نام مهدیِ عزیز ما در غدیر عزیز
غدیر ولایت، نام چشمه ای است که خبر ولایت آخرین جانشینان انبیا، در آن رسمی و فراگیر شد. نمیدانم چشمه ی غدیر، چه لب تشنه ای را سیراب کرده و خاک آن، چه بی پناهی را پناه داده بود که افتخار سقایت و قدمگاهی ولیّ الله نصیبشان شد؟!
یکی از احکام الهی بسیار مهم که باقی مانده و عمر نازنین پیامبر رو به اتمام، حکم حج بود؛ زیرا هیچگاه در طول زندگی سراسر خیر رسول مهربانی، رخ نداده بود. ایشان تنها 3 بار به عمره مشرّف شده بودند و قرار بود در این فرصت، احکام حج را به مسلمانان یاد دهند؛ اما یاد دادن این فروع دین، با اصول دین، همراه شد و در راه بازگشت، حبیب خدا، از مسأله ای سخن فرمود که ابتدا باعث نگرانی مردم شد؛ از چیزی که همیشه از آن میترسیدند: از دست دادن پیامبر. چیزی که برخی منکرش میشدند و بعضی از ترس فکر به آن، هرگاه متوجهش میشدند، فکرشان را پرتاب میکردند به زمانی بعد؛ زیرا پیامبر به دلیل عصمت، اولویت تصرف داشت حتی به خودشان 1 و این یعنی کسی ما را بیشتر از خودمان دوست دارد و تا او بود، عذابی نازل نمیشد2؛ کسی که رحمت بود و منبع آرامش! ولی قرآن کریم مردم را آماده کرده بود که اگر پیامبر بمیرد یا کشته شود باز به روش گذشته، بر میگردید؟3 و برحذرشان داشته بود از بد شدن و به گذشته برگشتن. آخر پیامبر آمده بود که گنج های درون انسانها را در آورد و به آنها هدیه کند؛4 زیباییهای وجود خود را. این عزیز که خودمان را به خودمان هدیه داده بود در راه بازگشت از حج، حرف از رفتن زد!
در راه بازگشت، حبیب خدا، از مسأله ای سخن فرمود که ابتدا باعث نگرانی مردم شد؛ از چیزی که همیشه از آن میترسیدند: از دست دادن پیامبر. چیزی که برخی منکرش میشدند و بعضی از ترس فکر به آن، هرگاه متوجهش میشدند، فکرشان را پرتاب میکردند به زمانی بعد
شیطان و لشکریانش پس از شنیدن این جمله، به فکر تعطیلات و استراحتی طولانی افتاده بودند و طاغوت، خوشحال! زیرا راه خود را آسان و مسیر کفر را بی کلوخ می دید. نزدیک برآورده شدن یکی از بهترین آرزوهای قبیله ی لعنت بود. آری؛ اگر رهبر مؤمنان میرفت، برگشت به جاهلیت راحت بود.
درست در همین لحظه ی سرنوشت ساز، ابرهای سیاه ناامیدی مؤمنان به کناری رفته و پنجه های تیز و خون آلود شیطان از قلب مؤمنان فاصله گرفت؛ زیرا اسم محبوب خدا 5 بر زبان حبیب خدا جاری گشت: علی …
به سراغ سرزمین غدیر و چشمه ی عزیز ولایت رفتیم تا از او بشنویم آنچه را که پیامبر از آخرین وصیّ آخرین جانشینان انبیا فرمود: خاک داغ غدیر عزیز! قسمتان میدهم به خدا! راستش را بگویید، روز 18 ذی الحجه ی 10 هجری را یادتان هست؟!
- معلوم است که به خاطر دارم! با تمام حافظه ی قوی ام به وسعت تاریخ بعد غدیر، در ذهن خود به یادگار نگه داشته ام تا در قیامت شهادت دهم که پیامبر صلی الله علیه و آله چه فرمود.
- خدا را شکر! حبیب خدا، از مهدی ما هم چیزی فرمود؟! برایمان میگویید؟! تمام وجودمان گوش است و دلهایمان آماده ی آماده!
- آن روز گرم و پاک خدا، پیامبر از ولایت، آن قدر سخن گفت که کسی حتی به اندازه ی یک مثقال شک نداشت که بعد از پیامبر علی، ولیّ خدا است! آن روز «رحمت للعالمین» (صلی الله علیه و آله) از «رحمت الله الواسعه» (عجّل الله فرجه) 6حرف زد! بچه ها باورتان میشود! از مهدی شما گفت!
با شنیدن«رحمت فراگیر الهی» یاد مهربانیهای مولا افتادم و چشمه ی صورت، گونه ی گل انداخته ام را سیراب کرد!
- فرمود: بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست! بچه ها نمیدانید، وقتی از او حرف میزد، چه قدر شاداب بود! بر ادیان غالب میشود و از ظالمین انتقام میگیرد! از دریایی عمیق استفاده میکند.
زبانمان بند آمده بود! شنیدن از مولای زنده مان مهدی، آن هم از شاهدان عینی ماجرای غدیر، آن قدر شیرین بود که میخواستیم زمان را متوقف کنیم!
تو غرق سخن گفتن و از جان کلامت من مست چنانم که شنفتن نتوانم
… اوست انتخاب شده و اختیار شده ی خداوند و وارث هر علمی و به همه ی فهم ها احاطه دارد!
