مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حجت الاسلام پناهیان: سفر اربعین را «وظیفه» بدانیم

06 آذر 1394 توسط الزهرا (س) نصر

مشروح سخنرانی حجت الاسلام پناهیان و بیان نکاتی برای افزایش بهره‌وری از سفر اربعین در ذیل آمده است:

جز دست الهی، عامل دیگری در شکل‌گیری تجمع عظیم اربعین نقش نداشته

در موضوع اربعین ما بر سر سفره و خوان پربرکت و آمادۀ امام حسین(ع) نشسته‌ایم، یعنی بنا نیست که ما این سفره را باز کنیم یا بنیان‌گذاری کنیم و بنا نیست که فکر کنیم که چگونه این تجمع باعظمت را ایجاد کنیم؛ این تجمع باعظمت ایجاد شده است و جز دست الهی، عامل دیگری در شکل‌گیری این تجمع باعظمت نقش نداشته است. علماء محترم نجف به بنده می‌فرمودند: ما کاری نکرده‌ایم، یا ندیده‌ایم که قبل از آغاز این خیل عظیم پیاده‌روی، در حوزه، کار جدی و ترغیبی برای این حضور مردم صورت بگیرد.
از ایران اسلامی هم که دلها متحول شد و به اربعین متوجه شد، باز هم کار تبلیغات نهادهای فرهنگی-دینی نبوده است بلکه این حقیقتاً یک حرکت خودجوش معنوی در بین همۀ مؤمنین است؛ نه فقط مؤمنینِ معتقد به امامت اباعبدالله‌الحسین(ع) بلکه مؤمنین معتقد به حریت و آزادمنشی و سیادت حسین(ع) در هر مذهب و مکتبی یک دلِ شوریده‌ای برای اربعین پیدا کرد‌ه‌اند و خود به خود این جمعیت باعظمت شکل گرفته است.
عامل دیگری همانند امام حسین(ع) برای پاکسازی جان‌ها و جوامع ندارم

ما عامل دیگری همانند «اباعبدالله‌الحسین(ع)» برای پاکسازی روح‌ها و جان‌ها و جوامع بشری نداریم. شهید بیشترین تأتیر را در دیگران دارد، شهید به حقانیت یک راه شهادت می‌دهد. و شهیدی مثل امام حسین(ع) بیش از دیگر امامان ما «سفینه النجاه و مصباح الهدی» است.
کار برای امام حسین(ع)، موثرتر و کم‌هزینه‌تر از بسیاری از اقدام‌های فرهنگی است

هر کسی می‌خواهد در این مرز و بوم یا هر جای دنیا کار فرهنگی انجام دهد، اول باید سرمایه‌اش را برای مؤثرترین عامل، برنامه‌ریزی کند، و بعد به حَسَب ضرورت برای امور دیگر هم هزینه کند و طبیعتاً مؤثرترین عامل، خودِ اباعبدالله‌الحسین(ع) است. هزاران منبر، مسجد، اقدام فرهنگی، فیلم سینمایی و حرکت خوب فرهنگی وجود دارد، ولی ما در آخرش به دنبال چه هستیم؟ آخرش باید به این نقطه برسیم که فرمود: «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»(شعراء/89) مسلماً اباعبدالله الحسین(ع) با کمترین هزینه و کمتر از همۀ این فعالیت‌ها از نظر هزینۀ مادی و زمانی، می‌تواند تأثیرات عمیق‌تر و ماندگارتر و اصیل‌تری در روح انسان‌ها باقی بگذارد.
مسلماً معرفت و نیت ما امکان بهره‌برداری ما از اربعین را افزایش می‌دهد/ 5 نکته برای افزایش بهره‌وری از سفر اربعین

ادامه »

 نظر دهید »

بزرگداشت علامه محمدتقی جعفری

28 آبان 1394 توسط الزهرا (س) نصر

جمیله خانم من گلیرم؛ نجه سن؟ یرولمی یه سن!/ همسر من از نظر زهد، در میان اقوام تقریباً ضرب‌المثل بود

در میان اندیشمندان معاصر ما، کمتر کسی است که شخصیتی چندبعدی داشته باشد و او را به نام علامه بشناسند. در این میان، علامه محمدتقی جعفری، از آن معدود افرادی است که نه تنها شخصیت، که آثار مکتوبش نیز بیان‌گر دانش گسترده و اندیشه چندبعدی ایشان است.

، علامه محمدتقی جعفری، فقیهی است که در 23 سالگی اجازه اجتهاد می‌گیرد و دوره چندین جلدی شرح مثنوی او نیز نشان‌دهنده ادیب‌بودن ایشان است؛ او نه تنها فقیه و ادیب است که فیلسوفی کامل بود و تألیفات فراوانی در این زمینه دارد؛ و باز هم نه تنها فقیه و ادیب و فیلسوف، که عارفی به تمام معنا بود؛ با این وجود تنها تمام تلاش علامه به حوزه علوم اسلامی و انسانی خلاصه نشد و ایشان در فیزیک نیز اطلاعاتی جامع داشت. ازاین‌روست که نگاهی به زندگی خانوادگی و مراودات شخصی ایشان در روز بزرگداشت این عالم دینی، راهگشای ما برای بهبود کیفیت زندگی‌مان خواهد بود.

ایشان با کمال تحمل با ما هم‌کاروانی کرد!
«بسم الله الرحمن الرحیم. انا لله و اناالیه راجعون، کل نفس ذائقة الموت ثم الینا ترجعون.
سالیان بسیار متمادی که مسلماً از چهل سال بیشتر بوده، این بانوی ازدست‌رفته، در زندگی زناشویی ما بود. حقیقت این است که تحمل کارهای ما و مانع‌نشدن و جاده را آماده‌کردن و مقتضیات نفس را کنار گذاشتن که شوهر کار خود را انجام بدهد و با علم به این‌که این برای دنیا نیست و برای ثروت دنیا نیست و برای مقام هم نیست، با علم بر این نکته، مجاهدت‌هایی که این‌جور بانوان برای ما و امثال ما طلبه‌ها انجام می‌دهند، واقعاً برای جامعه قدم برمی‌دارند، خیلی باید قدردانی شد. دورانی را ما در نجف می‌گذراندیم و ایشان با کمال تحمل با ما هم‌کاروانی کرد و بعد دوران مشهد بود و بعد هم دوران تهران بود. حقیقت این است که من گاهی که احساس می‌کنم از این اطاق، پله‌ها را پایین می‌رفتم در حال فکر مسئله علمی آن مسئله یا این مسئله آیا این یک قیافه خندانی می‌خواست یا نمی‌خواست؟ زن است. شوخی که نیست. بالاخره او مسلماً احتیاج به عواطف همیشگی داشت. خیلی خوب، من فکر می‌کنم که دارم فلان مسئله را حل می‌کنم -اگر خدا قبول کند- ولی او زن است؛ چهل سال این تحمل!!!

ادامه »

 نظر دهید »

علامه طباطبایی مردی که سال‌ها در رثای همسرش گریست

26 آبان 1394 توسط الزهرا (س) نصر

همسر استاد مطهری نقل می‌کند: «تا چند سال، هر وقت به منزل ایشان می‌رفتم، به خاطر دوستی که من با خانم داشتم، من را که می‌دیدند یاد همسرشان می‌افتادند و با صدای بلند گریه می‌کردند.» و «گاهی هم که به منزل ما می‌آمدند و چای می‌خوردند می‌گفتند: هیچ‌چیز مزه چای زعفرانی خانم را نمی‌دهد.»

علامه که باشی، یعنی تعلقاتت به دنیا کم شده است؛ یعنی فقط تو نیستی و خانواده‌ات، همه مردم خانواده تو هستند؛ یعنی آنقدر که می‌دانی باید عمل کنی، به گستره علامگی‌ات. علامه که باشی، توقعات هم بالاتر خواهد رفت؛ خواهی، نخواهی الگو خواهی شد؛ باید باشی و کامل‌ترین باشی. علامه که باشی، همسرت یا علامگی‌ات را درک خواهد کرد و همراهت خواهد شد، یا در پیچ و خم این گذرگاه تنگ و نفس‌گیر خواهد ماند و این تویی که باید دست او را بگیری و قدم به قدم پیش ببری. اتمام رحمت و بخشش و مهربانی خدا در حق بندگانش آن است که همسرانی از جنس خودشان به ایشان عطا می‌کند؛ همسرانی هم‌دم، هم‌قدم، هم‌راه و هم‌دل. بانو قمرالسادات مهدوی نیز از همین جنس رحمت‌های الهی بود؛ رحمتی ناب در زندگانی علامه محمدحسین طباطبایی.

ادامه »

صفحات: 1· 2

 1 نظر

علامه تیجانی کیست؟ زندگینامه تیجانی

17 آبان 1394 توسط الزهرا (س) نصر

مشروح مصاحبه فارس با علامه تیجانی سماوی

محمد تیجانی السماوی در ایران با کتاب «آنگاه هدایت شدم» شناخته می‌شود کتابی که شرح چگونگی شیعه شدن وی را از مذهب مالکی اهل تسنن روایت کرده است، تیجانی اما به جز آنکه در دعوت به مذهب حقه جعفری کوشا است و خود تصریح می‌کند که این کار تمام زندگیش است دارای ابعاد شخصیتی برجسته و درس‌آموزی است.
محمد تیجانی السماوی که 70 سالگی خود را پشت سر می‌گذارد، مدرک دکترای خود را از سوربن اخذ کرده و به فرانسه مسلط است، تیجانی به شدت با قشری‌گری مخالف است و جوانان مسلمان را به مطالعه و کند و کاو در دین دعوت می‌کند.
فارس: لطفا خود را به اختصار معرفی کنید؟
تیجانی: به اختصار! همه زندگی‌ام به اختصار بوده، حتی ولادتم به اختصار بوده است؛ درود و سلام بر خاتم انبیاء محمد مصطفی صلی‌الله علیه و آله و سلم و آل پاکش، با درود و سلام بر شما و همه شنوندگان در همه نقاط جهان، درباره زندگی مختصرم باید بگویم من محمد‌التیجانی السماوی از جنوب تونس هستم و همواره می‌گویم اصلا‌ عراقی‌‌ام و در تونس متولد شده‌ام.

ادامه »

 نظر دهید »

۹ خاصیت جالب تخم بلدرچین

01 تیر 1394 توسط الزهرا (س) نصر

تخم بلدرچین در افراد پیر و مسن سبب تجدید قوای از دست رفته خواهد شد. تخم بلدرچین یک بمب ویتامینی و تغذیه‌ای است! اگر در بین مواد غذایی به دنبال ماده‌ای باارزش و سالم هستید، توصیه می‌کنیم تخم بلدرچین مصرف کنید. خواص و فواید استفاده و مصرف آن در ادامه مطلب توضیح داده شده است.

تخم بلدرچین نسبت به تخم مرغ، ۵ برابر فسفر، ۷ برابر آهن، ۶ برابر ویتامین B۱۲ و ۱۵ برابر ویتامین B۲ دارد (هرچند اندازه یک تخم مرغ حدود ۵ برابر تخم بلدرچین است).

تخم بلدرچین منبع غنی اسید چرب امگا ۳ است که برای تقویت هوش و حافظه بسیار مفید است.

کلسترول در تخم بلدرچین نسبت به تخم مرغ بسیار کمتر است.

گفته شده که چون بلدرچین در برابر بیماری‌های مختلف بسیار مقاوم‌تر از مرغ است، پرورش آن بدون استفاده از دارو و آنتی بیوتیک انجام می‌شود، بنابراین گوشت و تخم بلدرچین محصولی کاملاً ارگانیک و سالم است که ذخیره داروئی مضری برای مصرف کننده در بافت خود ندارند.

۱- تخم بلدرچین باعث ایجاد متابولیسم بهینه در سلولهای بدن می‌شود و بهترین نوع پروتئین و چربی را دارد.
۲- تخم بلدرچین برای با هوش شدن جنین در دوران بارداری بسیار مؤثر است.
۳- تخم بلدرچین موجب بهبود اشتها در اطفال کم اشتها شده ومناسب برای سنین رشد کودکان ونوجوانان است.
۴- تخم بلدرچین به تنظیم سیکل خواب کمک میکند.
۵- تخم بلدرچین سبب افزایش مقاومت کلی بدن میشود.

۶-تخم بلدرچین در تنظیم سیستم عصبی، قلبی و گوارشی و درمان بیماری تشنج مؤثر است.
۷-تخم بلدرچین برای افراد مسن بسیار مفید است و سبب استحکام عضلات و استخوان‌ها میشود.
۸- تخم بلدرچین سبب بهبود میل و توان جنسی میشود.
۹- تخم بلدرچین حساسیت ایجاد نمیکند.

جنبه‌های دارویی و درمانی تخم بلدرچین

۱- تخم بلدرچین برای درمان بیماری‌های کبدی، کلیوی، کم خونی، آسم، سل، ناتوانی جنسی، استرس و بازسازی بدن پس از جراحی یا زایمان توصیه میشود.

۲-مصرف تخم بلدرچین در مادران شیرده باعث منظم شدن سیستم عصبی، قلبی و گوارشی بدن و افزایش شیر میشود.

۳-مصرف تخم بلدرچین به دلیل حجم کم و میزان بالای پروتئین آن برای ورزشکاران بخصوص بدنسازان عزیز توصیه میشود.

۴- تخم بلدرچین به دلیل کامل بودن و نداشتن هیچ تأثیر سوئی بر شیر خواران به عنوان بهترین مکمل دوران شیردهی توصیه میشود.

۵- ماسک سفیده تخم بلدرچین همراه عسل (برای پوستهای چرب و زرده با عسل برای پوستهای خشک) باعث طراوت و شادابی و رفع چین و چروک و لکههای پوست میشود.

فواید تخم بلدرچین برای افراد میانسال و بالای ۴۰ سال

جذب ویتامین های بدن با افزایش سن بسیار کم می شود از این رو مصرف تخم بلدرچین به افراد بالای ۴۰ سال، برای بالا بردن مواد معدنی و ویتامین های بدن و جلوگیری از کارافتادگی زودرس و پیشگیری از سرطان توصیه می شود.

تخم بلدرچین در افراد پیر و مسن سبب تجدید قوای از دست رفته خواهد شد. در چین و ژاپن، بچه‌ها هر روز قبل از رفتن به مدرسه یک تخم بلدرچین می‌خورند.

 2 نظر

ضرورت صحیح خواندن نماز

08 خرداد 1394 توسط الزهرا (س) نصر

1. ما انسان ها درگفت و شنودهای روزانه سعی می کنیم با مخاطبان خود به طور صحیح و شایسته سخن بگوییم . هر اندازه ، مخاطب نزد ما محترم تر و عزیزتر باشد تلاش می کنیم کلمات را صحیح تر بر زبان جاری و جملات را به شکل زیباتری بیان کنیم. حال اگر مخاطب در نماز و نیایش ، خدای مهربانی است که محبوب ماست و ما به او عشق می ورزیم، طبیعتاً باید سعی کنیم با او به طرز صحیح صحبت کنیم و سخن بگوییم ؛
کلمات و جملات نماز را درست تلفظ کنیم تا رضایت خاطر او را جلب کنیم.

2. آیا می دانید که جابه جا تلفظ کردن حرف در کلمات عربی و یا تغییر حرکت آن ها، باعث تغییر معنای کلمات می شود، و یا کلمه را بی معنا می کند؟ حال اگر در گفتن اذکار ن ماز به این مسئله توجه نکنیم، چه بسا معنای جمله ها، عبارت ها و ذکرهای نماز تغییر کند و این سهل انگاری با روح نماز – که اعلام بندگی به درگاه خداونداست – سازگاری ندارد.

برای آگاهی از اهمیت این موضوع، چند کلمه از کلمات نماز ارائه می شود تا ملاحظه کنید تلفظ اشتباه آن ها به چه میزانی موجب تغییر معنا می شود:
صحیح
اشتباه
حَمد : ستایش
هَمد : مردن، خاموش شدن
صِرَاط: راه
صِراد : درفش کفاشی
صِرَاط : راه
سُراط : بلند و برا
ضَالِّین : گمراهان
زَالین : ریخته شدگان
عَظِیم : بزرگ
عَزیم : دشمن سرسخت
صَلِّ: درود فرست
سَلِّ : تسليت بگو
تصحیح قرائت نماز از نظر مراجع

هر یک از ما مسلمانان در انجام امور عبادی و فروع دین ، و از جمله در احکام مربوط به نماز مقلد یکی از مراجع بزرگوار تقلیدهستیم. جا دارد درباره ضرورت صحیح خواندن نماز، سه مسئله از توضیح ا لمسائل مراجع معاصر تقدیم شما نمازگزاران گرامی شود:

مسئله 997 : « انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند …» این مطلب فتوای همه مراجع تقلید معاصر است.
مسئله 998: کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را به خوبی نمی داند و می تواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید یاد بگیرد.

و اگر وقت تنگ است ، بنا بر احتیاط واجب1 در صورتی که ممکن باشد، باید نمازش را به جماعت بخواند.
مسئله 1000. اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند،3 یا عمداً آن را نگوید یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید، مثالاً به جای (ض)، (ظ) بگوید، یا جایی که باید بدون زیر و زبر خوانده شود، زیر و زبر بدهد، یا تشدید را نگوید، نماز او باطل است.

فتوای مقام معظم رهبری

واجب است همه ذکرهای واجب نماز از قبیل قرائت حمد و سوره و غیر آن به طور صحیح قرائت شود و ا گر نمازگزار کیفیت صحیح تلفظ کلمات عربی را نمی داند واجب است یاد بگیرد و اگر قادر به یادگیری نیست ، معذور است .

 نظر دهید »

بالای "در بهشت" سه جمله نوشته شده است

28 اردیبهشت 1394 توسط الزهرا (س) نصر


حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی فرمودند:

در کتاب « مواعظ العددیه» آمده است که پیامبر خدا ص فرمودند: شبی که مرا به معراج بردند، هنگامی که به در بهشت رسیدم، دیدم بالای سر در بهشت سه جمله نوشته شده:

جمله اول: رحمت خدا بر غضب او پیشی دارد

خداوند می فرماید: « بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم، أَنَا اللهُ لا إلهَ إلاَّ الله، سَبَقَت رَحمَتی غَضَبی»

به نام خداوند بخشنده مهربان، رحمت من بر غضبم پیشی دارد.

جمله دوم: صدقه ده ثواب، قرض هجده ثواب دارد

« الصَّدَقَةُ بِعَشَرَةِ وَ القَرضُ بِثَمانِیَظِ عَشَر وَ صِلَةُ الرَّحِمِ بِثَلاثینَ»

اگر کسی به مستحقی صدقه بدهد، به او ده ثواب می دهند، اما اگر قرض بدهد هجده تا، حال اگر این قرض را به خویشان خود، خواهر یا برادر بدهد، سی تا ثواب به او می دهند.

جمله سوم: راضی به رزق و روزی بودن

« مَن عَرَفَ قَدَری وَ رُبُوبِیَّتی فَلا یَتَّهِمُنی فِی الرِّزقِ»

کسی که قضا و قدر مرا بشناسد و خدایی و پروردگاری مرا هم بشناسد، مرا متهم نمی کند که خدایا، چرا به من ندادی؟

 1 نظر

قابل توجه دوستان مبلّغ....

25 فروردین 1394 توسط الزهرا (س) نصر

الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا ﴿سوره احزاب/آیه۳۹﴾

دوستان مبلّغ می توانند برای امر تبلیغ و تهیه فیش سخنرانی به سایت

http://menbarha.ir

مراجعه نمایند.

موفق باشید

 نظر دهید »

روباه مکار

16 شهریور 1393 توسط الزهرا (س) نصر

یا سلام

.

.

.

+ یکی از مسائل مهمی که از دوران کودکی در خانواده و مدرسه و رسانه بر زشتی و پرهیز از اون تاکید می شه مسئله ی زشتِ ” دروغ” هست که البته با این همه تاکید و تبلیغ اکثر ما به نوعی درگیرش هستیم.

یعنی حتّی اگر هم نخوایم یه وقتایی بدون اینکه متوجه باشیم دروغ می گیم … حتی آدم هایی که روی نفس شون مراقبت دارن و واقعا براشون مهمه این رذیلت اخلاقی روحشون رو فاسد نکنه ، بازهم یه وقتایی دروغ می گن! نهایتا نه با زبون…با رفتارشون…


اما من نمی خوام درباره ی دروغ حرف بزنم!


یه رذیلت اخلاقیِ موذیِ دیگه ای هم هست که در نهایتِ زرنگی خودش رو از دیدِ خانواده ها و مدارس و رسانه ها مخفی نگه داشته و به طرزِ عجیبی تویِ وجودِ خیلی از ما رشد کرده و ما بدونِ اینکه حتّی متوجه باشیم روزانه باهاش سر و کلّه می زنیم و گاهی هم اصلا متوجه نیستیم درگیرِ چه غدّه یِ سرطانیِ روحیِ وحشتناکی هستیم!


و

این رذیلتِ اخلاقی چیزی نیست جز ” فریب”


اگر در نهایتِ صداقت در خلوتِمون ابتدا خودمون و بعد اطرافیانمون رو آنالیز کنیم می بینیم یه روباه مکار توی نفس مون نشسته و فریب دادن جزوِ جداناپذیری از زندگی مون شده …

و براش توجیه هایِ زیادی هم داریم!

مثلا همون هایی از ما که خیلی هم سعی می کنیم دروغ نگیم ، فریب می دیم!

و این فریب دادن معمولا به این صورت هست که :

حقیقتِ مهمی رو بیان نمی کنیم و خودمون رو هم اینگونه توجیه می کنیم که ” ما در دین به نگفتنِ دروغ سفارش شدیم و نه نگفتنِ راست! “


خب این درست هست ولی نه همیشه…


یعنی یه وقتایی ما قسمت هایی از یه حقیقت رو مخفی می کنیم و فقط قسمت هایی ازش رو که دوست داریم ، بیان می کنیم و با این کار داریم به نوعی اطرافیانمون رو فریب می دیم.

چیزی که به نظر من خیلی مهمه این هست که ما باید به نتیجه یِ رفتارمون نگاه کنیم.

اگر نتیجه رو مدام به خودمون گوشزد کنیم ان شالله می تونیم تصمیماتِ درست تری بگیریم.

یعنی چی؟

یعنی وقتی داریم رفتاری رو انجام می دیم یا حرفی می زنیم که خیلی گلچین شده از یه حقیقتِ دیگه است، به این توجه کنیم که در ذهنِ مخاطبمون چه چیزی رو داریم ایجاد می کنیم؟

اگر نتیجه یِ رفتار و حرفِ ما این بشه که طرافیانمون برداشتِ دیگه ای از اصلِ یه مقوله داشته باشن یعنی ما مشغولِ فریب دادن هستیم!


حالا با خودتون رو راست باشید و رفتارها و حرف هایِ چند روزه یِ اخیر یا چند روزِ آینده تون رو بررسی کنید!


به احتمال زیاد شما هم به نتیجه یِ من می رسید!

.

.

.

+ مراقبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باشیمـــ

+ جان فدای یار دل رنجان من….!

بقلم مهدیه ع

 نظر دهید »

قهرم ولی …

20 مرداد 1393 توسط الزهرا (س) نصر

در زندگی مشترک همه زوج‌ها پستی‌ها و بلندی‌هایی وجود دارد که ممکن است روابط آنها را تحت تأثیر قرار دهد!
قهر‌ها و آشتی‌ها و اختلاف سلیقه‌های رفتاری و گفتاری همه و همه از این نوعند‌. اما هنگام بروز هر یک از این اختلافات زن و شوهر چگونه باید با هم رفتار کنند تا زندگی‌شان دچار بحران نشود ؟


قهرم ولی حرف میزنم

«قهرم ولی حرف میزنم » این جمله را یک قانون کلی برای زندگی‌تان قرار دهید‌. حتی در زمان‌هایی که از یکدیگر به شدت ناراحت هستید صحبت کردن را از زندگی خود حذف نکنید‌. حتی بیان عبارات و جملات کوتاهی که ممکن است با سردی کامل بیان شوند‌، باعث می شود تا زوجین دلگرمی خود را به زندگی و تلاش برای رفع موانع از دست ندهند‌.
این مهارت را یاد بگیرید و سعی کنید به جای اخم کردن و سکوت‌های کوتاه و یا چند روزه با هم حرف بزنید ! منطقی باشید و به هم بگویید که به جای قهر در یک فرصت مناسب در مورد مسئله مورد اختلاف صحبت خواهیم کرد‌.

قهرم ولی کارهایی را که به من سپرده ای انجام می دهم

بعضی از زوجین هستند که به محض بروز اختلاف طوری با هم قهر می کنند که کارهایی را هم که باید انجام بدهند‌، ترک می نمایند ! این نوع رفتار چیزی جز دوری آنها نسبت به یکدیگر نخواهد داشت‌. به عنوان مثال آقا قرار است هر شب آشغالها را به بیرون از خانه ببرد اما او به محض بروز یک اختلاف با همسرش قهر میکند و چند روز آشغالها را از منزل خارج نمی کند‌. تصورش را بکنید در این حالت چه رخ خواهد داد ؟ آیا غیر از این است که خانم خانه از این کار بیشتر عصبانی شده و به دلیل بوی نامطبوع آشغال‌ها محیط خانه هم از حالت عادی خارج می شود ؟ آیا غیر از این است که با این روش بیشتر لجبازی‌های کودکانه بر زندگی تسلط می یابد تا عقلانیت ؟
یا تصور بکنید که خانم خانه هنگام بروز یک اختلاف قهر کند و تا چند روز دست به سیاه و سفید نزند ! طبیعی است که آقا برای سیر شدن به خانه اقوام و یا مادرش رفته و یا از بیرون غذا تهیه می کند اما آنچه که در این میان بحرانی تر خواهد شد روابط این زوج است !
پس سعی کنید که در مواقع بحرانی به جای برداشتن ابزار کودکانه لجبازی منطقی برخورد نمایید‌. قهر باشید بی آنکه خللی به وظایف محوله‌تان در زندگی مشترک بزنید‌. هیچ‌گاه در زندگی مشترک سعی نکنید تا به وسیله کارهایی که به شما سپرده شده است جبران مافات را در دعواها و بحران‌ها داشته باشید‌. این روش به بدنه زندگی زناشویی آسیب‌های جدی می‌زند .

قهرم ولی جای خوابم را تغییر نمی‌دهم

یکی از بدترین کارهایی که زوجین در هنگام بروز مشاجره و دعوا ممکن است انجام دهند، جدا کردن جای خواب‌شان از یکدیگر است! این کار شاید در یکی دو بار اول غیر عادی به نظر برسد و باعث شود که یک طرف کوتاه بیاید و ماجرا فیصله یابد اما در دراز مدت قطعاً عادی شده و ممکن است با طولانی شدن قهر، مدت خوابیدن به صورت انفرادی هم ادامه یابد و این یکی از جدی‌ترین آسیب‌هایی است که بر پیکره یک زندگی ممکن است وارد شود‌.
در هنگام بروز دعوا و ناراحتی‌، هر چقدر هم که از دست همسرتان دلخور هستید اما در کنار او بخوابید‌. این امر باعث می‌شود که شما به یکدیگر ثابت کنید که چقدر برای هم مهم هستید و حفظ حریم‌تان بیشتر از مشکلاتی که به هر حال وجود دارد‌، اهمیت دارد‌.
برخلاف تصور بسیاری از افراد‌، اتفاقاً محل خواب یکی از مکان‌هایی است که می توانید در آنجا به سرعت اختلافات خود را به فراموشی بسپارید‌. بسیاری از زوج‌ها هستند که اذعان دارند‌، شب هنگام‌، زمانی که کنار یکدیگر خوابیده بوده‌اند توانسته‌اند به وسیله آرامشی که از هم گرفته‌اند مشکلی را که در طول روز برایشان به وقوع پیوسته بوده حل نمایند‌.
این مهارت را یاد بگیرید که یک زوج همواره باید بر یک بالین سر بگذارند و این را از اصول مهم و حیاتی زندگی‌تان قرار دهید .

قهرم ولی لزومی ندارد کسی متوجه آن بشود

متأسفانه برخی از زوج‌ها هستند که به محض اینکه به مشکلی بر می‌خورند و قهر می‌کنند؛ عالم و آدم متوجه می‌شوند که آنها با یکدیگر قهر کرده‌اند! این پدیده بسیار بد است‌. لزومی ندارد شما طوری رفتار کنید که تمام اطرافیان شما متوجه شوند که شما در چه مرحله‌ای هستید‌!
حتی اگر دعوای سنگینی با همسرتان کرده‌اید و از دست او عصبانی هستید باید آنقدر برای حریم زندگی م:.۸*ترکتان ارزش قائل باشید که به محض قرار گرفتن در جمعی غیر از خودتان بتوانید طوری رفتار کنید که آب از آب تکان نخورد!
باید این مهارت را بیاموزید که اگر در طول زندگی مشترکتان بایکدیگر قهر کردید به محض وارد شدن فرد سومی در کنارتان بتوانید خیلی عادی طوری که اصلاً بیانگر ناراحتی میان شما و همسرتان نباشد رفتار کنید! برای دستیابی به این موفقیت ابتدا لازم است که حس کینه را از ضمیر خود پاک گردانید‌. افراد کینه‌ای به سختی می‌توانند این مهارت را یاد بگیرند‌. به خاطر داشته باشید دست باید در آستین بشکند!
حتی به نزدیک‌ترین افراد خانواده‌تان مانند پدر و مادر هم نباید قهر‌های زن و شوهری را بروز داد‌! تا جایی که برایتان مقدور است وجودتان را خالی از کینه کنید و سعی کنید در برابر همسرتان با بزرگواری رفتار کنید.

قهرم ولی زندگی روال عادی خود را سپری می‌کند

اگر به هر دلیلی با همسرتان قهر هستید لزومی ندارد که زندگی‌تان را از حرکت طبیعی‌اش باز دارید! به زندگی و برنامه ریزی‌های خود ادامه دهید‌. اگر در روز خاصی قرار خرید داشتید‌، به خرید بروید‌. اگر به میهمانی دعوتید‌، رأس ساعت مقرر در میهمانی حاضر شوید‌. قهر‌ها و آشتی‌ها نباید آنقدر پررنگ باشند که زندگی و برنامه‌ریزی‌های شما را تحت‌الشعاع خود قرار دهند‌. به خاطر داشته باشید که نیمی از مسیر اصلاح روابط را زمانی می‌توانید طی کنید که به خودتان گوشزد کنید که حالتی که دچارش شده‌اید یک اختلاف کوچک است و نیازی نیست خیلی به آن بها داد! خودتان را در جریان زندگی بیندازید آن وقت است که متوجه خواهید شد هیچ چیزی قدرت ندارد شما را از همسرتان دور نگه دارد!

قهرم ولی حالا مناسب‌ترین فرصت است

به محض اینکه شرایط را طوری دیدید که می‌توانستید درباره مشکل بوجود آمده با همسرتان گفتگو کنید‌، شرایط را مهیا کنید‌. خونسرد و آرام سر بحث را باز کنید و حواستان باشد در تمام طول صحبت‌هایتان از جاده احترام خارج نشوید‌. به خاطر داشته باشید شما مدتی را قهر بودید ولی هم حرف زدید و هم به وظایفتان عمل کرده‌اید و هم زندگی‌تان طبق برنامه جلو رفته و تمام اینها یعنی شما برای همسرتان ارزش بسیاری قائل هستید حتی به‌اندازه‌ای که حاضر نبودید لحظه‌ای زندگی‌تان را از جریان اصلی‌اش خارج سازید! پس با خونسردی مسئله را مطرح کرده و با همسرتان گفتگو کنید‌.
برای پیدا کردن فرصت مناسب برای صحبت کردن لازم است خصوصیات اخلاقی همسرتان را بشناسید‌. زمانی که او بی‌حوصله و یا خسته است وقت مناسبی نخواهد بود‌. با شناخت مناسب‌ترین لحظه‌ها می‌توانید به قهر سوری خود پایان بخشیده و به روال معمولی زندگی‌تان برگردید‌.

به خاطر داشته باشید که قهر در زندگی مشترک معنایی ندارد‌! شما فقط مدتی از شرایط زمینه ساز بحران‌های مختلف جلوگیری کرده‌اید‌. پس خونسرد باشید‌!

بقلم طهورا ابیان

 نظر دهید »

از تجربه‌های زندگی‌تان محافظت کنید

17 مرداد 1393 توسط الزهرا (س) نصر

برای همه ما در زندگی مشترک شرایط بسیاری به وجود می‌آید که درس‌های فراوانی از زندگی یاد بگیریم و آن‌ها را تجربه‌ای کنیم برای روزهای آینده زندگی‌مان. هر زن و شوهری باید از تجربیات زندگی مشترک‌شان درس بگیرند و از آن‌ها محافظت کنند در در صورت مواجهه شدن دوباره با این مسائل بتوانند بر مشکل مربوط فائق آیند. حتی گاهی لازم است برای حفظ تجربیات زندگی آن‌ها را یادداشت کرد تا از صفحه خاطر محو نشوند. خواندن این مقاله را به هر کسی که می‌خواهد زندگی شیرینی داشته باشد توصیه می‌کنیم.


بسترها را بشناسید
شناخت بسترهای مختلف در روابط زناشویی کمک بسیاری به نوع روابط و داشتن رفتار صحیح می‌کند.
از این روست که شناخت بسترها در زندگی بسیار حائز اهمیت است.
تجربه مهم شناخت هر یک از زمان‌هایی که به طور مثال باعث بروز بحث و مشاجره یا باعث بروز قهر و دعوا می‌شوند، به زن و شوهر بینش کافی می‌دهد که با جلوگیری از به وجود آمدن این زمان‌ها بتوانند روابط خود را به نوعی مدیریت کنند که در مسیر زندگی‌شان کمتر دچار بگومگو یا دعوا بشوند.
حتی می‌توان گفت شناخت بستر‌های مختلف زندگی باعث می‌شود هزینه‌های زندگی در هر امری چه مربوط به امور وقتی و زمانی باشد و چه مربوط به امور هزینه‌ای و یا حتی امور برخوردی، از هر حیث کاهش پیدا کند و خانواده به سمت پیشرفت باشد.

تفاوت‌ها را بشناسید و بپذیرید
قطعاً میان خانواده شما و خواهرتان یا میان خانواده شما و برادرتان یا حتی میان خانواده شما و پدر و مادرتان تفاوت وجود دارد. این تفاوت‌ها اساسی‌ترین شاکله‌های زیر ساختی روابط اجتماعی هستند و از این روست که باید پذیرفت افراد در مقاطع مختلف با دیگران دارای تفاوت‌هایی هستند و هر کسی را باید :.۷<ر شرایط خود سنجید و با شرایط خودش مقایسه کرد. مقایسه شرایط یک زندگی با سایر زندگی‌های اقوام و آشنایان کار درستی نبوده و ممکن است منجر به بروز بحث و دعوا شود. از این روی لازم است تا تفاوت‌های میان خانواده‌های مختلف را شناسایی کنید و بدانید جایگاه زندگی خودتان کجا و چگونه است و از مقایسه در هر زمینه‌ای پرهیز کنید تا بستر زندگی‌تان دچار بیماری عاطفی نشود.
البته این نکته مهم را مد نظر داشته باشد که زندگی با تفاوت‌هایش زیباست و اگر تفاوت‌ها نبودند زندگی از جذابیت می‌افتاد.

تجربه هر زندگی حریم خصوصی آن زندگی است
با توجه به متفاوت بودن زندگی‌ها شایان ذکر است که تجربه‌های مربوط به هر نوع زندگی هم متفاوت خواهد بود. تجربه‌های یک زندگی به مثابه دیواره‌ها و فونداسیون آن زندگی می‌باشند و لذا باید از پایه و اساس زندگی خود مراقبت کنید تا خدای ناکرده متزلزل نشود.
از آنجایی که افراد روحیات مختلفی دارند و هر زندگی تابع شرایط خاص خود است لذا تجربیاتی که شما به دست می‌آورید در قسمت خصوصی‌ترین دستاوردهای زندگی شما قرار می‌گیرند و باید از آن‌ها محافظت کنید. تجربه‌های زندگی مشترک خود را بین خود و همسرتان نگه دارید چراکه ممکن است با فاش شدن برخی از آ‌ن‌ها، دیگران به بطن زندگی شما سرک بکشند و از چگونی زندگی خصوصی شما آگاه شوند که این امر پدیده خوبی نیست!

تجربه‌هایتان را یادداشت کنید
اگر فکر می‌کنید با گذشت سال‌ها ممکن است تجربیات مهمی که در زندگی بدست آورده‌اید، فراموش کنید بهتر است یک دفترچه کوچک بردارید و هر صفحه‌اش را اختصاص دهید به یکی از تجربیات مهم زندگی‌تان. با یادداشت این تجربیات می‌توانید تا همیشه آن‌ها را حفظ کنید‌.
تصور کنید زندگی مانند یک قطار بر روی یک ریل در حرکت است. با این حساب شما در طول مسیر ممکن است منظره‌های مختلفی ببینید که اگر بوسیله یادداشت کردن تجربه‌ها به مسیرهای مشابه هم رسیدید می‌توانید بخاطر بیاورید که شبیه این منظره را قبلاً در کجا دیده‌اید و چگونه آن را ثبت کرده‌اید.
تجربه‌های قدیمی گاهی باعث می‌شوند متوجه بلوغ زندگی‌تان شوید و به همین جهت است که ما یادداشت کردن تجربه‌ها را به شما توصیه می‌کنیم. با گذشت چندین سال از شروع زندگی‌تان قطعاً اگر خودتان تجربه‌های روزهای اول را مطالعه کنید متوجه بارور شدن تجربه‌هایتان خواهید شد و این میسر نیست جز با دقت شما در زندگی و تجربه‌هایتان!

در مواقع ضرورت تجربه‌هایتان را مرور کنید
تجربه معلم بزرگی است که به شما درس می‌دهد و باعث پیشرفت زندگی شما می‌شود اما بهای آن پرداخت وقت و عمر شماست! پس حواستان باشد تجربه‌های قدیمی‌تان را دوباره تکرار نکنید تا در وقت و عمر خود صرفه‌جویی کرده باشید. گاهی در زندگی مشترک شرایط طوری با لحظات مشابه آن همسان است که می‌توانید از تجربه خود در زمان گذشته بهره ببرید و بهترین نتیجه را دریافت کنید. به خاطر داشته باشید وقتی شما از تجربیاتتان به نحو احسن استفاده کنید یک گام جهشی به سمت موفقیت برداشته‌اید!

دقت در طبقه‌بندی تجربه‌ها
تجربیات یک زندگی قطعاً در مورد مسائل مختلف است. پس لازم است که شما تجربیاتتان را در موضوعات مختلف طبقه‌بندی کنید. تجربیات مالی را هنگام نیاز به امور مالی بررسی کنید و تجربیات رفتاری را برای موفقیت در مدیریت برخورد به میان بکشید. دقت داشته باشید که از خلط مباحث در تجربیات مختلف و در موضوعات مختلف جلوگیری کنید. اگر موضوعات هر تجربه‌ای را واگذارید و فقط صرف تجربه را در نظر بگیرید ممکن است هیچ نفعی متوجه شما نشود! تجربیات در جایگاه مشخص خودشان می‌توانند مثمر ثمر باشند‌.
یک دسته‌بندی ساده برای تجربیات می‌تواند تقسیم آن‌ها به چند شاخه کلی باشد. مانند:
تجربیات مالی
تجربیات رفتاری
تجربیات تربیتی
و …

برطبق این نوع دستی بندی‌های کلان می‌توانید از آن‌چه که به عنوان تجربه در اختیار دارید بهره ببرید .
در نظر داشته باشید که یک زندگی زمانی موفق است که بیشتر وقتش صرف حرکت روبه جلو باشد و از ایستادن در موقف‌هایی که در گذشته توقف‌های طولانی در آن‌ها داشته است بپرهیزد. اگر تا به حال به تجربه‌های زندگی‌تان بی‌اهمیت بوده‌اید؛ سعی کنید از همین حالا به فکر جمع‌آوری الماس‌های زندگی‌تان باشید؛ همان تجربه‌های جا مانده در گوشه و کنار زندگی‌تان را می‌گویم!

بقلم طهورا ابیان

 نظر دهید »

آخوندها در شبکه‌های اجتماعی چه می‌کنند؟

10 مرداد 1393 توسط الزهرا (س) نصر

نمی‌دانم دقت کرده‌اید یا نه، اما روز به روز دارد بر تعداد روحانیونِ ملبس در فضای مجازی افزوده می‌شود. از وبلاگ‌ها که بگذریم، شبکه‌های مجازی پر شده از آواتارهای عمامه‌دار و اکانت‌های «آخوند»‌دار!

ورود جدی طلاب دینی به فضای اینترنت، گرچه که کمی دیر دارد اتفاق می‌افتد، اما اصل آن اتفاق، اتفاق خوب و مبارکی است که به نظر من از حداقل نکات مثبتش، خروج برخی طلاب از فضای محدود حوزه‌های علمیه و خصوصاً شهر قم است به فضایی رنگارنگ‌تر و متنوع‌تر از آدمیان.

گرچه که در حالت کلی، کمتر پیش می‌آید حوزویانِ طالبِ علمِ حقیقی، زمان و فرصتی که باید در کلاس درس و کتابخانه و مباحثه‌ها سپری کنند را صرف اینترنت‌گردی کنند؛ اما با برنامه‌هایی که سیستم حوزه یا بعضی نهادها به منظور آموزش طلاب و گسیل مبلغان به فضای مجازی در پیش گرفته‌اند، این اتفاق کمی به واقعیت نزدیک‌تر می‌شود.

آنچه که به نظر می‌رسد و البته معقول‌تر نیز هست، این است که طلاب آموزش دیده‌ای که به عنوان مبلغ وارد فضای مجازی می‌شوند، بیش از این که در شبکه‌های اجتماعی‌ای که عموماً فیلتر شده‌اند به تبلیغ مشغول شوند، به ایجاد وبلاگ و سایت‌های پاسخگویی به شبهات و احیاناً شرکت در فروم‌ها و شبکه‌های اجتماعی ایرانی می‌پردازند.

اما موضوع این نوشته طلاب مأمور به تبلیغ در فضای مجازی نیست؛ بلکه قصد داریم نگاهی بیندازیم به کیفیت فعالیت طلاب درشبکه‌های اجتماعی به عنوان اشخاصی حقیقی، اما در لباسی که صبغهٔ حقوقی دارد.


آخوندها در شبکه‌های اجتماعی

چرا فقط به شبکه‌های اجتماعی می‌پردازم؟ در شبکه‌های اجتماعی برخلاف سایت و وبلاگ یک ارتباط زندهٔ دو طرفه و تعامل پویا در میان کاربران برقرار است که سرعت انتقال اطلاعات در آن نسبت به بخش نظرات یک وبلاگ و یک فروم، بسیار بالاتر است و همین مسئله که موجب رفتارهای سریع‌تر و کمتر فیلتریزه شدهٔ کاربران می‌شود، فضا را به یک رابطهٔ متقابل در فضای حقیقی نزدیک‌تر می‌کند. واکنش‌های سریع، بیشتر از فضای وبلاگی، ظرفیت بروز برخوردها و عکس‌العمل‌های نابهنجار را موجب می‌شود.

آیا پسندیده است که طلاب در فضای شبکه‌های اجتماعی حضور داشته باشند؟

پاسخ این سؤال را می‌توان از دو دیدگاه داد؛ یک: آرمانی و با در نظر گرفتن بایدها و نبایدها. به عبارتی اگر سؤال را این‌گونه فرض کنیم که آیا طلاب «باید» در اینگونه فضاها حضور داشته باشند یا نه؟ پاسخ من به آن، مثبت است. در این فضا -که البته حضور آدم‌ها در آن باید و نباید برنمی‌دارد- طلاب یا مبلغان دینی مثل فضای حقیقی باید حضور داشته باشند. در این تعاملات هم، درست مثل زندگی واقعی، آدم‌ها با مسائلی برخورد می‌کنند یا موضوعاتی را طرح می‌کنند که پاسخ یا راه حل آن‌ها دست مبلغان دینی است. همچنین طلاب می‌توانند تعدیل کنندهٔ فضای بیش از اندازه باز این محیط‌ها باشند و با الگو قرار گرفتن در رفتار و گفتار و نحوهٔ تعامل با مخالفین در عقیده و نظر، کمی این فضا را تلطیف کرده، به اسلامی‌تر شدن آن کمک کنند.

البته در این حالت آرمانی، خود طلبه نیز از نظر علم، اخلاق، برخورد و گفتار، فعل و توانایی استدلال و مباحثه باید آرمانی باشد! یعنی یک نماد دینی کامل. که خب در حالت تکاملش اتفاق نمی‌افتد و باید به طلابِ در راه تکامل اکتفا کرد.

اما دیدگاه دوم، نگاه کردن بر پایهٔ واقعیت و وضعیت موجود به این سؤال است. آیا با توجه به وضعیت موجود، استمرار حضور طلاب در این فضا ضروری است؟

پاسخ به این سؤال در گرو بررسی وضعیت موجود است. در حال حاضر که تعداد زیادی طلبه (اعم از ملبس و غیرملبس) در فضای شبکه‌های اجتماعی حضور دارند، وضعیت حضور آن‌ها چگونه است؟ میزان اثربخشی آن‌ها در این فضا چقدر است؟

پاسخی که من به این سؤال می‌دهم، با تفکیک میان طلبه‌ها همراه است. من فعالیت و حضور عده‌ای از طلبه‌ها را واقعاً مثبت و مؤثر دیده‌ام و حضور برخی را درست در نقطهٔ مقابل.


طلبه‌های گره‌گشا

طلبه‌هایی را دیده‌ام که با اخلاص و به دور از درگیر شدن در حلقه‌های دوستی مشترکین، و حفظ خویشتن خویش، در این فضا به شکلی صمیمانه و به دور از دگم‌اندیشی و تحجر، با کاربران ارتباط برقرار می‌کنند، نظرات خود را بیان می‌کنند، به سؤالات‌ کاربران از هر قشری، با کلامی بیّن، متین و صبور پاسخ می‌دهند و شبهات عده‌ای از کاربران را نسبت به برخی مسائل دینی و حتی گاه حکومتی کمرنگ یا رفع می‌کنند و در نهایت موجب تغییر یا تلطیف دیدگاه‌ها نسبت به دین و خصوصاً مبلغین دینی می‌شوند.


طلبه نگو، بگو گره کور!

طلبه‌هایی را نیز در این فضا دیده‌ام که بیش از آنکه مبلغ دین باشند، مبلغ بی‌اخلاقی، دگم‌اندیشی، فساد و فحشا، کلمات رکیک، ارتباطات سخیف و گپ و گفت‌های خارج از حدود اسلامی، ترویج ازدواج موقت به شکلی بی‌بندوبار، بی‌تقوایی، و نیز نمادی از بی‌سوادی دینی بوده‌اند.

قطعاً قرار نیست همهٔ این صفات را نسبت بدهم به همهٔ طلاب فعال در شبکه‌های اجتماعی. اما واقعیت موجود، حکایت از وجود طلبه‌هایی دارد که رفتارشان بجای تبلیغ دین، کاملاً در جهت تخریب مذهب است. آیا حضور چنین طلابی یک توطئه است؟ ساده‌اندیشی است اگر ضعف روحی و نواقص رفتاری چنین طلابی را که بعضاً از ناکامی‌های کودکی رنج می‌برند، به طور کلی بگذاریم به حساب توطئه و دست‌های پشت پرده و گرگ و روباه! باید اعتراف کرد و پذیرفت که در درجهٔ اول خانواده‌ها و بعد حوزه‌های علمیه در تربیت این مبلغان مقصرند. البته صحبت دربارهٔ کم‌کاری حوزه‌های علمیه و یا توفیق و عدم توفیق آن‌ها در تربیت طلابی اثرگذار، مقالی جدا می‌طلبد.


گره‌گشایی از گره‌های کور

توجه به این واقعیت تلخ، نیاز به چاره‌اندیشی را جدی‌تر می‌کند. گاهی فکر می‌کنم شاید اگر سیستم نظارتی حوزه، کمی دقیق‌تر روی مسئلهٔ نظارت بر طلاب کار می‌کرد و برخورد جدی‌تری داشت، انحرافات برخی از طلاب کمتر به چشم می‌آمد. اما حال که این موضوع از دست و کنترل ما خارج است، چرا خودمان به رفع این نقیصه اقدام نمی‌کنیم؟ من این چند راه حل به ذهنم می‌رسد؛ شما هم این‌ها را با راه‌حل‌های پیشنهادی‌تان تکمیل کنید:

۱. خروج ما (مشاهده‌گران) از حالت انفعال: این درست است که رکن امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، بعد از شعارهای «زندگی هر کسی به خودش مربوطه» و «من و تو رو توی یه قبر نمی‌خوابونن» و «عقاید هر کسی محترمه» و … در جامعه کمرنگ شده و تقریباً به رسمیت شناخته نمی‌شود، اما با این حال احیای این فرهنگ اسلامی، به خودی خود و بدون دخالت دستگاه‌های نظارتی، می‌تواند یک مصحح و تعدیل کنندهٔ رفتارهای غلط و انحرافات باشد. این که در برخورد با ناهنجاری‌های برخاسته از این قشر یا به طور کلی قشر مذهبی، سری از روی تأسف تکان دهیم یا همدیگر را در خفا از انحراف اخلاقی یا بددهنی آن‌ها مطلع کنیم یا آن‌ها را لایق هم‌کلامی ندانیم، به نظر کافی نمی‌آید. موقعیتی که در حال حاضر در آن به سر می‌بریم، نشان از جسورتر شدن روز به روز آن دسته از مبلغینی دارد که حدود الهی را زیر پا می‌گذارند و ما در واقع با سکوت یا حتی گاهی با شوخی از سرگذراندن بعضی رفتارها، به آن‌ها میدان بیشتری داده‌ایم. لازم به ذکر نیست که در این مورد، تذکرات و برخوردهای آقایان که همجنس آن‌ها هستند بسیار مؤثرتر و کارگشاتر است.

۲. گزارش به نهادهایی که به همین منظور تأسیس شده‌است: دو نهاد برای این منظور وجود دارد که اولینش دادگاه ویژهٔ روحانیت است. مستدلات و شواهد و مدارک خود را که می‌تواند اسکرین‌شات یک صفحه باشد، به این دادگاه‌ها که در تمام استان‌ها شعباتی دارد ببرید و قضیه را از آن طریق پی‌گیری کنید.

همچنین در شورای عالی حوزه، بخشی تحت عنوان «معاونت آمار و بررسی» وجود دارد که وظایف آن در اینجا قابل مشاهده است. یکی از وظایف آن رسیدگی به گزارشات و شکایات رسیده به آن مرجع، دربارهٔ طلاب رسمی حوزه‌های علمیه است. ارسال گزارش به این مرکز می‌تواند یکی از سریع‌ترین راه‌های پی‌گیری مواردی از این دست باشد. خصوصاً در مقولهٔ سوء‌استفاده‌های عاطفی یا جنسی از دختران که همواره دختران به دلیل ترس از آبرو، از پی‌گیری آن خودداری می‌کنند، بهره‌گیری از کمک این مرکز که می‌تواند بدون مراجعهٔ حضوری انجام شود، می‌تواند بهترین گزینه باشد. از این پس می‌توانید موارد تخطی طلاب رسمی را به شمارهٔ این مرکز ۰۲۵۳۷۸۳۲۴۲۸ و ۰۲۵۳۷۸۳۲۴۲۹ گزارش کنید. (تخلفات طلاب ساکن قم را نیز مستقیماً به شمارهٔ ۰۲۵۳۷۷۳۹۴۸۰ می‌توان گزارش نمود.) در تماس تلفنی‌ای که برای کسب اطلاعات بیشتر با مرکز قم داشتم، برخورد خوب و مناسبی را از متصدی مربوطه دیدم که آدم را به رسیدگی‌ها دلگرم می‌کرد.


حال برگردیم به سؤال بی‌جوابی که بالا مطرح شد: آیا حضور طلاب با وضعیت موجود خوب است؟ به نظر شما آیا وجود تعدادی طلبهٔ خوب، در کنار تعداد دیگری که رفتار غلط‌شان مخاطب را شگفت‌زده و انگشت به دهان می‌کند، مؤثر است و به همین دلیل ریسک ورود هر طلبه‌ای را به فضای مجازی باید پذیرفت؛ یا حضور دسته‌ای طلبهٔ بی‌تقوا که ناهنجاری‌های بعضی‌شان در بالا ذکر شد و بعضی دیگر حتی در عیان، در قالب کلام یا عکس و یا حتی «لایک» زدن به پای مطالب +۱۸ به ترویج فحشا مشغول‌اند، بر کارهای خوب آن دستهٔ دیگر از طلاب سایهٔ تاریکی می‌افکند و فضای پر از نفرت و انزجاری را نسبت به این قشر شکل می‌دهد؟ در هر دوی این حالات، مضرات حضور آن‌هایی که با شخصیت حقوقی‌شان به عنوان طلبه‌ای که به طلبه بودنش اذعان دارد، بیشتر است یا فوائدش؟


در پایان یادآوری می‌کنم که تقریباً تمام این کاستی‌ها را می‌توان به کل قشر مذهبی هم تعمیم داد، اما دلیل این که در این نوشتار به قشر خاصی اکتفا شده و روی طلاب متمرکز شدیم، حساسیت بالای نقش آن‌ها در جذب یا دفع آحاد مردم به معارف اسلامی است که به عنوان مبلغان علوم دینی شناخته می‌شوند؛ مسئولیتی که حساسیت آن ایجاب می‌کند تا حد امکان، آن‌ها خود را به برترین آموزه‌های اخلاقی و عبادی مزیّن کنند.

بقلم ک. خسروی

 2 نظر

تی‌شرت‌هایی که بی‌صدا آب می‌روند

06 مرداد 1393 توسط الزهرا (س) نصر

درس جدیدمان دربارهٔ شیوهٔ نگارش نامه‌های رسمی و اداری بود در زبان انگلیسی. برای تمرین موظف شدیم نامه‌ای بنویسیم در انتقاد و یا شکایت از محصولی که به تازگی خریداری کرده‌ایم و متوجه وجود عیبی در آن شده‌ایم. خود معلم مثال تی‌شرتی را زد که مثلا بعد از اولین شست‌وشو آب رفته و سایز کم کرده است. این را که گفت، بچه‌ها اول یکی‌یکی و با تردید، و بعد همگی با هم زدند زیر خنده. شکایت‌نامه برای یک تی‌شرت؟!

این موضوعی بود که چند ماه اخیر زیاد به‌ش فکر می‌کردم؛ شکواییه، رسیدگی به شکایات و نظارت بر عملکردها. چیزی که به نظرم درصد بالایی از بی‌قانونی‌ها و هرج و مرج‌های بازار را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

حتما برای شما هم پیش‌آمده که یک محصول واحد، با جنس واحدی را ببینید که در دو فروشگاه نزدیک به هم -و حتی گاهی چسبیده به هم- با دو قیمت متفاوت و گاهی بسیار متفاوت به فروش برسد. و حتما از خودتان سؤال کرده‌اید چطور چنین چیزی ممکن است. شاید به این فکر کرده باشید که اجناس زیادی در بازار هست که هیچ مرجعی برای قیمت‌گذاری ندارد. و یا بازار فاقد هر گونه نظارت مراجع ذی‌صلاح است؛ تازه اگر مرجع ذی‌صلاحی برای چنین موضوعی وجود داشته باشد!

یا به وضوح شاهد کم‌فروشی و کلاه‌برداری در خرید و فروشِ حتی اجناس مصرفیِ بسیار ساده بوده‌اید؛ مقداری خیار مجلسی خریداری می‌کنید و بعد از رسیدن به منزل و باز کردن کیسه متوجه خیارهای بادمجان‌سایزی می‌شوید که ته کیسه را پر کرده‌اند.

یا دیده‌اید که بسیاری از محصولات، خصوصاً محصولات صنعتی و الکتریکی، هر چه از زمان صدور اولین محصولات سازنده‌اش می‌گذرد به بی‌کیفیتی بیشتری می‌گراید. به خاطر همین است که زیاد می‌شنویم «فلان جنس، قدیمی‌هاش اصله».

به این فکر می‌کنم که چطور چنین چیزهایی به این وفور دارد اتفاق می‌افتد و کک هیچ‌کس چنان که باید، نمی‌گزد. به این که آیا درآمد حاصل از این نوع معاملات از نظر شرعی حلال است یا نه، هیچ کاری ندارم؛ بیشتر به این فکر می‌کنم که چطور ممکن است در میان مردم یک کشور، چنین پدیده‌هایی شیوع پیدا کند و نه مردم صدای اعتراض‌شان را بلند کنند و نه هیچ نظارت جدی و بگیر و ببند و پلمپی اتفاق بیفتد. منظورم از بلند شدن صدای اعتراض مردم، غُرهای غیررسمی و بی‌حاصل که توی صف نان و اتاقک تاکسی یا اتوبوس‌ها می‌زنیم نیست؛ منظورم یک جور درخواست جدی، رسمی، پی‌گیرانه و در سطح وسیع‌تری از جامعه است که کمی جدیت یا وخامت اوضاع را نشان دهد.

به نظرم این موضوع دو سر دارد: یک: عدم نظارت مسئولین مربوطه بر بازار و فعالیت‌های اقتصادی و خدماتی؛ دو: عدم اطلاع کافی مردم از حقوق‌شان.

این دو تا البته بی‌ارتباط به همدیگر نیستند. علت اول که روشن است. واقعا نظارت بر فعالیت‌های اقتصادی و خدماتی بسیار کم است که اگر این‌طور نبود، نباید شاهد قیمت‌های جورواجورِ یک محصول واحد، یا بی‌کیفیتی محصولات، یا تناقض داشتن بعضی از محصولات با مسلمات مذهبی و فرهنگی‌مان باشیم. متأسفانه این عدم نظارت فقط محدود به حیطهٔ اقتصادی و خدماتی نیست؛ به طور کلی فعالیت‌های کشور ما فاقد نظارت بر اجرا است که شاید بعدتر درباره‌اش بنویسم.

از سوی دیگر ما هم -شاید به دلیل کم‌اطلاعی- نظارت و رسیدگی را از مسئولان طلب نمی‌کنیم. کم‌آگاهی از این که این حق من است که در قبال پولی که می‌دهم جنس خوبی بگیرم یا وقتی پولی می‌دهم حق من است که جنسی مطابق با مشخصه‌هایی که سازنده‌اش ادعا کرده تحویل بگیرم. این حق من است که خدمات خوب دریافت کنم و البته این خدمات را با برخورد انسانی کارمندان دریافت کنم و نه نگاه‌های بی‌حوصلهٔ از بالا به پایین و تحقیرآمیز. اگر همهٔ ما از این حقوق ساده خبر داشته باشیم و راه‌های انتقال نقد و شکایات‌مان را به مسئولین مربوطه بلد باشیم، خودبه‌خود با بالا بردن حجم شکایات، مسئولین را مجبور به رسیدگی و پی‌گیری جدی‌تر خواهیم کرد. اگر الان اغلب ما به عنوان خریدار و درخواست کنندهٔ خدمات، در موضعی پایین‌تر از فروشنده و ارائه دهندهٔ خدمات خود را تصور می‌کنیم و یا این‌گونه به ما نگاه می‌شود، ناشی از ناآگاهی ما نسبت به حقوق‌مان است. کافی است به خوبی بدانیم که ما از فروشنده طلب داریم، طلب یک جنس خوب؛ و از ارائه دهندهٔ خدمات نیز، طالب خدمات خوب هستیم.

این پروسهٔ نظارت و شکایت و رسیدگی و اقدام، نیاز به یک استارت دارد؛ وگرنه شروع که بشود، با دیدن نتیجه‌اش، به نظر من، دیگر متوقف نخواهد شد و آن‌وقت است که بازار از حالت «هر کی به هر کی» و «کی به کیه» درآمده، روال معقول و منطقی خودش را پیدا می‌کند.

سر و سامان گرفتن این پروسه غیر از شکل دادن به بازار و قانون‌مند کردنش، و پایین کشیدن نرخ کم‌فروشی و هر نوع کلاه‌برداری در بازار، برکات مهم‌تری دارد؛ جدی شدن نقش فعال مردم در اداره کشور. این که یک شهروند بداند که مرغ‌فروشیِ گران‌فروش سر کوچه، به خاطر تماس او با ۱۲۴، پلمپ شده و کارش به قانون و جریمه و تعهد کشیده است؛ به او احساس شخصیت می‌دهد، حس سهیم بودن و نقش فعال داشتن در جامعه را القاء می‌کند که نتیجه‌اش علاوه بر بالا رفتن رضایت نسبی از نظام حاکمه، تقویت تکرار نظارت‌گری و پی‌گیری شکایات در او و همین‌طور بالا رفتن میزان اهمیت امور جامعه و تمایلش به شرکت فعال‌تر در جامعه خواهد بود.

کشوری که به جای نظام سربازخانه‌ای، با نظام شهروندی و همسایگی اداره شود، قطعا جای قشنگ‌تری برای زندگی خواهد بود و شکواییه نوشتن برای آب‌رفتن یک تی‌شرت، دیگر در آن مضحک به نظر نخواهد رسید.

ک.خسروی

 1 نظر

هزار بادبادک تابانِ افغان

24 مهر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

خالد حسینی خرداد ماه کتاب جدیدی منتشر کرد با نامِ  And the Mountains Echoed که موضوع‌ش مانند دو کتاب قبلی حسینی، درباره‌ی افغانستان و زندگی آدم‌های آن است؛ چند مترجم و انتشارات در ایران نیز آن را ترجمه و منتشر کردند و با نام‌های “و کوهستان ها طنین انداز شدند”، ” و کوه طنین انداخت” منتشر شده‌است.

هنوز موفق به خرید کتاب نشده ام و البته ترجیح می‌دهم چند ماه از انتشار آن بگذرد تا بهترین ترجمه مشخص شود و اشکالات اولیه، که قطعا بخاطر کورس گرفتن برای سریعتر منتشر کردن بین مترجم‌ها و ناشرها وجود دارد، گرفته شود و بعد کتاب را بخرم و بخوانم.

هزار خورشید تابان(هزار خورشیدرو*) را چند سال قبل خواندم، جزئیات‌ش یادم نیست و در این حد بخاطر دارم که درباره‌ی زنان افغانستان بود و سرگذشت دخترانی به اسم مریم و لیلا و بیان سختی‌ها و زجرهایی که زنان افغانی در زمان حضور طالبان در کشورشان می‌کشند.

کتاب من چاپ انتشارات مروارید است

کتاب من چاپ انتشارات مروارید است

ننه گفت: «این را بدان، همیشه آویزه‌ی گوشت باشد دخترم: انگشت اتهام مردها، درست مثل عقربه‌ی قطب‌نما که در همه حال رو به شمال می‌ایستد، همیشه رو به زن‌ها نشانه می‌رود. همیشه این یادت باشد مریم.»      صفحه یازده کتاب

ولی بادبادک‌باز (کاغذپران‌باز**) را از نمایشگاه کتاب امسال خریدم و یک ماه پیش خواندم‌ و فیلم‌ش را دیدم؛ فیلم البته جزو آن‌دسته فیلم‌های اقتباسی از کتاب قرار می‌گرفت که اصلاً نتوانسته بود مانند کتاب‌ش موفق باشد و کسی را که کتاب را قبلاً خوانده، راضی کند از دیدنِ به تصویر کشیده شدنِ سطرهای خوانده شده.

بادبادک‌باز داستان دوستی‌ها بود؛ دوستی‌ ناب و بی‌ریا و بی‌خواسته‌ی حسنِ هزاره‌ای در مقابل امیرِ امیرزاده. داستانِ انسان‌ها و رفتارهایشان. داستان هزاره‌ها و پشتون‌های افغانی؛ با قلم روان و ساده‌ی حسینی.

خالد حسینی، یک افغانی‌الاصلِ ساکن آمریکاست که از سال ۱۹۷۶ (یعنی سه سال قبل از حمله روس‌ها به افغانستان) زادگاه‌ش را ترک کرده و در دوران حکومت طالبان در افغانستان ساکن این کشور نبوده ولی در کتاب‌هایش به خوبی توانسته ظلم و خشونت‌ی که طالبان به مردم روا می‌کردند را به تصویر بکشد و فقط کسائی که آن سالها در افغانستان حضور داشتند می‌توانند بگویند چه قدر از کتاب حقیقت بود و چقدر داستان‌سرائی.

حسینی در هیچ‌کدام از کتاب‌هایش درباره‌ی ورود آمریکائی‌ها به افغانستان و جنایت‌هایی که آنان در کشورش به بهانه‌ی مقابله با تروریست کردند، ننوشته است و حتی تصویری که از کشور آمریکا برای خواننده بادبادک‌باز می‌سازد، یک ناجی و پناهگاه امن است که میتواند دور از وطن‌ش در آنجا ازدواج کند و آرامش پیدا کند و حتی رسمِ دیرینه‌ی کشورش، مسابقه بادبادک‌بازی، را دوباره در آمریکا پیاده کند.

کتاب من، چاپ انتشارات نیلوفر است

کتاب من، چاپ انتشارات نیلوفر است

“سالها از این ماجرا می‌گذرد اما زندگی به من آموخته است آنچه درباره‌ی از یاد بردن گذشته‌ها می‌گویند درست نیست. چون گذشته با سماجت راه خود را باز میکند.” صفحه هفت

“سعی کردم چهره‌ی یخ‌زده‌ی علی را در نظر آورم، چشم‌های بی دغدغه‌اش را ببینم. اما، زمانه چه طماع است، گاهی همه‌ی جزئیات را کش می‌رود.” صفحه ۲۱۵

من به عنوانِ یک خواننده‌ی هم‌دین و هم‌زبان و هم‌سایه با کتاب‌های خالد حسینی، توقع دارم این نویسنده اگر دردِ کشور و هم‌وطن‌هایش را دارد و برای نشان‌دادن مشکلات و سختی‌های مردم کشورش و ظلم‌هایی که به آنان شده، می‌نویسد تا مردمِ جهان را باخبر کند، از وقایع بعد از حمله آمریکا به افغانستان هم بنویسد و دردِ این دوره از تاریخ کشورش را نیز فریاد بزند.

*حسینی درمصاحبه‌ای گفته بود اسم این کتاب گرفته شده از بیت‌ی از صائب تبریزی است: حساب مه جبینان لب بامش که می‌داند؟ دو صد خورشیدرو افتاده در هر پای دیوارش

** نام کتاب در افغانستان

پ.ن: قسمت‌هایی از بادبادک‌باز در ترجمه‌ی فارسی حذف شده است. مثل جملات پدر درباره‌ی روحانیون یا جملات معلم درباره‌ی عقاید شیعیان و شهادت …

بقلم ف.مطهری

 نظر دهید »

زندگی خود را بهتر از آنچه که هست بکنیم...چه کار کنیم تا از زندگی مشترک لذت ببریم.

18 شهریور 1392 توسط الزهرا (س) نصر

شاید تا به حال این سوال برای شما پیش آمده باشد که چرا بسیاری از زندگیهای مشترک طعم واقعی زندگی را نمیدهد و همین مسئله باعث آن شده است که بسیاری از جوانان از ازدواج شبهی بسازند که اصلا نمیتوان با مشکلات امروزی با آن مبارزه کرد و این مسئله در بسیاری از موارد کاملا درست میباشد زیرا بسیاری از جوانان با الفبای زندگی آشنا نیستند و نمیدانند چطور باید با آن برخورد کنند و همین مسائل است که باعث بروز چنین مشکلاتی میشود، در این مقاله و مقالات مزبور سعی بر این است تا قسمتی از این مشکلات رفع گردد.

1: عدم شناخت و آگاهي به اصول زندگي مشترک
« توانايي» در« دانايي » است . براي ازدواج و زندگي مشترک موفق ، کسب دانايي هايي لازم است و مانند هر امر ديگري بايد مهارت هاي مربوط به آن را کسب کرد و در فرآيند زندگي مشترک به کاربرد . در برخي از خانواده ها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به يکديگر، عدم آگاهي نسبت به اهداف و انگيزه هاي ازدواج ، بي انصافي ها، پيش داوري ها، فريبکاري ها ، عدم احساس مسئوليت و بي توجهي به اصول اخلاقي ، بنياد خانواده متزلزل مي شود.مهمترين عاملي که موجب آسيب پذيري خانواده مي شود، عدم شناخت و انحراف از هدف هاي ازدواج است. زن و شوهري که هدف هاي ازدواج و تشکيل خانواده را نشناخته اند و يا فراموش کرده اند، در کدام مسير حرکت مي کنند؟ کدام روش و وسيله را براي نيل به کدام هدف انتخاب مي کنند؟ هنگامي که راجع به خانواده صحبت مي شود، معمولا زن ها و شوهرها به گونه اي برخورد مي کنند که گويا همه چيز را درباره خانواده مي دانند. هرکس به خود اجازه مي دهد راجع به خانواده اظهار نظر کند و چون هرکس در خانواده رشد کرده ، تصور مي کند دانش و آگاهي لازم را دارد. در حالي که اين طور نيست و براي انجام هر کاري و ايفاي هر نقشي به آموزش ، کارآموزي و مهارت آموزي نياز است. براي ايفاي نقش يک همسر موفق و توانا بايد مهارت ها و آگاهي هاي لازم را کسب کرد . از اين رو توصيه مي شود با شرکت در جلسه هاي آموزشي و مطالعه کتاب هاي مربوط به تعليم و تربيت ، روان شناسي و جامعه شناسي خانواده ، آيين همسرداري و نظاير آن ، به دانش و مهارت خود بيفزاييد و از اين طريق تعادل و سلامت خانواده را حفظ کنيد.

2: سست شدن باورهاي مذهبي
شايد مهمترين عاملي که بنياد خانواده را تهديد مي کند، سست شدن باورهاي مذهبي و اصول اخلاقي و فقدان معنويت باشد. هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش کنند و در حضور و غياب يکديگر به گونه اي برخورد کنند که خدا غايب است، با دست خود کانون خانواده را به سوي تزلزل و نابودي سوق داده اند .
يکي از رسم هاي پسنديده هنگام عقد ازدواج، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. به نظر مي رسد اين رسم به معني آن است که زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارند و آنچه را که قرآن گفته عمل مي کنند و قرآن را در زندگي و پيوند مشترک خود حاکم و داور قرار مي دهند و خداوند را حاضر و ناظر به اعمال ، رفتار و گفتارشان مي دانند . حال چنانچه اين وضعيت تغيير کند و اين اعتقادات و باورها سست شود و از بين برود ، سلامت و تعادل خانواده به خطر مي افتد. زماني که ارزش ها، نگرش ها و باورهاي حاکم بر روابط زن و شوهر براساس لذت طلبي ، مصلحت گرايي، ماده گرايي و سودطلبي استوار باشد، بي شک روابط انساني از معنويت تهي مي شوند. اين نوع روابط بسيار سست و شکننده خواهند بود و به محض بروز موقعيتي خاص مانند بي پولي ، تنگدستي ، بيماري ، کهولت و افزايش سن و نظاير آن از درون متلاشي مي گردد و با هر بهانه اي از هم مي گسلد .

3: عدم صداقت و فريبکاري
جوهر روابط سالم ميان زن و شوهر صداقت است . صداقت اعتماد را بنياد مي نهد. زن يا شوهري که با همسر خود صادق نيست و با دادن وعده و وعيدها مي خواهد زندگي کند ، با رفتار خود کانون گرم و صميمي خانواده را دچار تزلزل مي کند. زن و شوهري که از واقعيت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخيلات زندگي مي کنند ، آيا مي توان گفت که زندگي زناشويي موفقي خواهند داشت ؟ گاهي اوقات پنهان کردن حقايق ( مخفي کاري ) و فريب دادن ( فريب کاري ) موجب مي شود ارکان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسيب ببيند.
براي مثال شوهر يا زن ، آمد و شد، معاشرت ها، درآمد و هزينه خود و نظاير آن را از يکديگر پنهان مي کنند. غافل از آن که روزي اين حقايق آشکار و منجر به تيرگي روابط بين آنان خواهد شد . اين گونه رفتارها به صورت عوامل نهفته در زندگي مشترک باقي مي مانند و چنانچه زوجين بدان توجه نکنند ، زمينه هاي از هم گسيخته شدن بنياد خانواده را فراهم مي کنند.

4: عدم توجه به نيازهاي همسر
زوج هاي موفق کساني هستند که در صدد ارضاي نيازهاي همسر خود مي باشند. بنابراين هر زن يا شوهرش وظيفه دارد نيازهاي جسمي و روحي همسرش را بشناسد و در مقام ارضاي آنها برآيد.ارضاي نيازها به طريق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ايجاد امنيت رواني زوجين منجر مي شود و در نتيجه سلامت خانواده تأمين مي گردد. براي مثال هر انساني نياز به « امنيت »، «محبت» ، «توجه و احترام » دارد. لذا هرگاه اين گونه نيازها از طرف همسر تأمين نشود ، فرد احساس ناامني رواني مي کند و بهداشت رواني خانواده مختل مي شود.
بديهي است توجه به نيازهاي همسر، فقط به نيازهاي زناشويي ختم نمي شود. احترام و پذيرش ، نگاه مهربان به يکديگر، در کنار هم حضور داشتن ، در فعاليت هاي مشترک شرکت کردن ، و نظاير آن نشانه توجه به نيازهاي همسر است .

5- ابهام و افراط در انتظارها
به طورمعمول مشخص کردن انتظارها در روابط ، باعث معين شدن وظايف و حدود روابط افراد مي شود. در خانواده هايي که انتظارهاي متقابل زن و شوهر مشخص نشده است، روابط آسيب پذيراست و زوجين دقيقاً نمي دانند نسبت به يکديگرچه و ظايفي به عهده دارند. براي مثال وقتي وارد خانه مي شويد ، انتظار داريد با شما چگونه برخورد شود؟ آيا تا به حال به همسرتان گفته ايد که چه انتظارهايي از او داريد ؟ آيا از همسرتان انتظار داريد به شما احترام بگذارد؟ در صورتي که پاسخ شما مثبت است ، آيا شما هم وظيفه خودتان مي دانيد که به همسرتان احترام بگذاريد؟ به همين ترتيب آيا انتظار داريد همسرتان شما را دوست داشته باشد؟ در صورتي که پاسخ شما مثبت است ،آيا شما هم همسرتان را به قدر خودتان دوست داريد؟
در هر صورت تفاوت و تعارض در انتظارات موجب مي شود فضايي نامساعد و کينه توزانه به وجود آيد. گاهي اوقات داشتن توقعات بيش از حد از همسر، مثل اين که انتظار داشته باشيم او همچون فرشته باشد ، يا معلومات بسياري داشته باشد ، يا در نظم و ترتيب سرآمد ديگران به حساب آيد، سلامت خانواده را در معرض تهديد قرار مي دهد. 

مهتاب ابیان

 1 نظر

علل ناپایداری ازدواج چیست ؟

17 شهریور 1392 توسط الزهرا (س) نصر

از جمله عواملي که سلامت خانواده را تهديد مي کنند عبارت اند از :
1: عدم شناخت و آگاهي به اصول زندگي مشترک
« توانايي» در« دانايي » است . براي ازدواج و زندگي مشترک موفق ، کسب دانايي هايي لازم است و مانند هر امر ديگري بايد مهارت هاي مربوط به آن را کسب کرد و در فرآيند زندگي مشترک به کاربرد . در برخي از خانواده ها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به يکديگر، عدم آگاهي نسبت به اهداف و انگيزه هاي ازدواج ، بي انصافي ها، پيش داوري ها، فريبکاري ها ، عدم احساس مسئوليت و بي توجهي به اصول اخلاقي ، بنياد خانواده متزلزل مي شود.مهمترين عاملي که موجب آسيب پذيري خانواده مي شود، عدم شناخت و انحراف از هدف هاي ازدواج است. زن و شوهري که هدف هاي ازدواج و تشکيل خانواده را نشناخته اند و يا فراموش کرده اند، در کدام مسير حرکت مي کنند؟ کدام روش و وسيله را براي نيل به کدام هدف انتخاب مي کنند؟ هنگامي که راجع به خانواده صحبت مي شود، معمولا زن ها و شوهرها به گونه اي برخورد مي کنند که گويا همه چيز را درباره خانواده مي دانند. هرکس به خود اجازه مي دهد راجع به خانواده اظهار نظر کند و چون هرکس در خانواده رشد کرده ، تصور مي کند دانش و آگاهي لازم را دارد. در حالي که اين طور نيست و براي انجام هر کاري و ايفاي هر نقشي به آموزش ، کارآموزي و مهارت آموزي نياز است. براي ايفاي نقش يک همسر موفق و توانا بايد مهارت ها و آگاهي هاي لازم را کسب کرد . از اين رو توصيه مي شود با شرکت در جلسه هاي آموزشي و مطالعه کتاب هاي مربوط به تعليم و تربيت ، روان شناسي و جامعه شناسي خانواده ، آيين همسرداري و نظاير آن ، به دانش و مهارت خود بيفزاييد و از اين طريق تعادل و سلامت خانواده را حفظ کنيد.
2: سست شدن باورهاي مذهبي
شايد مهمترين عاملي که بنياد خانواده را تهديد مي کند، سست شدن باورهاي مذهبي و اصول اخلاقي و فقدان معنويت باشد. هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش کنند و در حضور و غياب يکديگر به گونه اي برخورد کنند که خدا غايب است، با دست خود کانون خانواده را به سوي تزلزل و نابودي سوق داده اند .
يکي از رسم هاي پسنديده هنگام عقد ازدواج، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. به نظر مي رسد اين رسم به معني آن است که زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارند و آنچه را که قرآن گفته عمل مي کنند و قرآن را در زندگي و پيوند مشترک خود حاکم و داور قرار مي دهند و خداوند را حاضر و ناظر به اعمال ، رفتار و گفتارشان مي دانند . حال چنانچه اين وضعيت تغيير کند و اين اعتقادات و باورها سست شود و از بين برود ، سلامت و تعادل خانواده به خطر مي افتد. زماني که ارزش ها، نگرش ها و باورهاي حاکم بر روابط زن و شوهر براساس لذت طلبي ، مصلحت گرايي، ماده گرايي و سودطلبي استوار باشد، بي شک روابط انساني از معنويت تهي مي شوند. اين نوع روابط بسيار سست و شکننده خواهند بود و به محض بروز موقعيتي خاص مانند بي پولي ، تنگدستي ، بيماري ، کهولت و افزايش سن و نظاير آن از درون متلاشي مي گردد و با هر بهانه اي از هم مي گسلد .
3: عدم صداقت و فريبکاري
جوهر روابط سالم ميان زن و شوهر صداقت است . صداقت اعتماد را بنياد مي نهد. زن يا شوهري که با همسر خود صادق نيست و با دادن وعده و وعيدها مي خواهد زندگي کند ، با رفتار خود کانون گرم و صميمي خانواده را دچار تزلزل مي کند. زن و شوهري که از واقعيت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخيلات زندگي مي کنند ، آيا مي توان گفت که زندگي زناشويي موفقي خواهند داشت ؟ گاهي اوقات پنهان کردن حقايق ( مخفي کاري ) و فريب دادن ( فريب کاري ) موجب مي شود ارکان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسيب ببيند.
براي مثال شوهر يا زن ، آمد و شد، معاشرت ها، درآمد و هزينه خود و نظاير آن را از يکديگر پنهان مي کنند. غافل از آن که روزي اين حقايق آشکار و منجر به تيرگي روابط بين آنان خواهد شد . اين گونه رفتارها به صورت عوامل نهفته در زندگي مشترک باقي مي مانند و چنانچه زوجين بدان توجه نکنند ، زمينه هاي از هم گسيخته شدن بنياد خانواده را فراهم مي کنند.
4: عدم توجه به نيازهاي همسر
زوج هاي موفق کساني هستند که در صدد ارضاي نيازهاي همسر خود مي باشند. بنابراين هر زن يا شوهرش وظيفه دارد نيازهاي جسمي و روحي همسرش را بشناسد و در مقام ارضاي آنها برآيد.ارضاي نيازها به طريق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ايجاد امنيت رواني زوجين منجر مي شود و در نتيجه سلامت خانواده تأمين مي گردد. براي مثال هر انساني نياز به « امنيت »، «محبت» ، «توجه و احترام » دارد. لذا هرگاه اين گونه نيازها از طرف همسر تأمين نشود ، فرد احساس ناامني رواني مي کند .
بديهي است توجه به نيازهاي همسر، فقط به نيازهاي زناشويي ختم نمي شود. احترام و پذيرش ، نگاه مهربان به يکديگر، در کنار هم حضور داشتن ، در فعاليت هاي مشترک شرکت کردن ، و نظاير آن نشانه توجه به نيازهاي همسر است .
5- ابهام و افراط در انتظارها
به طورمعمول مشخص کردن انتظارها در روابط ، باعث معين شدن وظايف و حدود روابط افراد مي شود. در خانواده هايي که انتظارهاي متقابل زن و شوهر مشخص نشده است، روابط آسيب پذيراست و زوجين دقيقاً نمي دانند نسبت به يکديگرچه و ظايفي به عهده دارند. براي مثال وقتي وارد خانه مي شويد ، انتظار داريد با شما چگونه برخورد شود؟ آيا تا به حال به همسرتان گفته ايد که چه انتظارهايي از او داريد ؟ آيا از همسرتان انتظار داريد به شما احترام بگذارد؟ در صورتي که پاسخ شما مثبت است ، آيا شما هم وظيفه خودتان مي دانيد که به همسرتان احترام بگذاريد؟ به همين ترتيب آيا انتظار داريد همسرتان شما را دوست داشته باشد؟ در صورتي که پاسخ شما مثبت است ،آيا شما هم همسرتان را به قدر خودتان دوست داريد؟
در هر صورت تفاوت و تعارض در انتظارات موجب مي شود فضايي نامساعد و کينه توزانه به وجود آيد. گاهي اوقات داشتن توقعات بيش از حد از همسر، مثل اين که انتظار داشته باشيم او همچون فرشته باشد ، يا معلومات بسياري داشته باشد ، يا در نظم و ترتيب سرآمد ديگران به حساب آيد، سلامت خانواده را در معرض تهديد قرار مي دهد. 

ح.الف

 نظر دهید »

هدف از ازدواج چیست؟

16 شهریور 1392 توسط الزهرا (س) نصر

از نظر اسلام اهداف اساسی ازدواج عبارتند از:
1 – رسیدن به آرامش:
در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، دستیابی به کمال انسانی و نزدیکی به ذات حق است.
تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن ، خانوادۀ مستقل تشکیل دادن، ارضای کشش‌های نفسانی و غرایز طبیعی و فرزند آوری از نتایج قهری ازدواج، نیز از مهم‌ترین عوامل مؤثر در آرامش روان، آسایش فکر و جان و احساس رضامندی درونی است.(1)
قرآن کریم در معرفی فلسفه ازدواج می‌فرماید: «و یکی (دیگر) از نشانه های خدا این استکه از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آن‌ها آرامش پیدا کنید»(2) خداوند در این آیه و آیه 189 اعراف، ضمن آن که حقیقت زن و مرد را یک گوهر دانسته و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ آفرینش بین آن‌ها قایل نشده، آرامش خاطر و روان را هدف ازدواج و زن را محور آرامش معرفی کرده است.
2 – بقای نسل:
یکی از اهداف جانبی ازدواج، فرزند آوری و بقای نسل است.
امام سجاد(ع) وجود فرزند را از سعادت های انسان می داند(3). امام صادق(ع) یکی از معیارهای مهم در انتخاب همسر را توان زاییدن فرزند بسیار معرفی می‌کند (4).
3 – پاسخ به ندای فطرت:
ازدواج پاسخی است خداپسندانه به ندای فطرت زیرا خداوند وجود انسان غریزه جنسی را قرار داده است.
4 – حفظ عفت:
از هدف مهم ازدواج، حفظ پاکدامنی زنان و مردان و جلوگیری از لغزش‌های گوناگون است، زیرا ازدواج تنها راه ارضای طبیعی تمایل جنسی است،از این رو پیامبر(ص) فرمود: «هر کس ازدواج کند، نیمی از دینش را حفظ کرده، پس باید در نیم دیگر از خدا بترسد»(5)
پی نوشت:
1 – غلامعلی افروز، همسران برتر تا ص 24.
2 – روم (30) آیه 21.
3 – وسائل الشیعه، ج 15 . ص 96.
4 – همان، ج 14 ، ص 33.
5 – سفینه البحار، ج 1، ص 561. 

مهتاب ابیان

 1 نظر

ازدواج در چه سنی مناسب است؟

15 شهریور 1392 توسط الزهرا (س) نصر

وقتى سخن از سن ازدواج مى‏شود دو نکته را باید مد نظر داشت:
1- ازدواج یک زمان صد در صد معین شده و قانون ثابتی براى همه انسان‏ها ندارد.
2- سن ازدواج علاوه بر نیاز فردی ، از شرایط اجتماعى و نیاز نوعى نیز متأثر مى‏گردد.
زمان ازدواج به چند عامل بستگى دارد:
1ـ از نظر فقهی براى افرادى که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده مى‏شوند ازدواج نمودن واجب است و بر اساس این معیار زمان و سن خاص را نمى‏توان معرفى نمود . هر زمانى و در هر سنى که حفظ گوهر پاکى برای او سخت گردد ، به گونه‏اى که على‏رغم تمهید مقدمات و رعایت اصول ا خلاقى و احکام فقهى همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد ، باید ازدواج کند. پرواضح است که به محض احساس چنین حالتى نباید به سراغ ازدواج رفت ، بلکه ابتدا باید به سراغ کنترل خواسته‏ها رفت و در این مورد تدابیرى را به کارگرفت و از طریق رعایت احکام فقهى و اصول و مقررات اخلاقى و کنترل رفتارى و فکرى ، خواهش‏هاى زودگذر را محدود نمود و بعد از بکارگیرى این امور اگر علاج نشد و یا این کنترل به قیمت از کف نهادن تمام برنامه‏هاى زندگى و سخت شدن زندگى، ممکن و میسور نگردید در این صورت باید ازدواج نمود.
2ـ عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسى و رشد فکرى و اجتماعى و اخلاقى است ، یعنى هر چند که آدمى بتواند غرائز خود را کنترل کند و خواهشهاى گذرا او را تهدید ننماید، اما وقتى به رشد فکرى و عقلى و اجتماعى و اخلاقى دست یافت ، جهت بقاى نسل آدمى و رشد شخصیت خود و تکامل اخلاقى و معنوى خویش و رسیدن به آرامش فکری و روحی و به طور کلی بهره مندی از فواید و آثار مثبت ازدواج ، به آن اقدام خواهد کرد . در این جا نیز نمى‏توان به صورت قطعى سن معینى را بیان نمود ، ولى معمولاً دختران بین سنین 16 ـ 22 به این بلوغ و رشد مى‏رسند و البته کسانى هم زودتر و یا دیرتر به این بلوغ فکری و اجتماعی مى‏رسند .
این موضوع می تواند در فرهنگ ها و مناطق مختلف متغیر باشد . بنابراین شرایط اجتماعی و منطقه ای را نیز باید در نظر داشت.
3ـ گاهى اوقات ، على رغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم ، اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات عالی تر و برتر موجب تأخیر در ازواج مى‏شود که در این صورت نیز نباید سن ازدواج دختر از 25 تا 26 سال بگذرد.
به هرحال از بین عوامل بیان شده ، عامل نخست جایگاه ویژه دارد ؛زیرا در صورت بروز آن دیگر نمى‏تواند گفت مى‏خواهم درس بخوانم و رشد اجتماعى ندارم. در اینجا باید ازواج نمود ؛ زیرا حفظ پاکى از هر گوهرى ارزشمندتر است. حتی اگر مسئله آلودگی به گناه هم نباشد، برای برخورداری از فواید و آثار بسیار زیاد و مثبت دینی ، فردی و اجتماعی ازدواج ، تحقق زودتر آن بهتر است . این موضوع در روایات بسیار توصیه شده به خصوص برای دختران که در صورت آمدن خواستگار مناسب ، از طرف دختر و خانواده رد نشود.
در عین حال می توان تا رسیدن به رشد اجتماعى و اخلاقى از مادر شدن و پدر شدن جلوگیرى نمود و همین طور از بهره‏گرفتن ازتجارب بزرگترها نباید غفلت ورزید.
ح.الف

 1 نظر

چرا باید پسر به خواستگاری دختر برود؟

14 شهریور 1392 توسط الزهرا (س) نصر

در مورد نحوه‌ خواستگارى و رفتن پسر یا دختر،‌ اسلام هیچ گونه دستور خاصى ندارد و مانند بسیارى از امور دیگر به خود مردم واگذار شده است. استاد مطهرى می‌گوید: «این که از قدیم الایام مردان به عنوان خواستگارى نزد زنان مى رفته اند و از آن‌ها تقاضای همسرى مى کرده اند، از بزرگ ترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. طبیعت مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت زن را گُل، و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکى از تدابیر حکیمانه و شاهکارهاى خلقت است که در غریزة مرد نیاز و طلب و در غریزة زن ناز و جلوه قرار داده است. خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود. براى مرد قابل تحمّل است که از زنى خواستگارى کند و جواب رد بشنود و آن گاه از زن دیگرى خواستگارى کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنى رضایت خود را به همسرى با او اعلام کند اما براى زن که می‌خواهد محبوب و معشوق و مورد توجه و علاقه باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردى را به همسرى خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری رود».(1)
خواستگاری همیشه از ناحیة‌ جنس مذکر انجام می‌شود. این قاعده حتى در مورد حیوانات نیز جاری است. یعنى در خواست از جنس مخالف غالباً از ناحیة مذکر آغاز می‌شود.
دین مقدس اسلام نیز که آیین فطرت است، بر این رویه فطرى و طبیعى صحه نهاده و بر این مبنا و اساس است که در قرآن و سنّت در امر ازدواج، مردان مخاطب واقع گشته اند و مستقیماً به آنان دستور ازدواج و همسر گزینى داده شده و فرموده است:‌ «فانکحوا ما طاب لکم من النّساء؛ بازنان طیب و پاکیزه ازدواج کنید».(2)
این آیه به معناى نهى از خواستگارى زن از مرد نیست، از این رو در صدر اسلام تقاضاى زن از مرد نیز اتفاق افتاده است. امام باقر(ع) نقل می‌کند: زنى نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد: مرا به عقد کسى در آور. حضرت رو به حضار نمود و فرمود: کسى حاضر است با این زن ازدواج کند؟ مردى از میان جمع برخاست و عرض کرد: من حاضرم، حضرت فرمود: چه دارى که به او بدهی؟ گفت: چیزى ندارم. پیامبر(ص) فرمود: نمى شود. زن خواستة خود را تکرار کرد. دیگر بار حضرت فرمایش خویش را تکرار نمود، باز همان مرد برخاست. سرانجام پیامبر به آن مرد فرمود: از قرآن چیزى مى دانی؟ گفت: بلی. فرمود: زن را به عقد ازدواج تو در آوردم، در عوض قرآنى که به او آموزش مى دهی،‌ مهریة او خواهد بود.(3) از این جریان بر مى آید که خواستگاری زن از مرد از نظر اسلام ممنوع و مذموم نیست ، ولى حرکت بر خلاف عرف اجتماعی و سیرة مسلمانان و قواعد مورد قبول جامعه و مقتضاى فطرت و طبیعت است.
پی‌نوشت‌ها:
1-استاد مطهری نظام حقوق زن در اسلام ص15
2-نساء آیه 3
3-وسائل الشیعه ج14 ص195

به کوشش مهتاب ابیان

 نظر دهید »

چگونه نگاه خود را کنترل کنیم؟

13 شهریور 1392 توسط الزهرا (س) نصر

براى کنترل نگاه از گناه راهکارهایى وجود دارد که مهم‏ترین آن‏ها عبارتند از:
1- خداباورى: اعتقاد به خدا و یقین داشتن به این که انسان در محضر خدا است و خدا ناظر بر تمام احوال و درون آدمى است، به انسان کمک مى‏کند نگاه خود را کنترل نماید. امام صادق(ع) مى‏فرماید: «فروبستن چشم از گناه میسّر نیست مگر این که انسان عظمت و جلال پروردگار را در قلبش مشاهده کرده باشد».
از امام على(ع) سؤال شد: توانایى بر کنترل چشم چگونه حاصل مى‏شود؟ حضرت فرمود: «این که خود را تحت قلمرو سلطان آگاه از همه مسائل بدانى و تسلیم او باشى».(1)
2- توجه به آثار فروبستن چشم: اگر انسان بداند کنترل نگاه چه آثار و برکاتى دارد، قطعاً بر ادامه آن تشویق خواهد شد. آثار و فوائدى که بر چشم پوشى مترتب است، عبارتند از:
الف) راحتى دل: کسى که چشمش را فرو بندد، دلش را آرام کرده است.
با چشم چرانى انسان احساس آرامش نمى‏کند، زیرا احساسات و غرایز شهوانى تمام ناشدنى و سیرى‏ناپذیر است و نفس اماره انسان را به بدى و زشتى هر چه بیشتر وادار مى‏کند.
امام على(ع) مى‏فرماید: «کسى که چشم فرو بندد، دلش را صفا داده است».(2)
ب) کشف حقایق: رسول اکرم(ص) مى‏فرماید: «چشمتان را فرو بندد تا عجائبى را ببینید».(3)
ج) شیرینى عبادت را حس کردن: پیامبر اسلام(ص) مى‏فرماید: «مسلمانى چشم خود را از زن نامحرم فرو نمى‏بندد مگر آن که خداوند شیرینى عبادتش را در دل او ایجاد مى‏کند».(4)
د) تزویج حور العین: امام صادق(ع) مى‏فرماید: «کسى که نگاهش به زن نامحرمى بیفتد، پس چشمش را به سوى آسمان افکند و یا نگاهش را فرو بندد، خداوند حورالعین را به ازدواج او در مى‏آورد».(5)
3- توجه به عواقب چشم چرانى: کسى که بداند چشم چرانى چه پیامدهاى ناگوارى دارد، قطعاً به ضرر خود اقدام نخواهد کرد و نگاهش را کنتزل خواهد کرد. رسول اکرم(ص) مى‏فرماید: «کسى که چشمش را از حرام پر کند، خداوند روز قیامت چشمش را از آتش پر خواهد کرد، مگر آن که توبه کند و برگردد».(6)
در روایت دیگر مى‏فرماید: «نگاه تیرى از تیرهاى مسموم شیطان است».(7)
حضرت مسیح فرمود: «از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت و رشد دهنده فسق است».(8)
4- طرد افکار شیطانى: براى کنترل نگاه، باید اندیشه را از نفوذ افکار شیطانى دور نگه داشت، زیرا گام نخست در انحراف، فکر کردن درباره آن است. امام على(ع) مى‏فرماید: «کسى که در اطراف گناه بسیار بیندیشد، سرانجام به آن گناه کشیده خواهد شد».(9)
5- پرهیز از عوامل تحریک زا: تخیّلات تحریک کننده، رفت و آمد در جاهایى که نامحرم است، گفت و گو با نامحرم، دیدن فیلم‏ها و عکس‏هاى مبتدل، زمینه را براى چشم چرانى فراهم مى‏کند.
6- دقت در دوست یابى: بررسى‏ها نشان مى‏دهد که نوجوانان، اوّلین قدم‏هاى انحراف و تباهى را به کمک دوستان ناباب برداشته، سپس در سراشیبى سقوط قرار گرفته‏اند.(10) آلودگى و انحراف، به سرعت از طریق دوستان نا اهل به افراد پاک و سالم سرایت مى‏کند و چشم چرانى از این قاعده مستثنا نیست.
امام على(ع) مى‏فرماید: «از معاشرت با مردم فاسد بپرهیز که طبیعت تو، ناخودآگاه ناپاکى را از طبع آن‏ها سرقت مى‏کند».(11)
7- ازدواج: یکى از راه‏هاى مؤثر در کنترل نگاه، ارضاى صحیح غریزه جنسى از طریق ازدواج است. رسول خدا(ص) مى‏فرماید: «اى گروه جوانان! هر یک از شما که قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام کند، زیرا این بهترین وسیله است که چشم را از نگاه‏هاى آلوده و عورت را از بى عفّتى محافظت مى‏کند».(12)
8- تقویت اراده: چشم چرانى اگر به صورت عادت در آمده باشد، همچون خصایص طبیعى و ذاتى، دامنه دار و پر نفوذ مى‏گردد و به منزله طبیعت دوم در مى‏آید. در این حال رهایى از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمى راسخ دارد. آن چه در شروع کار مهمّ است، خواستن و انگیزه داشتن است. براى مبارزه با چشم چرانى باید دو کار انجام گیرد:
الف) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود،
ب) عادت پسندیده‏اى جایگزین گردد و خود را به کارهاى پسندیده مانند مطالعه کتاب و ورزش مشغول سازد.
پى نوشت‏ها:
1. بحارالأنوار، ج 101، ص 41.
2. میزان الحکمة، ج 4، ص 3289.
3. بحارالأنوار، ج 101.
4. میزان الحکمة، همان، ص 3292.
5. همان.
6. بحارالأنوار، ج 73، ص 334.
7. همان، ج 101، ص 38.
8. همان، ص 42.
9. غررالحکم، ج 5، ص 321.
10. محمد على سادات، راهنماى پدران و مادران، ج 1، ص 99.
11. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 272.
12. مکارم الاخلاق، ص 10

به کوشش ح.الف

 1 نظر

ایجاد هیجان در زندگی مشترک

09 شهریور 1392 توسط الزهرا (س) نصر

یکنواختی و عدم تنوع در زندگی مشترک، یکی از پارامترهای مهم در ایجاد دلسردی و دوری روحی زن و مرد از همدیگر است. این مسئله می‌تواند آفت همه ادوار زندگی مشترک باشد؛ چه در دوران عقد و نامزدی و چه پس از رفتن به زیر یک سقف. از این رو اهمیت ایجاد هیجان در زندگی مشخص می‌شود؛ چراکه زن و شوهر با زندگی بر مبنای یک عمر در زیر یک سقف، باید تلاش داشته باشند که همواره برای هم جذاب و دلنشین باشند.

تنوع در فعالیت‌های مختلف زندگی مثل انواع تفریحات؛ پارک، سینما، مسافرت و … و تنوع در ظاهر از دیگر اقدامات برای جذابیت و هیجان‌بخشی به زندگی است. نیازی نیست کارهای خارق‌العاده انجام داد. تنوع رنگی در پوشش و تغییر در بلندی و کوتاهی مو و یا نحوه آرایش، از جمله مواردی هستند که می‌توانند ظاهر ما را از یکنواختی خارج سازند. تنوع و خلاقیت در روابط و رفتارها از دیگر روش‌های ایجاد هیجان در زندگی مشترک است. صدا کردن یکدیگر با الفاظ متنوع و دلنشین، بیان جملات محبت‌آمیز و ارسال ایمیل و پیامک و یا حتی نامه‌نگاری، از نمونه کارهایی است که در همسران ایجاد هیجان می‌نماید.

گام‌های مشترک
برای ایجاد هیجان در زندگی مشترک لازم است همسران هر دو با هم تلاش داشته باشند. اینکه یکی از طرفین مدام تلاش کند و دیگری رفتار بی‌تفاوتی داشته باشد، روند هیجان‌انگیز زندگی را بسیار کند و یا حتی طاقت‌فرسا می‌کند. لازم است در این باره هر یک از زوجین کتاب‌هایی را که برای شناخت بهتر و به قولی شناخت روحیات جنس مقابل است، تهیه و مطالعه نمایند. این کار علاوه بر آگاهی خوبی که به هر دو طرف می‌بخشد باعث می‌شود آنها چگونگی رفتار با جنس مقابلشان را هم بیاموزند.

هر یک از زن و شوهر باید برای برقراری هیجان در زندگی تلاش داشته باشند. برای این منظور کافی است خصوصیات فردی همسر خود را شناسایی کنید. اینکه بدانید همسرتان از چه رنگی خوشش می‌آید؟ چه غذاهایی را دوست دارد؟ به چه تفریحاتی علاقه‌مند است؟ چه نوع فیلم‌هایی را می‌پسندد؟ چه گُلی را دوست دارد؟  و چیزهایی از این قبیل…

علاوه بر این لازم است تا در مواقع حساس و گرفتاری‌ها هر دو نفر همدیگر را درک کرده و در حین عصبانیت از حرف زدن و حرمت‌شکنی امتناع بورزند. بهتر است در مواقع عصبانیت آرام بوده و بحث در مورد موضوعات مورد نظر را به وقت دیگری موکول نمایید.

سعی داشته باشید که همیشه به نقاط قوت و مثبت همسرتان توجه کنید و از فکر کردن به ضعف‌ها و موارد غیرقابل‌تغییر خودداری کنید. به قولی باید در زندگی مشترک همیشه نیمه پر لیوان را ببینید.

همواره به یاد داشته باشید که خوب یا بد زندگی مشترک را خودتان خواهید ساخت و هر دو با هم شریک خواهید بود. پس برای شراکت در خوشبختی خود بیشتر تلاش کنید.

یکدیگر را زود ببخشید و از کش دادن هرگونه مشاجره ساده و یا عمیق جلوگیری کنید.

*گام‌های مخصوص به خانم‌ها
اولین نکته‌ای که خانم‌ها برای ایجاد هیجان در زندگی باید بدانند این است که طرف مقابلشان یک مرد است! مرد بودن خصوصیاتی دارد که ممکن است در برخی از مردان بیشتر و در برخی از مردان کمتر وجود داشته باشد، اما مهم این است که وجود دارد. پس لطفاً این موضوع را خوب درک کنید.

مردها به جهت مرد بودنشان کلی‌نگر هستند؛ ممکن است یادشان باشد در چه ماهی ازدواج کرده‌اند، اما روز و ساعت دقیقش را یادشان نباشد. لطفاً اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید به خودتان مسلط باشید.

مردها به جهت مرد بودنشان ممکن است ساعت را مثل شما خیلی دقیق نگویند. مثلاً ممکن است اگر از آنها می‌پرسید که چه زمانی به خانه می‌رسند بگویند که ساعت ۶:۳۰ ولی در کمال تعجب ببینید که ساعت از شش و نیم گذشته و هنوز نیامده اند!

مردها به جهت مرد بودنشان ممکن است بسیاری از جذابیت‌سازی‌های شما را برای زندگی ببینند، اما چیزی نگویند یا فقط یک لبخند ساده بزنند. لطفاً در این مواقع عصبانی نشوید.

مردها به جهت مرد بودنشان طبیعی است که احساساتشان مثل شما عمیق نباشد و بتوانند خیلی خوب خودشان را کنترل کنند طوری که گویی اتفاق خاصی نیفتاده! پس خواهش می‌کنم که شما حواستان به مرد بودن آنها باشد.

لازم است برای بهتر شناختن همسرتان و یافتن خصوصیات مردانه‌اش کتاب‌هایی را که در این باره نوشته شده مطالعه کنید. آن وقت متوجه خواهید شد که همسر شما دقیقاً یک مرد است و از این لذت خواهید برد.

خانم‌های عزیز ایجاد جذابیت ساده است!
لازم نیست برای ایجاد هیجان در زندگی سفینه فضایی به هوا فرستاد. کافی است نکات ساده‌ای رارعایت کنید:

- اگر قرار است لیست خریدی را به همسرتان بدهید؛ به جای نوشتن اقلام مورد نظر روی یک ورق پاره، از یک ورق زیبا و ترجیحاً رنگی استفاده کنید. اول لیست یک جمله محبت‌آمیز بنویسید و آخر لیست هم عبارت «دوستت دارم» فراموش نشود.

- ورق‌های کوچک رنگ و وارنگی که این روزها در بازار فراوان شده است، خیلی مناسب هیجان‌بخشی به زندگی شماست! هر بار یک نامه کوتاه در حد چند جمله روی یکی از آن ورق‌ها نوشته و در جایی از خانه که در معرض دید همسرتان است، بچسبانید.

- هر چند وقت یکبار یک نامه بنویسید و آن را در جیب یکی از لباس‌های همسرتان پنهان کنید. وقتی پیدا کند و بخواند قطعاً شگفت‌زده خواهد شد.

- روز تولد شوهرتان به جای اینکه مستقیم کادویش را تقدیم کنید، هدیه را در جایی پنهان کرده و بعد روی تعدادی از برگه‌های کوچک فلش بزنید و او را هدایت کنید به جایی که هدیه را در آنجا قرار داده‌اید.

- بدون هیچ مناسبتی وقتی که در محل کار است به او زنگ بزنید و بگویید دلتان برایش تنگ شده!

- از او بپرسید که چه غذایی دوست دارد تا برایش بپزید.

- به او ابراز کنید که از اینکه او را دارید چقدر خوشحالید و عاشقانه دوستش دارید.

- همیشه در برابر او خدا را شاکر باشید که همسری هم چون او برایتان مقدر کرده است.

- نیازی نیست برای جشن تولد همسرتان یک کیک بزرگ و گران‌قیمت بخرید. اینکه خود شما کیک تولدش را درست کنید لذت‌بخش‌تر خواهد بود.

- برای همسرتان گُل بخرید! این کار خیلی ساده است، اما تأثیر فوق‌العاده‌ای بر روحیه همسرتان خواهد گذاشت.

- در آرایش صورت و موهایتان کم نگذارید؛ حتی اگر یک میک‌آپ ساده و یک سشوار سطحی باشد!

- تلاش کنید تا برای اکثر وعده‌های غذایی که با هم هستید یک سورپرایز داشته باشید؛ از قبیل ژله، بستنی، کیک بستنی، سالاد میوه و … برای تهیه اینگونه دسرها لازم نیست پول زیادی خرج کنید. کافی است در اینترنت سرچ کنید یا یک سی دی و یا یک کتاب آشپزی و آموزش دسر تهیه کنید.

برای یافتن ایده‌های بیشتری در مورد هیجان‌بخشی به زندگی زناشویی‌تان می‌توانید کتاب «چراغ دل شوهرت را روشن کن» را بگیرید و مطالعه کنید.

و توجه داشته باشید که خانم‌ها از هر لحظه زندگی می‌توانند جذابیت بسازند برای لحظات بعدی!

*گام‌های مخصوص به آقایان
زن‌ها موجودات حساس، ریزبین و دقیقی هستند. گاهی شاید این خصوصیات موشکافانه‌شان دست و پا گیر هم باشد! لازم است روحیات و نوع نگرانی‌های یک زن را بدانید تا بتوانید خیلی راحت درکش کرده و از حساسیت‌هایش جلوگیری کنید.

نکته مهمی که درباره خانم‌ها وجود دارد این است که آنها با ساده‌ترین چیزها ذوق‌زده می‌شوند! حتی بدون اینکه شما هزینه‌ای خرج کنید.

- شاید باورتان نشود که با یادآوری روز ماهگرد عقد یا سالگرد عقد و عروسی، چقدر می‌توانید آنها را هیجانی کنید! برای اینکه این روزهای مهم یادتان نرود یک تقویم تهیه کنید و یک ساعت فرصت بگذارید و تمام مناسبت‌های زندگی‌تان را در آن یادداشت کنید.

- کلماتی مثل عزیزم، گُلم، خانمم، خانومی، نازنینم، بهترین همسردنیا و … هیجان‌بخش‌ترین چیزهایی است که همسرتان می‌تواند از شما بشنود. پس این کلمات را از او دریغ نکنید.

- قبل از اینکه همسرتان نظر شما را در باره غذا بپرسد از دست پخت او تعریف کنید. چقدر خوشمزه شده، چه غذای معرکه‌ای، چه غذای خوش عطری و … علاوه بر شاد کردن همسرتان، قلب او را هم تسخیر خواهد کرد.

- امروز من غذا می‌پزم! این جمله یکی از هیجان‌آفرین‌ترین جملاتی است که یک مرد می‌تواند در طول زندگی‌ به خانمش بگوید! چه اشکالی دارد که یک روز تعطیل شما دست به کار بشوید و یک وعده غذا درست کنید؟ مهم نیست اگر خیلی خوشمزه نشد. حتی مهم نیست اگر نیمرو و یا غذاهای ساده باشد. مهم لذتی است که با دیدن این کار شما همسرتان خواهد برد.

- ظرف‌های امروز با من! ظرف شستن آقایان یکی از پرطرفدارترین هیجانات خانم‌هاست. شما با این کار تمام زندگی خود یعنی همسرتان را خوشحال خواهید کرد، پس هر چند وقت یکبار این کار را انجام دهید.

- هر چند وقت یکبار برای همسرتان هله هوله بخرید! پفک و چیپس و بستنی و لواشک و آلوچه و اسمارتیز و .. خلاصه هر چیزی که فکر می‌کنید همسرتان دوست دارد برایش بخرید و به خانه ببرید. چیزهایی که حتی ممکن است او را یاد کودکی و یا خاطراتش بیندازد.

- برای همسرتان هدیه بگیرید. کاملاً قبول است که هدیه خریدن برای خانم‌ها که سخت‌پسند هم هستند کار دشواری است، اما شما چیزهای ساده بخرید! روسری، تی‌شرت، کیف پول و چیزهایی از این قبیل. با فروشنده هم صحبت کنید که اگر احیاناً همسرتان نپسندید برای تعویض هدیه مجدد به سراغشان خواهید رفت.

- برای خانم‌ها خیلی خوشایند است که این خبر را از شما بشنوند که یک دفعه برنامه یک مسافرت یا یک پیک‌نیک ریخته‌اید تا وقتتان را در کنار همسرتان سپری کنید.

خیلی کارهای ساده ی دیگری هم هست که با انجام آنها می‌توانید علاوه بر هیجان بخشیدن به زندگی‌تان، محبت همسرتان را هم بیشتر و بیشتر به خود جلب کنید.

مطالعه کتاب «چراغ دل زنت را روشن کن» را به همه مردان توصیه می‌کنیم تا بتوانند بهتر و بیشتر راه‌هاو روش‌های هیجان بخشیدن به زندگی را بشناسند و اجرا کنند.

بقلم طهورا ابیان

 2 نظر

زنان خاموش!

31 مرداد 1392 توسط الزهرا (س) نصر

شاید سکوتشان خیلی عجیب باشد. خیلی بیشتر از خیلی. آن هم برای زنانی که مدام شعار میدهند که ما میخواهیم باشیم و حرف بزنیم و بگوییم و دفاع کنیم و این حرف ها.

اصلا این سه روز که مدادم تلوزیون خانه مان شبکه ۶ را می گرفت بیشتر از همیشه حساس شدم روی حضورشان و بودنشان و هی با خودم می گفتم این ها که حرفی برای گفتن ندارند برای چه دارند رای مردم را حرام می کنند؟؟!! به قولی حضورشان تنها مانع از این می شود که آقایان توی مجلس خیلی حرف ها را نزنند و رعایت کنند که خانم اینجا نشسته است و …. !!!!!

توی نت سرچ کردم و دیدم به به !!! چه نطق های پیش از دستوری که این ۹ بانوی نماینده گفته اند و چه سخنرانی ها که در صحن علنی داشته اند (!!!!!!!) اصلا امان به آقایان نمی دهند این خانوم ها…. این ۹ بانوی خاموش!!!!

پس برای چه می آیند این همه تبلیغ می کنند و شعار می دهند و سابقه مدیریتی و تحصیلاتشان را به رخ می کشند ؟؟؟ چشم کسی را احیانا می خواهند درآورند؟! یا اینکه زندگیشان یکنواخت شده و دلشان یک مقداری تغییر می خواهد؟!

یعنی یکی از این ۹ نفر حتی حرفی نقدی چیزی نداشت که بیاید و در رابطه با وزرای پیشنهادی بگوید؟!

شاید هم خواستند نبود وزیر پیشنهادی زن را در کابینه به رخ بکشند و نقد وزرای احتمالی را تحریم کنند ُ که آن را هم با توجه به عقبه ای که ازآن ها سراغ دارم بعید می دانم!!!!

بهرحال…

جای تاسف دارد….

چقدر می خواهیم به خودمان ظلم کنیم؟؟؟ با خودمان هستم… ما زنان.. .  ما زنان خاموش!

ز.پیراسته

 نظر دهید »

زهد از منظر اسلام در مناظره امام صادق(ع) با صوفیان

07 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

روزی سفیان ثوری امام جعفر صادق علیه‌السلا‌م را دیدار کرد و مشاهده نمود که آن حضرت لباسی سفید بر تن دارد. گفت: این لباس برازنده شما نیست!حضرت فرمودند: گوش کن، چیزی برایت می‌گویم که اگر بر حق و سنت بمیری نه بر بدعت و گمراهی، برای دنیا و آخرتت مفید و سودمند خواهد بود.

این را بدان که رسول‌اللّه صلی‌اللّه‌علیه‌وآله در عصری زندگی می‌کرد که فقر و نداری بر آن حاکم بود، اما پس از آنکه دوران فقر و تنگدستی جامعه پایان یافت و فراوانی و وفور نعمت پیش آمد. شایسته‌ترین اشخاص برای این نعمت‌ها نیکوکارانند نه بدکاران، مؤمنانند نه منافقان، مسلمانانند نه کافران. پس تو چه می‌گوئی ای سفیان! به خدا سوگند با این‌که می‌بینی این‌گونه لباسی نفیس و سفید پوشیده‌ام، مع ذلک از آن روزی که به حد تکلیف رسیده‌ام، صبح و شامی فرا نرسیده است که در میان اموال و دارائی من حق خدائی بوده باشد و من آن را به جای خود پرداخت نکرده باشم (1). 

روزی دیگر عده‌ای از مردمان صوفی مسلک و متظاهر به زهد که داعیه‌ای هم داشتند و مردم را به مرام و مسلک خود می‌خواندند و می‌خواستند همه مثل آنها ظاهری ژولیده کثیف و پریشان داشته باشند، نزد امام صادق علیه‌السلا‌م آمدند و گفتند: دوست ما نتوانست با شما حرف بزند و دلا‌یل آماده نبود و نتوانست مطرح سازد. (2)

امام صادق علیه‌السلا‌م فرمودند: اکنون دلا‌یل خود را مطرح کنید. آنان گفتند: دلا‌یل ما از خود قرآن است. 

حضرت فرمودند: بیان کنید که آیه‌های قرآن شایسته‌ترین چیزی است که ما باید آن را پیروی کنیم و برنامه عمل خود قرار دهیم. 

گفتند: خداوند تبارک و تعالی درباره قومی از یاران پیامبر چنین می‌گوید: و یوثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة و من یوق شحّ نفسَه فاولئک هم المفلحون(3) آنان بر نفس خود ایثار می‌کنند و هر چند که خود فقیر و نادارند (دیگران را مقدم می‌دارند). و کسانی که جلوی طمع و حرص نفس خویش را می‌گیرند همان رستگارانند. 

و در جای دیگر فرمود: و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا و یتیماً و اسیراً … (4) آنان طعام و خوراکی را با این‌که به آن علا‌قمند هستند و نیاز دارند به فقیر یتیم و اسیر می‌بخشند. 

همین دو آیه به عنوان دلیل مسلک ما کافی است! 

یکی دیگر از آنان هم که در گوشه‌ای نشسته بود معترضانه به امام گفت: ما می‌بینیم شما به خودداری از طعام‌های پاکیزه دعوت می‌کنید مع ذلک به مردم دستور می‌دهید از دارائیشان بیرون روند تا خود شما از آنها لذت ببرید و بهره‌مند گردید!(5) . 

حضرت فرمودند: این حرف‌های بی‌فایده را کنار بگذارید و به من بگوئید ببینم شناخت شما نسبت به قرآن چگونه است؟ آیا ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را که تمام گمراهی‌ها و تباهی‌ها در میان امت مسلمان از همین نقطه آغاز می‌شود می‌دانید؟ 

گفتند: قسمتی را آری و نه همه را. 

حضرت فرمودند: گرفتاری شما از همین جا شروع می‌شود (که ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن را نمی‌فهمید) و احادیث رسول‌خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله هم همینطور هستند. این‌که گفتید خداوند برخی یاران پیامبر را ستوده و از عملکرد نیکویشان ما را خبر داده است کار آنان وقتی بوده که نهی و منعی از آن نبوده و پاداشی هم از این نوع ایثار (6) می‌بردند.

بعد خداوند (جلّ‌و‌عزّ) فرمانی برخلا‌ف فرمان اول صادر کرد. پس این فرمان آن اولی را از بین برد و این فرمان دوم لطف و رحمتی بود از سوی خداوند در حق مومنان تا خود و خانواده و عیالشان به ضرر و زحمت نیفتند و در خانواده‌ها به بچه‌های کوچک پیرمردان و پیرزنان ستم نشود که آنان حوصله و تحمل گرسنگی را ندارند(و از طریق زهد نان‌آورشان صدمه و آسیب نبینند).

اگر من که فقط یک قرص نان دارم ایثار کرده و آن را به دیگری بدهم، پس فرزندان من چه بخورند؟ آیا آنها از بین بروند و هلا‌ک شوند؟ لذا رسول خدا فرمود: پنج عدد خرما گرده نان، دینار و یا درهمی که انسان دارد و می‌خواهد خرج کند، بهترین مورد خرج و انفاق بر پدر و مادر است، بعد اهل و عیال خود آدمی و در مرحله سوم برای خویشاوندان فقیر و نزدیک و بعد برای همسایگان نادار و محتاج و در پنجمین مرحله که پائین ترین درجه و کم ثواب‌ترین همه است، خرج در راه خدا (به طور کلی) می‌باشد.

روزی پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله درباره یکی از انصار که به هنگام مرگ، همه دارائی‌اش را که منحصر به پنج یا شش برده بوده آزاد کرده و کودکان خردسال هم از خود باقی گذاشته بود، فرمود: اگر مرا از این جریان آگاه می‌ساختید نمی‌گذاشتم او را در کنار مسلمانان دفن کنید که او با این کارش بچه‌های گدا و سائل به کف از خود باقی گذاشته و رفته است.

پدرم حدیث کرد که رسول‌خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله می‌فرمود: در خرج و انفاق، اول باید از اهل و عیال شروع کنی، سپس هر کسی نزدیکتر باشد اولویت با اوست و این سخن قرآن است و مطلبی است که برخلا‌ف پندار شما از سوی خداوند عزیز و حکیم مقرر گشته است: والّذین اذا انفقوا لم یُسرِفوا و لمَ یقتروا و کان بین ذلک قواماً(7)، آنان که به هنگام انفاق اسراف نمی‌کنند و سخت هم نمی‌گیرند، بلکه روشی میانه دارند. 

خداوند عمل کسانی را که اصلا‌ چیزی برای خود باقی نمی‌گذارند و همه‌چیز را به دیگران می‌بخشند و باصطلا‌ح شما ایثار می‌کنند اسراف نامیده و در بیش از یک جا فرموده: انّه لا‌ یحب المسرفین (8) خدای تعالی مؤمنان را از اسراف و زیاده‌روی در خرج و انفاق نهی نمود، چنان‌که از سختگیری و امساک نیز منع فرمود اما به روش میانه فرمان داد، یعنی انسان نباید همه آنچه را که دارد خرج و یا انفاق کند وآن‌گاه از خدا بخواهد که به وی روزی دهد که چنین دعائی مستجاب شدنی نیست.

به علت حدیثی که از رسول خدا به ما رسیده است که فرمود: دعای چند صنف و گروه از امت من مستجاب نمی‌شود:
مردی که پدر و مادرش را نفرین کند و علیه آنها دعا نماید.
مردی که بدهکارش را که از پرداخت بدهی خودداری می‌کند و یا منکر می‌شود نفرین کند در حالی‌که می‌توانست نوشته‌ای از او بگیرد و یا شاهدی اقامه کند.
مردی که زنش را نفرین کند چون خداوند راه خلا‌صی گذاشته و طلا‌ق را حلا‌ل دانسته و او می‌تواند بدین وسیله خود را رها سازد.
مردی که در خانه‌اش می‌نشیند و بدون این‌که حرکتی کند و بیرون رود و به جستجو بپردازد از خدا روزی بطلبد، زیرا خداوند جل‌جلا‌له می‌فرماید: ای بنده من! آیا تو راهی برای جستجوی روزی نداری و من تن سالم به تو ندادم که می‌توانی در روی زمین حرکت کنی و تلا‌ش و کوشش نمائی که در این صورت پیش من معذور بودی که به فرمان من رفتی؟ و برای این‌که باری بر دوش خانواده‌ات نباشی، اگر خواستم برایت روزی می‌دهم و اگر خواستم از دادن روزی امساک می‌کنم، ولی به هر حال تو معذور نیستی که تلا‌ش نکنی.
و مردی که خداوند به او روزی فراوان و مال کلا‌ن داده است، اما همه را بی رویه خرج کند و بعد رو به خدا نموده و گوید: پروردگارا! به من روزی بده، که خداوند در جواب گوید: آیا من به تو روزی گسترده ندادم ؟ چرا با اقتصاد و تدبیر خرج نکردی و آنگونه که فرمان داده بودم، عمل ننمودی؟ چرا اسراف کردی؟ مگر من تو را از اسراف و ولخرجی منع نکرده بودم؟
و بالا‌خره مردی که درباره قطع رحم و خویشاوندان نزدیکش دعا کند که این دعا هم مستجاب نخواهد شد. 

خداوند به پیامبرش یاد داد که چگونه انفاق و خرج کند بدین ترتیب که روزی پیامبر هفت مثقال طلا‌ داشت و دوست نداشت که بخوابد و آن را انفاق و خرج ننماید، لذا شبانه آن را صدقه داد. صبح که شد چیزی برای خود نداشت. 

اتفاقاً مرد بینوائی از او کمک خواست، ولی پیامبر چیزی نداشت که به او بدهد. گدا، پیامبر را ملا‌مت کرد و پیامبر از این جریان غمگین شد که چرا چیزی ندارد که به او بدهد، زیرا که پیامبر بسیار دلسوز و مهربان بود. در اینجا خداوند رسولش را ادب فرمود و چنین دستور داد: 

ولا‌ تَجعلْ یَدک مَغلُولةً الی عُنقکَ ولا‌َ تبسطها کلَّ البسطِ فَتقُعدَ مَلوماً مَحسوراً (9) دستت را به گردن مبند (زیاد ممسک مباش) وبیش از حد نیز دست خود را مگشای، که مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی. خداوند می‌خواهد به رسول خویش بفرماید که گاهی مردم از تو چیزی می‌خواهند و تو را در ندادن معذور نمی‌دانند، اگر همه آنچه را که داری یک‌جا خرج کنی و از دارائی بیرون آئی، حسرت می‌خوری. اینها احادیثی است که قرآن صحت آنها را تا›یید می‌کند و قرآن هم که مورد تصدیق مؤمنان و مردان خدائی است. … 

پس از او می‌دانید که سلمان و ابوذر دارای چه فضیلت و ارزشی در اسلا‌م هستند که رضوان خدا بر ایشان باد. روش زندگی سلمان چنان بوده است که وقتی سهم خود را از بیت‌المال می‌گرفت هزینه سالا‌نه‌اش را کنار می‌گذاشت تا سال بعد فرا رسد و دوباره سهم خود را بگیرد. 

عده‌ای به سلمان اعتراض کردند که تو با این زهدی که داری، چرا چنین می‌کنی؟ تو از کجا می‌دانی؟ شاید امروز یا فردا بمیری‌! 

او در پاسخ گفت: چرا شما امیدی برای زنده ماندن من ندارید همچنان که بیم دارید که من بمیرم؟ ای بی خبران! نمیدانید که نفس انسانی در صورت عدم تا›مین معیشتش مضطرب و نگران میشود، اما وقتی که هزینه زندگیاش تا›مین باشد آرامش پیدا می‌کند؟ 

اما ابوذر! او چندین بچه شتر و بره گوسفند داشت. شیر آنها را می‌دوشید و موقعی که خانواده‌اش هوس گوشت می‌کردند از آنها سر می‌برید. و نیز هنگامی که مهمانی به او می‌رسید و یا از همشهریانش کسانی احتیاج به گوشت پیدا می‌کردند شتری نحر می‌کرد و گوشت آن را تقسیم می‌نمود و خود هم سهمی به اندازه دیگران نه کم و نه زیاد بر می‌داشت. پس چه کسی از اینها زاهدتر است؟ اینان کسانی هستند که رسول‌اللّه صلی‌اللّه‌علیه‌وآله درباره‌شان آن‌گونه تعریف کرده است، مع ذلک آنان در زندگی خود روزی نبوده که مالک هیچ چیز نباشند. آیا شما می‌گوئید مردم لوازم زندگی خود را دور بریزند و دیگران را در استفاده از آنها بر خود و خانواده‌شان مقدم بدارند؟ 

ای جماعت صوفی! شنیدم پدرم به روایت از پدرانش از رسول خدا فرمود: آن‌گونه که من از وضع مؤمن در شگفت می‌مانم، از هیچ چیز دیگر تعجب نمی‌کنم. او اگر در دنیا با قیچی قطعه قطعه شود آن را برای خود خیر می‌داند و اگر مالک همه آنچه میان مشرق و مغرب است باشد آن را نیز برای خود خیر و صلا‌ح می‌داند. به هر حال، هر چه خداوند برایش بخواهد او آن را برای خود خیر و صلا‌ح می‌داند. 

ای کاش می‌دانستم که آیا همین اندازه صحبت برای شما کافی است یا بیشتر توضیح دهم؟! آیا نمی‌دانید که خداوند عزوجل در امر جهاد نخست هر یک نفر مؤمن را با ده نفر کافر برابر دانسته و واجب کرده بود که یک مؤمن به تنهائی در برابر ده تن کافر بایستد و پیکار کند و اگر به آنها پشت کند و فرار نماید مستحق آتش می‌شود؟ سپس خداوند در حق مؤمنان لطف کرد و به جای ده مرد، دو مرد را منظور فرمود. و آن تخفیفی بود از سوی خداوند عزوجل در حق مؤمنان. 

به من بگوئید ببینم حکم قاضیان خود را در این‌که نفقه زن را بر شوهر واجب می‌دانند اما شوهر می‌گوید من زاهد هستم و چیزی ندارم، حکم را عادلا‌نه می‌دانید یا ظالمانه؟ اگر آن قضاوت را قضاوت جور بدانید و حکمشان را هم حکمی ظالمانه تلقی کنید مردم خود شما را ظالم و ستمگر می‌شناسند و اگر آن قضات را جائر ندانید و حکمشان را عادلا‌نه بدانید حرف خود را نقض کرده‌اید که هر انسانی لا‌زم است هزینه زندگی خود و خانواده‌اش را داشته باشد. و هم‌چنین این قضاوت، وصیت و احسان انسان را در بیش از یک سوم مالش مردود می‌دانند. 

به من بگوئید ببینم اگر مردم، زاهد پیشه باشند به آن معنی که شما می‌پندارید پس این همه کفاره‌ها نذورات و زکات طلا‌ و نقره و خرما و کشمش و دیگر چیزهائی را که به عنوان زکات واجب می‌شود مانند شتر گاو و گوسفند چه کسانی بگیرند؟ (مگر نه این است که برداشت شما از زهد آن است که انسان گرسنه بماند و برهنه و کثیف زندگی کند؟) چون به نظر شما هیچ‌کس نمی‌تواند مال دنیا را برای خود داشته باشد و هر چند که خود نیازمند و فقیر باشد باید آنرا به دیگری دهد. 

پس چه مسلک بدی دارید شما! و چقدر نسبت به قرآن و سنت و احادیث رسول خدا که مورد تصدیق قرآنند، جاهلید! شما در آیه‌های غریب قرآن و در ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و امر و نهی آن دقت نمی‌کنید و به آنها توجه ندارید. 

به من بگوئید سلیمان بن داود را چگونه می‌شناسید؟ او از خدا برای خود سلطنت خواست، که سلطنتی پس از او شایسته برای هیچکس نباشد. (10) خداوند هم به او چنین حکومت و سلطنتی داد و او حق می‌گفت و به حقیقت عمل می‌کرد و ما می‌بینیم خداوند این تقاضا و این زندگی را برای او عیب نگرفت و برای هیچ مؤمنی هم آن را عیب و ننگ نمی‌داند. قبل از سلیمان، پدر او داود را در نظر بگیرید که چه حکومت، قدرت و سلطنت محکمی داشت. و هم‌چنین یوسف که به پادشاه مصر گفت: مرا خزانه‌دار خود قرار بده که من مردی امین و دانا هستم. و قدرت او چنان گسترش یافت که تمام کشور مصر را تا سرزمین یمن فرا گرفت و همه در سال‌های خشکی و قحطی، از او طعام می‌گرفتند. او نیز حق می‌گفت و حق عمل می‌کرد و کسی را نمی‌شناسیم که این زندگی را برای او ننگ و عار بداند. 

پس ای مدعیان زهد و تصوف! از آداب الهی و اصول تربیتی خدائی درباره مؤمنان، ادب آموزید و به امر و نهی خدا بسنده کنید و امور مشتبه را رها نمائید و چیزی را که نمی‌دانید به اهل آن واگذارید که در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی معذور خواهید بود و پاداش هم خواهید برد و نیز درصدد دانستن ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن باشید و حلا‌ل را از حرام بازشناسید که آن، شما را به خداوند نزدیکتر می‌کند و شما را از جهل و نادانی دور می‌سازد و جهالت را به اهل آن واگذارید که جاهل در جهان کم نیست. این اهل علم و دانشند که اندکند و خداوند فرمود: فوق کلّ ذی علم علیم. (11) 

پی‌نوشت‌ها:
1. کافی، ج 5 ص 65 
2. معلوم می شود اینان یکبار هم جلوتر نزد امام آمده، ولی قادر به سخن و بحث نشده بوده اند. 
3. الحشر / 10
4. الدهر / 9 
5. گواینکه همیشه افرادی پر مدعا و بی ادب وجود دارند که پا از گلیم خود فراتر می گذارند و نسبت به بزرگان دین اسائهآ ادب می کنند و ندانسته به آنان خرده می گیرند و کاتولیک تر از پاپ می شوند. 
6. یعنی انسان با وجود فقر و مسکنت خود و خانواده اش، دیگران را مقدم بدارد و هزینه زندگی خود و خانواده را به آنها ببخشد و خود گرسنه بماند.
7. الفرقان / 67 
8. الا‌نعام 141الا‌عراف 31
9. اسراء / 29 
10. وهَب لی مُلکاً لا‌ یَنبغی لا‌ِ حدٍ من بَعدی، بحارالا‌نوار /14 136 
11. تحف‌العقول/ 376 

به کوشش مهتاب ابیان 

 نظر دهید »

نگاهی به رمان «سه گزارش کوتاه دربارهٔ نوید و نگار»

22 اردیبهشت 1392 توسط الزهرا (س) نصر

یه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار، عنوان آخرین رمان مصطفی مستور است. داستان از یک تماس تلفنی نیمه‌شبانه شروع می‌شود. از وقتی که پدر نوید به او زنگ زده تا بگوید نگار از دیشب خانه نیامده است و نوید شروع کند به جست‌وجویش و امیدوار باشد که سالم و زنده پیدایش می‌کند.

رمان با قلمی روان و در فضایی آرام روایت می‌شود. در حالی که داستان می‌توانست مهیج و پرگره و تعلیق باشد، نویسنده با موازی پیش بردن ماجراهای نوید و نگار و پرده برداشتن از چراییِ غیبت نگار، به خواننده اجازه نمی‌دهد در طول داستان نگران شود یا دائم با خودش فکر کند نگار کجا ممکن است رفته باشد.

فضای داستان به خوبی بین حال و گذشته در رفت و برگشت است و نویسنده در جریان نقل داستانِ نوید و نگار، خواننده را با نوید، نگار، رحمت و خانواده‌شان آشنا می‌کند.

داستان گاه از زبان نوید و گاه از زبان نگار روایت می‌شود؛ به عبارتی راوی داستان بین نوید و نگار سوئیچ می‌شود. اما خواننده گاه تا چند خط بعد از تعویض راوی، متوجه این تغییر نمی‌شود؛ چرا که تغییر راوی بی‌هیچ نشانه‌ و فاصله‌ای نگارشی صورت می‌گیرد؛ بی‌این‌که حتی روایتِ راوی جدید از ابتدای یک پاراگراف جدید شروع شود. به نمونه‌ای از سوئیچ‌های پی‌در‌پی که در آخر داستان آمده نگاه کنید:

نزدیک صبح بود اما هنوز ستاره‌های زیادی توی آسمان دیده می‌شد. با خودم فکر کردم چند وقت است این موقع صبح را ندیده‌ام؟ از اتاق بیرون می‌زنم و آمد توی ایوان. پالتوش را انداخته بود روی دوش‌اش. بعد مثل کسی که گلوله خورده باشد از پله‌ها پایین آمد و می‌آیم تا لب حوض و زل می‌زنم به نگار که خیره شده است به سطح آب. در هوای نیمه‌تاریک حیاط صورتش پیدا نیست. می‌نشینم کنار او. نشست کنارم.

نویسنده به طور مکرر بعضی توضیحات اضافی را در پاورقی آورده است. پاورقی در داستان، حکم دست‌انداز را در مسیر خوانش پیدا کرده و حالِ خواننده‌ای را که گرم روایت شده عوض می‌کند و تمرکزش را بر داستان خدشه‌دار می‌کند. با این حال محتوای پاورقی‌ها حکایت از زبردستی مستور در خلق شخصیت‌های داستان‌های پیشینش دارد که در این رمان به گونه‌ای از بعضی‌شان یاد می‌کند و آن‌ها را در لابه‌لای این رمان دوباره بازی می‌دهد.

سبک روایت نویسنده از همان ابتدا شباهت بسیار زیادش را با سبک سلینجر در «ناتور دشت» نشان می‌دهد، به گونه‌ای که اگر بخش‌هایی از دو متن در کنار هم قرار بگیرند، تمایز میان آن‌ها شاید چندان آسان نباشد. درست به همان فراوانی که سلینجر از عبارت «یعنی می‌خوام بگم که…» در روایتش استفاده کرده است، مستور در این رمانش از «منظورم این است…» استفاده کرده است.

چاپ اول این کتاب، در بهمن ۱۳۹۰ توسط نشر مرکز منتشر شده و در ابتدای سال ۱۳۹۱ به چاپ چهارم رسیده است. قیمت این کتابِ ۱۲۱ صفحه‌ای، ۴۲۰۰ تومان است.

بقلم ر.خسروی

 1 نظر

وظايف رسانه‌ها در انتخابات

21 اردیبهشت 1392 توسط الزهرا (س) نصر
 
 
«رسانه‌هاى الكترونيكى و اينترنتى متأسفانه موجب شده‌اند كه افراد بى‌محابا عليه يكديگر حرف بزنند، بد بگويند. بايد از طرف مسئولين كشور براى اين هم يك جورى تدبير بشود. ولى عمده اين است كه خود ما مردم، خودمان را مقيد كنيم به اخلاق اسلامى؛ خودمان را مقيد كنيم به قانون۹۱۰۱۰۱… واقعاً يكى از چيزهائى كه ما همه‌مان باید توجه كنیم، به مردم هم بايد بگوئيم، ياد بدهيم كه توجه بكنند اين است كه: به صرف توهم اين كه حالا اين كار مصلحت دارد، دستشان را، يا قلمشان را، يا وبلاگشان را آزاد نكنند كه هر چه به دهنشان آمد، آن را بگويند.۸۹/۱۰/۰۷»

 جملات بالا بخش‌هایی از هشدارهای رهبر انقلاب به صاحبان رسانه‌های اینترنتی است. KHAMENEI.IR در صفحه‌ی ویژه‌ی انتخابات ۲۰ توصیه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رسانه‌ها را تحت عنوان «وظایف رسانه‌ها در انتخابات» منتشر می‌كند. برای مطالعه‌ی این مجموعه اینجا را كلیك كنید.

 نظر دهید »

مسابقه کتابخوانی پیوندهای نماز

23 آبان 1391 توسط الزهرا (س) نصر

 

واحد پژوهش حوزه علمیه الزهرا نصر به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی اقدام به برگزاری مسابقه کتابخوانی نموده است .
علاقمندان شرکت در این مسابقه کتاب پیوندهای نماز تالیف حجت الاسلام قرائتی را تهیه نمایند . مهلت شرکت در مسابقه از تاریخ 23 آبان 91 لغایت 27 آبانماه است .
عزیزان برای شرکت به واحد پژوهش مدرسه خود مراجعه کنند .
سئوالات از طریق اتوماسیون به مدارس ارسال گردیده و طی چند ساعت آتی در وبلاگ  هم قرار داده خواهد شد .
پاسخ های خود را به آدرس ایمیل alzahra.nasr@whc.ir ارسال نموده و حتما در قسمت موضوع ایمیل مرقوم بفرمایید : مسابقه کتابخوانی پیوند نماز . در غیر اینصورت به پاسخ های ارسالی ترتیب اثر داده نخواهد شد .

 

 5 نظر

به شوق غدیر

14 آبان 1391 توسط الزهرا (س) نصر

يا علی جان مقتدای من تويی

 

 

× گروهی محبّت را می‎فروشند برای سیر کردن شکم و فَرْج خود. اينها چقدر احمقند، بايد براي خريد محبّت از شكم و فرج صرف نظر کنی. قرآن فرمود: اِنَّ اللهَ اشْتَری مِن الْمُؤْمنینَ اَنْفُسَهُم وَ اَمْوالَهُم بِاَنَّ لَهُم الْجَنَّةُ: «خداوند جان‎ها و اموال مؤمنان را از ایشان می‎خرد در قبال اینکه بهشت برای ایشان باشد». جنّت، حمل ولایت و محبّت امیرالمؤمنین است. مؤمنان جان و مال خود را می‎دهند و محبّت خوبان خدا را می‎خرند. قدر محبّت را بدان. نکند آن را به چیزهای کوچک بفروشی. حب فقط برای خدا و خوبان خداست.

 

× مَعاذَ اللهِ اَنْ نَأخُذَ الاّ مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ: «پناه بر خدا که جز کسی را که متاعمان نزد او باشد، بگیریم». هر که متاع ولایت و محبّت نزد او باشد، خدا و اولیائش او را می‎گیرند.

 

× در سير به سوی خدا هر یک از اشخاص از نفس خود یک جاده‎ی شخصی دارد که از جنس نور است و مثل طنابی است که به وسیله‎ی آن بالا و پايین می‎رود. در این مرحله راه‎ها به تعداد نفوس خلایق متعدّد است. ولی وقتی شخص از مرحله‎ی نفس عبور کند، به شاهراهی می‎رسد که همه‎ی راه‎های نفس‎های اشخاص به آن منتهی می‎شود. شاهراه همان صراط مستقیم است و یکی بیشتر نیست. این شاهراه به مقصد ختم می‎شود؛ یعنی توحید. امیرالمؤمنین علیه‎السّلام فرمود: منم صراط مستقیم. پس به وادی توحید جز از طریق شاهراه ولایت نمی‎توان رسید. لذا همه‎ی عارفان تمامی ‎فرق و مذاهب که از نفس عبور کرده‎اند، ولی به عللی تقیه کرده و ابراز ننموده باشند، علی علیه‎السّلام را ملاقات و قبول کرده‎اند. همه‎ی کسانی که از بیت نفس خود خارج شده و به شاهراه رسیده‎اند، با هم یگانه‎اند و اختلافی ندارند. اختلاف مال کسانی است که هنوز از نفس عبور نکرده‎اند. البته کسانی که در شاهراهند، برخی در پایان راهند و به مقصد رسیده‎اند، برخی در میانه‎ی راه و برخی در ابتدای راهند، ولی با هم اختلاف و نزاع ندارند و یک‌دیگر را نفی نمی‎کنند.

 

 

*برگرفته از كتاب مصباح الهدی/ سخنان عارف بزرگوار حاج محمداسماعيل دولابی   

 

 به کوشش مهتاب ابیان

 1 نظر

عملیات تجمل‌زدایی

09 مرداد 1391 توسط الزهرا (س) نصر


چند خط عمل در باب مقابله با آفت تجمل‌گرایی

        


چند ماهی است که در ورته آزمایش از نوع حقیقی افتاده ام. فرصتی برای به عمل رساندنِ فراوانْ آیه ها و احادیث و مفاهیم ناب. مفاهیمی که وقتی بر زبان جاری می شود ، حظ می‌بریم و از دانستن و بیان کردنِ آن به خود می‌بالیم. اما وقتی به مرحله ی عمل می‌رسیم تازه می‌فهمیم که “الایمان عملٌ کله؛ ایمان همه اش عمل است” یعنی چه… زندگی و جدال با آنچه نفست می‌خواهد و وجدانت نمی‌خواهد یعنی فرصتی برای عملی کردنِ آنچه به عنوان اعتقادات اسلامی قبول داریم. در این جدال نفس‌گیر و الحمدلله پیروزی بخش، به یک ایراد بزرگ ایرانی‌ها رسیده ام؛ تجمل‌گرایی به طور عمیقی در زندگی‌ ما ریشه دوانده است. این را از اظهار نظر های عجیب و غریب برخی از دوستان مومنم فهمیدم و بسیار تاسف خوردم که چرا بعد از سی و چند سال از گذشت انقلاب هنوز هم تجمل گرایی در اقشار مختلف مردم باید دیده شود. امام خامنه‌ای سال گذشته نقاط ضعف و قوت ما را بیان کردند؛ “اولين ضعف ما گرايش به دنياطلبى بود كه گريبان بعضى از ماها را گرفت. بعضى از ما مسئولين دچار دنياطلبى شديم، دچار ماديگرائى شديم؛ براى ما ثروت، تجمل، آرايش، تشريفات و اشرافيگرى يواش يواش از قبح افتاد. وقتى ما اينجور شديم، اين سرريز ميشود به مردم. ميل به اشرافيگرى، ميل به تجمل، ميل به جمع ثروت و استفاده‌ى از ثروت به شكل نامشروع و نامطلوب، به طور طبيعى در خيلى از انسانها هست. وقتى ما خودمان را رها كرديم، ول كرديم، دچار شديم، اين سرريز ميشود به مردم؛ در مردم هم اين مسئله پيدا ميشود. ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرف‌زدگى هستيم. من بارها اين را عرض كرده‌ام، باز هم عرض ميكنم؛ اين خطر است در راه ما. مصرف‌زدگى را بايد كم كنيم، حرص به متاع و كالاى دنيا را بايد كم كنيم.” (بیانات در نماز جمعه تهران - 90/11/14)

به عنوان یک شاگرد به دوستان مومنم توصیه‌ می‌کنم؛ باور کنید عملی کردنِ ایمان، در همین چیزهاست. اگر من و شمایی که دم از دین می‌زنیم هم بخواهیم مثل آن کسانی که اهل دین نیستند عمل کنیم پس فرق ما با آنها چیست؟! پس این ایمان کجای زندگی‌مان باید عملی شود؟ دوست مومن و متعهد من! باور کن اگر تو لباس عروسی که در عین زیبایی اش قیمت کمی داشته باشد بپوشی ، نه تنها بد نیست بلکه فرهنگ سازی کرده ای. اگر تو هم بخواهی خرج‌های آنچنانی که همه می‌کنند را داشته باشی پس تفاوت تویی که فرهنگ اسلام را می‌دانی با آنکه نمی‌داند چیست؟!

من این توصیه را به خواهران خودم می‌کنم و نه آقایان. آقای محترم شما در حد توانت بهترین‌ها را برای همسرت تدارک ببین، چون خدا به شما نعمتی داده که لایق بهترین‌هاست. اما خانم عزیز، شما طوری تصمیم بگیر که اسلام می‌پسندد. به روزی فکر کن که همه این هیاهو ها تمام می‌شود و راهی خانه ی آخرتی …

یک توصیه هم به دوستانی که مایل به مقابله با اشرافی‌گری هستند دارم؛ اگر تصمیم گرفته اید در مراسم مهمی مثل عروسی خود با این مساله مقابله کنید، تجربه شخصی من این است که اول با قلبتان به این نتیجه برسید بعد تصمیم قطعی بگیرید. یعنی تمام تلاش خود را کنید که با تمام وجود حرف اسلام در زمینه مقابله در تجمل‌گرایی را بفهمید و حتماً دقت کنید که در حد شعار نباشد چون ممکن است کم بیاورید! نظر شخصی من این است که در مورد عروسی اگر قلباً توجیه نشدید که مثلاً به لباس ارزان قیمت رضایت دهید، بی‌خیال این یک مورد شوید چون ممکن است بعداً حسرت بخورید. هرچند حسرتی نابجاست اما ممکن است سالها باعث رنجشتان بشود. ولی تمام تلاش‌تان را کنید که در این یک مورد هم خودتان را و قلب‌تان را قانع کنید زیرا ازدواج مقدس‌ترین بنا در اسلام است و چه بهتر که این مقدس‌ترین بنا از آفتی مثل تجمل‌گرایی به دور باشد. وقتی ما خصوصاً خانواده های مذهبی در مراسم عروسی مان روی خط اسراف و تجملات بیفتیم، ازدواج کردن، برای عموم مردم، سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود و همین باعث می‌شود یک جوان بیست و چند ساله در توان خود نبیند که از خرج‌ عروسی‌های آنچنانی بربیاید. درنتیجه از ازدواج کردن منصرف می‌شود و به دنبال آن گناه است که در جامعه زیاد می‌شود… به امید آنکه روزی برسد که خرج‌های آنچنانی برای ما ارزش نباشند و ارزش‌های حقیقی را در زندگی‌مان به تجلی درآوریم…

در همین حوالی، خانواده‌هایی را می‌شناسم که می‌شود با کمی صرفه‌جویی در خرج کردن، شادی را به دلشان هدیه کنیم و با همین دستگیری‌، زندگی مان را بیمه کنیم …

بقلم بانو فاران

 2 نظر

جدال عقل و نفس بر سر حجاب

03 مرداد 1391 توسط الزهرا (س) نصر

برای نمایش فیلم از دکمه Play (دکمه مثلثی شکل) پایین سمت چپ فیلم استفاده نمایید.

 2 نظر

السلام علی المهدی الامم

17 تیر 1391 توسط الزهرا (س) نصر

ما مثل بچّه‎ای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می‎کنند. بچّه جلب ویترین مغازه‎ها می‎شود و دست پدر را رها می‎کند و در بازار گم می‌شود و وقتی متوجّه می‎شود که دیگر پدر را نمی‎بیند، گمان می‎کند پدرش گم شده است، در حالی که در واقع خودش گم شده است.

انبیاء و اولیاء پدران خلقند و دست خلایق را می‎گیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلایق جلب متاع‎های دنیا شده‎اند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شده‎اند. امام زمان علیه‎السّلام گم و غایب نشده است، ما گم و محجوب گشته‎ایم.*

*برگرفته از كتاب مصباح الهدی/ سخنان عارف بزرگوار حاج محمداسماعيل دولابی

 2 نظر

از گفتار ائمه معصومین 1

06 تیر 1391 توسط الزهرا (س) نصر

چند چيز موجب صحت بدن است ?

۱ـمسافرت كردن

۲ـروزه گرفتن

۳ـخوددارى از انداختن آب دهان در مسجد

۴ـكم خوردن

۵ـ آب خوردن در روز در حال ايستاده

۶ـطعام نخوردن مگر در وقتى كه گرسنه باشد

۷ـخوددارى كردن از خوردن در حالى كه هنوز سير نشده است

۸ـجويدن طعام كاملا پيش از فرو بردن آن

۹ـ در وقت خوابيدن دفع بول و غايط نمودن .

۱۰ـكم آب خوردن

۱۱ـخوردن ميوه در اوايل فصل آنها.

۱۲ـحفظ كردن خود از سرما در پاييز و حفظ نكردن خود از سردى هوا در بهار.

۱۳ـخوردن بيست و يك عدد مويز سرخ صبح ناشتا.

۱۴ـخوردن آب باران .

۱۵ـشستن دست پيش از خوراك

۱۶ـبعد از خارج شدن از حمام ، به قدمها آب سرد ريختن

۱۷ـخوردن سه كف از آب گرم حمام

۱۸ـنماز شب خواندن


به کوشش مهتاب ابیان

 

 1 نظر

یاد بندگی

03 تیر 1391 توسط الزهرا (س) نصر

می گفت: “اگر میخواید یاد خدا تو دلتون پر رنگ بشه از الطافی که خدا بهتون داشته برای هم بگید”


توی مدتی که به توصیه اش عمل کردم کعبه دلم شده بود جای خدا


فقط یه چیز آزارم میداد: “غمی که گهگاه تو چهره شنونده می دیدم …”


بندگی


بعد سال ها فهمیدم راه های بهتری هم هست!


راه هایی که هم به محبت حضرت حق دامن میزنه، هم بندگی رو به یاد “انسان” میاره:


- اینکه راز و نیاز بنده هات با معشوقشون رو گوش بدم و بخونم


- اینکه شاکر بودن بنده های مجاهدت رو ببینم


—————————————-


پ.ن: ممنون که بندگی رو یادم انداختی …

بقلم بانو محب

 5 نظر

اسلمناها به آمنا ها نرسیده !

27 خرداد 1391 توسط الزهرا (س) نصر

بد بده، ولی برای دیگران. ما خوبیم، حتی وقتی مشغولیت‌هامون در حد همون تفریحاتی که در مقابلشون به نشانه‌ی تاسف سر تکون میدیم، سطحیه. ما اگه عالم نیستیم، اگه کار نمی‌کنیم، اگه زحمت نمی‌کشیم و بارمون رو دوش دیگرانه خوبیم، چون به مدد خانواده‌هامون یا اطرافیانمون مذهبی شدیم. ما از اونایی که مذهبی نیستن بهتریم. اگه اون دختر پسرایی که اطلاعات مذهبی ندارن و تو فرهنگ خانوادگی‌شون اصولا محرم و نامحرم تعریف نشده با هم برن کافی شاپ و پارک، خیلی بده؛ ولی ما خوبیم وقتی دم به دقیقه پا می‌شیم با بردارن و خواهران جان برکفی که به مدد امکانات دیجیتال از تمام جزئیات زندگی و احساسات همدیگه باخبریم می‌ریم این طرف و اون طرف همایش، و بعدِ همایش تو پلاس و جاهای دیگه گزارش لحظه به لحظه می‌دیم که کی کی بود و کجا بود. ما خوبیم چون نماز می‌خونیم و حجاب و تیپ مذهبی داریم. ما مذهبی هستیم پس خوبیم. هدفمون خوبه پس خوبیم. نیازی هم نیست از خودمون بپرسیم اون “لباس التقوا ذلک خیر” که میگن، برای اون آدمی میگن که فقط تو شناسنامه‌ش مسلمونه؟ یا اونی که فقط خدا رو به عنوان مخاطب دعاهاش قبول داره و ترجیحا به شریعت معتقد نیست؟ به هر حال برای ما که نگفتن! ما چون مذهبی هستیم نباید هیچ وقت از خودمون بپرسیم کاری که دارم می‌کنم درسته یا نه. قلبم واقعا به اندازه‌ای که فکر می‌کنم پاکه یا نه. هیچ وقت مغضوب علیهم نمی‌شیم. ما هر پنج شنبه شب میریم فلان جا، دعای فلان می‌خونیم، به فلان چیز عقیده داریم، چه طور ممکنه خدا کمتر از دیگران دوستمون داشته باشه؟

اون چیزی که ما به عنوان مذهب بهش افتخار می‌کنیم چیزی جز تقوا نیست*؛ و آدمی که خودش رو متهم نمی‌کنه مسلمأ تقوا نداره**. جمع کنید بساطتونو. دیگه داره حال همه رو به هم می‌زنه.


* «ان اکرمکم عند الله اتقیکم»

 

**«فهم لانفسهم متهمون، و من اعمالهم مشفقون،

اذا زكي احد منهم خاف مما يقال له، فيقول : انا اعلم بنفسی من غيري، و ربي اعلم بي مني بنفسي، اللهم لاتؤاخذني بما يقولون، و اجعلني افضل مما يظنون، و اغفر لي ما لا يعلمون»

«آنها خويشتن را متهم مي كنند، و از اعمال خود بيمناكند، هر گاه يكي از آنها ستوده شود از آنچه درباره او گفته شده ترسان مي گردد و مي گويد: من از ديگران نسبت به خويشتن آگاهترم، و پروردگارم نسبت به اعمالم از من آگاه تر است. خداوندا! به آنچه آنها مي گويند مرا مؤاخذه مكن، و مرا از آنچه آنها فكر مي كنند برتر قرار ده، و آنچه را آنها نمي دانند بر من ببخش.»


* نهج البلاغه، خطبه‌ی همام در توصیف متقین.
بقلم فاطمه

 5 نظر

این الرجبیون!؟

06 خرداد 1391 توسط الزهرا (س) نصر
ü      آيا مي دانيد:
 
رحمت خدا درسه ماه رجب و شعبان و رمضان جلوه دیگری دارد.
امشب (شب چهارشنبه) اولين شب ماه مبارك رجب هست. فصل فرصت هاي ناب ، آغاز ميشود، از قافله عقب نمانيم.
 
 
ü      آيا مي دانيد :  
 
بسیاری از امشب مراقبت از نفس  خود رابالاتر مي برند و از هم اکنون کوشش مي كنند تا برای  ماه مبارك رمضان آماده تر باشند.
 
ü      آيا مي دانيد:
 
 رجب ماه استغفار و طلب توبه است. رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله فرموده اند:« رجب ماه استغفار امت من است. پس دراين ماه بسيار ،طلب آمرزش كنيد. زیرا خداوند آمرزش دهنده و مهربان است .و رجب را اَصَبّ مي گويند زيرا كه رحمت خدا دراين ماه بر امت من بسيار ريخته مي شود پس بسيار بگوييد: استغفرالله و اسئله التوبة »
 
ü      آیا می دانید :
 
پیامبر گرامى ما در بیان عظمت و اهمیت ماه رجب مى فرماید «خداى متعال در آسمان هفتم فرشته‏اى را قرار داده است كه به آن «داعى» گفته مى‏شود. هنگامى كه ماه رجب آمد، اين فرشته در هر شب، تا صبح مى‏گويد: خوشا بحال تسبيح كنندگان خدا، خوشا بحال فرمانبرداران خدا. خداى متعال مى‏فرمايد: همنشين كسى هستم كه با من همنشينى كند، فرمانبردار كسى هستم كه فرمانبردارم باشد و من بخشنده ،خواهان بخشايش هستم. ماه، ماه من، بنده بنده من، و رحمت ،رحمت من است. هر كس در اين ماه، مرا بخواند، او را اجابت مى‏كنم. و هر كس از من بخواهد، به او مى‏دهم .و هر كس از من هدايت بخواهد، او را هدايت مى‏كنم. اين ماه را، رشته‏اى بين خود، و بندگانم قرار دادم كه هر كس آن را بگيرد، به من مى‏رسد».
 
 
ü      آيا مي دانيد :
 
 شب اول ماه رجب يكي از چهارشبي است، كه احيا در آن، براي عبادت تاكيد گرديده است.
 
 
ü       آیا می دانید :
برخى از اوقات این ماه، فضیلت ویژه اى دارد; مثلا اوّلین شب جمعه ماه رجب ،داراى امتیاز بزرگی است. پیامبر اسلام(ص) مى فرماید: از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید; فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» مى نامند. چرا که وقتى یک سوم از شب گذشت، هیچ فرشته اى نیست مگر اینکه در کنار کعبه آید; آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان کند و فرماید: فرشتگانم! هرچه خواهید از من طلب کنید. فرشتگان گویند: بارالها حاجت و خواسته ما آن است که روزه داران ماه رجب را بیامرزى; خداوند متعال فرماید: آمرزیدم.
ü      آيا مي دانيد :
 
 سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم اين ماه ايام البيض ناميده می شود و با انجام اعمال مخصوص و درصورت امکان ،  با اعتكاف در این ایام ، می توان قدم های بزرگی در  طهارت روح، برداشت .
 
ü      آيا مي دانيد :
 
انجام  روزه در اين ماه تاكيد شده است و احاديث درين مورد زياد و عجيب هستند .راوی می گوید: همراه نبی اکرم (ص) در قبرستان بودیم .ایشان توقف کردند ، بعدمقداری حرکت نمودند. دوباره ایستادند واندکی بعد به حرکت خود ادامه دادند.عرض کردم : چرا توقف کردید؟رسول الله (ٌص) گریه کردند ، سپس فرمودند : صاحبان قبور در قبرها عذاب می شدند، از خداوند در خواست کردم مورد تخفیف قرار گیرند ،خدا نیز اجابت فرمود.این مردگان اگر در ماه رجب روزه می گرفتندودر شبهای آن عبادت می کردند عذاب نمی شدند.
 
ü      آيا مي دانيد :
 
اگر به هر دلیلی قادر به روزه گرفتن نیستیم ، راه ثواب بر ما بسته نیست .می توانیم راههای دیگر را دنبال کنیم.از رسول الله (ص) سوال شد : ای پیامبر خدا ، اگر فردی به خاطر ضعف یا بیماری یا زنی به دلیل مشکل شرعی ،نتواند روزه بگیرد، چگونه می تواند از این ثواب بهره مند شود؟ فرمود : برای هر روز حداقل دانه ای خرما صدقه دهد.قسم به آنکه جانم به دست اوست، ثواب روزه یا بیش از آن را خواهد برد.بدرستیکه، اگر همه مخلوقات زمین وآسمان جمع شوند تا ثواب آن را در بهشت اندازه گیری کنند،قادر به اندازه گیری یک دهم آن نخواهند بود.
 
ü      آيا مي دانيد :
 
 در هر شب از شبهاي اين ماه هزار مرتبه لااله الا الله وارد شده است و اين ذكر تنها حدود بيست دقيقه وقت مي گيرد اما تاثير آن بسيار زيباست.
 
 
ü      آيا مي دانيد:
 
 ماه رجب از ماه هاي حرام و موسم دعاست .
دعاهاي عارفانه و عاشقانه اي در روزهاي ماه رجب وارد شده كه ابزار نجات ما در دنیا و آخرت هستند.
 سری به مفاتيح الجنان بزنيم و اين گنج هاي معنوي را از دست ندهيم. با قرائت ادعیه این ماه، ارتباط خود  را با خداوند  محکم تر کنیم
 
كاش درين فرصت هاي ناب و ازاين مناسبت هاي مبارك، بهترين استفاده را ببريم. كاش براي نجات خودمان تصميمات جدي تري بگيريم. معلوم نيست، چقدر فرصت براي ما باقي است.
 كاش اين فرصت ها را به یکدیگر، يادآوري كنيم .
 
التماس دعاء
 
 2 نظر

تربیت

09 اردیبهشت 1391 توسط الزهرا (س) نصر

شب شهادت مجلس روضه داریم . بزرگتر ها ، توی مجلس نشسته اند به گوش کردن سخنرانی، و بچه ها توی حیاط زلزله به پا کرده اند .

 

سر و صدایشان به مجلس می رسد و سخنران صدایش در می آید . می روم بچه ها را ساکت کنم .

جمع شان می کنم .می نشینیم روی زمین . 20-15 تا بچه ی 4 تا 8 سال اند . فاطمه سادات، مهلا سادات ، عارفه سادات ، علی آقا ، آقا مهدی ، دانیال ، زینب سادات ، فریماه ، آریا ، ارشیا ، زهرا سادات ، دینا ، محمدعرفان ،امیرحسین ،علیرضا ،عارف ، کوروش . یکی یکی خودشان را معرفی می کنند و می گویند چند سالشان است .

بازی های کم سر و صدا راه می اندازم . ذوق می کنند . شر و شلوغ تر ها می شوند معاونم . معاون چپ و راست و روبرو دارم . جا کم می آید .همه می شوند معاون .

بعد از بازی ، نظرسنجی می کنیم برای مسابقه . خودشان مسابقه ی قرآن خوانی پیشنهاد می دهند . هر کی بیشتر سوره بلد باشد برنده است . غیر از آریا و ارشیا و کوروش که از خانواده های مذهبی نیستند ،بقیه بالا و پایین می پرند که انتخاب بشوند . به آریا نگاه می کنم ، نگاهش تند تند روی صورت بچه ها می چرخد . بچه هایی که مرتب التماس می کنند انتخاب بشوند برای خواندن یک سوره . بعد به ترتیب هر کس اعلام می کند چند تا سوره بلد است . زهرا سادات 20 تا ، عارفه سادات 3 جزء ، دینا 1 ، علی آقا 6 و … آریا و ارشیا و کوروش سکوت می کنند . آریا شانه هایش را بالا می انداز ..

از بچه ها می پرسم امشب برای چی آمده اند خانه ی ما ؟ یکی یکی جواب می دهند برای مجلس روضه . بعد نفر بعدی اضافه می کند روضه ی حضرت زهرا ، بعدی اضافه می کند ، روضه ی حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها .. ارشیا می گوید درست نمی داند . مامانش گفته می روند روضه . می گویم می دانی روضه چی هست ؟ می گوید همانی است که بابام می گوید دیوانه ها می روند و می زنند توی سرشان ..

موضوع را عوض می کنم . قرار می شود قصه بگویم . بچه ها هر کدام یک داستانی را  پیشنهاد می کند .

زهرا سادات گره روسری ش را سفت می کند و می گوید داستان حضرت ابراهیم . دانیال می گوید حضرت آدم . زینب سادات داستان حضرت علی را می خواهد و فریماه داستان امام حسین . دوباره آریا ساکت شده و بچه ها را نگاه می کند . ازش می پرسم چه داستانی را بلد است و دوست دارد بگویم . از بتمن و بقیه ی کارتون های جدید اسم می برد تا آن قدیمی تر ها که همه را از ماهواره نگاه می کند .آریا کتاب قصه ای ندارد . پدر و مادرش وقت ندارند برایش قصه بخوانند . بقیه ی بچه ها این کارتون ها را نمی شناسند . همه به صورت آریا نگاه می کنند . همه ساکت نشسته اند و زل زده اند به لب های آریا که تند و تند تکان می خورد و با هیجان داستان یکی از کارتون ها را تعریف می کند .

نگاه می کنم به بچه هایی که کنار هم توی یک ردیف نشسته اند و معصومانه و بدون بغض ، با هم از دانسته هایشان می گویند . ولی فردا معلوم نیست در یک ردیف باشند . معلوم نیست روبروی هم نباشند .


پ ن : تفاوت تربیت ها ..

پ ن : بچه های ما چیزی که ما میخواهیم بشوند ، نمی شوند ! چیزی می شوند که ما هستیم . ما آینه ی بچه ها هستیم .

به قلم حجت الامسال فاطر

 3 نظر

ختم سوره‌ی واقعه

04 اردیبهشت 1391 توسط الزهرا (س) نصر

علامه مجلسی در زادالمعاد از حضرت سيّد سجّاد عليه‌السّلام روايت كرده است كه فرمودند چون اول ماه هر شهر (ماه قمری) به روز دوشنبه قرار گيرد شروع به خواندن سوره‌ی إذا وَقَعَتِ الْواقِعَة بنما تا چهارده روز، روز اول يك‌بار و روز دوم دوبار تا چهارده بار اين سوره را بخوان.

خواندن اين سوره بدين‌ترتيب موجب توسعه‌ی رزق و آسانی كارهای زندگی و حل مشكلات و اداء ديون و برای هر حاجتی مجرب است. علاّمه مجلسی می‌گويد مكرّر تجربه شده و به نتيجه رسيده است.*

* برای دريافت آداب و دعای ختم به صورت پی‌دی‌اف می‌تونيد به سايت اهل ولاء مراجعه كنيد: آداب و دعای ختم سوره‌ی واقعه

خيلی خوش‌مزه است‌ها!!!

امتحانش كنيد…

هركس نتونست دانلود كنه ايميلشو بذاره تا براش بفرستم (خلاصه هر جوری هست از دستش نديد).

 10 نظر

تفال به احادیث امام هادی علیه السلام

02 اردیبهشت 1391 توسط الزهرا (س) نصر

به بهانه دهه ی بزرگداشت امام هادی علیه السلام (البته کمی با تاخیر)

از بین عدد ۱تا ۴۰ ، عددی را انتخاب کنید و حدیثی از احادیث امام هادی علیه السلام را مطالعه نمایید….

بعد از انتخاب عدد روی لینک زیر کلیک کنید:

40 حدیث منتخب از امام هادی علیه السلام

 


 

 

پ.ن:

در صورت صلاحدید حدیثتون رو برای ما هم بگید:)

 6 نظر

از عشقولانه های یک مورچه

31 فروردین 1391 توسط الزهرا (س) نصر

روزی حضرت سلیمان مورچه‌ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاکهای پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می‌شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می‌خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تواگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: تمام سعی‌ام را می‌کنم…
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کارمورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می‌گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می‌آورد…
تمام سعی‌مان را بکنیم، پیامبری همیشه در همین نزدیکی‌ست…


س.حسینی

 7 نظر

عالم نـ رسیدن ها و جهان رسیدن ها

21 فروردین 1391 توسط الزهرا (س) نصر

تقدیم به واله و دلداده شکیبا و خوش سودای امام شهید،

ناطق فقید، سید شهید، مرتضی آوینی

برای هر موجود عوالمی از وجود را می توان بر شمرد. از نگاه نافذ حکیم صمدانی ملاصدرای شیرازی، سه عالم كلي وجود تحقق دارد:

1) عالم محسوسات كه همان عالم دنياست و حادث، فسادپذیر و قابل رویت است.

2) عالم تخيلات، که سرشار از صور و نظیر عالم محسوسات اما عاری از ماده است.

3) عالم معقولات كه عاري از ماده و خواص مادي است.

انسان نیز از منظر او حقيقتي است كه بالقوه اين عوالم در او به همدیگر رسیده اند و او در میان این عوالم قرار گرفته است. از این رو سه نوع ادراك را که مقدمه مهمی برای شناخت است برای انسان می توان احصاء نمود:

اول) ادراك حسي: در اين مرتبه، صورت مدرَك در ماده وجود دارد و مدرك صورت را با هيئات مخصوص محسوسات در مي‌يابد.

دوم) ادراك خيالي: و آن ادراك شيء است با همان خصوصيات و كيفيات ادراك حسي، با اين تفاوت كه در خيال، مادة شيء براي حواس ظاهري حضور ندارد.

سوم) ادراك عقلي: و آن ادراك شيء است از حيث ماهيت آن به نحو كلي.

با این معنا شناسی می توان سه واژه را باز شناسی کرد. آنچه به عنوان واقعیت نام می بریم و می شناسیم به گروه اول متعلق است. مجاز که پایی در واقعیت دارد را عالم خیال راهبری می کند و حتی فضای مجازی امتدادی است از این ساحت وجودی انسان. حقایق و حقیقت عالم وجود هم در مرتبه سوم تعریف می گردد و توسط آدمی با ادراک عقلی، فهم می شود.

سوال اینجاست که با این تعاریف در نظام فلسفی جامعوی صدرایی فصل و وصل، نزدیکی و جدایی و عشق و نفرت چه جایگاهی دارد و او چگونه به این واژه ها معنا و مفهوم می بخشد؟ او بر عشق تاکید می کند و معتقد است:

«و نحن نشاهد ترتب هذه الغایات الی ذکرناها فلا محاله یکون وجود هذا العشق فی الانسان معدودا من جمله الفضایل و المحسنات لا من جمله الرذایل و السیئات.»

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

جلوه ای کرد رخت، دید ملک، عشق نداشت / عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد

(حافظ شیرازی)

او از عشق دانی آغاز می کند و معتقد است عشق مجازی با فارغ کردن دل از حزن و غم غیر محبوب، جان را برای رویت جمال و جلال جل و اعلی مهیا می سازد.

سیه چشمی به کار عشق استاد / مرا درس محبت یاد می داد

مرا از یاد برد آخر ولی من / به جز او عالمی را بردم از یاد

(فریدون مشیری)

بررسی تفصیلی و تاکیدی او بر این مسأله عشق انسانی را به دو قسم حقیقی و مجازی تقسیم می کند؛ که عشق حقیقی را محبت به مبدا خلقت و دارای ابدیت و محبت به صفات و افعال او تفسیر می کند. این عشق مکان و زمان را در می نوردد و ظرفیت آدمی را وسعت می بخشد می کند دریایی. چرا ندارد و از ندارد و تا هم؛ و دل تنگی صفت بارز آن است که با متر و متراژ و فرسخ و هکتار نمی توان سنجیدش.

دلم رمیده لولی وشی است شورانگیز / دروغ وعده و قتـّال وضع و رنگ آمیز
فدای پیراهن چاک ماهرویان باد / هزار جامه تقوی و خرقه پرهیز

(حافظ شیرازی)

عشق مجازی نیز در منظومه فکری حکمت صدرایی به دو دسته نفسانی و حیوانی منقسم می دانند. عشق مجازی نفسانی حاکی است از همگن شدن نفس عاشق و معشوق در جوهر که بیشتر اعجاب عاشق به شمایل معشوق، که از نفس صادر است. در حقیقت توجه عاشق به لطافت و صفات نفس است. اما عشق مجازی حیوانی ریشه اش شهوت بدنی و طلب لذت حیوانی است. در این صورت بیشتر اعجاب و مفتون شدن عاشق به ظاهر، رنگ و شکل اعضای معشوق است که همگی جزو امور و مقتضیات جسمی به شمار می روند.

عشق مجازی نفسانی جزو فضایل متوسط است که صاحب آن بین عقل مفارق محض و نفس حیوانی قرار دارد و در میانه راه سلوک عرفانی قرار داشته و برای پاکسازی و صفا بخشی به دل و بیدار ساختن جان از خواب طبیعت و دریای شهوات به آن نیازمند است. در این جاست که گفته شده «المجاز قنطره الحقیقه» اما نفسی که به مرحله کمال و عقل بالفعل رسید و به عالم قدس متصل شده دیگر معنا ندارد که به عقب برگردد و به این عشق متوسط متوسل شود؛ زیرا پس از وصول به حقیقت برگشت به مجاز معنا ندارد. البته این در زمانی است که چهره ای برتر از چهره معشوق برای عاشق پدیدار افتد و با این ترتیب منطقی باید شهودی واقع گردد یا رشحاتی از عالم عقل بر روح عاشق فرو بریزد؛ که خود مرحله ای دشوار و محتاج به عنایت حق تعالی است.

عشق مجازی نه آنچنان ستودنی است و نه آنچنان تاکید شده و توصیه کردنی. یعنی اینگونه نیست که هر که در این کوچه معشوقه پای لنگ نهاد به انتهای عالی اعلی رسید. چه بسیار که در این مسیر از حق و حقیقت وامانده و از شریعت و طریقت جامانده اند. مجازی است که در عالم واقع رخ می دهد و برای ما که در عالم نـ رسیدنها زیست می نماییم «امر واقع»، اما می توان گفت اگر کسی را عارض شد راه نجاتی برای او هست.

سخن عشق نه آن است که آید به زبان / ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت

اشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت / چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت

(حافظ شیرازی)

نکته پایانی را در آیات نورانی قرآن برگیریم که فرمود: «کل شیء احصیناه و کتابا» و در کتاب دوست سخنی از «عین، شین، قافـ » نیامده و تمام از «حـ ب ب» سخن به میان آمده. آیا این پیامی در بطن خود ندارد. جناب عارف خبیر عین القضات همدانی شهیر در «عین القضات» اش در بخش «کاشکی همه جهانیان عاشق بودندی» چنین بیان نموده:

«ای عزیز! این حدیث را گوش دار که مصطفی علیه السلام فرمود

من عشق و عف ثم کتم فمات مات شهیدا»

گویی عشق عفت می خواهد و یعنی جسمانی است و این محبت است که روحانی است؛ و شاید ادیبان و عارفان چاره ای نداشتند از استعمال عشق برای «اشد حب» اما در لسان قرآنی و روایی و ولایی تفاوتی ریشه ای و اساسی است میان «عاشق» و «محب».

پس خوشا به سعادت آن که محب مولا شد.

از افاضات میم . آقاسی

 2 نظر

هفت سین های قرآنی

22 اسفند 1390 توسط الزهرا (س) نصر

-سلام قولا من رب رحیم (یس/۵۸)
«از جانب پروردگار [ی] مهربان [به آنان] سلام گفته می شود»


این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت، شادی و معنویت می بخشد، که به هیچ نعمتی برابر نیست، آری شنیدن ندای محبوب، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف سر تا پای بهشتیان را غرق سرور می کند، که یک لحظه آن برتمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد. از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله روایت شده: «درهمان حال که بهشتیان غرق در نعمت های بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود؛ نور لطف خداوند که برآنها پرتو افکنده است. پس ندایی بر می خیزد که «سلام بر شما ای بهشتیان» نظرلطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز او غافل می شوند، و همه نعمت های بهشتی را درآن حال به دست فراموشی می سپارند.

۲- سلام علی نوح فی العالمین (صافات/۷۹)

«درود برنوح در میان جهانیان»
چه افتخاری ازاین برتر و بالاتر که خداوند بر حضرت نوح علیه السلام، سلام می فرستد، سلامی که در میان جهان و جهانیان باقی می ماند و تا دامنه قیامت گسترده می شود، سلام خدا توأم با ثناء جمیل و ذکر خیر بندگانش در قرآن کریم؛ کمتر سلامی به این گستردگی و وسعت درباره کسی دیده می شود، به خصوص اینکه لفظ «العالمین» معنای وسیعی دارد که نه تنها همه انسان ها، بلکه عوالم فرشتگان و ملکوتیان را نیز در بر می گیرد.

۳- سلام علی ابراهیم (صافات/۱۰۹)

«درود برابراهیم»
درآیات پیش ازاین آیه، به چگونگی بشارت دادن فرزندی بردبار و پراستقامت بر حضرت ابراهیم، و جریان دستور ذبح اسماعیل – فرزندایشان- و تسلیم بودن هر دوی آنها براین امر به میان آمده است که پس از یادآوری این قضایا، خداوند می فرماید: سلام برابراهیم [آن بنده مخلص و پاک باد.]

۴- سلام علی موسی و هارون (صافات/۱۴۰)

«درود برموسی و هارون»
در آیات پیش ازاین آیه، خداوند ضمن آیاتی، جریانات حضرت موسی و هارون را نقل می فرماید:
- ما این دو برادر و قوم آنها را از اندوه بزرگ رهایی بخشیدیم. (صافات / ۱۱۵)
- ما آنها را یاری کردیم تا آنها بر دشمنان نیرومند خود پیروزشدند. (صافات /۱۱۶)
- ما به آن دو، کتاب آشکار دادیم. (صافات/۱۱۷)
- ما آن دو را به راه راست هدایت نمودیم. (صافات/۱۱۸)
- ما ذکرو یاد خیرآنها را در اقوام بعد باقی و برقرار ساختیم. (صافات/۱۱۹)
و بعد از یادآوری موارد فوق خداوند بر آن دو سلام می رساند.
سلامی از ناحیه پروردگار بزرگ و مهربان.
سلامی که رمز سلامت در دین و ایمان در اعتقاد و مکتب، و در خط و مذهب است.
- سلامی که بیانگر نجات و امنیت از مجازات و عذاب این جهان و آن جهان است.

۵- سلام علی آل یاسین (صافات/۱۳۰)

«درود بر پیروان الیاس»
خداوند می فرماید: ما نام نیک الیاس را در میان امت های بعد جاودان کردیم (صافات/۱۲۹)
امت های دیگر، زحمات این انبیاء بزرگ (الیاس و سلاله او) را که در پاسداری خط توحید، و آبیاری بذرایمان منتهای تلاش و کوشش را به عمل آوردند، هرگز فراموش نخواهند کرد و تا دنیا برقرار است یاد و مکتب این بزرگ مردان فداکار زنده و جاویدان است.
تعبیر به «ال یاسین» به جای «الیاس» یا به خاطراین است که ال یاسین لغتی در واژه الیاس بوده و هر دو به یک معنی است و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به صورت جمعی آمده است.

۶- سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین (زمر/۷۳)

«… سلام برشما، خوش آمدید، در آن درآیید [و] جاودانه [بمانید.]
در این آیه، خداوند می فرماید که بهشتیان وقتی به بهشت می رسند، در حالی که درهای آن گشوده شده است، در این هنگام نگهبانان بهشت، آن ملائک رحمت به آنها می گویند: سلام بر شما، گوارا باد این نعمت ها بر شما، داخل بهشت شوید و جاودانه بمانید.

۷- سلام هی حتی مطلع الفجر (قدر/۵)

«[آن شب] تا دم صبح، صلح و سلام است.» این آیه، در توصیف شب قدراست. آن شبی است که قرآن در آن نازل شده و عبادت و احیاء آن معادل هزارماه است، خیرات و برکات الهی در آن شب نازل می شود و رحمت خاص الهی شامل بندگان می گردد و فرشتگان و روح در آن شب نازل می گردند.

ب:هفت سین محمدی صلی الله علیه و آله

۱- السعید من اختارباقیه یدوم نعیمها علی فانیه لا ینفد عذابها و قدم لما یقدم علیه مما هو فی یدیه قبل این یخلفه لمن یسعد بانفاقه و قد شقی هو بجمعه اعلام الدین، ۳۴۵
سعادتمند و خوشبخت کسی است که سرای باقی را که نعمتش پایداراست به سرای فانی که عذابش بی پایان است برگزیند و از آنچه در اختیاردارد برای سرایی که بدانجا خواهد رفت پیش فرستد قبل ازآنکه آنها را برای کسی گذارد که وی با انفاق آن خوشبخت شود ولی خود او با گرد آوردن آن بدبخت شده باشد.
۲- السخی قریب من الله، قریب من الناس، قریب من الجنه، بحارالانوار، ج ۷۳
سخاوتمند و بخشنده، هم به خداوند و هم به مردم و هم به بهشت نزدیک است.
۳- السوال نصف العلم. کنزل العمال
سئوال کردن و پرسشگری نیمی از دانایی است.
۴- السوق دار سهو و غفله فمن سبح فیها تسبیحه کتب الله له بها الف الف حسنه کنزل العمال
بازار سرای فراموشی و غفلت است لذا هر که درآنجا خدا را یک بار تسبیح گوید خداوند برایش هزار هزارحسنه می نویسد.
۵- ساب المومن کالمشرف علی الهلکه کنز العمال
کسی که به مومنان ناسزا و دشنام می دهد، همچون کسی است که در معرض هلاکت است.
۶- سموا اولادکم اسماء الانبیاء مکارم الاخلاق، ص ۴۷۴
فرزندان تان را به نام انبیا بنامید
۷- سید القوم فی السفرخادمهم فمن سبقهم بخدمه لم یسبقوه بعمل الا الشهاده کنز العمال
سرورمردم در سفر کسی است که به آنان خدمت می کند پس هر که در خدمت به همسفران خود برآنان پیشی گیرد هیچ کارشان به پای ارزش او نمی رسد مگر شهادت.
کوچه ما

 8 نظر

عقاب بدون بيان قبيح است

03 اسفند 1390 توسط الزهرا (س) نصر

قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِى مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ‏ (۱۲)اعراف

(خداوند به ابليس) فرمود: وقتى كه من (به سجده) فرمانت دادم، چه چيز تورا از سجده كردن باز داشت؟ (شيطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفريدى. (۱۲)اعراف

 Allah ] said, “What prevented you from prostrating when I commanded you?” [Satan] said, “I am better than him. You created me from fire and created him from clay."(12) Al-’A`rāf

 

پیام ها و نکته ها:

نكته ها:

دليل سجده‏ى فرشتگان بر آدم، فرمان خداوند و لياقت ذاتى انسان بود نه جنسيّت و ساختمان وجودى او.
شيطان در مقام توجيه نافرمانى خود، با مغلطه و قياسى نابجا ادّعا كرد: من از آدم برترم، زيرا من از آتشم و آدم از خاك، گرچه هركدام منشأ اثرى خاص مى‏باشند، امّا در حقيقت او با اين ادّعاى غلط، به جاى اطاعت از فرمان خداوند حكيم وتوجّه به جايگاه آدمى نزد خداوند، «انّى جاعل فى الارض خليفة» [21] و ناديده گرفتن روح الهى در انسان، «نفختُ فيه من روحى» [22] در مقابل فرمان خداوند گردنكشى كرد. چنانكه بسيارى از ما نيز در بسيارى موارد، احكام و دستورات دينى را بدون توجّه به حكمت و فلسفه‏ى آن، به ظاهر با عقل خود مى‏سنجيم و چون دليل آشكارى براى آن نمى‏يابيم، آن را نمى‏پذيريم و بدان بى‏اعتنا مى‏شويم، يا در برخى موارد از مقايسه‏ى موضوعاتِ متشابه با يكديگر، حكم يكسانى براى همه‏ى آنها صادر مى‏كنيم.
لذا قياس در استنباط احكام جايز نيست و امام صادق عليه السلام همواره از قياس‏هاى ابوحنيفه به شدّت انتقاد مى‏كرد. [23]


21) بقره، 30
22) حجر، 29
23) تفسير نمونه‏

پيام ها:

1- قبل از صدور حكم، محاكمه و بازپرسى لازم است. «قال ما منعك»
2- شيطان، پايه‏گذار نافرمانى و گناه است. «ما منعك… اذ امرتك» چون اوّلين نافرمانى توسّط او صورت گرفت.
3- عقاب بدون بيان قبيح است، تا حكمى و مطلبى بيان نشده، بازخواست و مجازات نمى‏توان كرد. «قال ما منعك… اذ امرتك»
4- شيطان در برابر خدا ايستاد، نه در برابر حضرت آدم. «اذ أمرتك» چنانكه در آيه‏ى ديگر مى‏خوانيم: «ففسق عن امر ربّه» [24]
5 - شيطان نيز همچون انسان داراى تكليف و اختيار است. «ما منعك الاّ تسجد اذ امرتك قال…»
6- ميزان، اطاعت امر خداست. سنّ و نژاد و سابقه و… هيچ كدام معيار نيست. «اذ أمرتك قال أنا خير…»
7- در قضاوت، به مجرمان نيز فرصت اظهارنظر بدهيم. «قال أنا خير منه»
8 - ناديده گرفتن بعد ملكوتى انسان و تنها چشم دوختن به جسم او كه مرام و مسلك مادّيين مى‏باشد، شيطان‏صفتى است. «قال أنا خير منه»
9- خودبرتربينى مى‏تواند مخلوق را به جبهه‏گيرى در مقابل خالق ودار مى‏كند. «أنا خير منه»
10- قبول خالقيّت خدا به تنهايى كافى نيست، اطاعت و تسليم هم لازم است. «خلقتنى… خلقته» شيطان، خالقيّت خدا را پذيرفته بود، ولى از او اطاعت نكرد.
11- نژادگرايى، از ارزشهاى شيطانى است. «خلقتنى من نار»
12- شيطان در برابر فرمان روشن و صريح خداوند، به سليقه شخصى خود عمل كرد و به اصطلاح، اجتهاد در برابر نص نمود. «اذ امرتك قال… خلقتنى من نار…»
13- شيطان، از قياس استفاده كرد كه اساس علمى ندارد، بلكه بر مبناى گمان است. «خلقتَنى من نار و خلقتَه من طين»


24) كهف، 50

س.ل.م.ا.ن

 3 نظر

تحریم کالاهای صهیونیستی

03 اسفند 1390 توسط الزهرا (س) نصر

رژیم فاسد و منحوس صهیونیستی مخلوق افسانه ی دروغین هلوکاست با دروغ و نیرنگ، با زور و تزویر و با اشک های تمساح سال هاست که جهان را زشت و نا امن کرده است.

رژیمی که به استناد پروتکل های زعمای صهیونیستی برای اداره جهان جز قتل و غارت و تجاوز و دروغ و … چیز دیگر سرشان نمی شود.

تحریم کالاهای صهیونیستی

تحریم کالاهای صهیونیستی

رژیمی فاسد صهیونیستی با نفوذ بر مجامع جهانی و مالی سعی در کنترل و اداره ی شیطانی جهان را دارد که تمام تلاش خود را برای به حکومت رساندن ماسون ارشد بکار می گیرد و برای تحقق این هدف شیطانی باید مقدمات آنرا فراهم کند ….. قتل و غارت و دروغ و فحشا و ….

این وظیفه ی ماست که در برابر زیاده خواهی این چند احمق و دیوانه ی صهیونیستی و فراماسونری سکوت خود را بشکنیم و ماهیت شیطانیشان را بر جهانیان آشکار کنیم ….

 

تحریم کالاهای رژیم منحوس صهیونیستی

تحریم کالاهای رژیم منحوس صهیونیستی

این رژیم برای سرکوب و قتل و کشتار برادران و خواهرنمان در فلسطین، لبنان، سوریه، یمن، بحرین و … نیاز به منابع مالی دارد …

برادر و خواهر عزیزم بیایید با تحریم کالاهای رژیم فاسد و شیطانی صهیونیستی سهم حداقل کوچکی در برابر جبهه ی کفر و الحاد و دجال داشته باشیم.

فراموشمان نشود که عواید حاصل از فروش محصولات صهیونیستی و حامیانشان گلوله می شود در قلب برادران و خواهرانمان ….

 

 

تحریم کالاهای صهیونیستی

تحریم کالاهای صهیونیستی

سوال: آیا وارد کردن کالاهاى اسرائیلى و ترویج آنها جایز است؟ در صورتى که این کار هر چند بر اثر اضطرار صورت بگیرد، آیا فروش آنها جایزاست؟
جواب امام خامنه ای: باید از معاملاتى که به نفع دولت غاصب اسرائیل که دشمن اسلام و مسلمین است، خوددارى شود و وارد کردن و ترویج کالاهاى آنان که از ساخت و فروش آن سود مى برند، براى هیچکس جایز نیست و همچنین براى مسلمانان هم خرید آن کالاها بخاطر مفاسد و ضررهایى که براى اسلام و مسلمین دارد جایز نیست.

ح.صالح

 5 نظر

عظمت

10 بهمن 1390 توسط الزهرا (س) نصر
در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی رو میشه در سجیه دید، این شمالیترین شهر دانمارکیهاست ….. جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی نمیشوند و بنابرین این راستا بوجود میاد

iv style="MARGIN-BOTTOM: 12pt">
In a tourism filled city of Skagen you can see this incredible natural sight.  This city is the most northern point of Danish people…..where the Baltic sea “meets” the North sea.  Two different seas can not be combined together thus creating this line


>

و این همان چیزی است که در قرآن آمده است

iv>
 

iv>
سورة مباركه  الرحمن

iv>
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ (19) بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ (20)  فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (21) يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)

iv>
19. دو دريا را به گونه اي روان كرد كه با هم برخورد كنند.20. اما ميان آن دو حد فاصلي است كه به هم تجاوز نمي کنند.21. پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟

iv>
22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج مى‏شود.

iv>
 

iv>
 

iv>
سوره مباركه فرقان آیه 53:

iv>
« و هو الذي مَرَجَ البحرينِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَينَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»

iv>
و اوست كسي كه دو دريا را موج زنان به سوي هم روان كرد اين يكي شيرين و آن يكي شور و تلخ است وميان آندو حريمي استوار قرار داد.

iv>
 

iv>
سوره مباركه فاطر آيه 12:

iv>
وَمَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ

iv>
اين دو دريا يکسان نيستند: يکی آبش شيرين و گواراست و يکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می خوريد، و از آنها چيزهايی برای آرايش تن خويش بيرون می کشيد و می بينی که کشتي ها برای يافتن روزی و غنيمت، آب را می شکافند و پيش می روند، باشد که سپاسگزار باشيد.

iv>
 

iv>
سوره مباركه نمل آيه 61:

iv>
اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلالَهَا اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَينَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿61﴾

iv>
[آيا شريكانى كه مى‏پندارند بهتر است‏] يا آن كس كه زمين را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پديد آورد و براى آن، كوه‏ها را [مانند لنگر] قرار داد، و ميان دو دريا برزخى گذاشت؟ آيا معبودى با خداست؟ [نه،] بلكه بيشترشان نمى‏دانند.


 

iv style="MARGIN-BOTTOM: 12pt">
 

















 
 نظر دهید »

لا اله الا الله

19 دی 1390 توسط الزهرا (س) نصر

در “لا اله” هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در “الا” تشدید را محکم ادا کن تا اگر چیزی باقی مانده از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود. آنگاه “الله” را بگو تا همه دلت را تصرف کند

حاج آقا دولابي

 1 نظر

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس