عقاب بدون بيان قبيح است
قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِى مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِينٍ (۱۲)اعراف
(خداوند به ابليس) فرمود: وقتى كه من (به سجده) فرمانت دادم، چه چيز تورا از سجده كردن باز داشت؟ (شيطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفريدى. (۱۲)اعراف
Allah ] said, “What prevented you from prostrating when I commanded you?” [Satan] said, “I am better than him. You created me from fire and created him from clay."(12) Al-’A`rāf
پیام ها و نکته ها:
نكته ها:
دليل سجدهى فرشتگان بر آدم، فرمان خداوند و لياقت ذاتى انسان بود نه جنسيّت و ساختمان وجودى او.
شيطان در مقام توجيه نافرمانى خود، با مغلطه و قياسى نابجا ادّعا كرد: من از آدم برترم، زيرا من از آتشم و آدم از خاك، گرچه هركدام منشأ اثرى خاص مىباشند، امّا در حقيقت او با اين ادّعاى غلط، به جاى اطاعت از فرمان خداوند حكيم وتوجّه به جايگاه آدمى نزد خداوند، «انّى جاعل فى الارض خليفة» [21] و ناديده گرفتن روح الهى در انسان، «نفختُ فيه من روحى» [22] در مقابل فرمان خداوند گردنكشى كرد. چنانكه بسيارى از ما نيز در بسيارى موارد، احكام و دستورات دينى را بدون توجّه به حكمت و فلسفهى آن، به ظاهر با عقل خود مىسنجيم و چون دليل آشكارى براى آن نمىيابيم، آن را نمىپذيريم و بدان بىاعتنا مىشويم، يا در برخى موارد از مقايسهى موضوعاتِ متشابه با يكديگر، حكم يكسانى براى همهى آنها صادر مىكنيم.
لذا قياس در استنباط احكام جايز نيست و امام صادق عليه السلام همواره از قياسهاى ابوحنيفه به شدّت انتقاد مىكرد. [23]
21) بقره، 30
22) حجر، 29
23) تفسير نمونه
پيام ها:
1- قبل از صدور حكم، محاكمه و بازپرسى لازم است. «قال ما منعك»
2- شيطان، پايهگذار نافرمانى و گناه است. «ما منعك… اذ امرتك» چون اوّلين نافرمانى توسّط او صورت گرفت.
3- عقاب بدون بيان قبيح است، تا حكمى و مطلبى بيان نشده، بازخواست و مجازات نمىتوان كرد. «قال ما منعك… اذ امرتك»
4- شيطان در برابر خدا ايستاد، نه در برابر حضرت آدم. «اذ أمرتك» چنانكه در آيهى ديگر مىخوانيم: «ففسق عن امر ربّه» [24]
5 - شيطان نيز همچون انسان داراى تكليف و اختيار است. «ما منعك الاّ تسجد اذ امرتك قال…»
6- ميزان، اطاعت امر خداست. سنّ و نژاد و سابقه و… هيچ كدام معيار نيست. «اذ أمرتك قال أنا خير…»
7- در قضاوت، به مجرمان نيز فرصت اظهارنظر بدهيم. «قال أنا خير منه»
8 - ناديده گرفتن بعد ملكوتى انسان و تنها چشم دوختن به جسم او كه مرام و مسلك مادّيين مىباشد، شيطانصفتى است. «قال أنا خير منه»
9- خودبرتربينى مىتواند مخلوق را به جبههگيرى در مقابل خالق ودار مىكند. «أنا خير منه»
10- قبول خالقيّت خدا به تنهايى كافى نيست، اطاعت و تسليم هم لازم است. «خلقتنى… خلقته» شيطان، خالقيّت خدا را پذيرفته بود، ولى از او اطاعت نكرد.
11- نژادگرايى، از ارزشهاى شيطانى است. «خلقتنى من نار»
12- شيطان در برابر فرمان روشن و صريح خداوند، به سليقه شخصى خود عمل كرد و به اصطلاح، اجتهاد در برابر نص نمود. «اذ امرتك قال… خلقتنى من نار…»
13- شيطان، از قياس استفاده كرد كه اساس علمى ندارد، بلكه بر مبناى گمان است. «خلقتَنى من نار و خلقتَه من طين»
24) كهف، 50
س.ل.م.ا.ن