از پروردگارش خبر میدهد، آیات الهی را بالا میبرد! رشید است و محکم بنیان! کارها به او سپرده شده!
همان عزیزی که بزرگان گذشته، مژده ی آمدنش را داده اند؛ او حجت خدایی است که باقی میماند و بعد از او حجتی نیست! بچه های عزیزم! در آن زمان، سخت بود برایم که بفهمم منظور پیامبر از باقی ماندن چیست؛ ولی امروز خوب میفهمم که مولای مهربان ما، 1181 سال دارد و تمام این مدت خدا نگهش داشته است!
- عزیزان من! حبیب خدا فرمود: همه ی حق همراه اوست و همه ی نور نزد او!
فرمود: کسی بر او غلبه پیدا نمیکند و کسی بر ضد او کمک نمیشود؛ او ولیّ خدا در زمین است و بین جهانیان او حکم میکند و امین خدا بر پنهان و آشکارش است! 7
عشقمان صد برابر شده بود! عزممان از حد گذشته و شوقمان فوران میکرد!
شیطان و لشکریانش پس از شنیدن این جمله، به فکر تعطیلات و استراحتی طولانی افتاده بودند و طاغوت، خوشحال! زیرا راه خود را آسان و مسیر کفر را بیکلوخ میدید. نزدیک برآورده شدن یکی از بهترین آرزوهای قبیله ی لعنت بود. آری؛ اگر رهبر مؤمنان میرفت، برگشت به جاهلیت راحت بود.
بر خاک غدیر عزیز، بوسه ای زدیم و برخاستیم! ما میخواستیم به همه ی جهان بگوییم که مهدی ما (سلام خدا بر او) ادامه غدیر پاک است! برای همین، تصمیم گرفتیم و هم قسم شدیم؛ اول دستانمان را به هم دادیم و به خدای مهربان گفتیم:
خدای عزیز ما! قسم میخوریم که مهدی ما زنده است! او به همه ی بنده های تو عشق میورزد و منتظر ماست که ظهور کند! ما اقرار میکنیم که در حق او بد کرده ایم؛ ولی تو بزرگواری و بخشنده! به فضلت ببخشمان! و کمکمان کن که به مولایمان کمک کنیم!
بعد به امام عزیزمان رو کردیم و ناخودآگاه سرهایمان پایین افتاد و زبانمان بند آمد؛ فقط گریه بود که سکوت خجالتمان را میشکست!
سپس برخاستیم؛ هر کس پیشنهادی داشت: یکی گفت من حاضرم مطلب بنویسم و دیگری گفت من ترجمه میکنم و مهدی یار دیگری گفت: بارگزاری اینترنتیش با من! مادرم نیز وارد گود شد او پخت غذا و بخشیدن آن به مردم به نیت مولا را به عهده گرفت. خواهر کوچکم که فکر میکرد از بقیه عقب افتاده، گفت: منم میتونم به دوستام شعر یاد بدم و برای امام زمان نقاشی بکشم! گفتم آفرین سحر جان شما هم یار امام زمانی! امیدوارم که لبخند امام را ببینی!
پی نوشت:
1- «النَّبِیّأَوْلى بِالْمؤْمِنینَ مِنْ أَنْفسِهِم …» (احزاب، 6): پیامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولى و سزاوارتر است …
2 - « مَا كَانَ اللّه لِیعَذِّبَهمْ وَأَنتَ فِیهِمْ وَمَا كَانَ اللّه معَذِّبَهمْ وَهمْ یَسْتَغْفِرونَ» (انفال،آ 33): و مادام كه تو در میان آنان هستی، خداوند آنان را عذاب نمیكند و نیز مادام كه استغفار میكنند، خدا عذابشان نمیكند.
3 - «وَ ما محَمَّدٌ إِلاَّ رَسولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرّسل أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قتِلَ انْقَلَبْتمْ عَلى أَعْقابِكمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ …» (آل عمران،144): و محمّد جز فرستاده اى از سوى خدا كه پیش از او هم فرستادگانى [آمده و] گذشته اند، نیست. پس آیا اگر او بمیرد یا كشته شود، [ایمان و عمل صالح را ترك مى كنید و] به روش گذشتگان و نیاكان خود برمى گردید؟!…
4- امام علی علیه السلام: فَبَعَثَ فِیهِمْ رسلَه… یثِیروا لَهمْ دَفَائِنَ الْعقولِ: خداوند پیامبرانش را در میانشان، برانگیخت تا عقل مدفون بشر را برای آنان آشکار کند و در دسترس قرار دهد: نهج البلاغه، خطبه اول.
5- ر.ک: «یا أَیّهَا الَّذینَ آمَنوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّه بِقَوْمٍ یحِبّهمْ وَ یحِبّونَم …» (المائده، 54): اى اهل ایمان! هر كس از شما از دینش برگردد [زیانى به خدا نمى رساند] خدا به زودى گروهى را مى آورد كه آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند: رسول خدا در فتح خیبر فرمودند: فردا حتما رایت جنگ را به مردى مى دهم كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست مى دارد … آن گاه روز بعد پرچم جنگ را به دست حضرت امیرالمؤمنین داد.
6- فرازی از زیارت آل یس، مفاتیح الجنان.
7 - ر.ک: خطبه غدیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.