مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

یا مَنْ لَهُ الْعِزَّهُ وَ الْجَمال

04 آبان 1392 توسط الزهرا (س) نصر

فکرش را بکن؛ توی صحن حرم مولايمان، امیرالمؤمنین باشی و جمعیتی جمع شده باشند و جوانکی با صدایی رسا و با صلابت -کمی به شیوه تعزیه خوان ها- بلندبلند در مدح حضرت بخواند:

زبانی که بر ذکر وا میشود          ستایش‏گرِ مرتضی میشود

اگر بنده بیگانه شد با همه         به عشق علی آشنا میشود

دل افتاد اگر بر کمند علی ز زنجیر ذلّت رها میشود

حیات علی خاطرات صفاست     که گاهی مسرّت فزا میشود

ز لوح لطایف حدیثی شنو            چو گویم گل عشق وا میشود

ندانم کی افتاده این اتفاق          که یادآور مامضی میشود

و اشاره کند به ماجرای همراهی حضرت با آن دو ملعون. که قدشان بلندتر از حضرت بوده و در مسیر و …

عمر بود و بوبکر و مولا علی که گاه این تقارن به جا میشود

علی در وسط، آن دو همراهِ وی     گل اندر میان با صفا میشود

علی قامتی داشت کوته ولی         بلندی به همّت سزا میشود

عمر گفت با خنده؛ یا مرتضی          ببین خلق خیره به ما میشود

لناییم و تو نونِ ما بین ما               که کوتاه نونِ لنا میشود

علی با تبسّم بدادش جواب            سخن یَابن خطاب ادا میشود

یکی گفتی و حال بشنو یکی          زبان در دهان گه بلا میشود

سه حرف لناییم گر ما سه تن         لنا لیک بی نون فنا میشود

اگر من نباشم شما نیستید           که بی نون لنا شکل لا میشود

و حرکت دستِ جوانک و آن حالت صدا و یک حس نرمِ خوبی که در دل می پرورد از پاسخ كه حضرت ميدهد، هرچند که قبل تر ماجرا را شنیده باشی. و جوان مدح و شعر را ادامه میدهد:

علی نون نور است و قاف قلم         به نور و قلم حق بقا میشود

علی بای بسم الله مصحف است     کز او کاخ ایمان بنا میشود

علی گر به موسی نگاهی کند        به دستش عصا اژدها میشود

علی قهرمان حسین پرور است       کز او شور نهضت بپا میشود

قد کوته‏ش را مَبین، قدر بین            قد چرخ پیش‏ش دو تا میشود

و برساند به کربلا و دلت آشوب…

علی قامتش را به عباس داد            که قدقامتِ کربلا میشود…

* توی حرم های ائمه علیهماالسلام، در عراق، بعضاً گروه هایی کوچک کوچک دم میگرفتند و جمعیت کم کم دورشان اضافه میشد و بهشان می پیوست. از هر قوم و کشوری هم بودند. یا سینه زنی، یا سخنران کاروان، یا مداحی و روضه خوانی، و یا اینطور شعرخوانی ها. بعضاً عجیب دلنشین بودند. فقط حیف که امکان ورود گوشی موبایل به حرم ها نبود، وگرنه سوغاتی های خوبی از داخل حرم ها میشد آورد، از این مدل ها…

* گفتم به مناسبت عید بزرگ غدیر، در وصف و مدح مولا، بیاورم. و چه خوب تر که آن شعر که همین هفته قبل، در حرم امیرالمؤمنین شنیدم را بیاورم.

بقلم نجوا بانو

 1 نظر

تنهای تنها را تنها نگذارید!

04 آبان 1392 توسط الزهرا (س) نصر

این قدر فیلم بی خاصیت بد دیده ام که وقتی یک فیلم خوب می بینم به شدت مشعوف می شوم! همانطور که پیشتر هم نوشتم در سه سال اخیر به واسطه ی حضور در جشنواره فیلم فجر تقریبا تمام فیلم های تولیدی ایران را دیده ام. گاه در خودم شک می کردم که نکند واقعا تصور من فیلم خوب غلط است و اصولا” این پدیده در ایران خلق نمی شود!

جشنواره فجر سال گذشته با فیلم های دلچسبش امیدوارم کرد. آن قدر فیلم خوب بود که در هر فصل چند فیلم خوب روی پرده باشد. از فیلم هایی که هم اکنون روی پرده است دیدن دو فیلم “"تنهای تنهای تنها” و “دهلیز” را به جد سفارش می کنم. حیف است این دو فیلم را از دست بدهید!

