انسان موجودی است متشكّل از روح و جسم؛ و حقيقت انسانیِ انسان، روح است؛ نه بدن او. بدن انسان مَركَب انسان است، انسان يعنی روح انسانی.
اين بدن مركبی است برای عبور روح از عالم طبيعت. كما اينكه در عوالم قبل از دنيا هم اين روح مركبهايی داشته است.
انسانیتِ انسان به روح اوست. انسان یعنی عقاید، افكار، معلومات، سجایا، روحیات و خلقیات انسان. انسان یعنی این.
حالا با در نظر گرفتن این نكته و با توجه به اینكه خدای متعال -بنا به مصالحی كه خود آن هم جداگانه قابل بحث است- در آفرینش پیكر زن، ظرافت و زیبایی بیشتری به خرج داده، حالا اگر زن، بیپرده زیباییهای جسمانی خودش را عرضه كند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در جامعه، توجه به سمت جذابیت جسمی زن میرود. كسی توجه به شخصیت انسانی او نخواهد كرد. شخصیت انسانی زن پشت زیبایی بدن او فراموش میشود، گم میشود.
یك مثالی است، شاید بعضی از شماها هم سر كلاس از من شنیده باشید؛ اگر یك اتومبیل بسیار شیك آخرین سیستمی از توی خیابان رد شود كه در تهران تك است، خیلی زیبا و خوشرنگ و خوشاستیل، تمام افرادی كه در پیادهرو هستند، خیرهخیره به این اتومبیل نگاه میكنند. وقتی اتومبیل رد شود شما از این افرادی كه داشتند نگاه میكردند سؤال كنید راننده این اتومبیل مرد بود یا زن؟ عینكی بود یا عینكی نبود؟ لباسش چه جوری بود؟ به شما میگویند: كی كار داشت به راننده؟! ماشین را ندیدی چه قشنگ بود؟ چه خوش رنگ بود، چه خوش استیل بود.
همه توجهها رفت سراغِ زیبایی مركب، كسی راننده و راكب را ندید.
زن هم اگر در جامعه زیباییهای جسمی خودش را بیپرده و عیان عرضه كند، همین اتفاق میافتد. همه توجهها به سراغ بدن او میرود كه مركب زن است.
بدن مركب ماست. یك ماشين است، دادند سوار شویم و از عالم خاك عبور كنیم. وقتی همهی توجهها میرود سراغ مركب، كسی به خود زن كاری ندارد…۱
۱- بخشی از يكی از سخنرانیهای استاد طیب
بقيهی اين بحث را میتوانيد در كتاب حجاب و حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان* بخوانيد.