شروع بهتر است همسر را در جریان بگذارید و او را نیز توجیه کنید تا حد امکان دیگران از این امر مطلع نشوند).

4- در این چهل روز، هر روزه به نیت سلامتی حضرت بقیه‌الله امام زمان (عج) صدقه‌ای پرداخت شود.

دستورالعمل و شیوه به جای آوردن این چله زیارت عاشورا

این شیوه زیارت عاشورا از دو بخش تشکیل شده است. دومین بخش درست همان روشی است که در زیارت‌نامه‌ها و مفاتیح‌الجنان ذکر شده است. بنابراین فقط اولین بخشی که به طور معمول حداکثر 15 دقیقه طول می‌کشد، به آن اضافه می‌شود.

بخش اول:

1- صد مرتبه تکبیر می‌گویید. (الله‌اکبر)

2- لعن و سلام‌های زیارت عاشورا را یک بار می‌خوانید؛ یعنی از «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و …» تا انتهای «السلام علی الحسین و علی علی‌بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین».

(این دو بخش در قسمت‌های پایانی زیارت عاشورا قرار دارد و قبل از هر دو بخش نوشته است: پس صد مرتبه می‌گویی: … اما شما در این قسمت، این دو فقره معروف به لعن و سلام را فقط یک مرتبه می‌خوانید).

3- خواندن زیارت عاشورا از ابتدای زیارت تا ابتدای این دو فقره لعن و سلام.

4- خواندن دو رکعت نماز به نیت هدیه به حضرت اباعبدالله الحسین (ع).

5- دوباره صد مرتبه تکبیر گفتن.

بخش دوم:

خواندن زیارت عاشورای امام حسین (ع) به همان روشی که در مفاتیح الجنان آمده است؛ یعنی زیارت عاشورا را از ابتدا تا انتها با همان صد لعن و صد سلام که در متن زیارت مکتوب است می‌خوانید. به هیچ وجه دو رکعت نمازی را که بعد از زیارت وارد شده است، یادتان نرود؛ زیرا این دو رکعت نماز، از اجزای زیارت عاشورای امام حسین (ع) محسوب می‌شود و باید خوانده شود.

 2 نظر

چند دلیل برای اینکه نماز را فارسی نخوانیم

09 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

1) خواندن نماز به زبان عربی یکی از نشانه های جهانی بودن اسلام است .

2) غناي معنايي زبان عربي نسبت به زبانهاي ديگر بسيار بيشتر است بطوري كه با بررسي هاي انجام شده بسياري از مفاهيم موجود در الفاظ قرآن درهيچ زباني معادل ندارند. جالب آن است كه با تحقيقات كارشناسان ترجمه هاي قرآني تاكنون عبارت »بسم الله الرحمن الرحيم «به هيچ زباني ترجمه درست نشده و ترجمه آن از طريق معادل گذاري و بدون تكيه بر تفسير اصلا ممكن نيست.

3) زبان و عبارات و جهت و افعال واحد در نماز به مسلمانان در سراسر جهان نوعي وحدت هدف و يكرنگي و همساني ويژه مي بخشد كه بسيار در جهت وحدت اسلامي ضروري و مفيد است .

4)عربي بودن نماز انس مسلمين با زبان دين و كتابشان را بيشتر مي سازد و در نتيجه زمينه ساز آشنايي بيشتر باتعاليم وفرهنگ ديني شان مي باشد .

5)وحدت زبان ضامن حفظ و مصونيت اين عبادت بزرگ از تحريف و آميختگي با خرافات است .

6) اگر در زمان حج در مکه باشیم و نماز جماعتی را که صد ها هزار نفر از نژاد ها و ملیتهای مختلف از سراسر جهان در آن شرکت می کنند و همه با هم می گویند “الله اکبر” را مشاهده کنیم ، آنگاه به عظمت و عمق این دستور آشنا می شویم که اگر هر یک ، این جمله ی روح پرور یا سایر اذکار نماز را به زبان محلی خود می گفت هرج و مرج زشتی در آن روی می داد.

7) واجب است نماز به زبان عربی خوانده شود تا بدین وسیله اشتراک و انسجام زبانی و انتقال پویایی فرهنگی در طی قرون مختلف استمرار یابد و از آسیب التقاط و زوال فرهنگ دینی جلوگیری شود.

8)قرآن از نظر لطافت و زيبايي نيز اعجاز آميز و بديل ناپذير است و از همين رو جاذبه نيرومند و خارق العاده اي دارد. ساواري در مقدمه ترجمه قرآن به زبان فرانسوي مي نويسد:
«قرآن داراي تأثيري خاص و جاذبه اي ويژه است كه مانند آن براي هيچ يك از كتاب ها نيست.»
بنابراين اگر مشكل معادل گزاري براي معاني بلند قرآن كه در نماز قرائت مي شود به گونه اي قابل حل باشد، اما لطافت و زيبايي آسماني قرآن با هيچ ترجمه بشري فراچنگ آمدني نيست.

اكنون ازباب حسن ختام وشيريني كلام خاطره استاد دكتر محمد جواد شريعت با مرحوم آيت الله حاج آقا رحيم ارباب اصفهاني را در رابطه با راز عربي بودن نمازتقديم خوانندگان مي كنيم:
سال يكهزار و سيصدو سي و دو شمسي بود من و عده اي از جوانان پرشورآن روزگار، پس ازتبادل نظر و مشاجره، به اين نتيجه رسيده بوديم كه چه دليلي دارد نمازرا به عربي بخوانيم؟ چرا نماز را به زبان فارسي نخوانيم؟ عاقبت تصميم گرفتيم نمازرا به زبان فارسي بخوانيم و همين كار را هم كرديم. والدين كم كم از اين موضوع آگاهي يافتند و به فكر چاره افتادند، آن ها پس از تبادل نظربا يكديگر، تصميم گرفتند با نصيحت ما را از اين كار باز دارند و اگر مؤثر نبود، راهي ديگر برگزينند، چون پند دادن آن ها مؤثر نيفتاد، ما را نزد يكي از روحانيان آن زمان بردند. آن روحاني وقتي فهميد ما به زبان فارسي نماز مي خوانيم، به شيوه اي اهانت آميز نجس و كافرمان خواند. اين عمل او ما را در كارمان راسخ تر و مصرتر ساخت. عاقبت يكي از پدران، والدين ديگر افراد را به اين فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آيت الله حاج آقا رحيم ارباب ببرند و اين فكر مورد تأييد قرار گرفت. آن ها نزد حضرت ارباب شتافتند و موضوع را با وي در ميان نهادند، او دستور داد در وقتي معيّن ما را خدمتش رهنمون شوند .در روز موعود ما راكه تقريباً پانزده نفر بوديم، به محضرمبارك ايشان بردند، در همان لحظه اول، چهره نوراني و خندان وي ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگمرد را غيرازديگران يافتيم و دانستيم كه با شخصيتي استثنايي روبرو هستيم. آقا در آغاز دستور پذيرايي از همه مارا صادر فرمود. سپس به والدين ما فرمود: شما كه به فارسي نماز نمي خوانيد، فعلاً تشريف ببريد و ما را با فرزندانتان تنها بگذاريد. وقتي آن ها رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما يكي يكي خودتان را معرفي كنيد و بگوييد در چه سطح تحصيلي و چه رشته اي درس مي خوانيد، آنگاه به تناسب رشته و كلاس ما، پرسش هاي علمي مطرح كرد و از درس هايي مانند جبر و مثلثات و فيزيك و شيمي و علوم طبيعي مسائلي پرسيد كه پاسخ اغلب آن ها از توان ما بيرون بود. هر كس از عهده پاسخ برنمي آمد، با اظهار لطف وي و پاسخ درست پرسش روبرو مي شد. پس از آن كه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمود: والدين شما نگران شده اند كه شما نمازتان را به فارسي مي خوانيد، آن ها نمي دانند من كساني را مي شناسم كه _ نعوذبالله _ اصلاً نماز نمي خوانند، شما جوانان پاك اعتقادي هستيد كه هم اهل دين هستيد و هم اهل همت، من در جواني مي خواستم مثل شما نماز را به فارسي بخوانم؛ ولي مشكلاتي پيش آمد كه نتوانستم. اكنون شما به خواسته دوران جواني ام جامه عمل پوشانيده ايد، آفرين به همت شما، در آن روزگار، نخستين مشكل من ترجمه صحيح سوره حمد بود كه لابد شما آن را حلّ كرده ايد. اكنون يكي از شما كه از ديگران مسلط تراست، بگويد بسم الله الرحمن الرحيم را چگونه ترجمه كرده است. يكي ازما به عادت دانش آموزان دستش رابالا گرفت و براي پاسخ دادن داوطلب شد، آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه مايك نفر است؛ زيرا من از عهده پانزده جوان نيرومند برنمي آمدم. بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرماييد بسم الله را چگونه ترجمه كرديد؟ آن جوان گفت: طبق عادت جاري به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نكنم ترجمه درست بسم الله چنين باشد. در مورد «بسم» ترجمه «به نام» عيبي ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نيست؛ زيرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمي توان ترجمه كرد؛ مثلاً اگر اسم كسي «حسن»باشد، نمي توان به آن گفت «زيبا». ترجمه «حسن» زيباست؛ اما اگر به آقاي حسن بگوييم آقاي زيبا، خوشش نمي آيد. كلمه الله اسم خاصي است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مي كنند. نمي توان «الله» را ترجمه كرد، بايد همان را به كار برد.خوب «رحمن» را چگونه ترجمه كرده ايد؟ رفيق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود: اين ترجمه بد نيست، ولي كامل نيست؛ زيرا «رحمن» يكي از صفات خداست كه شمول رحمت و بخشندگي او را مي رساند و اين شمول دركلمه بخشنده نيست؛ «رحمن» يعني خداي كه در اين دنيا هم برمؤمن و هم بر كافر رحم مي كند و همه را در كنف لطف و بخشندگي خود قرار مي دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن اعطا مي فرمايد. در هرحال، ترجمه بخشنده براي «رحمن» درحد كمال ترجمه نيست. خوب، رحيم را چطور ترجمه كرده ايد؟ رفيق ما جواب داد: «مهربان». حضرت آيت الله ارباب فرمود: اگرمقصودتان از رحيم من بود _ چون نام وي رحيم بود_ بدم نمي آمد «مهربان» ترجمه كنيد؛ امّا چون رحيم كلمه اي قرآني و نام پروردگاراست، بايد درست معنا شود. اگر آن را «بخشاينده» ترجمه كرده بوديد، راهي به دهي مي برد؛ زيرا رحيم يعني خداي كه در آن دنيا گناهان مؤمنان را عفو مي كند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله» آورده ايد، بد نيست؛ ولي كامل نيست و اشتباهاتي دارد. من هم در دوران جواني چنين قصدي داشتم، امّا به همين مشكلات برخوردم و از خواندن نماز فارسي منصرف شدم. تازه اين فقط آيه اول سوره حمد بود، اگر به ديگر آيات بپردازيم موضوع خيلي پيچيده تر مي شود.امّا من معتقدم شما اگرباز هم بر اين امر اصرار دارديد، دست از نمازخواندن فارسي برنداريد؛ زيرا خواندنش ازنخواندن نمازبه طوركلي بهتر است.
در اين جا، همگي شرمنده و منفعل و شكست خورده از وي عذر خواهي كرديم و قول داديم، ضمن خواندن نمازبه عربي،نمازهاي گذشته را اعاده كنيم. ايشان فرمود: من نگفتم به عربي نماز بخوانيد، هرطور دلتان مي خواهد بخوانيد. من فقط مشكلات اين كار را براي شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وي طلب بخشايش و ازكار خود اظهار پشيماني كرديم. حضرت آيت الله ارباب، با تعارف ميوه و شيريني، مجلس را به پايان برد. ما همگي دست مباركش را بوسيديم و در حالي كه ما را بدرقه مي كرد، خداحافظي كرديم. بعد نمازهارا اعاده كرديم و ازكار جاهلانه خود دست برداشتيم.

 نظر دهید »

مثل گل آفتاب‌گردان

07 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

… و به داوود، سلیمان را هدیه دادیم؛ بنده‌ی خوبی بود؛ زیاد به سوی ما باز می‌گشت.

به نظرم یکی از کلیدواژه‌های دوست‌داشتنی سوره‌ی «صاد»، واژه‌ی «اوّاب» باشد. وقتی خدا توی این سوره‌- با آن موسیقی خاص- سه چهار بار از بنده‌های خوبش – داوود و سلیمان و ایّوب - با این وصف یاد می‌کند؛ «اواب». یعنی کسی که زیاد به خدا رجوع کند. رویش را زیاد به سمت خدا بگیرد.* خیلی شیرین است که خدا بنده‌ای را این‎طوری توصیف کند: «بنده‌ی خوبی بود؛ زیاد به سمت ما بازمی‎گشت».

… و وهبنا لداوود سلیمان نعم العبد انّه اوّاب (سوره صاد/ آیه 30)

*و فرقش با «توّاب» این است که آن تکرّر در برگشت و رجوع به خدا مربوط به بعد از گناه و لغزش نیست.

میم.روستا 

 نظر دهید »

میلاد سید الساجدین

03 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

میلاد مبارک

 نظر دهید »

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین

02 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر
 1 نظر

میلاد امام حسین علیه السلام

01 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

دل من سخت هوای حرمت را دارد…

 2 نظر

بهترین مردم...

31 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

امام سجاد علیه السلام :

اَلْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ اَفْضَلُ اَهْلِ كُلِّ زَمانٍ …

بهترين مردم هر زمان كسانى هستند كه منتظر ظهور حضرت مهدى عليه‏السلام هستند.

بحارالأنوار، ج 52، ص 122.



 2 نظر

حکایت یخ فروش

30 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر
 
 
رضوان الله تعالی علیه
 نظر دهید »

اعمال مشترك ماه شعبان

30 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

اوّل: هر روز هفتاد مرتبه بگويد:

أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ
از خدا آمرزش و توبه مى‏خواهم

دوم: هر روز هفتاد مرتبه بخواند:

أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ.
آمرزش مى‏خواهم از خدا معبودى جز او نيست‏ بخشدنه مهربان زنده به خود پاينده و به سوى او باز مى‏گردم.

در بعضى روايات«الحىّ القيّوم»پيش از«الرّحمن الرّحيم» است،و عمل به هر دو خوب است،و از روايات استفاده میشود،كه بهترين دعاها و ذكرها در اين ماه استغفار است،و هركه ر هر روز اين ماه هفتاد مرتبه استغفار كند،مانند اين است كه در ماه‏هاى ديگر هفتاد هزار مرتبه استغفار بجا آورد.

سوّم: در اين ماه صدقه بدهد،گرچه نصب دانه خرما باشد،تا حق تعالى بدن او را بر آتش دوزخ حرام كند.از امام صادق عليه السّلام‏ روايت شده:كه از وجود مبارك ايشان درباره فضيلت روزه رجب سؤال كردند؟ فرمود:چرا از روزه شعبان غافل هستيد؟راوى عرض كرد يابن رسول اللّه كسیكه يكروز از شعبان را روزه بدارد،چه ثوابى دارد؟فرمود:به خدا سوگند بهشت پاداش آن است،عرض كرد يابن رسول اللّه بهترين‏ اعمال در اين ما چيست؟ فرمود:صدقه و استغفار،هركه در ماه شعبان صدقه دهد حق تعالى آن را رشد و نموّ دهد همان‏گونه كه يكى از شما بچّه‏ شترش را رشد می‏دهد،تا آن‏كه در قيامت درحالى‏كه به اندازه كوه احد شده باشد به صاحبش بازگردد.

چهارم: در تمام اين ماه هزار مرتبه بگويد:
لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ لا نَعْبُدُ إِلا إِيَّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ
معبودى جز خدا نيست،و نپرستيم جز او را درحالى‏كه عبادت را براى او خالص مى‏كنيم،گرچه مشركان را خوش نيايد.
اين ذكر پاداش بسيارى دار،از جمله اينكه در نامه عملش عبادت هزار ساله بنويسند.

 

التماس دعا

 

 1 نظر

در محضر استاد

29 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

خدایش بیامرزد

 3 نظر

انی لمجنون

28 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

” و ان یکاد ” می خوانم برایت ؛
غافل از ٬
نمک ِ چشم های خودم !



* وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ( سوره قلم آیه ۵۱)

به قلم: گوشه نشین

 نظر دهید »

قیمه نثار

16 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

مواد لازم

برنج   ۶ پیمانه
گوشت گوسفندی   ۵۰۰ گرم
پیاز داغ   ۲ قاشق غذاخوری
شکر   ۱ قاشق غذاخوری
رب گوجه ‏فرنگی   ۱ قاشق غذاخوری
زرشک   ۲ قاشق غذاخوری
خلال پرتقال شیرین   ۱ قاشق غذاخوری
خلال بادام  ۱ قاشق غذاخوری
خلال پسته   ۱ قاشق غذاخوری
گلاب  ۱ قاشق غذاخوری
کره   ۱۰۰ گرم
زعفران آب گرفته غلیظ   ۱ قاشق غذاخوری
دارچین ، هل ، زیره   ۱ قاشق غذاخوری
نمک، فلفل و زردچوبه    به مقدار لازم

طرز تهیه
۱- برنج را از قبل خیس کرده و دم کنید.
۲- گوشت را به صورت قیمه ‏ای خرد کنید و با پیاز داغ ، رب گوجه فرنگی ، فلفل سیاه ، زردچوبه و کمی روغن تفت دهید.
۳- مواد فوق را با 2 پیمانه آب روی حرارت قرار دهید و حدود یک ساعت بعد ، نیمی از خلال بادام خیس خورده را به گوشت اضافه کنید تا گوشت کاملاً مغز پخت شود.
۴- بقیه ی خلال بادام خیس خورده را در کمی کره تفت دهید.
۵- خلال پسته را نیز در گلاب خیس کنید ، سپس در کمی کره تفت دهید.
۶- زرشک شسته و خیس خورده را با کمی کره تفت دهید ، شکر را روی آن بریزید و شعله را خاموش کنید.
۷- یک پیمانه از برنج را که دم کشیده است با زعفران ترکیب نموده و برنج زعفرانی آماده کنید.
۸- برای تزیین  برنج گرم را داخل قالب میان تهی ، مخصوص ژله بریزید و با قاشق خوب فشار دهید تا برنج به فرم قالب در آید .حال آن را در دیس برگردانید .
۹- در قسمت میان تهی ، قیمه پخته به همراه خلال بادام را بریزید و روی آن را با نوارهای برنج زعفرانی ، زرشک ، خلال پسته ، خلال بادام و خلال پرتقال شیرین تزیین کنید.
۱۰- روی همه ی مواد آماده شده از ادویه ذکر شده بپاشید و از طعم و ظاهر خوب آن لذت ببرید.

*قزوینی ها گاهی در کنار خلال پرتقال ، خلال نارنج در قیمه نثار می ریزند که به این ترتیب ، طعم قیمه نثار بهتر خواهد شد.

 3 نظر

اولین و آخرین را سرور است ....

13 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

عاشقان دهر بیمار علی ع
غیر زهرا کیست غمخوار علی ع

اولین و آخرین را سرور است
خلقت آدم گرفتار علی ع

مشکات

 1 نظر

پدر!

12 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

 دعا کن مرا؛
با تسبیح هزاردانه ی
شاه مقصود ِاشک هایت ..



* قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ (سوره یوسف آیه ۹۷)
* انا و علی ابوا هذه الامه !

به قلم: گوشه نشین

 1 نظر

یا باب الحوائج یا جواد الائمه

09 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر


اذن دخول را دم باب الجواد خواند

هر کس که خواست بشنود از عمق جان سلام

 2 نظر

دل آرام ...

07 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

آخرین دانه ی تسبیح را
لمس میکنم؛
و میان وسعت ِ سبز ِ سجاده ٬ 
می میرم …


* قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ (سوره طور آیه ۳۱)

به قلم: گوشه نشین

 2 نظر

السلام علیک یا ابا عبدالله علیه السلام

07 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

اول صبح بگوییم حسین جان رخصت

تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد

 5 نظر

فاضل

06 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

همین حقارت مرا بس ؛
که  عمق اقیانوس بی کران فضلت ٬
در باورم نمی گنجد ..




*وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ (سوره نسا آیه ۳۲)

به قلم: گوشه نشین

 3 نظر

گل چهره

05 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

طراوت ِ گل ِ چهره ام ؛ 
از سبزی ِ پیچک ِ
 دعاست .



* قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ (سوره فرقان آیه ۷۷)

به قلم: گوشه نشین

 2 نظر

اولویت های پژوهشی و مالیِ مسیرنویس!

04 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

اگر پول دار شدم؛ همین قدری که بتوانم یک طرح پژوهشی به یک آدم ِ عاقل سفارش بدهم؛

می روم یک آدم عاقل پیدا می کنم که برای خانم های این سرزمین اولویت های وظایفشان را در بیاورد!

از کجا؟

 قطعا از مسیر وحی و عقل!

دق کردم از بس غصه ی این خانم و آن خانم را خوردم که نمی دانند حقشان و تکلیفشان را!

بعد می روند سنگی در چاهی می اندازند که هزار تا عاقل نمی توانند درش بیاورند!

 

پ.ن. آیا برای آقایان چنین سفارشی لازم نیست؟

قطعا که لازمست و بسا اولی تر ولی من که مرد نیستم تا غصه خورشان باشم! در ضمن همین چند تا محرم و فامیلی که نم نمک غصه شان را می خوریم بسِ مانند!!!

 

نمی فهمم نهادهای اجتماعی چه می کنند! این همه سازمان و ارگان دولتی و عمومی به چه مشغولند! پژوهشگاه خانواده؛ نهادهای مدعی ِ خانواده و …

حتا نمی فهمم حوزه های علمیه بخصوص بخش های خواهرانش مشغول چه هستند!

به قلم: مسیر نویس

 نظر دهید »

اعمال لیلة الرغایب

03 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر

بدان‏كه اولين شب جمعه ماه رجب را«ليلة الرغاب»(يعنى شب دلدادگان)مى‏گويند و براى آن عملى با فضيلت‏ بسيار از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله وارد شده كه آن را سيّد در كتاب«اقبال»و علاّمه حلى در«اجازه بنى زهره»نقل كرده‏اند،بعضى از فضيلت آن اينكه به سبب انجام آن گناهان بسيار آمرزيده مى‏شود،و نيز نمازى در آن وارد شده كه هركه آن را به جاى‏ آورد هنگام شب اوّل قبرش حق تعالى ثواب آن را به نيكوترين صورت و با روى گشاده و درخشان و زبانى گويا به سوى‏ او مى‏فرستد،پس به او مى‏گويد:اى حبيب من تو را بشارت باد كه از هر شدّت و سختى نجات يافتى،بنده مى‏گويد تو كيستى؟به خدا سوگند من چهره‏اى زيباتر از چهره تو نديدم،و سخنى شيرين‏تر از سخن تو نشنيدم،و بويى بهتر از بوى‏ تو نبوييدم!!پاسخ ميدهد:من ثواب آن نمازم كه در فلان شب،از فلان ماه،از فلان سال به جاى آوردى‏ امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا كنم،و مونس تنهايى تو باشم،و هراس را از تو برگيرم و هنگامى‏كه در صور(شيپور قيامت) دميده شود،در عرصه قيامت سايه‏اى بر سرت خواهم افكند،پس خوشحال باش كه خير هرگز از تو جدا نخواهد شد.كيفيت‏ اين نماز چنين است: اولين پنجشنبه ماه رجب را روزه مى‏دارى،چون شب جمعه داخل شود،ما بين نماز مغرب و عشا،دوازده ركعت نماز بجاى مى‏آورى،هر دو ركعت با يك سلام به اين ترتيب كه در هر ركعت يك مرتبه سوره«حمد»و سه مرتبه«سوره قدر»و دوازده‏ مرتبه«سوره توحيد»مى‏خوانى و هنگامى كه از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى‏گويى:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] .
خدايا!بر محمّد پيامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست
سپس به سجده مى‏روى و هفتاد مرتبه ميگويى:
سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ
پاك و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح
آنگاه سر از سجده بر مى‏دارى و هفتاد مرتبه مى‏گويى:
رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ
پروردگارا!مرا بيامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مى‏دانى بگذر،تو خداى برتر و بزرگترى
دوباره به سجده مى‏روى و هفتاد مرتبه مى‏گويى:
سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ
پاك و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح
سپس حاجت خود را مى‏طلبى كه به خواست خدا برآورده خواهد شد.آگاه باش زيارت حضرت رضا عليه السّلام در ماه رجب مستحب است،و انجام آن در اين ماه امتياز خاصى دارد،همانگونه كه انجام عمره در ماه رجب فضيلت دارد تا جايى كه روايت شده انجام آن در اين ماه،در فضيلت همتاى حج است و نيز نقل شده:حضرت سجاد عليه السّلام در ماه رجب به عمره مشرّف شده بود،و شب‏ و روز نزد كعبه نماز مى‏خواند،و در حالى كه پيوسته در سجده بود اين ذكر از زبان ايشان شنيده مى‏شد:
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ
گناه از بنده‏ات بزرگ شده،پس بگذر گذشت از سوى تو زيبا باشد.


التماس دعا

 3 نظر

نظر کرده

31 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

محتاج ِ آغوش ِ نگاه ِ تو ام !

 

*وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي(سوره طه آیه ۴۱)


به قلم: گوشه نشین

 نظر دهید »

فضیلت ماه رجب

30 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

بدانكه اين ماه و ماه شعبان و ماه رمضان در شرافت تمامند و روايت بسيار در فضيلت آنها واردشده بلكه ازحضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله روايت شده كه ماه رجب ماه بزرگ خداست وماهى در حرمت و فضيلت به آن نميرسد و قتال با كافران در اين ماه حرامست و رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امّت من است كسى كه يك روز از ماه رجب را روزه دارد مستوجب خشنودى بزرگ خدا گردد و غضب الهى از او دور گردد و درى از درهاى جهنّم بر روى او بسته گردد و از حضرت موسى بن جعفرعليه السلام منقول است كه هر كه يكروز از ماه رجب را روزه بدارد آتش جهنّم يكساله راه از او دور شود و هر كه سه روز از آنرا روزه دارد بهشت او را واجب گردد و ايضاً فرمود كه رجب نام نَهرى است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر هر كه يكروز از رجب را روزه دارد البتّه از آن نهر بياشامد و از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله فرموده كه ماه رجب ماه استغفار اُمّت من است پس در اين ماه بسيار طلب آمرزش ‍ كنيد كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را اَصَبّ مى گويند زيرا كه رحمت خدا در اين ماه بر اُمّت من بسيار ريخته مى شود پس بسيار بگوئيد اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ، و ابن بابويه بسند معتبر از سالم روايت كرده است كه گفت رفتم بخدمت حضرت صادق عليه السلام در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود چون نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آيا روزه گرفته اى در اين ماه گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آنرا بغير خدا كسى نمى داند بدرستيكه اين ماهيست كه خدا آنرا بر ماههاى ديگر فضيلت داده و حُرمت آنرا عظيم نموده و براى روزه داشتن آن گرامى داشتن را بر خود واجب گردانيده پس گفتم يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ اگر در باقيمانده اينماه روزه بدارم آيا ببعضى از ثواب روزه داران آن فايز مى گردم فرمود اى سالم هر كه يكروز از آخر اين ماه روزه بدارد خدا او را ايمن گرداند از شدّت سَكَراتِ مرگ و از هَوْل بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كه دو روز از آخر اين ماه روز دارد بر صراط بآسانى بگذرد و هر كه سه روز از آخر اين ماه را روزه دارد ايمن گردد از ترس بزرگ روز قيامت و از شدّتها و هَوْلهاى آنروز و بَرات بيزارى از آتش ‍ جهنّم به او عطا كنند و بدانكه از براى روزه ماه رجب فضيلت بسيار وارد شده است و روايت شده كه اگر شخص ‍ قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه اين تسبيحات را بخواندتا ثواب روزه آن را دريابد:

سُبْحانَ الاِْلهِ الْجَليلِ سُبْحانَ مَنْ لا يَنْبَغِى التَّسْبيحُ اِلاّ
منزه است خداى بزرگ منزه است آنكه تنزيه و تسبيح جز براى او شايسته نيست

لَهُ سُبْحانَ الاْعَزِّ الاْكْرَمِ سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَهُوَ لَهُ اَهْلٌ
منزه است خداى برتر و كريمتر منزه است آنكه لباس عزت در بردارد و شايسته آن است


التماس دعا

 3 نظر

مرگ بر جنگ

30 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

کره ی زمین را از توی اتاق شان آورد و گرفت جلوی صورتم و گفت: مامان ببینید عربستان چه قدر به یمن نزدیکه!!!

گفتم: خب! برای چی؟

گفت: خب الان عربستان بهش حمله کرده دیگه! خیلی بهش نزدیکه! بیچاره یمن!

کمی کُره را توی دستش حرکت داد و براندازش کرد، بعد با تعجب گفت: ماماااااان به ایران هم نزدیکه ها!

نگاهش کردم و با هم خندیدیم و من فکر کردم این وروجک کلاس اولی چه دغدغه هایی دارد!

خدایا کی می آید آن روز که هیچ کودکی معنای کلمه ی جنگ را نداند!

اللهم عجل لولیک الفرج

به قلم: زینب سادات

 3 نظر

هلوع

30 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

بی تاب مرهم  ِ
نگاه تو ام !


* إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا(سوره معارج آیه ۱۹)

به قلم: گوشه نشین

 1 نظر

گمراه!

29 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

تسبیح به دست گرفته ام
” الا یا ایها الساقی “
بشمارم !



* وَالشُّعَرَاء يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ(سوره شعرا آیه ۲۲۴)

 

به قلم: گوشه نشین

 نظر دهید »

تقدیم به تو!

26 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

همه ی دارایی ام٬
همان
بافت ِ سرخ ِ پیچیده ای
که ؛
لحظه به لحظه
در سینه ام ،
ملودی پمپاژ میکند؛
تقدیم به تو !



* لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ (سوره آل عمران آیه ۹۲)

به قلم:  گوشه نشین

 1 نظر

مذمت بی همسری

26 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

اسلام جوانان را بسیار به ازدواج ترغیب کرده است و بی همسری در روایات ما مورد مذمت شدید قرارگرفته است چون انسانی که ازدواج نکرده است دست آویز شیاطین یا رفقای ناباب قرار می گیرد. حدیث داریم که اکثر اهل جهنم مجرد هستند «أَکْثَرُ أَهْلِ النَّارِ الْعُزَّاب»[1] و فرمودند «خِیَارُ أُمَّتِی الْمُتَأَهِّلُونَ وَ شِرَارُ أُمَّتِی الْعُزَّابُ»[2] یعنی بدترین امت من آنهایی هستند که بدون همسر هستند یعنی آنهایی که وقت ازدواج شان شده است و ازدواج نمی کنند. بعضی از پدر و مادرها می گویند حاج آقا با این جوان ما برای ازدواج صحبت کن. می گوید باید حتماً خانه داشته باشم، ماشین داشته باشم. اینها خیالات بی خودی است. هر چیزی وقتی دارد از وقتش که بگذرد دیگر بی معنا می شود. دوران شکوفایی سن ازدواج از هفده هجده سالگی تا بیست و پنج سالگی است. این تاخیرهای ده پانزده ساله کار خوبی نیست. خانواده ها هم باید برخی مسائلی که سنگ جلوی پای جوان می اندازد را مراعات کنند. روایتی داریم که می فرماید در آخر الزمان عذوبت و مجرد زندگی کردن حلال و جایز است به خاطر اینکه این بنده خدا بدون ازدواج می تواند دینش را حفظ بکند اما وقتی ازدواج کند خواسته های حرامی آن خانواده از او دارند و به خاطر خواست های حرام آنها ممکن است این شخص را به جهنم بکشند این حدیث یک مورد خاص است و در آن یک مورد خاصی را اجازه داده اند.
———————————————-
[1]. من لا یحضره الفقیه / شیخ صدوق / ج 3/ 384 / باب فضل المتزوج على العزب….. / ص: 384.
[2]. مستدرک الوسائل / محدث نوری / 14 / 156 / 2- باب کراهة العزوبة و ترک التزویج… / ص:154.

حجت الاسلام فرحزاد

برگرفته از پایگاه تخصصی منبرها www.menbarha.ir

 2 نظر

از آن مژگان او دست دعا بر آسمان دارد

26 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

رفته بودیم ملاقات یکی از جانبازان اعصاب و روان . گفته بودند مدتهاست که با کسی حرف نمیزند و در سکوت روزگار می گذراند . ساکت بود و به نقطه ای خاص خیره شده بود . هر چه ما حرف میزدیم انگار نمی شنید . به صورتش که دقت می کردم انقدر محو تماشا بود که حتی پلک هم نمی زد .. اما خط دیدش را که می گرفتم و می رفتم هیچ چیز قابل تاملی نمی دیدم که او این همه وقت خیره به آن باشد . یک غذا شب قبل از هیئت مورد علاقه اش گرفته بودیم و برایش برده بودیم . ظرف غذا را گذاشتم جلویش و گفتم غذای تبرکی دیشب ِ هیئت است .. ظرف را نگاه کرد و خندید . چند دقیقه خندید و خنده اش تبدیل شد به قهقهه . اطرافیان همین که خنده اش را دیدند کلی خوشحال شدند . بعد که خنده اش تمام شد مردمک چشم هایش را دوخت به چشم های من و گفت : پشت خاکریز بودیم . یک وانت می آمد و برایمان غذا می انداخت . خط مقدم بود و نمی شد بساط سفره برپا کرد . هرکسی باید از محل نگهبانی اش غذا می خورد . غذاها هر چه که بود ؛ پلو خورشت یا آبگوشت یا عدسی یا هرچه ، می ریختند درون کیسه فریزر و سرش را گره می زدند . یک نفر بالای وانت می ایستاد و غذاها را پرت می کرد به سمت افراد روی خاکریز .. بارها پیش آمد قبل از اینکه بتوانم شیرجه بزنم و غذا را بگیرم غذا می افتاد روی خاک و کیسه فریزرش پاره می شد و غذایم قسمت خاک می شد . گاهی هم که کیسه ی غذا به دستم می رسید انقدر مزه ی مشما فریزر گرفته بود که طعم اصلی اش گم می شد . بدون قاشق غذا را می خوردیم حتی عدسی را .. اما حالا چقدر این ظرف های یکبار مصرف خوب است ! راحت غذا را می رساند به رزمنده های پشت خاکریز ….

* این روزها و شب ها در کنار همه ی دعاهایتان ، برای جانبازان هم دعا کنید . مخصوصا جانبازهای اعصاب و روان . به گردنمان خیلی حق دارند …

* از آن مژگان او دست دعا بر آسمان دارد كه دائم از خدا خواهد شفای چشم بيمارش (کلیم کاشانی)

به قلم: طهورا

 نظر دهید »

در آستانه شکستن...

22 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

کوزه‌ی خالی‌شده شاید دیواره‌ش نم داشته باشد اما وقتی خم‌ش می‌کنی که آب بریزی، می‌بینی که هیچ ندارد. مثل من که از دور شاید ظاهرم نم‌ناک باشد ولی درون‌م چه‌قدر بی‌آب است. مثل من که خالی‌ام؛ خالی از تو. حتی آن‌قدر خالی‌م که برای خودم هم نمی‌توانم یک قصه‌ی کوچک بگویم. حتی نمی‌توانم کمی لالایی بخوانم برای خودم. دریاچه‌ی ارومیه که خالی شد، حالا هر روز می‌گویند احیایش هزار جور دردسر دارد. مثل من که حالا پر کردن‌م دردسر دارد. ترک‌ترک‌ها را نمی‌شود به این آسانی حل کرد. هر لحظه احتمال شکستن‌م را نمی‌شود نادیده گرفت…
دی‌روز داشتم به خانه‌های اغلب کوچک این روزهای تهران فکر می‌کردم. دیروز داشتم فکر می‌کردم که زندگی جوری شده است که خودمان را مجبور شده‌ایم بچپانیم توی این خانه‌های کوچک. روزگار جوری تا کرده است که خانه‌هامان را کوچک کرده‌ایم. دی‌روز به این هم فکر کردم که همین‌طور دنیایمان را هم کوچک کرده‌ایم. همین‌طور دل‌هایمان را هم کوچک کرده‌ایم. همین‌طور خدایمان را هم کوچک کرده‌ایم. همین‌طور کوچک کرده‌ایم و کوچک‌مان کرده‌اند. و چه جالب است که دل‌خوشیم به این چیزهای کوچک. و قرار هم نیست با این چیزهای کوچک، بزرگ زنده‌گی بکنیم. قرار است با این چیزهای کوچک، کوچک زنده‌گی بکنیم و کوچک بمیریم. دل‌م می‌خواهد آن‌قدر بزرگ بشوم که دیگر نشود کوچک‌م کرد. دیگر اصلاً نتوانم در این کوچکی، جا بشوم…

زیر چرخ کبود
قصه‌ی هر آدمی یک روز
به سر می‌رسد
مثل قصه‌ی من بی‌تو!
خدا کند دست کم
کلاغی به خانه‌اش برسد
خدا کند دل کوچک کودکی از این قصه شاد شود
خدا کند که پایان قصه گرچه بی‌تو است
از تو باشد…

به قلم: بیدی خشک که دوست داشت مجنون باشد…

 1 نظر

برایت

19 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

جاری می شوم؛
ذره ذره،
برایت ..



*قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ (سوره آل عمران آیه ۳۱)

به قلم: گوشه نشین

 نظر دهید »

ه آ

18 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

آه که می کشم؛
نگاهت  را ،
ه آ
میکنی روی دستهای سردم؛
گرم می شوم …



*  أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ( سوره بقره آیه ۱۸۶ )

به قلم: گوشه نشین

 1 نظر

مرور سریع بیانات در حرم مطهر رضوی

17 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

 

 

 

موضوعات اصلی

جملات طلایی

پیشنهاد برای مطالعه بیشتر

نوروز ایرانی

·         ایرانیِ زیرکِ مسلمان، نوروز باستانی را با عقیده‌ی خود و به شکل دلخواه، تغییر داد؛ قالب و صورت نوروز را نگه داشت، محتوای آن را عوض کرد.

·         نوروز بهانه‌ای و وسیله‌ای است برای ارتباط قلبی میان مردم و میان مبدأ عظمت و عزّت، یعنی ذات مقدّس باری‌تعالی. در نوروز ایرانی، حقیقت نوروز یک حقیقت مردمی است.

·         امسال که ایّام نوروز با شهادت بانوی بزرگ جهان اسلام، حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) مصادف است، یقیناً مراسم نوروز نباید هیچ‌گونه منافاتی با تکریم و احترام به نام آن بزرگوار و یاد آن بزرگوار داشته باشد؛ و یقیناً منافاتی پیدا نخواهد کرد.

بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی
۰۱/۰۱/۱۳۷۷

هندسه نظام اسلامی

·         خداوند متعال برای آن کسانی که وعده‌ی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور.

·         از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبه‌ی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبه‌ی اجتماعی و تأثیر در نظام‌سازی اجتماعی [هم] دارند.

·         این اتّصال همه‌ی دلها به یک مرکز واحد [در نماز]، یک مسئله‌ی اجتماعی و نظام‌ساز است، شکل‌دهنده‌ی هندسه‌ی نظام اسلامی است.

·         جنبه‌ی اجتماعی و ترجمان اجتماعی نظام‌ساز زکات این است که انسانی که در محیط و جامعه‌ی اسلامی، برخوردار از مال دنیوی است، خود را متعهّد میداند، مدیون میداند، طلبکار نمیداند، خود را بدهکار جامعه‌ی اسلامی میداند.

·         امر به معروف و نهی از منکر در واقع به نوعی زیربنای همه‌ی حرکات اجتماعی اسلام است.

·         بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است.

·         نظام اسلامی متّکی است به اقامه‌ی صلات، ایتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی.

بیانات در دیدار کارگزاران نظام
۲۱/۰۹/۱۳۸۰

“همدلی و هم‌زبانیِ میان دولت و ملّت“

برای استفاده از فرصتها و غلبه بر چالشها

·         اسلام با هر منشأ اجتماعی افراد و با هر سلیقه‌ی اجتماعی، از همه‌ی ما انسجام، هم‌افزایی، به یکدیگر کمک کردن را میخواهد.

·         دولتها در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرند؛ حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند.

·         امروز وظیفه‌ی همه‌ی آحاد ملّت این است که از مسئولین کشور حمایت کنند و به مسئولین دولتی کمک کنند. این مخصوص این دولت نیست.

·         هر دولتی که در چهارچوب قانون اساسی بر سر کار بیاید، قانونی و مشروع است. مهم نیست که چقدر و چه نسبتی از آحاد رأی‌دهندگان به این رئیس‌جمهور یا آن رئیس‌جمهور رأی دادند؛ تعداد کاهش و افزایش آراء به محبوبیّت ارتباط پیدا میکند، امّا به مشروعیّت و قانونیّت ارتباطی ندارد.

·         تذکّر‌دادن هیچ اشکالی ندارد امّا این تذکّر بایستی جوری باشد که اعتماد عمومی را از کسانی‌ که مسئولند و مشغول کارند، سلب نکند.

·         مسئولان کشور هم باید با منتقدین خود رفتار مناسبی داشته باشند، آنها را تحقیر نکنند، به آنها اهانت نکنند؛ تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و خلاف حکمت است.

·         من مردم عزیزمان را به بی‌تفاوتی و نظارت نکردن دعوت نمیکنم؛ آنها را به اهتمام در مسائل اساسی کشور دعوت میکنم.

·         دغدغه داشتن و دلواپس بودن جرم نیست. میتوانند کسانی حقیقتاً نسبت به یک مسئله‌ی مهم و حسّاس کشور، احساس دلواپسی و دغدغه‌مندی کنند؛ هیچ مانعی ندارد؛ امّا این به‌معنای متّهم کردن نباشد، به‌معنای نادیده گرفتن زحمات و خدمات نباشد.

·         من چک سفید امضا هم به کسی نمیدهم. نگاه میکنم به عملکردها و برحسب عملکردها قضاوت میکنم و به توفیق الهی و به کمک الهی، برحسب عملکردها هم عمل خواهم کرد.

·         یکی از بزرگ‌ترین فرصتهای ما مربوط میشود به نیروی انسانی کارامد و مبتکر که در کشور ما بحمدالله بوفور و فراوانی، نیروی کارآمد و عمدتاً جوان و دارای ابتکار و روحیّه وجود دارد.

·         یکی از بزرگ‌ترین فرصتهای ما همراهی مردم ما و جوانهای ما با نظام و هدفهای نظام و امام بزرگوار است.

·         یکی دیگر از فرصتها عبارت است از پیشرفتهای علمی‌ای که در دوران تحریم به‌وجود آمده است.

·         خود همین تحریمها به یک معنا فرصت است برای ملّت ایران؛ بله دشواری‌هایی به‌وجود آورده است امّا این تحریم، میتواند فرصت باشد.

·         امروز یکی از نقدترین و بزرگ‌ترین چالشهای کشور مسئله‌ی اقتصاد ملّی است.

·         دشمنان ما صریحاً میگویند که هدفشان از فشارهای اقتصادی یک هدف سیاسی است. هدف این است که مردم را در مقابل نظام قرار بدهند.

·         [دشمنان] میخواهند این امنیّتی که امروز در کشور ما هست را به‌دست مردم از بین ببرند و مردم را وادار کنند به برهم زدن امنیّت؛ و حرکات اعتراضی را در کشور شروع کنند؛ دارند تحریک میکنند، دارند کار میکنند، دارند برنامه‌‌ریزی میکنند.

پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۴
۰۱/۰۱/۱۳۹۴

راهکارهای حل مسئله اقتصاد

·         نکته اوّل این است که امروز عرصه‌ی اقتصاد، به‌خاطر سیاستهای خصمانه‌ی آمریکا، یک عرصه‌ی کارزار است، یک عرصه‌ی جنگ است، جنگی از نوع خاص. در این عرصه‌ی کارزار، هر کسی بتواند به نفع کشور تلاش کند، جهاد کرده است.

·         نکته‌ی دوّم این است که در نگاه کلان به اقتصاد کشورمان دو جور نگاه وجود دارد. یک نگاه میگوید که ما پیشرفت اقتصاد را باید از ظرفیّتهای درون کشور و مردم تأمین بکنیم. نگاه دوّم به اقتصاد کشور نگاه به پیشرفت اقتصاد با استفاده از کمک بیرون از مرزها است؛ میگوید با فلان مستکبر کنار بیاییم تا اقتصاد رونق پیدا کند. امروز شرایط کشور به ما نشان داده است که این نگاه دوّم یک نگاه کاملاً غلط و عقیم و بی‌فایده است.

·         رئیس جمهور آمریکا در این پیام [نوروزی خود] میگوید آن چیزی را که ما به شما دیکته میکنیم این را شما قبول بکنید تا فعّالیّت اقتصادی در کشور شما راه بیفتد؛ یعنی همین نگاه دوّم. این نگاه، نگاهی است که هرگز به نتیجه نخواهد رسید.

·         نکته سوّم؛ نه در اقتصاد و نه در هیچ برنامه‌ی دیگری، بدون هدف‌گذاری نمیشود حرکت کرد، باید هدف‌گذاری بشود.

·         همه‌ی تلاشها از سوی همه باید برای تقویت تولید داخلی بسیج ‌بشود.

·         نکته‌ی چهارم در زمینه‌ی اقتصاد این است که تحریم تنها ابزار دشمن است. اگر ما درست و با تدبیر عمل کنیم، تحریم میتواند بی‌اثر بشود.

بیانات در جلسه تبیین سیاست‌های اقتصاد مقاومتی
۲۰/۱۲/۱۳۹۲

نکاتی پیرامون مسائل هسته ای

·         دشمنان ما که طرف مقابل ملّت ایران قرار دارند دارند با تدبیر و سیاست‌گذاری حرکت میکنند. آمریکا به مذاکرات هسته‌ای بسیار احتیاج دارد.

·         این اختلافاتی هم که می‌بینید در بین آمریکایی‌ها هست، [به این دلیل است که] آن جناح مقابل دولت، مایل است امتیازی را که در این مذاکرات وجود دارد، به نام حریفش که حزب دموکرات است ثبت نشود؛ دنبال این هستند.

·         در ایران هیچ‌کس نیست که نخواهد مسئله‌ی هسته‌ای حل بشود و با مذاکرات حل بشود.

·         این مذاکراتی که امروز در جریان است با دولتهای اروپایی و آمریکا، مذاکره‌ی با آمریکا صرفاً در قضیّه‌ی هسته‌ای است و لاغیر، این را همه بدانند.

·         رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجه‌ی مذاکرات. این یک خدعه‌ی آمریکایی است که میگویند قرارداد میبندیم، نگاه میکنیم به رفتارها، بعد تحریمها را برمیداریم! این‌جوری نیست. رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصله‌ای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد.

·         آمریکایی‌ها تکرار میکنند که ایران بایستی در تصمیم‌هایی که میگیرد، بازگشت‌ناپذیری‌ای وجود داشته باشد؛ این را ما قبول نداریم.

·         ما در این مذاکرات به تعهّدات اخلاق سیاسی- اسلامی پایبند بودیم. آمریکایی‌ها عهدشکنی کردند، تلوّن در آراء و تقلّب نشان دادند.

·         آن کسانی که در درون مجموعه‌ی روشنفکری کشور هنوز ملتفت نبودند که طرف مقابلشان – آمریکا – کیست، خوب است نگاه کنند به این مذاکرات و بفهمند با چه کسی مواجهند و آمریکا امروز در دنیا چه دارد انجام میدهد.

بیانات در دیدار مردم آذربایجان
۲۹/۱۱/۱۳۹۳

 

مرور سریع

بيانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی‏  در حرم مطهر رضوی ‏‏01/01/1394

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

پیراشکی گوشت و قارچ

16 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

 

 مواد لازم برای تهیه ی 40 عدد پیراشکی خوشمزه

آرد 500 گرم که من 100 گرم بیشتر استفاده کردم

تخم مرغ یک عدد

شیر یا آب ولرم یک لیوان 

روغن مایع 6 قاشق غذاخوری

مایع خمیر 11 گرم یا دو قاشق سرخالی

نمک یک قاشق غذاخوری

ابتدا همه ی مواد به جز ارد مخلوط کرده در آخر ارد کم کم اضافه میشه 

کمی که از ارد باقی موند با دست ورز بدید و ارد رو کم کم اضافه کنید تا خمیرتون سنگین نشه سعی کنید با ورز دادن خمیر لطیف و خوبی بدست بیارید

در اخر صد بار خمیر رو بکوبید و روش یه پلاستیک بندازید و یه جای گرم بزارید به مدت یک الی دو ساعت تا حجمش دو سه برابر بشه

وقتی انگشت بزنید و جای انگشت موند یعنی خمیر امادست

در مدت اماده شدن خمیر موادش امادهکنید

مواد لازم برای داخل خمیر پیراشکی

گوشت چرخ کرده همراه سویا 

سیب زمینی مکعبی خرد شده

پیاز خرد شده

قارچ اسلایس و سرخ شده

فلفل دلمه ای خرد شده

کمی رب

ادویه شامل فلفل زردچوبه اویشن پودر سیر

ابتدا پیاز سرخ کرده با گوشت تفت میدیم سیب زمینی اضافه شده سرخ می کنیم.مواظب باشید سیب زمینی له نشه.در اخر فلفل دلمه ای و قارچ سرخ شده و ادویه ها و رب  اضافه کرده و تفت می دیمومیزاریم مواد خنک بشن

شکل این دفعه ی پیراشکی ها بیشتر مورد استقبال قرار گرفت .متاسفانه چون دست تنها بودم نتونستم از مراحل پیچیدن عکس بگیرم

امیدوارم با توضیح متوجه بشید

ابتدا خمیر با ضخامت دو سه میل باز کرده به صورت بیضی برش بزنید .به قطر ده و هشت سانت

نیمه ی قسمت پایینی قطر کوچکتر را شش برش به سمت پایین بزنید

کمی از مواد را در قسمت بالایی بزارید و تا سر برشها بپیچونید.حالا دونه دونه برشها رو روش برگردونید(نمی دونم خوب توضیح دادم یا نه )

همه ی پیراشکی ها رو به این صورت اماده کنید و در سینی با فاصله بچینید و روش پارچه بندازید و یک ربع بهش استراحت بدید 

من چون تنها بودم و پیراشکی هایی که اول پیچیده بودم زمان استراحتش طولانی می شد وسط کار پیراشکی های اول را گذاشتم تا بپزه

می تونید بعد استراحت کمی زرده تخم مرغ و زعفرون و کنجد روش بمالید تا خوشگلتر بشه


م. رفیعی

 1 نظر

می‌شه پرنده باشی اما رها نباشی

15 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

1. آدمی مثل من وقتی شروع می‌کند به نوشتن دلش هزار راه می‌رود. از همان اولش هی نگران است که ته نوشته‌اش بالاخره کجاست و چه می‌شود. هی خودش را به در و دیوار می‌زند که خیلی ته داستان بیخود نشود و از طرفی هی نگران است که خیلی هم خودش را نریزد وسط اینهمه کلمه که حالا که شکر خدا دوست و آشنا و فامیل و در و همسایه آدرس همه خانه‌های مجازیش را دارند فردا وسط مهمانی یا توی خیابان و احیانا جلسه کاری سین جیمش نکنند که فلان چیز چی بود که نوشتی و خلاصه دستش رو نشود پیش همه. این نگرانی را من همیشه داشته‌ام. قبل‎ترها هم کمی در موردش گفته‌ام و شاید بعدترها بیشتر بنویسم. سال تازه شروع شده است. بگذار فعلا حرف تازه بزنم…

2. دوباره بهار شده. یعنی همه چیز از نو آغاز می‌شود. زندگی و کار و تصمیمات تازه. اما هنوز دلم می‌خواهد از سال 93 بنویسم. اگر به خودم بود و وقتش را داشتم دلم می‌خواست بنشینم تمام اتفاقات سال نود و سه را مکتوب کنم. نه برای اینکه سال خوب یا بدی  بود. نه! برای اینکه متفاوت بود.  در طول یک سال یکهو پر شدم از تجربیاتی که سالها باید دنبالش بدوی تا بدستش بیاوری و من همه را یکجا در طول یکسال بدست آوردم. نود و سه سال عجیبی بود برای من. پر از اتفاقات تازه‌ی خوب و بد و پر از آدمهای تازه‌ی خوب و بد. آدمهایی که تجربه شان کردم. بعضی برای همیشه توی دلم ماندگار شدند و بعضی را برای همیشه کنار گذاشتم و تمامشان کردم. نود و سه سال شیرینی‌ها و تلخی‌های عجیب بود. نود و سه سال امتحانهای سخت بود. نود و سه سال تو بود اصلا… سال تو؛

3. حالا اینها به کنار. من همیشه فکر می‌کنم اکثر نویسنده‌ها وقتی شروع به خلق قصه‌ها و شخصیت‌هایشان می‌کنند تا ته قصه نگرانند که سرانجام خوبی برای قصه و شخصیت اصلی‌شان رقم بخورد. پس من حق دارم الان نگران تو باشم. برای اینکه تو را سطر به سطر نوشته‌ام. من تو را کلمه به کلمه از حفظم. از اولین لبخندها و خنده‌های بلند بی هوات تا بغضی که آخرین بار نه فقط تو را که کمر من را هم شکست، خیلی هم فاصله نبود. خدا کند تا لبخند دوباره‌ات هم، فاصله چندانی نباشد…

4. سهم من از عاشقی؛
نه انتظار؛ نه دلتنگی؛ نه خستگی
سهم من از عاشقی اندک است؛ اندک 
سهم من از عاشقی
تنها فرصتی برای دوباره بوسیدنِ ماه…


به قلم: سامی دخت

 نظر دهید »

با آرزوی سالی پر از وجدان کاری

26 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

هیچ وقت فلسفه ی وجودی بد قولی آدم های بد قول را نفهمیدم و نخواهم فهمید !
اینکه چرا بعضی از آدم ها با توجه به شناخت از توانایی ها و استعدادها و وقت های پر و خالی شان  قول هایی می دهند که نتوانند انجام دهند و دیگران سر کار بمانند یا بخاطر بد قولی آنها توبیخ شوند !
نمونه ی ساده ترش هم توی روابط دوستانه است . اینکه قرار میگذاریم یک جایی برویم و یکی این وسط ۲۰ دقیقه دیرتر می آید و سایرین را معطل خودش میکند . ادعایی بر اینکه همیشه خوش قول بوده ام ندارم اما وقت هایی که به قراری دیر رسیدم یا کاری را کمی دیرتر از موعد مقرر تحویل داده به تعداد انگشت های دستم هم نمی رسد !
وسط این شلوغی های آخر سال که هر کسی حسابی دغدغه ی خودش را دارد به خاطر سفارش مطلب یکی از روزنامه ها همه ی کارهایم را کنار گذاشتم و چون مطلب را صبح سفارش داده بودند و برای ساعت ۲ بعداز ظهر میخواستند حسابی مشغول نوشتن شدم . در نهایت مطلب ساعت ۱ ظهر برای دبیر سرویس مربوطه ایمیل شد. یعنی یکساعت زودتر از موعد مقرر .
و اما بعد !
چون میخواستم مطمئن شوم که مطلب بدون ایراد بوده یا نیاز به اصلاح دارد با دبیر مربوطه تماس گرفتم . ایشان با خونسردی تمام جواب دادند که مطلب را می خوانند و جواب میدهند .
ساعت ۳ بعداز ظهر دوباره بصورت ایمیلی از ایشان پرسیدم که خیالم راحت شود مطلب اوکی بوده . و باز هم ایشان گفتند که هنوز متن را نخوانده اند .
ساعت ۷شب از ایشان دوباره همین سوال را پرسیدم و ایشان با خونسردی تمام گفتند که هر وقت مطلب را بخوانند خبر خواهند داد .
از آن روز تا حالا یک هفته گذشته و هنوز آن فرد محترم مطلبی را که برایش آن همه عجله داشت ، نخوانده است !
شاید خیلی تفسیر های مختلفی برای ماجراهای شبیه این وجود داشته باشد اما اصلی ترین تفسیرش برای من عدم وجود وجدان کاری است !
اینکه چرا بعضی از افراد انقدر راحت به خودشان اجازه می دهند وقت دیگران را بگیرند و پاسخگو هم نباشند خودش مقاله ی جالبی خواهد شد که در نظر دارم برای شماره ی بعدی مجله (!)بنویسم !

به قلم: طهورا

 5 نظر

نگه داشتن دین در آخر الزمان

26 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

نگه داشتن دین در آخرالزمان همانند نگه داشتن آتش است در کف دست….

با وجود ماهواره] اینترنت، شبکه های مجازی و اجتماعی، شیطان به راحتی می تواند در اعماق روحمان نفوذ کند و چون موریانه ای بی صدا ایمانمان را بِجَوَد…. تازه توجیه هم یادمان بدهد به گونه ای که خودمان باورمان شود…..

مراقب ایمانمان باشیم، حتما برایش صدقه بدهیم….
” اعوذ بالله من الشیطان الرجیم”

به قلم: مشکات

 نظر دهید »

بغض کهنه

25 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

    كهنه كه ميشودفرقي نداردباخبرخوب بشكندياخبربد.مهم شكستنش هست.مهم سبك شدن است.سنگينش حتي راه رفتن حرف زدن راسخت ميكند.بغض راميگويم.بغض كهنه حتي دل راميپوساند.بغض كهنه هواي دل راغبارالودميكند.دل هم هرازگاهي احتياج به باراني شدن دارد. خوش به حال كسي كه بايك اسم بغضش رهاميشودودلش باراني. ياحسين

به قلم: م.ع

 نظر دهید »

کلید

24 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

باور کن!
می ارزد ؛
کلیدم را گم کنم ،
که تو؛
دعوتم کنی ،
میان خانه ات !


* لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (سوره شوری آیه ۱۲)


- مقالید همان مفتاح و مفتاح همان کلید ِ فارسی زبانان است . لیکن مقالید را درجه ای است بالاتر ! اين کليد را دو جور مي‌شود حرکت داد. به يک سمت که حرکت کند مي‌شود «مفتاح» ومخزن را باز مي‌کند. و اگر به سمت ديگر حرکت دادي، مي‌شود «مغلاق» و در مخزن را مي‌بندد. اين کليد هم مفتاح است و هم مغلاق، هم ابزار باز کردن و هم وسيلة بستن !

به قلم: گوشه نشین

 نظر دهید »

انت المولی و انا العبد...

24 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

مولای من!
به تو پناه می برم … از آن لحظه ای که در محضر تو -چون چشمان دلم بسته بود- نگاه مهربانت را ندیدم…
به تو پناه می برم… از آن زمانی که زبانم به شکوه و شکایت باز شد: که مرا نمی بینی و صدایم را نمی شنوی … و حتی -نستجیر بالله- تو را متهم کردم که مرا رها کردی…
 مولای من!
در دریای متلاطم زندگی تو هرگز دستان مرا رها نکردی، حتی زمانی که من از روی جهل و سرکشی دستانم را از  “ید مولاییت” جدا کردم باز این تو بودی که دستم را گرفتی و با مهربانی فشردی، اشکهایم نیز از محبت تو بود که جاری می شد تا کویر خشکیده قلبم بارانی شود و آماده بذر عشق تو …
مولای من!
تو خطاهای مرا حتی از فرشتگانت پنهان کردی، تو آغوشت همیشه برایم باز بود، این تو بودی که همیشه برای آشتی کردن پیش قدم می شدی بهانه هایی آماده می کردی تا من جرأت برگشتن پیدا کنم…
زمانی که دیگران لب به ملامت باز می کردنند تنها تو زبانت مرحم زخمهای من بود
 گاهی حس کردم کمرم زیر بار سختی ها و در امتحاناتت در حال خم شدن است، اما تو استقامت را به من یاد دادی، وقتی زمین خوردم ، ردّ پای تو را دیدم که در کنارم بودی تا برای بلند شدن دستت را بگیرم…
.
.
.
آنقدر حضورت در لحظه لحظه ی زندگیم واضح است که غیر از تو را نمی توان دید
چندیست که برگه ای دیگر از آزمونت را پیش رویم باز نمودی اما امتحانات تو با تمام امتحانات فرق می کند چون تو تا آخرین لحظه ی آزمون در کنار من هستی و حتی راه حل را برایم مشخص می کنی تا از آزمون سربلند بیرون بیایم…
خدایی زیبنده توست و بندگی را زیبنده من کردی، بندگی را به من بیاموز.
و اینجاست که از زبان امیر عارفان می گویم: “مولای یا مولای انت المولی و انا العبد و هل یرحم العبد الّا المولی”
  

به قلم: مشکات

 نظر دهید »

نام...

23 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

نامش را شیرین گذارده ،
کم است!
باور کن؛
به عسل ٬ می ماند !


* وَ إِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ ( سوره آل عمران آیه ۳۶)

به قلم: گوشه نشین

 نظر دهید »

دلتنگ

21 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

    دلتنگ که میشوم خودبه خود چشمانم می بارد و هوس نگاه گرمت را می کند. همان نگاهی که آرامم میکند. باصدای بی صدایی به من می گوید آرام باش خانم همه چیز درست می شود. آن وقت پر می شوم از امید از بودن. دنیایم میشود پر از عطر  گل نرگس. بوی نرگس فضای سرد دلم را گرم میکند. مدام پیش خودم تکرار میکنم همه چیز درست  می شود. برایا ین دلتنگی هایم  سوره ی والعصر بخوان دلت پاک است. میترسم صبرم تمام شود….

به قلم: م.ع

 نظر دهید »

الرحمن الرحیم

20 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

با کرشمه های ناز ِ آفتاب٬
زیر اشک های شوق ابر
می چکد از آسمان؛
مهربانی ات ..



* كُلًّا نُّمِدُّ هَـٰؤُلَاءِ وَهَـٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا (سوره اسرا آیه ۸۰)

به قلم: گوشه نشین

 نظر دهید »

قطاب یزدی

20 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

برای تهیه دستور پخت قطاب به این آدرس مراجعه نمایید: http://liliangol.blogfa.com/post/293

 نظر دهید »

بشکن مرا!

20 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

پزشکان گاهی مجبور می‌شوند استخوان ِ شکسته‌ای که بد جوش خورده است را دوباره بشکنند تا درست جوش بخورد…

 به قلم: بیدی خشک که دوست داشت مجنون باشد…

 نظر دهید »

ژله در پرتغال

18 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

پرتغال رو نصف کنید . توشو خالی کنید. میتونید از هر ژله ای استفاده کنید. وقتی ژله رو توش ریختید تو یه کاسه ی کوچیک بذارید تا نریزه.بعد که بست از وسط نصفش کنید

 

 

پ ن :هیچ وقت از دراژه روی ژله استفاده نکنید. 

م. رفیعی

 نظر دهید »

جانم

18 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر


نُقل ِ کلام کودکی هایم
بر دست های مهربانت ،
بهشت ِ روزهای دنیایت باد.




* فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا (سوره اسرا آیه ۲۳)

نوشته شده توسط: گوشه نشین

 1 نظر

ما متاهل های خسته

17 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 
خانم ز یکی از اساتید موفق رشته ماست. در زمینه علمی و اجرایی حسابی فعال است. خوش خلق و مهربان هم. وقتی لیست مقاله ها و سمت هایش را نگاه می کردم توی ذهنم چندتا بچه قد و نیم قد وول می خوردند و مانده بودم یک همسر، یک مادر، چطور میتواند همه اینها را با هم داشته باشد.

بعد یک وقتی سمیه گفت خانم ز مجرد است. انگار آب ریخت روی آتشم. حالا فهمیده بودم چطور می شود همه چیز را با هم داشت…
*
دخترخاله دبیرستانی ام برایم از آرزوها و نقشه هایش می گوید. رشته کارشناسی… گرایش ارشد… دانشگاه… من لبخند میزنم و راهنمایی اش میکنم و همزمان یک فکر مدام توی فکرم وول می خورد: بذار ازدواج کنی…
*
فکر میکنم همه زن ها توی زندگی شان دنبال یک عنصر هویت بخش می گردند. چیزی که بتوانند به آن تکیه کنند. ستون شخصیت شان باشد. قدیم تر ها که سن ازدواج پایین تر و موانع آن کمتر بود، هویت زن ها بیشتر از هر چیز در نقش های خانوادگی شان بروز پیدا می کرد: همسری… مادری… و همین ها آنقدر پرمشغله و مطمئن و مدت دار و راضی کننده بود که جای خالی چیز دیگری احساس نشود.

دختران مجرد تا وقتی ازدواج کنند این عنصر هویت بخش را در درس و کار جستجو می کنند. نقشه های بزرگ برای آینده موفق تحصیلی و شغلی، درس خواندن های شبانه روزی، این در و آن در زدن ها برای پیدا کردن کار… بعد ازدواج چیزی نمی گذرد که همه آن تلاش ها و تقلاهای دیروز بی معنا می شود، یک دفعه پوچ می شود. مثل بادکنکی که بادش را خالی کرده باشند، از همه انگیزه ها تهی می شویم. نمره ها افت می کنند، برنامه ها را بی خیال می شویم، انصراف می دهیم، استعفا می دهیم… ما یک عنصر هویت بخش محکم تر پیدا کرده ایم. یک نقش مطمئن مدت دار. همان راضی مان می کند. درگیر ظرایف و پیچیدگی هایش می شویم، دیگر به سختی های این راه های نامطمئن نیازی نداریم.

این وسط زنانی هم هستند که دوباره به درس برمی گردند، دنبال شغل می گردند، هر کار می کنند که فقط توی خانه نباشند، یک نقش اجتماعی داشته باشند… شروع می کنند برای ارشد بخوانند، کنکور دکتری بدهند، با وجود بچه سر کار بروند… توی اغلب این موارد باید دنبال یک ضعف، نقصان یا ناکافی بودن در نقش همسری و مادری شان گشت. خلل هایی که عنصر هویت بخش اصلی را متزلزل کرده اند. خیلی از اوقات این خلل ها ناشی از اشتباهات یا کم کاری های همسر است. زنش را لبریز نمی کند، اقتاع نمی کند از حس خوب دیده شدن، خواسته شدن، مهم بودن…

همین؟ دو گروه؟ یا مجرد و مطلقه با انگیزه برای رشد شخصی و اجتماعی، یا متاهل های بی انگیزه  بی دغدغه؟

من فکر میکنم آنی که باید باشد هیچ کدام از این دوگروه نیستند. کمال یک زن در هیچ یک از این دو شکل خلاصه نمی شود. نه وقتی مجردهای پرانگیزه فعال بودیم کامل بودیم و نه حالا که متاهل های بی انگیزه ایم…

جای یک چیزی، یک چیز مهمی، مثل بزرگ دیدن، بزرگ فهمیدن، هویت بخشیدن… توی زندگی ما خالی است. همسری و مادری اقناعمان کرده، درست، خوب است، کافی است… اما از آن طرف چه؟ ما دیگر به جامعه و نقش ها و فعالیت هایش برای ساختن هویتمان، پررنگ کردن شخصیت مان نیاز نداریم… اما جامعه چه؟ فرهنگ چه؟ علم چه؟

مطمئنم بازگشت متاهل های اقتاع شده بی نیاز، بی توقع و بی کمبود، به جامعه به محیط علمی، به فعالیت های اجتماعی… برای ساختن نه ساخته شدن، برای دیدن نه دیده شدن، یکی از موفقیت آمیز ترین اتفاق های دنیاست.

زنانی که ستایششان می کنم از این دسته اند، آنها که رفته اند، فاصله گرفته اند، کنار گذاشته اند و دوباره برگشته اند، یا آنها که اصلا نرفته اند که برگردند. از اول بوده اند. درست و محکم بوده اند.

من فکر میکنم باید تنبلی را کنار بگذاریم.

————————————————————————————
پ.ن: عین همین حرف ها، همین نزدیکی و فاصله گرفتن، همین نیاز و بی نیازی.. در رابطه ما با مذهب، با خدا، رشد معنوی و خودسازی… قبل و بعد ازدواج صادق است.  با این تفاوت که در این موضوع در هر دو حال نیاز است. یک نیاز غیرقابل انکار شدید. که بی توجهی و فراموشی اش، توی بخش های دیگر زندگی مان ضربه های بزرگی می زند. ازدواج بهره بزرگی است، همسری و مادری اصلی ترین هویت یک زن است… اما نباید اینقدر عوضمان کند، دورمان کند…

به قلم: صاد

 نظر دهید »

پوشش حضرت زهرا(علیها السلام) به هنگام رفتن به مسجد و قرائت خطبه

16 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر


* لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِهٰا
لاث به معنی پيچيده است. مثلاً می‏گوييم لاث العمامة علی راسه‏ ای شدّها و ربطها يعنی عمامه را به سرش پيچيد. امّا خمار چيزی بوده است بزرگتر از روسری‏های فعلی زنها به صورتی كه سر و سينه و گردن را می‏پوشانده است و همان است كه در آيۀ شريفه آمده است:
* وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُيُوبِهِنَّ سوره نور آیه ۳۱
روسری‏هايشان را طوری روی سر بيندازند كه سينه را بپوشاند.
خُمر جمع خمار است. به هر حال وقتی اين خبر به حضرت زهرا(س) رسيد برخاستند و خمار را بستند. لاثَ به معنای پيچيدن است. از لفظ خمار هم معلوم می‏شود كه حضرت طوری آن روسری را به كار برده بودند كه روی گردن و سينه ايشان پوشيده شده بود.
* وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِهٰا
جلباب نوعی پوشش سراسری بوده كه روی لباسها می‏پوشيده‏اند. شايد چيزی شبيه عبای امروز يا پيراهن بلند عربی. حضرت آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افكندند كه محيط بر تمام بدن ايشان بود.
 
(منبع:  http://mojtaba-tehrani.ir)

 نظر دهید »

رواق

16 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

نشسته ای
دور تا دور من ؛
در آئینه ها …




* وَفِي أَنفُسِكُمْ ۚ أَفَلَا تُبْصِرُ‌ونَ (سوره ذاریات آیه 21)

نوشته شده توسط: گوشه نشین

 نظر دهید »

فرهنگ سازی به رنگ مادر

16 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

 

نمی دانم چطور می شود این قصه را گفت. موضوع خیلی قدیمی ِ نو! دو ساعت هر چه کردم خواب به چشمم ننشست از بس فکر کردم چطور بنویسم؛ پاک یادم رفت شنبه هر دو استاد راهنما منتظر گزارشم خواهند بود. تهش گمان کردم یکی نمی شود؛ شاید دوتا پست!

1. قصه از کجا شروع شد؟

نمی دانم چندنفر با این خاطرات مرز مشترک دارید. روزهایی که کرم ِ دست نبود!سالی یک بار روی دفترچه بسیج اقتصادی یک قوطی کرم نیوا اعلام می کردند. یک جفت جوراب پشت درز دار مشکی ِ ضخیم از آن ها که روی پایین انگشتان سوراخ های خیلی ریز داشت. مردم می رفتند توی صف برای این دو قلم! پودر ماشین شوما گیر نمی آمد، کالای خاص بود. پارچه چادری به سختی گیر می آمد و …

2. من ِ دبستانی چطور حواسم به این چیزها بود؟

به برکت یک خانواده مادری ِ مرفه ِ شاه دوست ِ ضدِ رژیم ِ طاغوتی (فحش آن زمانی انقلابی ها) که حسب ِ علاقه ویژه شان، غیرت داشتند مرا هم ببرند توی تیم خودشان! هر مهمانی ِ خانه پدربزرگ، همه ی تلاششان را می کردند ثابت کنند گوشت را می خریدند دوزار کیلو کیلو کباب می کردند! حالا شده فلان قدر. کره گیر نمیاد. نفت نیست … برای دفاع استدلال می کردم : بابابزرگ سکه بوده فلان قدر، حقوق فلان قدر! حالا شده بهمان قدر خوب به هم میاد دیگه! کل دنیا طلا مهم بوده. بعد ایشون بحث می کرد که نخیر فلان جنس عالیِ ِ آمریکایی بود فراووون حالا نیست! … من می ماندم و چالش جدید تا مهمانی بعدی.

همین؟ نه قطعا! به برکت مادرم. 

تکه کلام مهم آن سالها و اکنون مادرم، رگ ِ غیرتش، دو جمله بود:

“پول نفت مملکتو بریزیم تو جیب اونا!! “   “ارز مملکتو هدر بدیم!! ”

غیرت که می نویسم یعنی غیرت ِ مردانه؛ یعنی رگِ گردن! نه ازین شعارهای بیلبوردی ایرانی، ایرانی بخر!

عدل وسط خانواده ای که همان وقت ها همه ی پزشان این بود که از روی بوردا برای بچه هایشان لباس آمریکایی سفارش بدهند و از آن طرف بفرستند و هنوز هم بحث نوروزهایشان برندهای تندیس و میرداماد و … است. 

توی خانه ی ما چند گناه ِ زشتِ کبیره ی غیرقابل بخشش وجود داشت: دوست داشتن و دنبال جنس خارجی بودن چون امام گفته بود “ما آنها را تحریم می کنیم". بی توجهی به نگهداری وسیله/ جنسی ضروری که فقط خارجیش وجود داشت. بخصوص درباره خوراکی ها، مادرم معتقد بود /هست “معلوم نیست اینها برای ما چه برنامه ای دارند چی توی ترکیب ها باشد، حتا داروهای شیمیایی" 

3. خب، منِ مادر چه می کنم؟ 

* ما برای پیدا کردن جنسِ خوب ایرانی مضحکه ی فروشنده هاییم! دورِ شهر گردیم! ما خواهرانِ غریب ِ بی زار از خرید! بر خلاف عموم خانم ها، اولین سوالی که از فروشنده می کنیم این است: ایرانیست؟ به هم مغازه معرفی می کنیم؛ مارک ایرانی خوب و … کفش ایرانی فلان جا، ملحفه بهمان جا، مانتو، جوراب، …

اقوام مادری چه خبر؟

* * نمی دانم چند سال نوروزها،خانواده ی مادری ِ چای فلان مارک عطر خارجی بخر، که جنس ایرانی برایشان افت دارد و فحش ناموسیست، چای لاهیجان ِ با آب و تاب تعریف کردن درباره ی روش دم و … و شوخی و خنده ی مادر نوشیدند تا شده اند مشتری چای لاهیجان. هر کدامشان الان یک پا مبلغند! مهمانشان بشوید مغزتان را با شنیده هاشان از محبوب خانم شستشو می دهند تا همان آن بیفتید دنبال ِ چای لاهیجان.  

یعنی شاید 20 سال! 20 سال مادرم از چای ایرانی گفت و نوشید و خوراند و خندید و خسته نشد! خندید و از همه طرف دلیل آورد به سلامت ِ چای ایرانی با یقینِ “محبوب خانمی"! 

فقط چای؟ نه هر آن چه بشود. پارسال با خواهرم دو روز مولوی را دهنه به دهنه گشتند برای خرید لیوان و کاسه بلور ِایرانی.

و برای هر آن چه نشود؛ مثل سوزن و سنجاق قفلی و چادر، سیاست؛ نگهداری در حداکثر ِ ممکن است!  

قصه ی غیرت مادر و ماحصل ِ فرهنگساز که با یقینش به ثمر می نشیند، مفصل است و قلندر ِ شب بیدار نگران ِ شنبه. 

این همه نوشتم که چه؟

شب عید است، زنان به خرید.

ماییم که “پول نفت مملکتو بریزیم تو جیب اونا!! “   “ارز مملکتو هدر بدیم!! “ 

ماییم که فرهنگ سازیم؛ ما همه ی امثال محبوب خانم ها، وسط خانواده ای که جنس ِ غیر برند برایشان فحش است!

به قلم: مسیر

 

 نظر دهید »

فاطمه (علیها السلام) از دیدگاه مقام معظم رهبری

14 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

فاطمه (علیها السلام) از دیدگاه مقام معظم رهبری
اگر جامعه اسلامی بتواند زنان را با الگوی اسلامی تربیت کند، یعنی الگویی زهرایی، الگویی زینبی، زنان بزرگ، زنان با عظمت، زنانی که می‌توانند دنیایی و تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهند، آن وقت زن به مقام شامخ حقیقی خود نایل آمده است.
اسلام فاطمه(علیها السلام)،آن عنصر برجسته و ممتاز ملکوتی را به عنوان نمونه و اسوه زن معرفی می‌کند، زندگی ظاهری او ،جهاد او، مبارزه او، دانش او، سخنوری او، فداکاری او، شوهرداری او، مادری او، همسرداری او، مهاجرت او الگوی زنی که اسلام می‌خواهد بسازد این چنین است.

‌سخنرانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای در ورزشگاه آزادی، 76/7/30

 1 نظر

صدایش را کم کن

14 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

هر روز عجایبی مرا احاطه می کند . چند روزی است صدای عکس ها دیوانه ام کرده . صدایشان را می شنوم . با من حرف میزنند . هم دردی میکنند . گریه میکنند . آلبوم ها را گذاشته ام در یک بقچه ی گلدوزی شده بعد پیچیدمشان در یک کیسه ی بزرگ و گذاشتمشان بالای کمد به امید اینکه دیگر صدایی نشنوم ولی همین که در کمد را بستم صدای  عکس ها باز هم بلند شد!
گریه واکنش ساده ای است در برابر درد و دل های عکس ها . عکس هایی که روی پای بابا نشسته بودم … عکس هایی که در آغوش بابا بودم ..
عکس ها غم زیادی دارند . یک نفر صدای عکس ها را کم کند …
به قلم: طهورا

ادامه »

 نظر دهید »

بگذار گیسویم به حال خویش باشد...

13 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

وقتی سرت را روی بالش می‌گذاری
آنقدر می‌ترسم که دیگر بر نداری

تو آفتاب روشنی در خانه‌ی ما
تو آفتاب روشنی هر چند تاری

فردا کنار سفره با هم می ‌نشینیم
امروز را مادر اگر طاقت بیاری

تو آنچنان فرقی نکردی غیر از این که
آیینه بودی و شدی آیینه‌کاری

آلاله می‌کاری و باران می‌رسانی
چه بستر پُرلاله‌ای؟ چه کشت و کاری

آنقدر تمرین می‌کنی با دستهایت
تا شانه را یک مرتبه بالا بیاری

بگذار گیسویم به حال خویش باشد
اصلا بیا و فرض کن دختر نداری …


*علی اکبر لطیفیان

 نظر دهید »

با احترام

13 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر


دلتنگی هایم
داغ و نرم بیرون می ریزند
از چشم هایم
روی مزارت ..



* وَاعْبُدُواْ اللّهَ وَلاَ تُشْرِكُواْ بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا (سوره نسا آیه ۳۶)

 

نوشته شده: توسط گوشه نشین

 نظر دهید »

حقوق زن

12 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

 دنیای استکباری سرشار از جاهلیت، در اشتباه است که خیال می‏کند ارزش و اعتبار زن به این است که خود را در چشم مردان آرایش کند تا چشمهای هرزه به او نگاه کنند و از او تمتع گیرند و او را تحسین نمایند. بساط آن چیزی که امروز به‏عنوان «آزادی زن» در دنیا و از سوی فرهنگ منحط غربی پهن شده است، بر پایه‏ی این است که زن را در معرض دید مرد قرار دهند تا از او تمتعات جنسی ببرند. مردان از آن‏ها لذت ببرند و زنها وسیله‏ی التذاذ مردان شوند. این، آزادی زن است؟ کسانی که در دنیای جاهل و غافل و گمراه تمدن غربی ادعا می‏کنند طرف‏دار حقوق بشرند، در حقیقت ستمگران به زن هستند. زن را به چشم یک انسان والا نگاه کنید، تا معلوم شود که تکامل و حق او و آزادی او چیست. زن را به‏عنوان موجودی که می‏تواند مایه‏ای برای صلاح جامعه با پرورش انسانهای والا شود نگاه کنید، تا معلوم شود که حق زن چیست و آزادی او چگونه است. زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر بگیرید؛ که خانواده اگرچه از مرد و زن تشکیل می‏شود و هر دو در تشکیل خانواده و موجودیت آن مؤثرند، اما آسایش فضای خانواده، آرامش و سکونتی که در فضای خانه است، به برکت زن و طبیعت زنانه است. با این چشم به زن نگاه کنند تا معلوم شود که او چگونه کمال پیدا می‏کند و حقوقش در چیست.

مقام معظم رهبری ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

 نظر دهید »

زن امروز و زن دیروز

12 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

مانده ام بین زنانگی های امروز و دیروز. زن های امروزی که در جنگ هستند برای اثبات مردانگیشان تا اثبات حقوق از دست رفته یشان. زن هایی که نباید به آن ها اخم کرد نباید از آن ها گله داشت نباید انتظار داشت که مادر شوند و مادری کنند و نباید های بسیار دیگر.  زن هایی که به ظاهر سخت هستند و در باطن با کوچک ترین چیزی می شکنند. زن هایی که فراموش کردن هویت خودشان را . فراموش کرده اند زنان دیروز خود را، یا بهتر بگویم به فراموشی سپرده اند چون که معتقد هستند  آن ها مظلومانی بودند در پس پرده هایی از حجاب و خانه. زنان دیروز با اینکه پشت حجاب بودند اما پشت همین حجاب ها پر بودند از احساس پر بودند از محبت. محبتشان را خرج تنها تکیه گاه زندگیشان می کردند. زن دیروز مفهوم مادری را زنده میکرد. مادری که با خندیدن فرزندش بخندد و با گریه کردنش بگرید. خوب بلد بود برای که اخم کند و برای که خنده.برای که زیبایش را به رخ بکشد و برای که پشت حجاب برود. برای خودش شان و منزلتی قائل بود که به هر کس و ناکسی روی خوش نشان نمیداد. زن دیروز به ظاهر ضعیف بود اما درونی سخت داشت.با تمام ابهت و مردانگی به مردان خود لباس رزم می پوشاند. دل از پسری می کند که  حاضر بود سرخود بشکند ولی سر او نه.  با کمال میل او را راهی جایی میکرد که ممکن بود برایش اصلا سری نماند نه اینکه مادر بودن خود را فراموش کرده بود برای اینکه میدانست باید محکم باشد تا فردا کسی نتواند دست درازی کند به هم جنس های خودش. فرق بسیار بین زن امروز و دیروزهست .زن امروز  آمد ظلم هایی که  به زن دیروز شده است را جبران کند که خودش دچار ظلمی بزرگ  تر شد. چه ظلمی بزرگ تر از اینکه خود را فراموش کند. شاید هم زن امروز گول کسانی را خورده است که به اسم برقرار کردن حقوق مساوی زن و مرد آمدند، ولی به نیت از بین بردن تمام زنانگی های زنان دنیا ماندند. زن امروز شده است ماشین افراد سود جو، شده است محل در آمد کاسبان. دنیای امروز کاری به روح زن ندارند. کلاه بزرگی سر زنان گذاشته اند برای رسیدن به جسمشان. آمدند اول سراغ ذهن زن امروز برایش ار عقب ماندنش گفتن. از اینکه ماندن در خانه و حجاب برایش چقدر دست و پاگیر است.خامش کردن باحرف های قشنگ فمنیستی شان. وارد صحنه اش کردند نه برای پیشرفتش بلکه برای عرضه ی خودش. میدانستند قدرت زن در جایی است به نام خانه. جایی که مدیر است جایی که مدبر است و کانون محبتش. اگر در خانه بماند همه ی حساب کتابشان بهم میخورد. حساب شده کار کردند. میدانستند که اگر زن بیرون از خانه هم باشد میتواند هنوز بهترین همسر و مادر باشد می تواند به هرکسی لبخند نزد. میتواند با یک اخم به سو استفاده گرها نشان بدهد که مثل کوه محکم هست. اول زن را بیرون از خانه کشیدند و بعد حیا را از او گرفتند. زن را خوب شناخته بودند. میدانستند اگر حیا زن حتی اگر ذره ای کم شود.جامعه ای بی حیا می شود. از طرف یک زن امروز می نویسم.کسی که میبیند .از نزدیک میبیند چگونه هم جنس هایش را به امید آزادی و رهایی به بند کشیده اند. میبیند همه ی ظلم هایی که زن امروز به خودش میکند. میبیند چگونه در گرداب  فراموشی دست و پا میزنند. میبیند مادر هایی که آدم آهنی شده اند. مادر هایی که دیگر وفت محبت کردن به بچه هایشان را ندارند. چقدر سخت  است دیدن نابود شدن زن توسط خودش.

به قلم: م.ع

 نظر دهید »

حضرت زهرا سلام الله علیها همسری مطیع برای امام علی علیه السلام

11 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

جهاد آن بزرگوار در میدانهای مختلف، یک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام؛ در دفاع از امامت و ولایت؛ در حمایت از پیغمبر؛ در نگهداری بزرگترین سردار اسلام، یعنی امیرالمؤمنین که شوهر او بود.امیرالمؤمنین درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها فرمود: «ما اغضبنی و لا خرج من امری.(۱)» یک‌بار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یک‌بار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آن‌گونه که اسلام می‌گوید. در محیط علم هم یک دانشمند والاست. آن خطبه‌ای که فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده است، خطبه‌ای است که به گفته‌ی علامه‌ی مجلسی، «بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند!» این‌قدر پرمغز است! از لحاظ زیبایی هنری، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج‌البلاغه است. فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها می‌رود در مسجد مدینه، در مقابل مردم می‌ایستد و ارتجالاً حرف می‌زند! شاید یک ساعت، با بهترین و زیباترین عبارات و زبده‌ترین و گزیده‌ترین معانی صحبت کرده است.
مقام معظم رهبری ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

ادامه »

 1 نظر

توفیق دهی ای کاش...

11 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

خیلی دیده‌ام و احتمالاً شما هم زیاد دیده‌اید جاده‌ای را که خوب زیرسازی نشده است و مدتی که از عبور ماشین‌ها می‌گذرد، دیگر آن جاده‌‌ای که باید باشد نیست؛ یا گود می‌افتد، یا رویه‌ش خراب می‌شود و یا بعضاً ممکن است ترک‌های درست و حسابی هم بردارد. داستان اعتقادات و دین ما آدم‌ها هم داستان همین جاده هست و زیرسازی‌ش. دین و اعتقاد اگر درست زیر سازی نشود و یا این‌که طی گذشت زمان، به نگه‌داری و به‌سازی ِ زیرسازی‌ش توجه نشود، وقتی زیر عبور چرخ‌های زنده‌گی شخصی و اجتماعی و مسائل و حواشی‌ش قرار می‌گیرد، دیگر آن دین و اعتقاد دست‌نخورده و خوش‌گل روز اول نیست. مطمئناً یا گود می‌افتد، یا رویه‌ش خراب می‌شود و یا بعضاً ممکن است ترک‌های درست و حسابی هم بردارد.
جاده تا زیر بار رفت‌وآمد ماشین‌ها نرود، عیب‌ها و کمی و کاستی‌هایش مشخص نمی‌شود. البته ساختن جاده اصولی دارد و فروعی که توجه هر چه بیش‌تر به آن‌ها، باعث ساختن جاده‌ای مقاوم‌تر، به‌تر و مطلوب‌تر می‌شود. اما هر چه هم جاده خوب ساخته شده باشد، نیاز به توجه و به‌سازی دوره‌ای دارد.
آدم باید حواس‌ش به دین‌ش باشد. باید حواس‌ش به به‌سازی و نوسازی‌‎ش باشد. نباید همین‌طور به امان خدا ول‌ش کند و خیال کنید که زیر رفت‌وآمد چرخ‌های زنده‌گی آخ هم نمی‌گوید. حتی اگر خیلی محکم است باید حواس‌ش باشد تا این استحکام را همیشه حفظ کند. این‌ها را که نوشته‌ام حالا خوب لمس می‌کنم. حالا که زنده‌گی با هم‌سرم را به لطف خدا زیر یک سقف شروع کرده‌ام و باید مرد یک زنده‌گی باشم، این‌ها را که نوشته‌ام خوب لمس می‌کنم. مراقبت! مراقبت! مراقبت!

 

به قلم: بیدی خشک که دوست داشت مجنون باشد…

 نظر دهید »

یحیی

10 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

تو زنده ای ؛
دست بگذار روی سنگ قلب من
مرا اعجاز کن !

 

* يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا (سوره آل عمران آیه ۳۹)

نوشته شده توسط: گوشه نشین

 نظر دهید »

چگونه خانواده ها در برابر تهاجم به حجاب و عفاف بی سنگر شدند؟

10 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

تکثر فرهنگی قومیت ها فرصتی جهت مقابله با فرهنگ مهاجم

-       مقدمه

مسئله حجاب و عفاف یکی از مهم ترین موضوعاتی است که مورد توجه اندیشمندان مختلف دینی و فعالان فرهنگی قرار گرفته است. ارتباط عمیق این دستور دینی با اجتماع، خانواده و روابط خانوادگی و تاثیری که بر وضعیت جوامع مسلمان و حتی غیرمسلمان و خانواده های آنها دارد، بر ضریب اهیمت آن افزوده و زمینه توجه بیشتر به آن را فراهم آورده است. مسئله این سطور اما نه بررسی جایگاه حجاب و عفاف و نقش آن در جامعه و خانواده، بلکه بررسی ظرفیتی فراموش شده در کشور خودمان است که در صورت دقت مسئولین و مردم می توانست به عنوان یک سنگر مهم برای حفظ و بسط حجاب و عفاف به کار آید.

-       حجاب و عفاف، خانواده و زنان

نقش محوری خانواده در شکل گیری شخصیت فرد و جهان بینی او مسئله مورد اتفاقی است که کمترین شبهه ای در خصوص آن وجود ندارد. از این روی می توان یکی از عوامل بسط و یا تضعیف تفکر مبتنی بر پذیرش حجاب و عفاف را، جهت گیری خانواده ها و مواضع ایشان در قبال حجاب و عفاف دانست. جایگاه حساس و مهم زنان در خانواده، ضریب اهمیت و نفوذ ایشان در کوچکترین و در عین حال حساس ترین نهاد اجتماعی را چندبرابر کرده و لزوم توجه به دختران امروز و مادران فردا را به همگان گوشزد می کند. نکته مهمی که مورد توجه اکثر اندیشمندان نیز می باشد. از این منظر تربیت زنان و دختران تاثیری جدی در مواضع خانواده ها و در نتیجه تعمیق و یا تضعیف حجاب و عفاف در جامعه دارد.

-       نسخه پیچی در خلا

زمینه سازی جهت تربیت زنان و دختران بر اساس فرهنگ اسلامی با توجه جدی به شخصیت و روحیات هر فرد و پیاده کرده اصول و راهکارهای جزئی و کلی تربیت اسلامی در بستر خرده فرهنگ های بومی هر منطقه، استان و کشور است که ممکن می شود. در حقیقت بدون شناخت دقیق روحیات، شاخصه های هویتی، فرهنگ و محیط زندگی هر فرد نمی توان با ارائه اصولی کلی و خام مسیر تربیتی فرد را محقق کرد. در این مسیر شناخت دقیق مناطق مختلف ایران، قومیت ها، فرهنگ ها و روحیات مردم ایران و بالاخص زنان ضروری است.

شناخت دقیق هر منطقه و روحیات ساکنین، نقاط قوت و ضعف مناطق مختلف را در اختیار عامل تربیتی نهاده و نقش آفرینی  او در خلا را به یک ایفای نقش جدی در زمینی مشخص با ابعاد معین تبدیل می کند. به طور مثال همه ما می دانیم که رسیدن به سبک زندگی اسلامی خوب و ایده آل است اما راه تحقق سبک زندگی اسلامی تکرار اهمیت آن در بیلبورد و بیان بعضی کلیات نیست. مسیر تحقق الگوی زندگی اسلامی از کوچه شناخت نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت جامعه می گذرد. در این مسیر هم شناخت ظرفیت های تمام اقوام ساکن در ایران ضروری و مهم است. ذیل این مثال می توان از عصبانیت سخن گفت. بدون شک عصبانی شدن و خشم یکی از ویژگی هایی است که در سبک زندگی اسلامی باید کنترل و تعدیل شود، همه ما نیز می دانیم عصبانیت و خشم ویژگی بدی است، حتی کسی که به عنوان یکی فرد همیشه عصبانی در میان ما شناخته می شود به بد بودن ویژگی خود آگاه است. اما راه حل این مشکل تنها گوشزد کردن بد بودن عصبانیت و یا خواندن چند حدیث و روایت نیست. راه حل در شناخت علل عصبانیت و از بین بردن آن عوامل خفته است. حال وقتی همین ویژگی به همراه چند ویژگی بد دیگر به عنوان شاخصه های بعضی اقوام ایرانی شناخته شده است چه باید کرد؟ آیا با تکرار برخی کلیات همه چیز درست می شود؟ پاسخ واضح است.

باید گفت شناخت ویژگی های اقوام مختلف ایرانی و زنانِ این قومیت ها برای ترویج و تعمیق  مسئله حجاب و عفاف در میان ایشان ضروری و اهمیت آن انکارناپذیر است. نمی توان بدون شناخت ویژگی زن های لر، کرد، ترک و بلوچ و فارس به همه آنها با یک مدل گفت محجبه باشید و حجاب چیز خوبی است و یا حجاب حضرت زهرا چگونه بود. اولین گام برای انتقال پیام هایی از این دست شناخت نقاط قوت و ضعف زن ها، ویژگی های فرهنگی، قومیتی و محیطی آنهاست. سوال مهم این است که در مسیر تعمیق حجاب و عفاف چقدر به سمت شناخت ویژگی های اقوام مختلف ایرانی گام برداشته ایم؟ با این پیش زمینه اهمیت قائل شدن برای زیست بوم فرد و دارایی های فرهنگی هر منطقه در تربیت جایگاهی ویژه می یابد.

-       تکثر فرهنگی قومیت ها فرصتی جهت مقابله با فرهنگ مهاجم

فارغ از بخش هایی محدود، فرهنگ دیرپای اقوام ایرانی و پیوند عمیق آن با تشیع و اسلام در آداب و رسوم و پوشش جذاب و در عین حال متنوع این اقوام قابل لمس است. شناخت همه این ظرفیت های مثبت فرصت عظیمی است که با استفاده از آنها می توان پیام های مختلفی را به مخاطب منتقل کرد.

کمی دقت به فرهنگ اقوام مختلف ایرانی کافی است تا نفوذ حجاب و عفاف را در زیرین ترین لایه های آنها یافت، نفوذی که قابل رویت ترین لایه آن در پوشش زنان و مردان قومیت هاست. به بیان دیگر پوشش محلی اقوام مختلف ایرانی از اهمیت حجاب در میان ایشان پرده برمی دارد. در کنار پوشش، نوع تعامل زن و مرد، آداب و رسوم مختلف ازدواج و معماری سنتی خانه ها همه حکایتی است از تعمیق رسوم عفیفانه و مبتنی بر حیا در میان اقوام ایران.

از سوی دیگر می توان به تنوع و تکثر فرهنگی میان اقوام ایرانی اشاره کرد. فرصتی قابل توجه که در مواجهه با یکسان سازی فرهنگی و در مسیر انتقال پیام های صحیح اسلامی می توان از آن استفاده کرد. در حقیقت مقابله با فعالیت فرهنگِ مهاجم که با تنوعی شدید زمینه جذب مخاطب را نیز فراهم می آورد، بدون استفاده از تنوع و جذابیت ممکن نمی شود. در این مسیر یا باید به شیوه های خود آن فرهنگ تمسک جست و با کمی تغییر به قول معروف آن را بومی کرد که نهایتا با شکست منجر می شود و یا با شیوه ای دیگر به میدان رفت. استفاده از ظرفیت فرهنگ های بومی کشور همان فرصت استثنایی است که تحق بخش شیوه دیگر مقابله با فرهنگ مهاجم است. تنها راه استفاده از این فرهنگ ها نیز شناخت ابعاد مختلف آنها و تقویت نقاط قوت و مقابله با برخی نقاط ضعف است.

-       آداب و رسوم محلی، یک سنگر جدی برای حجاب، عفاف و شخصیت زنان

اگر تقابل جدی با حجاب و عفاف را یکی از مهم ترین تاکتیک های فرهنگ مهاجم بدانیم، دفاع و حتی تهاجم به دشمن در این مسیر یکی از مهم ترین مسیرهای مبارزه محسوب می شود. این است که ایجاد سنگرهایی محکم و چند لایه ضروری است. ایجاد سنگرهای محکم دفاعی در گرو تربیت انسان هایی است که نه تنها در برابر شبهات تردید به خرج نمی دهند بلکه از قوه تهاجمی بالایی نیز برخوردارند. زمینه سازی جهت کشف و شکوفایی پتانسیل های زنان اقوام مختلف، پرهیز از تحقیر آنها و دادن احساس هویت به ایشان و ارائه الگوهای بومی از مهمترین عواملی است که به رشد و بالندگی زنان اقوام مختلف کمک می کند. بدیهی است رشد متعادل هر فرد زمینه پذیرش پیام های مثبت و فطری را در او ایجاد می کند. پذیرفتن حجاب و عفاف به عنوان مسیری مهم در زندگی نیز در گرو رشد صحیح و تربیت متناسب زنان و دختران است.

با تکیه بر سطور پیش می توان گفت استفاده از ظرفیت های فرهنگ بومی و تلاش برای شناخت روحیات زنان اقوام مختلف مهم ترین مسیر جهت تربیت نسلی است که می توانند با تمام وجود پذیرای اصل حجاب و عفاف باشند. در حقیقت وقتی زن در جغرافیای منطقه ای خود و با توجه به شرایط فرهنگی زیست بوم و قوم خویش رشد کند تحقق آن پیش شرط ها ممکن شده و زمینه پذیرش پیام در فرد به وجود می آید. اما تغییر ناگهانی فرهنگ، تحقیر هویت فرد و دستکاری ویژگی هایی که به عنوان شاخصه های هویتی و فرهنگی در یک جامعه بروز و ظهور داشته اند، به بی هویتی فرد منجر شده و پذیرش پیام های خطرناک و ضد فرهنگ را توسط او ممکن می کند. سوال این است که آیا در سال های گذشته به فرهنگ و شاخصه های هویتی  اقوام مختلف بها داده و در جهت پرورش آنها ذیل تفکر تربیتی اسلام مشغول شده ایم و یا در حرکتی ویرانگر به تقابل با آنها و تضعیف این فرهنگ ها و شاخصه ها پرداخته ایم؟

-       نقش رسانه ها بالاخص رسانه ملی در دستکاری ویژگی های زنان بومی

پاسخ سوال پیش نیاز چندانی به تفکر ندارد. باید گفت طی سال های گذشته جامعه با محوریت رسانه ها نه تنها به اقوام مختلف، فرهنگ آنها و شاخصه های قومی و هویتی آنها بهایی نداده است بلکه به تقابل جدی با آنها پرداخته است. این تقابل با تحمیل فرهنگ پایتخت به عنوان فرهنگ جامع و کامل زندگی، نادیده انگاشتن اقوام و در بدترین شکل ممکن با تحقیر آنها صورت گرفته است.

رسانه ملی با تولید آثاری که تنها و تنها تهران و تهرانی را می دیده اند، به ارائه چهره ای خاص از زن و خانواده دست زده است تا از سرآگاهی و یا ناآگاهی زمینه «دستکاری» فرهنگ اقوام و شاخصه های هویتی زنان اقوام مختلف را فراهم آورد. در این مسیر چهره ارائه شده از زن و خانواده به تسهیل مسیر یکسان سازی فرهنگی در ایرانی منجر شد که تکثر و تنوع اقوام و آداب و رسوم آنها یکی از بزرگترین فرصت ها جهت مقابله با فرهنگ مهاجم جهانی را به او می داده است.

 از سوی دیگر باید به الگوهایی که به عنوان شاخص های زن مسلمان به جامعه معرفی می شوند نیز اشاره کرد. تاکید بر بی توجهی رسانه ملی به ارائه الگوی زن مسلمان ضروری است، اما نکته اینجاست که همان معدود زن هایی که به عنوان الگو معرفی می شوند کمترین نسبتی با زنان قومیت ها نداشته و در فاصله ای جدی با آنها به سر می برند. این زن ها عمدتا فرهنگ و چهره ای پایتخت نشین دارند و به جای هم آوایی با زنان قومیت ها در مسیری غلط آنها را به سمت نوع پوشش، زندگی و نگاه خود جلب و جذب می کند. می توان گفت بازتولید الگوهای زنان مسلمان در زیست بوم فرهنگی هر منطقه ضرورتی است که نباید از چشم رسانه ملی پنهان بماند.

-       دستکاری ویژگی های بومی زنان محملی برای نفوذ بی حجابی

وقتی فرهنگ اقوام و شاخصه های هویتی زنان اقوام مختلف با پیام های رسانه های مختلف با محوریت رسانه ملی دستکاری شد، پذیرش پیام های ضد فرهنگ از سوی این زنان چندان عجیب نیست. چه اینکه ما با زنی مواجه ایم که دیگر از هویتی محکم مانند گذشته برخوردار نیست. بی هویتی زنان و احساس حقارت منتقل شده به ایشان یکی از مهم ترین زمینه ها جهت پذیرش هر پیامی را فراهم می آورد.

از بین رفتن شاخصه های عفاف محورِ خانواده ها در تعامل، نوع پوشش، معماری خانه و مواردی از این دست زیر سایه همین دستکاری فرهنگی است که ممکن می شود.

-       در نهایت

در نهایت باید بگوئیم آداب و رسوم محلی اقوام مختلف ذیل فرهنگ رنگین جامعه ایران فرصتی جدی جهت بسط و تقویت اندیشه های دینی از جمله حجاب و عفاف است. از همین منظر توجه به شاخصه های هویتی اقوام مختلف در کنار فرهنگ ایشان ضرورتی است انکارناپذیر. حال آنکه یکسان سازی فرهنگی و دستکاری شاخصه های هویتی اقوام آنها را در مسیری نابه سامان از فرهنگ و هویت حرکت داده و به آسیب های جدی جامعه نیز منجر می شود.

تاکید بر اهمیت توجه به فرهنگ مناطق مختلف و شاخصه های هویتی این اقوام و تلاش جهت تقویت آنها به عنوان بستری مهم جهت تعمیق اندیشه اسلام و انقلاب اسلامی تنها نکته ای است که این سطور در پی گوشزد کردن آن بوده است.

انتشار در ماهنامه حلقه وصل

سحر همیشه دانشور

 نظر دهید »

سخت ترین رشته دنیا

09 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

به نام خدا

اوایل امسال بود که به آقای همسر میگفتم میگفتم میخوام دوباره کنکور کارشناسی بدم. ریاضی… تجربی… میخوام برق بخونم، یا جراح بشم …. نمیدونم. میخوام از نو شروع کنم. یه رشته ای که بتونم توش کاری کنم. من تو این رشته هیچ کار نمیتونم بکنم… شاید هم باید حوزه رو جدی تر بگیرم. جامعه الزهرا(س) رو بی خیال بشم و یه حوزه حضوری رو شروع کنم.

آدم از صفر شروع کردن هستم. اینکه بخواهم یکسال درس بخوانم و بعد با فسقل های اندازه دخترخاله بنشینم سر کلاس ذره ای ترس ندارد برایم. فکر اینکه همه انگیزه و استعدادی که شش سال است خاک خورده، دوباره زنده می شود، درسی که نفهمم، هم کلاسی هایی که از من قوی تر باشند، امتحان هایی که به خاطرشان شب بیداری بکشم… تمرین حل کنم…. شیرین است برایم. خیلی شیرین تر از آنکه به زحمت هایش فکر کنم.

وقتی دقیقا شش سال است که فقط خوابیده ام.

اما چیزی که همه این امید و آرزوها و همه این برنامه ریزی ها را معطل می کند، واقعیتی است که خودم میدانم. اینکه اگر میخواهی برای جامعه ات کاری بکنی، نیاز الان در علوم انسانی است. توی همین رشته… رشته های مشابه… همین جا که هیچ آدم مذهبی قوی ای واردش نمی شود، کاری نمی کند… همین جا که فرهنگ مردم را می سازد، با روحشان سر و کار دارد.

اما خدا می داند که در این فضای تاریک و مبهم پیش رو، توی رشته ای که هیچ چیزش معلوم نیست، کار کردن روی موضوعاتی که هیچ پشتوانه ای درباره اش نداری، بدون یک راهنمای قوی، راه رفتن توی تاریکی بدون چراغ و عصاست. و این خیلی سخت است. خیلی خیلی سخت. آنقدر که می ترسی آخرش خراب کنی.

بعد می نشینی سر جایت، به خوابت ادامه می دهی و فکر میکنی بگذار موضوع رساله من هم یکی از شاعران بی نام و نشان قرون گذشته باشد… یا تصحیح یک کتاب گمنام… یا کار کردن روی موضوعات هزار بار کار شده…

و دوباره فکر تغییر رشته توی ذهنت جان می گیرد. یک جایی که وقتی بخواهی کار کنی، وقتی بخواهی خدمت کنی، دقیقا معلوم باشد که باید چه کار کنی.

 

به قلم: صاد

 نظر دهید »

لب خند !

08 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

صبور باش !
عاقبت؛
مثل شبنم ، روی گلهای باران خورده
می نشینی ؛
بر لب هایم …



* سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرًا (سوره طلاق آیه ۷)


نوشته شده توسط: گوشه نشین

 1 نظر

کوته نتوان کرد که این قصه دراز است*

08 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

شنیده ام که می گویند علاج ” واقعه ” را پیش از وقوع می کنند،اما ندیده بودم !
البت همین اول بگذار بگویم که همه ی “واقعه” خوانی ها پر از منت بود ! حالا هم که حسابی نمک گیرش شدم باز هم واقعه ی بامنت میخوانم ! خواستم بدانی که ذاتم اینطور است هرچند که تو مهربان باشی بدون نیاز به واقعه .
توی ایستگاه بی آرتی ایستاده بودم و عجله هم که بعله ! خبری از اتوبوس نبود و رفتم که منت دیگری بر پیشانی ات بچسبانم . هنوز به ” و کنتم ازواجا ثلاثه ” نرسیده بودم که اتوبوس آمد . باقی سوره را نخواندم به جایش به قاعده هفتاد سال عبادت کردم !
که چه شد بعد این همه معطلی یک هو به سرم زد واقعه منت کِش ت کنم !؟ که چطور تا علاج “واقعه” شد اتوبوس آمد !؟
جماعت سوار و پیاده می شدند و من خیره به پنجره بی آنکه چیزی از منظره ببینم به تو فکر میکردم. به ” و کنتم ازواجا ثلاثه ” !
هی  مثل backspace باقی سوره را که در ذهنم رژه می رفت پاک میکردم . اما انگار “واقعه” قصد جاری شدن داشت . انگار میخواستی که منت کِش بشوی !
ثمره ی آن هفتاد سال عبادتم این شد که قبل از علاج ” واقعه ” در هر آنچه صعب است تو خود قدم برداشته ای! حالیا نمیدانم چرا ما بندگان را علم غیب نیاموختی که به حسب این خرده گرفتاری های دنیایی ” اذا وقعت الواقعه ” را تا ” فسبح باسم ربک العظیم ” به پیوست ِ بار منت؛ حواله تان نکنیم !؟
یحتمل حکمتش گرفتن نخ است و پیمودن مسیر تا رسیدن به حضرتتان . اما عارضم خدمتتان هر چند که کل بیانات عظیم الشان شما نور باشد و راه گشا ولیکن ما به “واقعه ” اش بیش از سایرین ارادت پیدا کردیم . علیهذا استدعا داریم تا آخر سوره را که میخوانیم گوشتان به ما باشد هرچند نگاهتان به خلق الله است .

المنت لله که در میکده باز است / زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
* مصرع تیتر و بیت پایانی از حضرت حافظ علیه الرحمه

به قلم: طهورا

 نظر دهید »

میلاد اسوه استقامت و صبر بر عاشقان حضرتش مبارک

05 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

 

گویند در حدیث کساء نیست نام او

زینب همان عبای یمانیِ دلبر است…

 نظر دهید »

ماست و لبو

03 اسفند 1393 توسط الزهرا (س) نصر

مواد لازم کمی لبوی پخته .ماست سون کاله.کمی پودر سیر یا موسیر.کمی نمک.
لبو رو رنده ی ریز کنید و همه ی موادو به میزان دلخواه با هم مخلوط کنید به همین سادگی
برای تزیینش کمی ماست رو تو پاکت فریزر بریزید.سرشو کمی سوراخ کنیدبه صورت مارپیچی بریزید روش و با یه خلال به صورت رفت و برگشت خط بیندازید.

نوش جان

 1 نظر

امام صادق علیه السلام و تربیت شاگردان در جهت احیا و پویایی تشیع

28 بهمن 1393 توسط الزهرا (س) نصر

چکیده

یکی از بزرگترین درخشش های علمی فرهنگی تاریخ تشیّع عصر امامت امام صادق ع می باشد که ثمرات زیادی برای جهان اسلام و مکتب تشیّع داشته. آشنایی و شناخت عصر امام ششم  و بررسی ابعاد مختلف آَن بالاخص تربیت شاگردان متخصص و متعهد ، برای دستیابی به یک شیوه و الگوی صحیح در جهت تربیت دانشمندان و علمای دینی در عصر حاضر از اهمیّت زیادی برخوردار است. در نتیجه این پژوهش حاضر به بررسی تاریخچه و ادوار تشیّع، اوضاع فرهنگی سیاسی شیعیان پس از رحلت نبی اکرم تا پایان عصر امام صادق ع ، خلفای عصر امام و مکاتب و جریانات فکری  که بر اثر فتوحات گسترده جهان اسلام و تبادل اندیشه بین مسلمانان و ملل و اقوام و مذاهب دیگر ، ایجاد شدند، می پردازد. امام صادق ع ضمن اقدامات و تلاش هایی برای مقابله با عقاید انحرافی و ضالّه، به تربیت شاگردانی واقعی و اصیل در جهت احیاگری و ثبات مکتب تشیّع مبادرت ورزید.

کلید واژه:

 تشیّع، امام صادق ع، زراره بن اعین، محمد بن مسلم، هشام بن حکم، مفضل بن عمر.

مریم صداقتی

 نظر دهید »

سه شنبه های انتظار...

28 بهمن 1393 توسط الزهرا (س) نصر

یکبار دیگر هفته به سه شنبه رسید…

سه شنبه ای که عطر وجود یار آشنا را می دهد

عشق نمای دل بیقرار به سمت جمکران تنظیم است

و چه حکایتی است حکایت دل بی تاب

گاهی فکر میکنم دل کداممان بیشتر بی قرار و بی تاب است، دل من یا دل شما….

ولی هر بار این سوال فقط یک جواب دارد…… “یقینا دل شما”

سه شنبه های انتظار یکی پس از دیگری سپری می شوند و نگرانم که شما را در غبار روزمرگی زندگی خویش گم کنم…

با پای دل این سه شنبه را راهی جمکران میشوم تا قطره ای از دریای عاشقان شما باشم.

نگارا ما را نیز بپذیر.

آمین


 1 نظر

سردار عاشورایی

26 بهمن 1393 توسط الزهرا (س) نصر

ما هر کاری انجام میدهیم باید برای رضای خدا باشد ؛ قدم بر میداریم برای رضای خدا، شعار میدهیم برای رضای خدا، می جنگیم برای رضای خدا ، میکشیم برای رضای خدا ، کشته میشویم برای رضای خدا ، همه و همه برای رضای خداست؛ که در اینصورت چه بکشیم چه کشته شویم پیروزیم و شکست معنایی ندارد

حاج محمد ابراهیم همت سردار سپاه 27 محمد رسول الله

 نظر دهید »

تکیه بر کعبه بزن

24 بهمن 1393 توسط الزهرا (س) نصر

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد

ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم

مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت

فرش گسترده و در دست گلایل دارد

تا به کی یکسره یک ریز نباشی شب و روز

ماه مخفی شدنش هم تعادل دارد

کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز

می خرم از پسرک هر چه تفال دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت تنها

تکیه بر کعبه بزن کعبه تحمل دارد.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس