از روز غدیر خم تا روز حکومت منجی بشر
1- ابتدا رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) حمد و ثنای الهی را به جا آورده، صفات قدرت و رحمت حق تعالی را ذکر فرمودند.
2- سپس به بندگی خود در مقابل ذات الهی، شهادت دادند و تصریح فرمودند که باید فرمان مهمی را درباره امام علی (علیه السّلام) ابلاغ کنم و گر¬نه رسالت الهی را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم.
با بیان کردن «حدیث منزلت» و «آیه ولایت» جایگاه حضرت علی(علیه السّلام) را مشخص فرمودند و این طور ادامه دادند که من از جبرئیل درخواست کردم از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم به خاطر کمی متّقین و زیادی منافقین و فساد ملامت کنندگان و حیله های مسخره کنندگان اسلام معاف دارد و در این قسمت پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) از اذیتهای برخی گلایه کردند:
منافقین بارها به خاطر رفاقت و توجه و قبول بسیار علی مرا اذیت کرده اند، آن قدر که این آیه نازل شد «وَ منْه م الَّذینَ ی ؤْذ ونَ النَّبِیَّ وَ یَق ول ونَ ه وَ أ ذ نٌ ق لْ أ ذ ن خَیْرٍ لَك مْ ی ؤْمِن بِاللَّهِ وَ ی ؤْمِن لِلْم ؤْمِنینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَن وا مِنْك مْ وَ الَّذینَ ی ؤْذ ونَ رَس ولَ اللَّهِ لَه مْ عَذابٌ أَلیم»: و بعضى (از منافقان) هستند كه دائم پیغمبر را می آزارند و (چون عذر دروغ آن ها را به حلم خود می پذیرد) مى گویند: او شخص ساده و زودباورى است؛ بگو زودباورى او لطفى به نفع شماست، كه به خدا ایمان آورده و به مؤمنان هم اطمینان دارد و براى مؤمنان (حقیقى) شما وجودش رحمت است، و براى آن ها كه رسول را آزار دهند عذابى دردناك مهیّاست.
بیزاری خود را از گمراهان امّت اعلام فرمودند و اشاره ای هم به اصحاب “سقیفه ملعونه” و غاصبین مقام امامت نمودند و آنها را لعن کردند و در همین بخش از خطبه به حکومت امام مهدی (علیه السّلام) اشاره می کنند و عملی شدن وعده خدا را نوید می دهند.
حضرت بعد از این گلایه فرمودند: اگر بخواهم می توانم نام آن منافقان را ببرم، ولی با بزرگواری با آنها رفتار کرده ام. و با وجود این افراد خدا از من راضی نمی شود، مگر با ابلاغ آنچه خدا بر من در حق علی نازل کرده که «ای رسول! آن¬چه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده ٓ در حق علی- برسان و اگر نرسانی رسالت الهی را نرسانده ای و خداوند تو را از مردم حفظ می کند: «یا أَیّ هَا الرَّس ول بَلِّغْ ما أ نْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه وَ اللَّه یَعْصِم كَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْكافِرینَ» (المائده، 67)
3- در مرحله بعدی حبیب خدا فرمودند: خدا، علی را برای تمام انسانها به عنوان صاحب اختیار و امام که اطاعتش واجب است، قرار داده و کلام او، مورد عمل و امر او، نافذ است؛ هر کس تابع او باشد و او را تصدیق کند مورد رحمت الهی است و خداوند اطاعت کننده او را، آمرزیده است و امامت در نسل من از فرزندان او تا روز قیامت باقی است.
رسول مهربان ما، ائمه (علیهم السلام) را مسئول بیان حلال و حرام معرّفی می کنند و فضایل حضرت را می شمرند:
ای مردم! علی را فضیلت دهید که … هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموخته ام … هیچ کس در ایمان به من بر او سبقت نگرفت … او در حالی که جانش را فدای من کرده بود در جای من خوابید … او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است.
و می فرمایند: کسی که این گفتار را رد کند، ملعون است و مورد غضب و اشاره فرمودند که “جنب الله” در آیه¬ی «أَنْ تَق ولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْت فی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ ك نْت لَمِنَ السَّاخِرینَ» (الزمر، 56) امام علی (علیه السّلام) است و حضرت امیر و پاکان از نسل او (علیهم السّلام) را “ثقل اصغر” معرّفی می کنند و قرآن را “ثقل اکبر” و به این فضیلت اختصاصی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) اشاره فرمودند که لقب “امیر المؤمنین” بعد از من برای احدی جز او حلال نیست.
4- پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بازوان امیر المؤمنین (علیه السّلام) را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند کردند و در این حال فرمودند: “مَن ک نت مولاه فَهذا عَلیٌّ مَولاه، اللهمَّ والِ مَن والاه و عادَ مَن عاداه و انص ر مَن نَصَرَ وَ اخذ ل مَن خَذَلَه ” سپس کمال دین را با ولایت ائمه (علیهم السّلام) اعلام فرمودند.
5- حبیب خدا (صلّی الله علیه و آله) به طور صریح فرمود: هر کس از ولایت ائمه (علیهم السّلام) سر باز زند اعمال نیکش سقوط می کند و در جهنّم خواهد بود؛ بعد از آن شمّه ای از فضایل امیر المؤمنین (علیه السّلام) را متذکّر شدند و اشاره به این کردند که سوره “هل أتی"(دهر) در مدح حضرت امیر (علیه السّلام) نازل شده.
سپس، مردم را بر حذر می دارند از این¬که به امام علی (علیه السّلام) حسد کنند و می ¬ فرمایند: حسد شیطان را از بهشت بیرون کرد، مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود می شود و قدمهایتان می لغزد؛ قسم می خورند که سوره “والعصر” درباره ی حضرت امیر (علیه السّلام) است و خدا را شاهد گرفتند که رسالتم را به شما ابلاغ نمودم.
اشاره به صفات و خصوصیات حضرت مهدی(علیه السّلام) می فرمایند؛ از جمله: اوست که پیشینیان به او بشارت داده اند، اوست که به عنوان حجت باقی می ماند و بعد از او حجتی نیست؛ هیچ حقّی نیست مگر همراه او و هیچ نوری نیست مگر نزد او.
6- پیامبر (صلّی الله علیه و آله) با تلاوت آیاتی از قرآن در رابطه با عذاب الهی و لعن دشمنان دین، فرمودند: منظور من از این آیات عدّه ¬ای از اصحاب من هستند که مأمور به چشم پوشی از آنان هستم، ولی بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصّرین حجت قرار داده و اغماض نسبت به آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست.
سپس بیزاری خود را از گمراهان امّت اعلام فرمودند و اشاره ای هم به اصحاب “سقیفه ملعونه” و غاصبین مقام امامت نمودند و آنها را لعن کردند و در همین بخش از خطبه به حکومت امام مهدی (علیه السّلام) اشاره می کنند و عملی شدن وعده خدا را نوید می دهند.
7- “من راه مستقیم هستم که خدا شما را به پیروی از آن امر نموده و سپس علی و فرزندان او این راه مستقیم هستند؛ سوره¬ی “حمد” درباره من و به خدا قسم درباره امامان نازل شده است” سپس آیاتی درباره اهل بهشت را به پیروان آل محمد (علیهم السّلام) و آیاتی درباره اهل جهنّم را به دشمنان آل محمد (علیهم السّلام) تفسیر فرمودند.
8- اشاره به صفات و خصوصیات حضرت مهدی(علیه السّلام) می فرمایند؛ از جمله: اوست که پیشینیان به او بشارت داده اند، اوست که به عنوان حجت باقی می ماند و بعد از او حجتی نیست؛ هیچ حقّی نیست مگر همراه او و هیچ نوری نیست مگر نزد او.
9- مردم را به بیعت با خود و سپس با امام علی (علیه السّلام) دعوت نمودند و آن را از طرف خداوند و بیعت با حق تعالی دانستند و به آیه¬ «إِنَّ الَّذینَ ی بایِع ونَكَ إِنَّما ی بایِع ونَ اللَّهَ یَد اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما یَنْك ث عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَیْه اللَّهَ فَسَی ؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً »:به یقین كسانى كه با تو بیعت می کنند، جز این نیست كه با خدا بیعت می كنند [دست تو كه به منزله ] دست خدا [ست ]، بالاى دستهاى آنان است. پس كسى كه پیمان مى شكند فقط به زیان خود مى شكند، و كسى كه به پیمانى كه با خدا بسته است وفا كند، خدا به زودى پاداشى بزرگ به او مى دهد.(الفتح،10) اشاره نمودند.
10- حضرت ابتدا از حج و اهمیت آن سخن می گویند و بعد حضرت امیر (علیه السّلام) را به عنوان ولیّ و بیان-کننده، معرّفی می کنند و می فرمایند: حلا ¬لها و حرا مها بیشتر از آن است که بتوانم در یک مجلس آنها را بشمارم و معرّفی کنم، پس مأمورم که از شما بیعت بگیرم؛ و با شما دست دهم بر امامت علی (و جانشینان بعد او، زیرا امامت فقط در آنها به پا خواهد شد؛ بالاترین امر به معروف و نهی از منکر را نیز، تبلیغ پیام غدیر درباره اطاعت از امامان و نهی از مخالفتشان دانستند.
و حضرت می فرماید قرآن به شما می شناساند که امامان بعد امام علی (علیه السّلام) فرزندان او هستند: «وَ جَعَلَها كَلِمَهً باقِیَهً فی عَقِبِهِ …»(الزخرف،28): «آن (امامت) را به عنوان کلمه باقی در نسل او قرار داد.» و بعد از آن تشویق به تقوا کردند و از قیامت برحذر داشتند.
و در آخرین مرحله خطابه، بیعت لسانی انجام گرفت و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده، از زبانهای شما اقرار بگیرم.» سپس عهدنامه را فرمودند تا مردم تکرار کنند که خلاصه آن اطاعت از دوازده امام با قلب و جان و زبان و دست تا روز قیامت و عهد و پیمان بر ثابت قدم بودن در مورد این امر و بر رساندن پیام غدیر به نسل های آینده و غایبان از غدیر بود.
فرمودند: هر کس بیعت کند با خدا بیعت می کند و خدا بیعت شکنان را هلاک می کند و وفاداران را در مورد رحمت قرار می دهد. ای مردم! با خدا و من و علی امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان از ایشان در دنیا و آخرت به عنوان امامتی که در نسل ایشان باقی است، بیعت کنید.
مردم فضایل علی بن ابی طالب (علیه السّلام) نزد خداوند -که آن را در قرآن نازل کرده- بیش از آن است که در یک مجلس بشمارم، پس هر کس درباره ی آنها به شما خبر داد و معرفت آن را داشت، او را تصدیق کنید.
و در آخر از خداوند آمرزش برای مؤمنین، و غضب برای منکرین می خواهند و سخن خود را چون آغاز خطبه با حمد الهی به پایان می برند.
و سلام خدا بر فرستاده خدا که بعد از خویش با ولایت امام علی (علیه السّلام) آرامش و ایمان را برایمان به یادگار گذاشت.