مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

«برای سلامتی مرندی‌ها صلوات!»

27 مرداد 1393 توسط الزهرا (س) نصر

چند ماه پیش که مباحث جمعیتی یک دفعه بازارش گرم شد، بنا بر این شد که از یکی از متهمین اصلی(!) گرفتار شدنمان در این تله جمعیتی یعنی دکتر مرندی، وزیر اسبق بهداشت مصاحبه بگیرم.

وقتی که زمان مصاحبه تعیین شد، با تاکید بسیار بسیار بسیار زیاد روابط عمومی مواجه شدم مبنی بر سروقت آمدن. وقت مصاحبه ساعت یازده و نیم بود و من به خاطر استرسی که دفترش وارد کرده بود، بیست دقیقه زودتر رسیدم. معمولش این طور است که اگر زودتر برسی و مصاحبه شونده کاری نداشته باشد، زودتر تو را می پذیرد که زودتر کارت تمام شود و بروی پی کارت!

اما این بار این اتفاق نیفتاد و با این که دکتر مراجعه کننده ای نداشت، من راس ساعت یازده و نیم رفتم داخل اتاقش. مسئول دفتر می گفت دکتر به زمان حساسند و بدقولی را برنمی تابند. این که می گویم راس ساعت یازده و نیم، یعنی راس ساعت یازده و نیم. آن قدر دقیق که شک ندارم توسط مسئول دفتر، ثانیه هایش هم حساب شده بود…

طبق وعده، یک ساعت با او حرف زدم و همانطور که قرارمان از قبل گذاشته شده بود، راس دوازده و نیم(نه یک ثانیه این طرف، نه یک ثانیه آن طرف) مصاحبه تمام شد.

چند هفته ای بود که برای نوشتن یک گزارش به مناسبت سالروز بازگشت اسرای جنگی، دنبال چهار اسیر خانمی بودم که چهارسال از عمرشان را در اسارت به سر برده بودند. هر کدام به یک دلیل نشد. یکی شوهرش اجازه نداد، آن یکی سرش شلوغ بود و پروژه ی کاری مهمی در دست داشت که حتی یک ساعت نمی توانست صحبت کند(!)، دیگری تهران نبود و خلاصه قرعه به نام خانم آباد، عضو فعلی شورای شهر تهران افتاد. وقت گرفتن از معصومه آباد برای مصاحبه و مجاب کردن مسئول هماهنگی کارهایش و بعد از آن سر و کله زدن با مسئول دفترش برای انجام این کار، دو هفته ای زمان گرفت و درست دو روز قبل از بسته شدن کار، ساعت سه بعد از ظهر این وقت داده شد و البته این بار هم تاکید فراوانی شد که راس ساعت سه در دفتر ایشان در شورای حضور داشته باشیم چرا که خانم دکتر ساعت سه و نیم جلسه ای دارند و هر چه می خواهی باید در همین نیم ساعت از ایشان بپرسی و …

ده دقیقه به سه رسیدم. آدم های مختلف آمدند و رفتند. دوست، همکار، مراجعه کننده… همه و همه رفتند داخل و برگشتند و من نه! ساعت حدود پنج و بیست دقیقه بود که پیغام رسید خانم دکتر اجازه ی حضور دادند! با این که به شدت از وقتی که تلف شده بود حرص می خوردم ولی ته دلم خوشحال بودم که بالاخره نتیجه داده. وقتی که رفتم داخل، تا آمدم ویس را روشن و مصاحبه را شروع کنم، ایشان گفتند که خیلی خسته اند و نمی توانند حرف بزنند اصلا! و بهتر است که مصاحبه را بگذاریم برای یک وقت دیگر. و این حرف برای منی که می بایست هشت صبح فردا کار را آماده و نهایی شده تحویل می دادم مساوی بود با مرگ!

این که این بانوی بزرگوار به من چطور مطالبی که می خواستم را رساند و چه شرطها گذاشت و گزارش چه گزارش افتضاحی از کار در آمد بماند، اما چیزی که همان روز به شدت برایم قابل لمس شد، تفاوت مدیریت ها بود. اگر به جایی نمی رسیم، اگر دور خودمان می چرخیم، اگر تصمیم درست نمی توانیم بگیریم برای این است که مدیریت بلد نیستیم. آن روز علی رغم انتقاداتی که به عملکرد مرندی در برخی موارد دارم، به او و امثال او اعتقاد پیدا کرده و برای سلامتی و زیاد شدن هم ردیفانش دعا کردم. و البته ابه این نتیجه رسیدم همینکه وضع کشور با این مدیرهای هیئتی همچنان انقدر خوب است(!) واقعا جای شکر دارد.