“تنهای تنهای تنها” را می توان فیلمی در ژانرهای خانوادگی-سیاسی-طنز-کودک تعریف کرد. آن قدر فیلم عبدی پور –این جوان بی ادعای بوشهری- غیر منتظره بود که به جد می توان از آن به عنوان پدیده ی جشنواره گذشته یاد کرد. هر چند متاسفانه در دعواهای آزاردهنده ی درون تشکیلاتی اهالی سینما قربانی داوری شد.

“تنهای تنهای تنها” روایت معصومانه ی دو نوجوان بوشهری-روس است که به واسطه ی نیروگاه اتمی بوشهر با هم دوست و دشمن! می شوند و در نهایت پسر بیش فعال و خیالباف داستان در کشاکش داستان به مردی تمام عیار تبدیل می شود و برای دفاع از ایران و صلح قد علم می کند!

بزرگ ترین حسن “تنهای تنهای تنها” در فیلم نامه ی بی نقص و بازی روان بچه های بوشهری آن است. ریتم داستان تند و غیر قابل پیش بینی است و از تعلیق های مناسبی بهره برده است. فیلمی که به عقیده من به “لیلی با من است” کمال تبریزی تنه می زند. هرچند آن از دفاع مقدسی دیگر می گفت و این با زبانی کودکانه از دفاع مقدسی دیگر!

اما حکایت “دهلیز” متفاوت است. هر قدر “تنهای تنهای تنها” شیرین و با نشاط و شلوغ است دهلیز یک درام آرام، تلخ و امیدوارکننده است! شاید بزرگ ترین امتیاز فیلم شعیبی جوان تلفیق همین دو ویژگی باشد، تلخی و امید! سخت است کسی درباره ی سوژه ی تلخ و سیاه اعدام و زندانی در انتظار مرگ، یک فیلم سفید و امیدوار کننده بسازد.

“دهلیز” را باید سالم ترین فیلم در خصوص قصاص دانست. آن قدر تضاد “مرگ و زندگی” و “قصاص و بخشش” خوش ساخت در آمده که بدون کمترین شعار زدگی، هم زشتی قتل و زیبایی عفو به نمایش گذاشته شده است.

باید جسارت و حسن نیت هر دو فیلمساز جوان “دهلیز” و تنهای تنهای تنها” را ستود. هر دو برای اولین کار دست روی سوژه ای گذاشته اند که کوچک ترین خطایی باعث نابودی اثرشان می شد ولی با استحکام و داستان پردازی خوب حتی کوچک ترین دیالوگی که به تحقیر ایران اسلامی بینجامد ندارد.

این افسوس در دلم ماند که چرا برنامه ریزان و تریبون داران فرهنگی با ابزارهای خود به تشویق و حمایت از این دست جوانان کاربلد خلاق و میهن دوست نمی پردازند. در حال و روز سینمای روشنفکری زده امروز ایران، احسان عبدی پور و بهروز شعیبی را باید حلوا حلوا کرد. لااقل من و شما می توانیم با دیدن فیلم های شان ضمن حمایت از این دو فیلم سالم ملی، خدا قوتی برای شان بفرستیم.

 نظر دهید »

یا اَنِیسَ مَنْ لا اَنِیسَ لَهُ ...

01 آبان 1392 توسط الزهرا (س) نصر

بسم الله الرحمن الرحیم

« رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی »

بسم الله نور …

یَا نُورَ النُّورِ یَا مُنَوِّرَ النُّورِ یَا خَالِقَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ النُّورِ یَا مُقَدِّرَ النُّورِ یَا نُورَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ …………

نور …نور ….اساسا کلمه نور را دوست دارم ! … نور …نور ….

این روزها به غدیر نزدیک می شود و حسابی حال و هوای ایوان نورانی نجف ، دلش را روشن کرده.. ..

به غدیر نزدیک می شود و  حواسش پرت قرآن سفیدیست که بناست سر سفره ، از رویش نور را بخواند ….

به غدیر نزدیک می شود  و دلش پیش فرازهای دعای کمیلیست که بناست یادش بیندازد که چقدر بنده ی  عاصی و مسکین و محتاجیست  و او چقدر کریم است و کریم ….و چقدر نور دارد برای بخشش به دل تاریکش !

به غدیر نزدیک می شود ….. اما نمیداند چرا تعبیر و تفسیر غدیرش در کرب و بلا جان گرفته … ! چشم هایش فقط بین الحرمین را می بیند و آن سفینه نجات عالم را …… همان جایی که به قامت روی زانوهایش بر خاک افتاد و کسی آمد ، زخم هایش را با چادر خاکی مادر التیام داد ….. و بعد هم چادر را بقچه کرد در بقلش تا بماند و بماند  !

بهغدیر نزدیک میشود و قلبش تپش گرفته است .. می کوبد بر دیواره سینه اش ” یا علی یا علی ….نبضش را بگیری با ” یا علی “ضرب گرفته …… خونش داغ است ؛ رگ هایش پرخون تر از همیشه !…. غدیر …غدیر ….. ” یا علی ذکر علی عباده  ” …..

یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا عل یا علی یا علی یا علی یا علی …آه !

دلش میخواهد بگوید یا علی یا علی یا علی یا علی ……….آنقدر  بگوید که به نفس نفس بیافتد … یا علی یا علی یا علی …

” …. آنقدر که یا علی هایش رشته ی تسبیحی بشود تا برسد ؛ برسد بر سر در حرم آقاامیرالمومنین اروحنا فداه ، تا  دانه دانه ذکرهایش  کف پای زائران شاه نجف را ببوسد ….

به غدیر نزدیک می شویم و من دستانم یخ می کند برای او ….

هنوز وقتی یادش می افتد دو سال پیش را ، در همین عرفه بود و عید غدیر ، وجودش داغ داغ می شود !  ….. چه میدانست کرم این خداندان سراسر کرم ، خوب دستگیری می کند از بیچاره ها …..فکرش را هم نمیکرد مسیرش  این شود و انتخابش ….. یا کَافِیَ مَنِ اسْتَکْفَاهُ یَا هَادِیَ مَنِ اسْتَهْدَاهُ ….

دلم میخواهد این شب ها فقط در جوشن صدایش کنم ….. نور است جوشن ..نور علی نور ….

یَا اَقْرَبَ مِنْ کُلِّ قَرِیبٍ

یَا اَحَبَّ مِنْ کُلِّ حَبِیبٍ یَا اَبْصَرَ مِنْ کُلِّ بَصِیرٍ

یَا اَخْبَرَ مِنْ کُلِّ خَبِیرٍ یَا اَشْرَفَ مِنْ کُلِّ شَرِیفٍ یَا اَرْفَعَ مِنْ کُلِّ رَفِیعٍ

یَا اَقْوَی مِنْ کُلِّ قَوِیٍّ یَا اَغْنَی مِنْ کُلِّ غَنِیٍّ یَا اَجْوَدَ مِنْ کُلِّ جَوَادٍ یَا اَرْاَفَ مِنْ کُلِّ رَءُوفٍ …..


- انسان اگر محبتش را در راه محبین خدا اعمال کند به نتیجه میرسد، محبت ادمی را قربانی می کند، می کشد و شهید می کند.شهید محبت سر و صدایی ندارد.کسی شمشیری نمی بیند،صدایی نمی شنود.محبت انسان را خیلی مخفی شهید می کند،آن چنان می کشد که صدایی در نمی آید.

خون هم ندارد. همه ی عشق و محبتی که در این دنیاست،همه ی زیباییها وجمال خوبان تجلی جمال خداست.وقتی جمال همسر یا فرزندت از جمال خدا تجلی می کندبه کلی از همه جا راحت میشوی. امیدوارم قلبت را برای اهل بیت بگذاری.با انها محشور می شوی، از الان هم محشور هستی.


امیدوارم حشر را همین الان ببینی. هر وقت ان محبت را که در قلبت هست، قشنگ ببینی، حشرت با علی است، حشرت با پیامبر است، حشرت با خداست. ..»




طوبای محبت٬ جلد اول٬ مرحوم میرزا اسماعیل دولابی


- روز عید غدیر محتاج محتاج همه قنوت هایم …. دعایمان کنید . از جانب ارباب امانتی به او رسیده ! دعا کنید امانت دار خوبی باشد …. !
- اللهم عجل لولیک الفرج ….. و چه میخواهیم جز این ؟

بقلم ریحانه بانوی جهادگر
 1 نظر

یه حسرت نفرت برانگیز

30 مهر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

الان همون حسرت تلخ بی معنی و مزخرف دوباره اومده سراغم! اینکه با تمام عشقی که به زن بودنم دارم کاش یه مرد بودم! اونوقت می تونستم به هر جایی هروقت که بخوام برم، می تونستم شب برم تو خیابون و کنار خطی که ماشینا حرکت می کنن راه برم، می تونستم قبل از اذان صبح تو یه خیابون دنبال صدای اذان بگردم و بین الطلوعین تو کوه به آسمون نیگا کنم و هزارتا تونستن دیگه که محدودیت زیبای زن بودن بهشون شکوهی میده که اگر می داشتمشون شاید برام هیچ جذابیتی نداشتن!

