با آرزوی سالی پر از وجدان کاری
هیچ وقت فلسفه ی وجودی بد قولی آدم های بد قول را نفهمیدم و نخواهم فهمید !
اینکه چرا بعضی از آدم ها با توجه به شناخت از توانایی ها و استعدادها و وقت های پر و خالی شان قول هایی می دهند که نتوانند انجام دهند و دیگران سر کار بمانند یا بخاطر بد قولی آنها توبیخ شوند !
نمونه ی ساده ترش هم توی روابط دوستانه است . اینکه قرار میگذاریم یک جایی برویم و یکی این وسط ۲۰ دقیقه دیرتر می آید و سایرین را معطل خودش میکند . ادعایی بر اینکه همیشه خوش قول بوده ام ندارم اما وقت هایی که به قراری دیر رسیدم یا کاری را کمی دیرتر از موعد مقرر تحویل داده به تعداد انگشت های دستم هم نمی رسد !
وسط این شلوغی های آخر سال که هر کسی حسابی دغدغه ی خودش را دارد به خاطر سفارش مطلب یکی از روزنامه ها همه ی کارهایم را کنار گذاشتم و چون مطلب را صبح سفارش داده بودند و برای ساعت ۲ بعداز ظهر میخواستند حسابی مشغول نوشتن شدم . در نهایت مطلب ساعت ۱ ظهر برای دبیر سرویس مربوطه ایمیل شد. یعنی یکساعت زودتر از موعد مقرر .
و اما بعد !
چون میخواستم مطمئن شوم که مطلب بدون ایراد بوده یا نیاز به اصلاح دارد با دبیر مربوطه تماس گرفتم . ایشان با خونسردی تمام جواب دادند که مطلب را می خوانند و جواب میدهند .
ساعت ۳ بعداز ظهر دوباره بصورت ایمیلی از ایشان پرسیدم که خیالم راحت شود مطلب اوکی بوده . و باز هم ایشان گفتند که هنوز متن را نخوانده اند .
ساعت ۷شب از ایشان دوباره همین سوال را پرسیدم و ایشان با خونسردی تمام گفتند که هر وقت مطلب را بخوانند خبر خواهند داد .
از آن روز تا حالا یک هفته گذشته و هنوز آن فرد محترم مطلبی را که برایش آن همه عجله داشت ، نخوانده است !
شاید خیلی تفسیر های مختلفی برای ماجراهای شبیه این وجود داشته باشد اما اصلی ترین تفسیرش برای من عدم وجود وجدان کاری است !
اینکه چرا بعضی از افراد انقدر راحت به خودشان اجازه می دهند وقت دیگران را بگیرند و پاسخگو هم نباشند خودش مقاله ی جالبی خواهد شد که در نظر دارم برای شماره ی بعدی مجله (!)بنویسم !
به قلم: طهورا