یا اَنِیسَ مَنْ لا اَنِیسَ لَهُ ...
بسم الله الرحمن الرحیم
« رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی »
بسم الله نور …
یَا نُورَ النُّورِ یَا مُنَوِّرَ النُّورِ یَا خَالِقَ النُّورِ یَا مُدَبِّرَ النُّورِ یَا مُقَدِّرَ النُّورِ یَا نُورَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا قَبْلَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا بَعْدَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا فَوْقَ کُلِّ نُورٍ یَا نُورا لَیْسَ کَمِثْلِهِ نُورٌ …………
نور …نور ….اساسا کلمه نور را دوست دارم ! … نور …نور ….
این روزها به غدیر نزدیک می شود و حسابی حال و هوای ایوان نورانی نجف ، دلش را روشن کرده.. ..
به غدیر نزدیک می شود و حواسش پرت قرآن سفیدیست که بناست سر سفره ، از رویش نور را بخواند ….
به غدیر نزدیک می شود و دلش پیش فرازهای دعای کمیلیست که بناست یادش بیندازد که چقدر بنده ی عاصی و مسکین و محتاجیست و او چقدر کریم است و کریم ….و چقدر نور دارد برای بخشش به دل تاریکش !
به غدیر نزدیک می شود ….. اما نمیداند چرا تعبیر و تفسیر غدیرش در کرب و بلا جان گرفته … ! چشم هایش فقط بین الحرمین را می بیند و آن سفینه نجات عالم را …… همان جایی که به قامت روی زانوهایش بر خاک افتاد و کسی آمد ، زخم هایش را با چادر خاکی مادر التیام داد ….. و بعد هم چادر را بقچه کرد در بقلش تا بماند و بماند !
بهغدیر نزدیک میشود و قلبش تپش گرفته است .. می کوبد بر دیواره سینه اش ” یا علی یا علی ….نبضش را بگیری با ” یا علی “ضرب گرفته …… خونش داغ است ؛ رگ هایش پرخون تر از همیشه !…. غدیر …غدیر ….. ” یا علی ذکر علی عباده ” …..
یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا علی یا عل یا علی یا علی یا علی یا علی …آه !
دلش میخواهد بگوید یا علی یا علی یا علی یا علی ……….آنقدر بگوید که به نفس نفس بیافتد … یا علی یا علی یا علی …
” …. آنقدر که یا علی هایش رشته ی تسبیحی بشود تا برسد ؛ برسد بر سر در حرم آقاامیرالمومنین اروحنا فداه ، تا دانه دانه ذکرهایش کف پای زائران شاه نجف را ببوسد ….
به غدیر نزدیک می شویم و من دستانم یخ می کند برای او ….
هنوز وقتی یادش می افتد دو سال پیش را ، در همین عرفه بود و عید غدیر ، وجودش داغ داغ می شود ! ….. چه میدانست کرم این خداندان سراسر کرم ، خوب دستگیری می کند از بیچاره ها …..فکرش را هم نمیکرد مسیرش این شود و انتخابش ….. یا کَافِیَ مَنِ اسْتَکْفَاهُ یَا هَادِیَ مَنِ اسْتَهْدَاهُ ….
دلم میخواهد این شب ها فقط در جوشن صدایش کنم ….. نور است جوشن ..نور علی نور ….
یَا اَقْرَبَ مِنْ کُلِّ قَرِیبٍ
یَا اَحَبَّ مِنْ کُلِّ حَبِیبٍ یَا اَبْصَرَ مِنْ کُلِّ بَصِیرٍ
یَا اَخْبَرَ مِنْ کُلِّ خَبِیرٍ یَا اَشْرَفَ مِنْ کُلِّ شَرِیفٍ یَا اَرْفَعَ مِنْ کُلِّ رَفِیعٍ
یَا اَقْوَی مِنْ کُلِّ قَوِیٍّ یَا اَغْنَی مِنْ کُلِّ غَنِیٍّ یَا اَجْوَدَ مِنْ کُلِّ جَوَادٍ یَا اَرْاَفَ مِنْ کُلِّ رَءُوفٍ …..
- انسان اگر محبتش را در راه محبین خدا اعمال کند به نتیجه میرسد، محبت ادمی را قربانی می کند، می کشد و شهید می کند.شهید محبت سر و صدایی ندارد.کسی شمشیری نمی بیند،صدایی نمی شنود.محبت انسان را خیلی مخفی شهید می کند،آن چنان می کشد که صدایی در نمی آید.
بقلم ریحانه بانوی جهادگر