عملیات تجملزدایی
چند خط عمل در باب مقابله با آفت تجملگرایی
چند ماهی است که در ورته آزمایش از نوع حقیقی افتاده ام. فرصتی برای به عمل رساندنِ فراوانْ آیه ها و احادیث و مفاهیم ناب. مفاهیمی که وقتی بر زبان جاری می شود ، حظ میبریم و از دانستن و بیان کردنِ آن به خود میبالیم. اما وقتی به مرحله ی عمل میرسیم تازه میفهمیم که “الایمان عملٌ کله؛ ایمان همه اش عمل است” یعنی چه… زندگی و جدال با آنچه نفست میخواهد و وجدانت نمیخواهد یعنی فرصتی برای عملی کردنِ آنچه به عنوان اعتقادات اسلامی قبول داریم. در این جدال نفسگیر و الحمدلله پیروزی بخش، به یک ایراد بزرگ ایرانیها رسیده ام؛ تجملگرایی به طور عمیقی در زندگی ما ریشه دوانده است. این را از اظهار نظر های عجیب و غریب برخی از دوستان مومنم فهمیدم و بسیار تاسف خوردم که چرا بعد از سی و چند سال از گذشت انقلاب هنوز هم تجمل گرایی در اقشار مختلف مردم باید دیده شود. امام خامنهای سال گذشته نقاط ضعف و قوت ما را بیان کردند؛ “اولين ضعف ما گرايش به دنياطلبى بود كه گريبان بعضى از ماها را گرفت. بعضى از ما مسئولين دچار دنياطلبى شديم، دچار ماديگرائى شديم؛ براى ما ثروت، تجمل، آرايش، تشريفات و اشرافيگرى يواش يواش از قبح افتاد. وقتى ما اينجور شديم، اين سرريز ميشود به مردم. ميل به اشرافيگرى، ميل به تجمل، ميل به جمع ثروت و استفادهى از ثروت به شكل نامشروع و نامطلوب، به طور طبيعى در خيلى از انسانها هست. وقتى ما خودمان را رها كرديم، ول كرديم، دچار شديم، اين سرريز ميشود به مردم؛ در مردم هم اين مسئله پيدا ميشود. ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرفزدگى هستيم. من بارها اين را عرض كردهام، باز هم عرض ميكنم؛ اين خطر است در راه ما. مصرفزدگى را بايد كم كنيم، حرص به متاع و كالاى دنيا را بايد كم كنيم.” (بیانات در نماز جمعه تهران - 90/11/14)
به عنوان یک شاگرد به دوستان مومنم توصیه میکنم؛ باور کنید عملی کردنِ ایمان، در همین چیزهاست. اگر من و شمایی که دم از دین میزنیم هم بخواهیم مثل آن کسانی که اهل دین نیستند عمل کنیم پس فرق ما با آنها چیست؟! پس این ایمان کجای زندگیمان باید عملی شود؟ دوست مومن و متعهد من! باور کن اگر تو لباس عروسی که در عین زیبایی اش قیمت کمی داشته باشد بپوشی ، نه تنها بد نیست بلکه فرهنگ سازی کرده ای. اگر تو هم بخواهی خرجهای آنچنانی که همه میکنند را داشته باشی پس تفاوت تویی که فرهنگ اسلام را میدانی با آنکه نمیداند چیست؟!
من این توصیه را به خواهران خودم میکنم و نه آقایان. آقای محترم شما در حد توانت بهترینها را برای همسرت تدارک ببین، چون خدا به شما نعمتی داده که لایق بهترینهاست. اما خانم عزیز، شما طوری تصمیم بگیر که اسلام میپسندد. به روزی فکر کن که همه این هیاهو ها تمام میشود و راهی خانه ی آخرتی …
یک توصیه هم به دوستانی که مایل به مقابله با اشرافیگری هستند دارم؛ اگر تصمیم گرفته اید در مراسم مهمی مثل عروسی خود با این مساله مقابله کنید، تجربه شخصی من این است که اول با قلبتان به این نتیجه برسید بعد تصمیم قطعی بگیرید. یعنی تمام تلاش خود را کنید که با تمام وجود حرف اسلام در زمینه مقابله در تجملگرایی را بفهمید و حتماً دقت کنید که در حد شعار نباشد چون ممکن است کم بیاورید! نظر شخصی من این است که در مورد عروسی اگر قلباً توجیه نشدید که مثلاً به لباس ارزان قیمت رضایت دهید، بیخیال این یک مورد شوید چون ممکن است بعداً حسرت بخورید. هرچند حسرتی نابجاست اما ممکن است سالها باعث رنجشتان بشود. ولی تمام تلاشتان را کنید که در این یک مورد هم خودتان را و قلبتان را قانع کنید زیرا ازدواج مقدسترین بنا در اسلام است و چه بهتر که این مقدسترین بنا از آفتی مثل تجملگرایی به دور باشد. وقتی ما خصوصاً خانواده های مذهبی در مراسم عروسی مان روی خط اسراف و تجملات بیفتیم، ازدواج کردن، برای عموم مردم، سختتر و سختتر میشود و همین باعث میشود یک جوان بیست و چند ساله در توان خود نبیند که از خرج عروسیهای آنچنانی بربیاید. درنتیجه از ازدواج کردن منصرف میشود و به دنبال آن گناه است که در جامعه زیاد میشود… به امید آنکه روزی برسد که خرجهای آنچنانی برای ما ارزش نباشند و ارزشهای حقیقی را در زندگیمان به تجلی درآوریم…
در همین حوالی، خانوادههایی را میشناسم که میشود با کمی صرفهجویی در خرج کردن، شادی را به دلشان هدیه کنیم و با همین دستگیری، زندگی مان را بیمه کنیم …
بقلم بانو فاران