سال نویی که در آغاز است
امسال آقا کلی وظیفه گذاشتند روی دوشمان. به نظرم اما ساده تر از سال قبل است. لااقل می دانم امام از من چه می خواهد.
امسال باید بزنیم توی کار تولید ایرانی و خرید کالای ایرانی.
آقا جان اطاعت امر! به روی چشم. هر چند از قبل هم که فرموده بودید، ما اطاعت امر می کردیم اما حالا فریضه کرده اید بر ما و ما با جان و دل اطاعت می کنیم.
این روزها خیلی بحث کردیم با آنها که ظاهرا ولایتی بودند که آقا اول تولید کنندگان جنس با کیفیت بسازند، ما هم جنس خوب می خریم! اما من این حرف را قبول ندارم. آقا گفتند جنس ایرانی بخرید! این مهم است. .وقتی ما از تولید کننده ایرانی، جنس خوب بخریم، جنس ایرانی هم پیشرفت می کند.
یک نفر نقل می کرد که قبل از اینکه ژاپن بشود غول اقتصاد دنیا، یه کارمند ژاپنی را دیده بودند که دو تا ظرف بزرگ روی میزش بود. یکی پر از مداد سیاه تراشیده و یکی خالی
هی می نوشت و هی مدادهایش می شکست و مداد شکسته را می گذاشت توی ظرف خالی بغلی! تا آن ظرف پر می شد و در وقت استراحتش، مدادهای شکسته را می تراشید و دوباره روز از نو!
یک نفر به او گفت: خوب یک مداد آلمانی بردار! تا شب برایت کار می کند و نمی شکند. آن کارمند می گوید: آنوقت کارخانه مداد سازی خودم پیشرفت نمی کند!
به قلم مشق عشق / برای اول سال نو نوشته بودم با اندکی تاخیر