پ.ن: تا به حال برای هیچ گزارشی از هیچ دبیری عذرخواهی نکرده بودم. امروز به خاطر گزارشی که از مصاحبه خانم آباد درآمده بود، از صمیم قلب از دبیرم عذر خواستم. دلیل به دنیا آمدن این بچه ی ناقص الخلقه که وصله ناجوریست بین خانواده را همانی می دانم که بالا گفتم و لاغیر!

 1 نظر

نمی‌دانم چه بگویم

26 مرداد 1393 توسط الزهرا (س) نصر

دو سه ماه است آب بازی تعطیل شده. حالا نه این که قبلا هم شیلنگ را باز می‌کردیم و می‌گذاشتیم به امان خداها! نه! ولی همان حمام نیم ساعته بچه‌ها هم شده 5 دقیقه. خودم تند و تند می‌شویم‌شان و می‌آورم‌شان بیرون. نرگس خواهش می‌کند که یک بار برویم آب‌بازی. می‌گویم «توی حموم نه. آب کمه.»

بعد یک روز آب قطع می‌شود. می‌رویم خانه فلانی. فلانی شیر آبش مثل دریچه سد باز است که سه تا استکان بشوید. نرگس می‌گوید «ما که آب بازی نکردیم، چرا آب‌مون قطع شد؟ چرا آب فلانی که این همه شیر آب بازه، قطع نمی‌شه پس؟» من نمی‌دانم چه بگویم.

*

رفته‌ایم پاساژ بغل خانه. از خانم مغازه‌داری سوال می‌پرسم. وقتی می‌آییم بیرون، نرگس می‌گوید: «خانومه چه خوشگل بود!» دوباره برمی‌گردم و نگاهش می‌کنم. موهایش ترکیب خوش‌رنگی از قرمز و مسی است. بافته و انداخته روی شانه‌اش. با شال و مانتوی خردلی و سبز و قرمز، خدایی‌اش ترکیب جذابی درست کرده. دلم می‌خواهد به نرگس بگویم که زیباست، ولی این که زیبایی‌ات را بریزی کف پاساژ، زیبا نیست. دلم می‌خواهد بداند که «عفاف» از همه این بافته‌ها و رنگ‌وارنگ‌ها قشنگ‌تر است. ولی بلد نیستم. نمی‌دانم چه بگویم.

*

دارند تعریف می‌کنند که عادت ندارند یک لباس را مدت زیادی بپوشند. دل‌شان را می‌زند. باید تند و تند عوضش کنند. یکی می‌گوید اصلا از این یک قرون دوزار کردن‌ها بدم میاد. زن باید خرج کنه دیگه. نرگس نیست. رفته بازی. ولی فکر می‌کنم اگر بود، اگر می‌شنید، اگر می‌پرسید، چه باید می‌گفتم؟ چطور باید بهش می‌فهماندم که قناعت ارزش است، نه ولخرجی. خرج کردن بی‌حساب، لارج بودن نیست. قناعت هم گدابازی نیست. خوب شد نیست، چون من نمی‌دانم چه بگویم.

*

سخت است.

در دوره و زمانه‌ای که جای ارزش‌ها و ضدارزش‌ها عوض شده، توضیح دادن ارزش‌های “حقیقی” برای بچه‌ها خیلی سخت است. وقتی بی‌حیایی، خوشگلی است؛ اسراف، دست و دل‌بازی؛ ولخرجی، باکلاسی؛ چطوری باید برای بچه حیا را، قناعت را، صرفه‌جویی را، توضیح داد؟ من نمی‌دانم چه بگویم.

میم مصطفی زاده

 3 نظر

کلیدی به نامِ تسلیم

23 مرداد 1393 توسط الزهرا (س) نصر

خیلی پیش می‌آید که حکمت یک حکم را ندانیم و از چرایی‌اش سر در نیاوریم. این‌جور مواقع اگر از بزرگی سؤال کنیم، ما را توصیه می‌کند به پذیرفتنِ تعبّدی آن حکم (و البته پذیرش تعبّدی همهٔ احکام به طور مطلق؛ چه آن‌ها که از حکمت‌شان تا حدودی سر در می‌آوریم و چه آن‌ها که سر در نمی‌آوریم).

پذیرش تعبّدی یعنی عبدگونه، یعنی از سر بندگی. یعنی که از روی ایمان به خدا و حکیم بودنِ خدا، به مصلحت احکام و دستوراتش اعتماد داشته باشیم و یقین کنیم که در آن کار خیری وجود دارد، گرچه که ممکن است خیریّتش را ندانیم.

این پذیرش تعبّدی، به نظرم یک شاه‌کلید است در مسیر بندگی که آدم را از خیلی از اشتغالات و درگیری‌های بی‌فایدهٔ ذهنی دور می‌کند.

یک جایی که خیلی این روحیهٔ تعبّدی می‌تواند کمک کند، در ایمان به درستی گفتار و رفتار ائمه(ع) است که اگر این ایمان و اعتماد سست باشد، گاهی کار دستِ آدم می‌دهد. نمونه‌اش «سلیمان بن صرد خزاعی» است که آن‌طور که باید خوی تعبّدی پیدا نکرده بود و در مقابلِ پذیرفتنِ صلح از طرف امام حسن(ع)، جسارت کرده بود و امام را «خوارکنندهٔ مؤمنین» خوانده بود. حتما می‌دانید که بعدترش همین روحیه -که نظر خودش را گاهی غلبه می‌داد بر نظر امام، گرفتارش کرد و خودش را عاقل‌تر از امام حسین(ع) دید و در کربلا حاضر نشد و بعدترها عذاب وجدان و احساس گناه دست از سرش برنداشت و بالاخره (باز هم با بی‌فکری) به خون‌خواهی حسین(ع) قیام کرد.

در رابطه با ظهور آخرین حجتِ خدا(عج) هم روایاتی دربارهٔ سرپیچی بعضی از منتظرانِ ظهور از دستورات حضرت(عج) داریم که شنیدنش خوف می‌اندازد در دل آدم که نکند او هم بعد از رسیدنِ بهاری که در انتظارش بوده، از در نافرمانی وارد بشود و در مقابل حضرت بایستد.

چیزی که محتمل است و به عقلانی بودن نزدیک‌تر است این است که اغلبِ منتظرانی که سر تسلیم در مقابلِ منتَظرشان فرود نمی‌آوردند کسانی هستند که به گونه‌ای رهبر و خط دهندهٔ گروه‌های کوچک و بزرگ در زمینهٔ مسائل فرهنگی و دینی هستند. این رهبرها چون مدتی در کارِ هدایت و برنامه‌ریزی و تعریف استراتژی و مکانیسمِ عمل و سنجشِ نیازها و بررسی آسیب‌ها بوده‌اند، خودشان را خواه‌ناخواه صاحب‌نظر در بعضی امور می‌دانند و با آگاهیِ غیرجامعی که نسبت به جامعه و شرایط دارند، تصمیماتِ امام را ارزیابی می‌کنند، و گاهی برنامه‌های امام را در مقابل یا ناهم‌خوان با یافته‌های خود می‌بینند.

اما کسانی که از دستهٔ اول نیستند و عمومِ جامعه را تشکیل می‌دهند، شاید به خاطرِ عدم اشراف به مسائل، همیشه به ضعف و نقصِ شناخت‌شان باور دارند و تسلیم تصمیم‌های امامی می‌شوند که معتقد به عصمت و حکمتش هستند.

به نظرم یکی از راه‌های جلوگیری از گرفتار شدن به چنین مهلکه‌ای، غیر از کسب معرفت و شناختِ نظریِ زمانهٔ ظهور و خصلت‌های امام عصر(عج)، در دست داشتنِ همین شاه‌کلید تعبّد است که البته همین‌طوری به دست نمی‌آید و نیاز به تکرار و تمرین دارد. یعنی اگر کسی خودش را به تسلیم بودن در برابر دستوراتِ ریز و درشتِ خدا عادت داده باشد، خوی بندگی و تسلیم در مقابلِ ولی‌امر در او شکل می‌گیرد و احتمال ابتلا به غرور و عُجب در مقابل امام در او کم می‌شود.

شاید عادت کردن به پیروی و پذیرفتنِ اوامرِ کسانِ دیگری غیر از امام که در مواردی بر انسان ولایت دارند هم یکی دیگر از راه‌ها باشد -که البته این هم خودش زیرمجموعهٔ اطاعت و تسلیمِ امر خدا بودن است؛ مثلا اطاعت از پدر و مادر یا همسر (در مواردی که امر به حرام نکنند)؛ به خصوص که زیاد پیش می‌آید در حکمت و مصلحتِ تصمیمات‌شان تردید کنیم و نظری خلاف دیدگاه‌شان داشته باشیم. اما اگر راضی نگه‌داشتنِ آنان را، در راستایِ اطاعت از فرمانِ خداوند تمرین کنیم، احتمالا در اخذ آن شاه‌کلید موفق‌تریم.

 نظر دهید »

شهروندانِ شهرِ مهدی (عج)

21 مرداد 1393 توسط الزهرا (س) نصر

تا به حال زیاد پیش آمده که در مواقع مختلف، ظهور امام زمان(عج) را طلب کرده و فرجش را خواسته‌ایم. هر کسی اما، به دلیلی شوق فرج دارد. یکی از دلایل بسیار شایع برای تعجیل در فرج، ظهور مدینهٔ فاضلهٔ وعده داده شده از سوی پیشوایان دین است. رفع مشکلات، برپایی عدالت، سایه افکندن محبت و دوستی و ایمان بر سراسر جهان و رفع غم معاش و غصه‌های دیگر از علت‌های شایع اشتیاق ظهور حضرت است.

نکتهٔ جالبی که تقریباً در میان دعاکنندگان ظهور عمومیت دارد، این است که خود را از دستهٔ ظالمین جدا کرده و مسلم فرض می‌کنند که از یاران حضرت‌اند: «آقا کی میاد حق‌مون رو بگیره» یا «انشالله آقا میاد و از این وضع خلاص می‌شیم».

این در حالی است که بر طبق روایات عدهٔ زیادی از مسلمانان در مقابل حضرت مهدی(عج) جبهه گرفته و به پا می‌خیزند که یا علتش مشتبه شدن امر بر آنان است و یا به خطر افتادن موقعیت و شرایط اجتماعی و اقتصادی‌شان آنان را به مقابله با حضرت وامی‌دارد. و حتماً شنیده‌اید که حکومت حضرت بعد از یک دوره جنگ بسیار سخت برپا می‌گردد و آرامشِ معهود بعد از سختی‌های فراوان به ثمر می‌نشنید.

با این اوصاف چطور می‌توان مطمئن بود که در این امتحاناتِ نفس‌گیرِ قبل و بعد از ظهور سربلند بیرون می‌آییم و سختی‌ها ما را از پا نینداخته و در حقانیت حضرت تردید نکرده و مطیع اوامرِ بعضاً مشکل و حتی شاید گاهی عجیبِ ایشان خواهیم بود؟

واقعیت این است که شهروند آن مدینهٔ فاضله شدن، هزینه‌بردار است و مفت و رایگان و صرفاً با خواندن چند دعای ندبه و عهد به دست نمی‌آید. شهروندِ شهرِ مهدی(عج) شدن، آمادگی می‌خواهد، روحِ ولایت‌پذیر و خلوص و صبر و تلاش می‌خواهد. ما که دست به دعا برداشته و مهدی را گاه در حد وسیلهٔ رفع مشکلات و مسئول تأمین نیازهای‌مان پایین آورده‌ایم، چقدر آمادهٔ اطاعت از او و پذیرش عدالتش و جهاد و تحمل سختی بعد از ظهورش هستیم؟

بقلم بانو خسروی

 نظر دهید »

قهرم ولی …

20 مرداد 1393 توسط الزهرا (س) نصر

در زندگی مشترک همه زوج‌ها پستی‌ها و بلندی‌هایی وجود دارد که ممکن است روابط آنها را تحت تأثیر قرار دهد!
قهر‌ها و آشتی‌ها و اختلاف سلیقه‌های رفتاری و گفتاری همه و همه از این نوعند‌. اما هنگام بروز هر یک از این اختلافات زن و شوهر چگونه باید با هم رفتار کنند تا زندگی‌شان دچار بحران نشود ؟


قهرم ولی حرف میزنم

«قهرم ولی حرف میزنم » این جمله را یک قانون کلی برای زندگی‌تان قرار دهید‌. حتی در زمان‌هایی که از یکدیگر به شدت ناراحت هستید صحبت کردن را از زندگی خود حذف نکنید‌. حتی بیان عبارات و جملات کوتاهی که ممکن است با سردی کامل بیان شوند‌، باعث می شود تا زوجین دلگرمی خود را به زندگی و تلاش برای رفع موانع از دست ندهند‌.
این مهارت را یاد بگیرید و سعی کنید به جای اخم کردن و سکوت‌های کوتاه و یا چند روزه با هم حرف بزنید ! منطقی باشید و به هم بگویید که به جای قهر در یک فرصت مناسب در مورد مسئله مورد اختلاف صحبت خواهیم کرد‌.

قهرم ولی کارهایی را که به من سپرده ای انجام می دهم

بعضی از زوجین هستند که به محض بروز اختلاف طوری با هم قهر می کنند که کارهایی را هم که باید انجام بدهند‌، ترک می نمایند ! این نوع رفتار چیزی جز دوری آنها نسبت به یکدیگر نخواهد داشت‌. به عنوان مثال آقا قرار است هر شب آشغالها را به بیرون از خانه ببرد اما او به محض بروز یک اختلاف با همسرش قهر میکند و چند روز آشغالها را از منزل خارج نمی کند‌. تصورش را بکنید در این حالت چه رخ خواهد داد ؟ آیا غیر از این است که خانم خانه از این کار بیشتر عصبانی شده و به دلیل بوی نامطبوع آشغال‌ها محیط خانه هم از حالت عادی خارج می شود ؟ آیا غیر از این است که با این روش بیشتر لجبازی‌های کودکانه بر زندگی تسلط می یابد تا عقلانیت ؟
یا تصور بکنید که خانم خانه هنگام بروز یک اختلاف قهر کند و تا چند روز دست به سیاه و سفید نزند ! طبیعی است که آقا برای سیر شدن به خانه اقوام و یا مادرش رفته و یا از بیرون غذا تهیه می کند اما آنچه که در این میان بحرانی تر خواهد شد روابط این زوج است !
پس سعی کنید که در مواقع بحرانی به جای برداشتن ابزار کودکانه لجبازی منطقی برخورد نمایید‌. قهر باشید بی آنکه خللی به وظایف محوله‌تان در زندگی مشترک بزنید‌. هیچ‌گاه در زندگی مشترک سعی نکنید تا به وسیله کارهایی که به شما سپرده شده است جبران مافات را در دعواها و بحران‌ها داشته باشید‌. این روش به بدنه زندگی زناشویی آسیب‌های جدی می‌زند .

قهرم ولی جای خوابم را تغییر نمی‌دهم

یکی از بدترین کارهایی که زوجین در هنگام بروز مشاجره و دعوا ممکن است انجام دهند، جدا کردن جای خواب‌شان از یکدیگر است! این کار شاید در یکی دو بار اول غیر عادی به نظر برسد و باعث شود که یک طرف کوتاه بیاید و ماجرا فیصله یابد اما در دراز مدت قطعاً عادی شده و ممکن است با طولانی شدن قهر، مدت خوابیدن به صورت انفرادی هم ادامه یابد و این یکی از جدی‌ترین آسیب‌هایی است که بر پیکره یک زندگی ممکن است وارد شود‌.
در هنگام بروز دعوا و ناراحتی‌، هر چقدر هم که از دست همسرتان دلخور هستید اما در کنار او بخوابید‌. این امر باعث می‌شود که شما به یکدیگر ثابت کنید که چقدر برای هم مهم هستید و حفظ حریم‌تان بیشتر از مشکلاتی که به هر حال وجود دارد‌، اهمیت دارد‌.
برخلاف تصور بسیاری از افراد‌، اتفاقاً محل خواب یکی از مکان‌هایی است که می توانید در آنجا به سرعت اختلافات خود را به فراموشی بسپارید‌. بسیاری از زوج‌ها هستند که اذعان دارند‌، شب هنگام‌، زمانی که کنار یکدیگر خوابیده بوده‌اند توانسته‌اند به وسیله آرامشی که از هم گرفته‌اند مشکلی را که در طول روز برایشان به وقوع پیوسته بوده حل نمایند‌.
این مهارت را یاد بگیرید که یک زوج همواره باید بر یک بالین سر بگذارند و این را از اصول مهم و حیاتی زندگی‌تان قرار دهید .

قهرم ولی لزومی ندارد کسی متوجه آن بشود

متأسفانه برخی از زوج‌ها هستند که به محض اینکه به مشکلی بر می‌خورند و قهر می‌کنند؛ عالم و آدم متوجه می‌شوند که آنها با یکدیگر قهر کرده‌اند! این پدیده بسیار بد است‌. لزومی ندارد شما طوری رفتار کنید که تمام اطرافیان شما متوجه شوند که شما در چه مرحله‌ای هستید‌!
حتی اگر دعوای سنگینی با همسرتان کرده‌اید و از دست او عصبانی هستید باید آنقدر برای حریم زندگی م:.۸*ترکتان ارزش قائل باشید که به محض قرار گرفتن در جمعی غیر از خودتان بتوانید طوری رفتار کنید که آب از آب تکان نخورد!
باید این مهارت را بیاموزید که اگر در طول زندگی مشترکتان بایکدیگر قهر کردید به محض وارد شدن فرد سومی در کنارتان بتوانید خیلی عادی طوری که اصلاً بیانگر ناراحتی میان شما و همسرتان نباشد رفتار کنید! برای دستیابی به این موفقیت ابتدا لازم است که حس کینه را از ضمیر خود پاک گردانید‌. افراد کینه‌ای به سختی می‌توانند این مهارت را یاد بگیرند‌. به خاطر داشته باشید دست باید در آستین بشکند!
حتی به نزدیک‌ترین افراد خانواده‌تان مانند پدر و مادر هم نباید قهر‌های زن و شوهری را بروز داد‌! تا جایی که برایتان مقدور است وجودتان را خالی از کینه کنید و سعی کنید در برابر همسرتان با بزرگواری رفتار کنید.

قهرم ولی زندگی روال عادی خود را سپری می‌کند

اگر به هر دلیلی با همسرتان قهر هستید لزومی ندارد که زندگی‌تان را از حرکت طبیعی‌اش باز دارید! به زندگی و برنامه ریزی‌های خود ادامه دهید‌. اگر در روز خاصی قرار خرید داشتید‌، به خرید بروید‌. اگر به میهمانی دعوتید‌، رأس ساعت مقرر در میهمانی حاضر شوید‌. قهر‌ها و آشتی‌ها نباید آنقدر پررنگ باشند که زندگی و برنامه‌ریزی‌های شما را تحت‌الشعاع خود قرار دهند‌. به خاطر داشته باشید که نیمی از مسیر اصلاح روابط را زمانی می‌توانید طی کنید که به خودتان گوشزد کنید که حالتی که دچارش شده‌اید یک اختلاف کوچک است و نیازی نیست خیلی به آن بها داد! خودتان را در جریان زندگی بیندازید آن وقت است که متوجه خواهید شد هیچ چیزی قدرت ندارد شما را از همسرتان دور نگه دارد!

قهرم ولی حالا مناسب‌ترین فرصت است

به محض اینکه شرایط را طوری دیدید که می‌توانستید درباره مشکل بوجود آمده با همسرتان گفتگو کنید‌، شرایط را مهیا کنید‌. خونسرد و آرام سر بحث را باز کنید و حواستان باشد در تمام طول صحبت‌هایتان از جاده احترام خارج نشوید‌. به خاطر داشته باشید شما مدتی را قهر بودید ولی هم حرف زدید و هم به وظایفتان عمل کرده‌اید و هم زندگی‌تان طبق برنامه جلو رفته و تمام اینها یعنی شما برای همسرتان ارزش بسیاری قائل هستید حتی به‌اندازه‌ای که حاضر نبودید لحظه‌ای زندگی‌تان را از جریان اصلی‌اش خارج سازید! پس با خونسردی مسئله را مطرح کرده و با همسرتان گفتگو کنید‌.
برای پیدا کردن فرصت مناسب برای صحبت کردن لازم است خصوصیات اخلاقی همسرتان را بشناسید‌. زمانی که او بی‌حوصله و یا خسته است وقت مناسبی نخواهد بود‌. با شناخت مناسب‌ترین لحظه‌ها می‌توانید به قهر سوری خود پایان بخشیده و به روال معمولی زندگی‌تان برگردید‌.

به خاطر داشته باشید که قهر در زندگی مشترک معنایی ندارد‌! شما فقط مدتی از شرایط زمینه ساز بحران‌های مختلف جلوگیری کرده‌اید‌. پس خونسرد باشید‌!

بقلم طهورا ابیان

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 410
  • 411
  • 412
  • ...
  • 413
  • ...
  • 414
  • 415
  • 416
  • ...
  • 417
  • ...
  • 418
  • 419
  • 420
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس