چگونه خانواده ها در برابر تهاجم به حجاب و عفاف بی سنگر شدند؟
تکثر فرهنگی قومیت ها فرصتی جهت مقابله با فرهنگ مهاجم
- مقدمه
مسئله حجاب و عفاف یکی از مهم ترین موضوعاتی است که مورد توجه اندیشمندان مختلف دینی و فعالان فرهنگی قرار گرفته است. ارتباط عمیق این دستور دینی با اجتماع، خانواده و روابط خانوادگی و تاثیری که بر وضعیت جوامع مسلمان و حتی غیرمسلمان و خانواده های آنها دارد، بر ضریب اهیمت آن افزوده و زمینه توجه بیشتر به آن را فراهم آورده است. مسئله این سطور اما نه بررسی جایگاه حجاب و عفاف و نقش آن در جامعه و خانواده، بلکه بررسی ظرفیتی فراموش شده در کشور خودمان است که در صورت دقت مسئولین و مردم می توانست به عنوان یک سنگر مهم برای حفظ و بسط حجاب و عفاف به کار آید.
- حجاب و عفاف، خانواده و زنان
نقش محوری خانواده در شکل گیری شخصیت فرد و جهان بینی او مسئله مورد اتفاقی است که کمترین شبهه ای در خصوص آن وجود ندارد. از این روی می توان یکی از عوامل بسط و یا تضعیف تفکر مبتنی بر پذیرش حجاب و عفاف را، جهت گیری خانواده ها و مواضع ایشان در قبال حجاب و عفاف دانست. جایگاه حساس و مهم زنان در خانواده، ضریب اهمیت و نفوذ ایشان در کوچکترین و در عین حال حساس ترین نهاد اجتماعی را چندبرابر کرده و لزوم توجه به دختران امروز و مادران فردا را به همگان گوشزد می کند. نکته مهمی که مورد توجه اکثر اندیشمندان نیز می باشد. از این منظر تربیت زنان و دختران تاثیری جدی در مواضع خانواده ها و در نتیجه تعمیق و یا تضعیف حجاب و عفاف در جامعه دارد.
- نسخه پیچی در خلا
زمینه سازی جهت تربیت زنان و دختران بر اساس فرهنگ اسلامی با توجه جدی به شخصیت و روحیات هر فرد و پیاده کرده اصول و راهکارهای جزئی و کلی تربیت اسلامی در بستر خرده فرهنگ های بومی هر منطقه، استان و کشور است که ممکن می شود. در حقیقت بدون شناخت دقیق روحیات، شاخصه های هویتی، فرهنگ و محیط زندگی هر فرد نمی توان با ارائه اصولی کلی و خام مسیر تربیتی فرد را محقق کرد. در این مسیر شناخت دقیق مناطق مختلف ایران، قومیت ها، فرهنگ ها و روحیات مردم ایران و بالاخص زنان ضروری است.
شناخت دقیق هر منطقه و روحیات ساکنین، نقاط قوت و ضعف مناطق مختلف را در اختیار عامل تربیتی نهاده و نقش آفرینی او در خلا را به یک ایفای نقش جدی در زمینی مشخص با ابعاد معین تبدیل می کند. به طور مثال همه ما می دانیم که رسیدن به سبک زندگی اسلامی خوب و ایده آل است اما راه تحقق سبک زندگی اسلامی تکرار اهمیت آن در بیلبورد و بیان بعضی کلیات نیست. مسیر تحقق الگوی زندگی اسلامی از کوچه شناخت نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت جامعه می گذرد. در این مسیر هم شناخت ظرفیت های تمام اقوام ساکن در ایران ضروری و مهم است. ذیل این مثال می توان از عصبانیت سخن گفت. بدون شک عصبانی شدن و خشم یکی از ویژگی هایی است که در سبک زندگی اسلامی باید کنترل و تعدیل شود، همه ما نیز می دانیم عصبانیت و خشم ویژگی بدی است، حتی کسی که به عنوان یکی فرد همیشه عصبانی در میان ما شناخته می شود به بد بودن ویژگی خود آگاه است. اما راه حل این مشکل تنها گوشزد کردن بد بودن عصبانیت و یا خواندن چند حدیث و روایت نیست. راه حل در شناخت علل عصبانیت و از بین بردن آن عوامل خفته است. حال وقتی همین ویژگی به همراه چند ویژگی بد دیگر به عنوان شاخصه های بعضی اقوام ایرانی شناخته شده است چه باید کرد؟ آیا با تکرار برخی کلیات همه چیز درست می شود؟ پاسخ واضح است.
باید گفت شناخت ویژگی های اقوام مختلف ایرانی و زنانِ این قومیت ها برای ترویج و تعمیق مسئله حجاب و عفاف در میان ایشان ضروری و اهمیت آن انکارناپذیر است. نمی توان بدون شناخت ویژگی زن های لر، کرد، ترک و بلوچ و فارس به همه آنها با یک مدل گفت محجبه باشید و حجاب چیز خوبی است و یا حجاب حضرت زهرا چگونه بود. اولین گام برای انتقال پیام هایی از این دست شناخت نقاط قوت و ضعف زن ها، ویژگی های فرهنگی، قومیتی و محیطی آنهاست. سوال مهم این است که در مسیر تعمیق حجاب و عفاف چقدر به سمت شناخت ویژگی های اقوام مختلف ایرانی گام برداشته ایم؟ با این پیش زمینه اهمیت قائل شدن برای زیست بوم فرد و دارایی های فرهنگی هر منطقه در تربیت جایگاهی ویژه می یابد.
- تکثر فرهنگی قومیت ها فرصتی جهت مقابله با فرهنگ مهاجم
فارغ از بخش هایی محدود، فرهنگ دیرپای اقوام ایرانی و پیوند عمیق آن با تشیع و اسلام در آداب و رسوم و پوشش جذاب و در عین حال متنوع این اقوام قابل لمس است. شناخت همه این ظرفیت های مثبت فرصت عظیمی است که با استفاده از آنها می توان پیام های مختلفی را به مخاطب منتقل کرد.
کمی دقت به فرهنگ اقوام مختلف ایرانی کافی است تا نفوذ حجاب و عفاف را در زیرین ترین لایه های آنها یافت، نفوذی که قابل رویت ترین لایه آن در پوشش زنان و مردان قومیت هاست. به بیان دیگر پوشش محلی اقوام مختلف ایرانی از اهمیت حجاب در میان ایشان پرده برمی دارد. در کنار پوشش، نوع تعامل زن و مرد، آداب و رسوم مختلف ازدواج و معماری سنتی خانه ها همه حکایتی است از تعمیق رسوم عفیفانه و مبتنی بر حیا در میان اقوام ایران.
از سوی دیگر می توان به تنوع و تکثر فرهنگی میان اقوام ایرانی اشاره کرد. فرصتی قابل توجه که در مواجهه با یکسان سازی فرهنگی و در مسیر انتقال پیام های صحیح اسلامی می توان از آن استفاده کرد. در حقیقت مقابله با فعالیت فرهنگِ مهاجم که با تنوعی شدید زمینه جذب مخاطب را نیز فراهم می آورد، بدون استفاده از تنوع و جذابیت ممکن نمی شود. در این مسیر یا باید به شیوه های خود آن فرهنگ تمسک جست و با کمی تغییر به قول معروف آن را بومی کرد که نهایتا با شکست منجر می شود و یا با شیوه ای دیگر به میدان رفت. استفاده از ظرفیت فرهنگ های بومی کشور همان فرصت استثنایی است که تحق بخش شیوه دیگر مقابله با فرهنگ مهاجم است. تنها راه استفاده از این فرهنگ ها نیز شناخت ابعاد مختلف آنها و تقویت نقاط قوت و مقابله با برخی نقاط ضعف است.
- آداب و رسوم محلی، یک سنگر جدی برای حجاب، عفاف و شخصیت زنان
اگر تقابل جدی با حجاب و عفاف را یکی از مهم ترین تاکتیک های فرهنگ مهاجم بدانیم، دفاع و حتی تهاجم به دشمن در این مسیر یکی از مهم ترین مسیرهای مبارزه محسوب می شود. این است که ایجاد سنگرهایی محکم و چند لایه ضروری است. ایجاد سنگرهای محکم دفاعی در گرو تربیت انسان هایی است که نه تنها در برابر شبهات تردید به خرج نمی دهند بلکه از قوه تهاجمی بالایی نیز برخوردارند. زمینه سازی جهت کشف و شکوفایی پتانسیل های زنان اقوام مختلف، پرهیز از تحقیر آنها و دادن احساس هویت به ایشان و ارائه الگوهای بومی از مهمترین عواملی است که به رشد و بالندگی زنان اقوام مختلف کمک می کند. بدیهی است رشد متعادل هر فرد زمینه پذیرش پیام های مثبت و فطری را در او ایجاد می کند. پذیرفتن حجاب و عفاف به عنوان مسیری مهم در زندگی نیز در گرو رشد صحیح و تربیت متناسب زنان و دختران است.
با تکیه بر سطور پیش می توان گفت استفاده از ظرفیت های فرهنگ بومی و تلاش برای شناخت روحیات زنان اقوام مختلف مهم ترین مسیر جهت تربیت نسلی است که می توانند با تمام وجود پذیرای اصل حجاب و عفاف باشند. در حقیقت وقتی زن در جغرافیای منطقه ای خود و با توجه به شرایط فرهنگی زیست بوم و قوم خویش رشد کند تحقق آن پیش شرط ها ممکن شده و زمینه پذیرش پیام در فرد به وجود می آید. اما تغییر ناگهانی فرهنگ، تحقیر هویت فرد و دستکاری ویژگی هایی که به عنوان شاخصه های هویتی و فرهنگی در یک جامعه بروز و ظهور داشته اند، به بی هویتی فرد منجر شده و پذیرش پیام های خطرناک و ضد فرهنگ را توسط او ممکن می کند. سوال این است که آیا در سال های گذشته به فرهنگ و شاخصه های هویتی اقوام مختلف بها داده و در جهت پرورش آنها ذیل تفکر تربیتی اسلام مشغول شده ایم و یا در حرکتی ویرانگر به تقابل با آنها و تضعیف این فرهنگ ها و شاخصه ها پرداخته ایم؟
- نقش رسانه ها بالاخص رسانه ملی در دستکاری ویژگی های زنان بومی
پاسخ سوال پیش نیاز چندانی به تفکر ندارد. باید گفت طی سال های گذشته جامعه با محوریت رسانه ها نه تنها به اقوام مختلف، فرهنگ آنها و شاخصه های قومی و هویتی آنها بهایی نداده است بلکه به تقابل جدی با آنها پرداخته است. این تقابل با تحمیل فرهنگ پایتخت به عنوان فرهنگ جامع و کامل زندگی، نادیده انگاشتن اقوام و در بدترین شکل ممکن با تحقیر آنها صورت گرفته است.
رسانه ملی با تولید آثاری که تنها و تنها تهران و تهرانی را می دیده اند، به ارائه چهره ای خاص از زن و خانواده دست زده است تا از سرآگاهی و یا ناآگاهی زمینه «دستکاری» فرهنگ اقوام و شاخصه های هویتی زنان اقوام مختلف را فراهم آورد. در این مسیر چهره ارائه شده از زن و خانواده به تسهیل مسیر یکسان سازی فرهنگی در ایرانی منجر شد که تکثر و تنوع اقوام و آداب و رسوم آنها یکی از بزرگترین فرصت ها جهت مقابله با فرهنگ مهاجم جهانی را به او می داده است.
از سوی دیگر باید به الگوهایی که به عنوان شاخص های زن مسلمان به جامعه معرفی می شوند نیز اشاره کرد. تاکید بر بی توجهی رسانه ملی به ارائه الگوی زن مسلمان ضروری است، اما نکته اینجاست که همان معدود زن هایی که به عنوان الگو معرفی می شوند کمترین نسبتی با زنان قومیت ها نداشته و در فاصله ای جدی با آنها به سر می برند. این زن ها عمدتا فرهنگ و چهره ای پایتخت نشین دارند و به جای هم آوایی با زنان قومیت ها در مسیری غلط آنها را به سمت نوع پوشش، زندگی و نگاه خود جلب و جذب می کند. می توان گفت بازتولید الگوهای زنان مسلمان در زیست بوم فرهنگی هر منطقه ضرورتی است که نباید از چشم رسانه ملی پنهان بماند.
- دستکاری ویژگی های بومی زنان محملی برای نفوذ بی حجابی
وقتی فرهنگ اقوام و شاخصه های هویتی زنان اقوام مختلف با پیام های رسانه های مختلف با محوریت رسانه ملی دستکاری شد، پذیرش پیام های ضد فرهنگ از سوی این زنان چندان عجیب نیست. چه اینکه ما با زنی مواجه ایم که دیگر از هویتی محکم مانند گذشته برخوردار نیست. بی هویتی زنان و احساس حقارت منتقل شده به ایشان یکی از مهم ترین زمینه ها جهت پذیرش هر پیامی را فراهم می آورد.
از بین رفتن شاخصه های عفاف محورِ خانواده ها در تعامل، نوع پوشش، معماری خانه و مواردی از این دست زیر سایه همین دستکاری فرهنگی است که ممکن می شود.
- در نهایت
در نهایت باید بگوئیم آداب و رسوم محلی اقوام مختلف ذیل فرهنگ رنگین جامعه ایران فرصتی جدی جهت بسط و تقویت اندیشه های دینی از جمله حجاب و عفاف است. از همین منظر توجه به شاخصه های هویتی اقوام مختلف در کنار فرهنگ ایشان ضرورتی است انکارناپذیر. حال آنکه یکسان سازی فرهنگی و دستکاری شاخصه های هویتی اقوام آنها را در مسیری نابه سامان از فرهنگ و هویت حرکت داده و به آسیب های جدی جامعه نیز منجر می شود.
تاکید بر اهمیت توجه به فرهنگ مناطق مختلف و شاخصه های هویتی این اقوام و تلاش جهت تقویت آنها به عنوان بستری مهم جهت تعمیق اندیشه اسلام و انقلاب اسلامی تنها نکته ای است که این سطور در پی گوشزد کردن آن بوده است.
انتشار در ماهنامه حلقه وصل
سحر همیشه دانشور