ولی می دونم زن بودن بهم فرصتی میده که بدون همه اون کارا رشدی داشته باشم که هیچکدوم از اونا برام فراهم نمی کنن. زیبایی زنانگی به جزئیاتیه که فقط از این زاویه می بینی، به دنیای رنگی و پر از خاطره ای که فقط من می تونم داشته باشم. آمنه همیشه می گفت زندگی مردا مثل یه عکس سیاه و سفید می مونه و زندگی ماها درست مثل یه عکس رنگی و پرنشاط؛ واقعا راست می گفت آمنه. ما پر از رنگیم و آزادی و آزادی زنا به محیط سازیشونه، هیچ مردی نمی تونه اونطور که ما زنا محیط رو می سازیم، بسازه!

تمام محیط اطراف پره از رنگ و بوی زنانه…

من عاشق رنگای خاص زن بودنم و البته آزادی و آزادگی که تو این فضا برام مهیاست. به نظرم زنا آزادترین موجودای دنیان، حتی اگه نتونن تو هر ساعتی که بخوان برن کوه و خیابون!

باربط نوشت: چقد این مدت از زنانگی حرف می زنم و البته چه لذتی داره تو این دنیا غوطه ور بودن…

بقلم س. دانشور

 نظر دهید »

عاشقان کم کم به شور و التهاب افتاده اند

29 مهر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

شبهای زمستان یا پاییزیَم - خیلی فرق نمیکند،مهم ، سرد بودن هواست - خلاصه میشود در یک کتاب شعر یا داستان و یه لیوان چای یا قهوه - باز هم فرقی نمیکند،مهم ، داغ بودنش ست - و یک خاطره ی عاشقانه ی نه چندان دور،و جدیداً هم با کتابچه هایی از بیانات آقا که شیرینی عجیبی دارد.

اینکه فارغ از همه ی دنیا ،ساعاتی،گوشه ای بنشینی و غرق در دنیای خودت باشی،نعمت خیلی بزرگی ست.اینکه سلامت باشی،چشم داشته باشی و بخوانی،گوشَت موسیقی آرام بشنود،حس چشاییَ ت خوب کار کند،حتی دستهایت سالم باشد که لذت ورق زدن کتاب را داشته باشی،خودش شُکری بزرگ دارد؛

حالا یکی از این شب ها نامه ای را برای هزارمین بار بخوانی که صبح همان روز پست چی برایت آورده باشد،نامه ای از شوهرت،که هوس کرده به جای پیامک و تماسهای تلفنی،نامه ای بنویسد سراسر مهر و محبت و ابراز دلتنگی،نامه ای که برای رسیدن پاسخش لحظه شماری کنی ، انتظار بکشی، بعد از فردای همان روز، نرگس های توی اتاقت را لای کتاب بگذاری تا خشک شود،یا گلبرگهایش را جدا کنی و بگذاری لای کاغذی که میخواهی جواب آن نامه ی هنوز نرسیده را بدهی، تا بوی نگس بگیرد دلتنگی هایت،و تمام روز، حافظ را ورق بزنی تا بیتی،مصرعی،چیزی پیدا کنی درخورِ حال و هوای دلتنگی و عشقت ،اصلن، نامه که مینویسی ،نویسنده تر میشوی،اینقدر که در چینش کلمات دقت میکنی،بهترین بیت ها را پیدا میکنی،و سعی میکنی خیلی خوش خط بنویسی،عطرت را هم میپیچی لای کلماتت تا همیشه در کنار محبوب و معشوقت باشی..

گاهی یادمان میرود که عاشقیم،یا حداقل یک زمانی بودیم…همه اش هم تقصیر این تکنولوژیِ لعنتی ست.هی پیامک میفرستیم بی آنکه حتی مراقب دست خطمان باشیم،چه برسد به کلماتمان!

تنها راه همیشه عاشق ماندن،همین کارهای کوچک است.

بقلم ز.اکبری

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 442
  • 443
  • 444
  • ...
  • 445
  • ...
  • 446
  • 447
  • 448
  • ...
  • 449
  • ...
  • 450
  • 451
  • 452
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس