عشق به زيبايى در دختران
عشق به زيبايى و جمال ظاهرى، يكى از تمايلات و خواسته هاى فطرى بشر است. تمام طبقات مردم به زيبايى ارج مينهند و يكي از مهمترين علل و دلبستگى خود را به هر چيز و هر كسى جمال و زيبايى آن به حساب ميآورند.
گر چه اين علاقه در بين تمام افراد بشر قرار دارد، امّا دختران جوان بيش از اقشار مختلف ديگر به جمال و زيبايى علاقهمند هستند. اين علاقه در دوران حساس بلوغ بيشتر خود را نشان داده و دخترانى كه قدم به اين دوران مهم ميگذارند، حساسيّت زيادى نسبت به ظاهر خود و ديگران دارند.
آنان دوست دارند زيبايى خود را به رخ ديگران بكشند و به هر چه مينگرند زيبا باشد. اين امر حتى در نوع لباس و پوشاك و وسايل شخصى آنان نيز تأثير گذاشته و هر چه را انتخاب ميكنند، قبل از هر چيز، دوست دارند ظاهرى خيره كننده داشته باشد.
آنچه در اين قسمت قابل تذكر است، و بايد مورد توجه دختران جوان قرار گيرد، اين است كه آراستگى و رسيدن به وضع ظاهر و عشق و علاقه به جمال، از نظر اسلام نيز مورد توجه قرار گرفته است معصومان ـ عليهم السّلام ـ كه بعنوان بزرگترين مربيان و الگوهاى تربيتي معرف حضورند، در سخنان ارزشمند خود اين مسئله را مورد تأكيد قرار دادهاند. به رواياتى در اين مورد توجه كنيد:
1. زيبا پوشى
حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ ضمن حديثى ميفرمايد:
لباس زيبا بپوش؛ زيرا خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد.[1]
2. خودآرائى
هم چنين آن حضرت ميفرمايد:
خداوند زيبايى و خود آرايى را دوست دارد و بينوايى و قيافه فقر آلود را ناخوش ميدارد، هر گاه خداوند به بندهاى نعمتى دهد دوست دارد اثر آن را در او ببيند عرض شد چگونه؟ حضرت فرمود: لباس تميز بپوشد، خود را خوشبو كند، خانهاش را گچكاري نمايد، جلو در خانة خود را بروبد و حتي روشن كردن چراغ پيش از غروب خورشيد فقر را ميبرد و روزى را زياد ميكند.[2]
3. خود را بيارائيد
امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد:
همچنان كه دوست داريد افراد غريبه شما را در بهترين و زيباترين وضع ببينند و خود را براى آنها ميآراييد، وقتى نزد برادر مسلمان خود ميرويد نيز خود را بياراييد.[3]
4. اخلاق مؤمنان
همچنين از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:
خودآرايي و تجمل از اخلاق مؤمنان است.
همانگونه كه گذشت و از روايات ذكر شده فهميده ميشود، جمال و عشق به زيبايى در نظر اسلام نيز مورد تأكيد قرار گرفته و بزرگان دين نيز رأى و نظر مثبتى نسبت به آن دارند.
ناگفته روشن است كه گر چه دين مبين اسلام نسبت به مسايل اجتماعى و اخلاقى سفارشهاى فراوانى دارد؛ اما هرگز راه افراط و تفريط (يعنى زياده روى و يا كوتاهي) را نميپسندد و راه اعتدال را مورد تأكيد قرار ميدهد.
از نظر اسلام كسانى كه در ظاهر به خود نميرسند و وضعي آشفته و نابسامانى دارند، نكوهش شده و از طرف ديگر آنهايى كه بيش از حدّ معمول وقت گرانبهاى خود را صرف رسيدگى به ظاهر و خودآرايى ميكنند را نيز ملامت نموده است.
بويژه آن دسته از دخترانى كه هدف و منظور از آراسته كردن خود را جلب نظر ديگران ميدانند، بطور قطع از نظر اسلام ملامت شده و هرگز اجازه آشكار كردن جمال ظاهرى آنان در حضور نامحرمان را امضاء نمينمايد. امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ در اين باره ميفرمايد:
ايّاك ان تتزيّن لنّاس و تبادر الله بالمعاصي.
(بپرهيز از اينكه خود را براي ديگران بيارائى و بوسيلة گناهان با خدا به ستيز برخيزي.([4]
پس بر تمام دختران جوانى كه شيفته مكارم اخلاق الهى هستند و دوست دارند در پرتو احكام اسلامى، داراى زندگى شرافتمندانهاى باشند، لازم است كه در توجه به جمال و آراستن خود حدّ اعتدال را پيش بگيرند و سخت مواظب باشند كه با دست خويش راههاى سقوط و هلاكت خود را فراهم نياورند.
جمال باطنى
در زمــيـن ديگــران خــانه مــكن
فــكر خــود كن فكر بيگانه مــكن
كــيست بـيگانـه تــن خــاكى تـو
كــز بــراى اوســت غــمناكى تـو
تا تو تن را چرب و شيرين ميدهى
گوهــر جــان را نــيابى فــربـهى
گر ميان مشك تـن را جـان شــود
وقت مـردن گـند آن پــيدا شــود
مشك را بر تن مزن بر جان بــمال
مشك چه بود نـام پـاك ذوالجلال
با توجه به مطالبى كه گذشت تذكر اين نكته نيز ضرورى است كه در اسلام به جمال و زيبايى ديگرى نيز اهميّت داده شده است و آن «جمال باطني» و زيبايى درون است.
دختران جوانى كه داراى جمال ظاهرى و زيبايى خدا دادى هستند، بايد قدر اين نعمت الهى را بدانند، مبادا با كارهاى ناشايست خود را در زمرة زشت سيرتان خوش صورت در آوردند و جمال ظاهرى خود را نيز پايمال كنند.
چه بسيار زنان و دختران خوش سيمايى كه با رذالت و پستى و درك شهوات و لذتهاى حرام در جمع زشتترين چهرههاى بدسيرت در آمدند و خفّت آخرت را به لذت چند ساعته دنيا خريدند.
و چه بسيار زنان و دخترانى كه از نظر سيما و وضع ظاهر، زيبايى چندانى نداشتند؛ امّا با توسل به فضايل اخلاقى و درك عبادات معنوى، خود را در زمرة زيباترين پاك سيرتان عالم در آورده و شهرت جهانى يافتند.
گر چه مسئله فوق روشن است؛ ولى براى تأكيد و جلب نظر شما خوانندة محترم مثالى را ذكر ميكنيم: فرض كنيد شما براي ديدن دوستتان ميخواهيد به منزل ايشان برويد، به همين خاطر به مغازة گل فروشى رفته و قصد داريد گلى را بعنوان هديه انتخاب كنيد، گلهاي موجود سه دستهاند:
الف: يك دسته از گلها، ظاهر زيبايي ندارند و از باطن خوبى نيز برخودار نيستند. بطور قطع كسى سراغ آنها نميرود و هيچ عاقلى براى خريد آن اقدام نميكند.
ب: برخى از گلها، ظاهرى زيبا دارند و از باطن خوبى برخودارند مسلماً هر عاقلى براى خريد آن اقدام ميكند.
ج: برخى از گلها ظاهري زيبا دارند ولى از باطنى متعفن و بدبوى برخوردارند، اين دسته از گلها نيز گر چه ابتدا نظر مشتريان را جلب ميكنند، اما به محض توجه به درون متعفن آن از آن صرف نظر ميشود.
دختران جوان نيز درست شبيه به اين گلها هستند. اگر در كنار جمال ظاهرى و زيبايى خدا دادى به جمال باطنى خود نيز رسيدند و آن را از زشتى و رذالت پاك نمودند، بطور قطع مورد توجه همگان قرار ميگيرند تا جايى كه شهرت جهانى پيدا كنند.
و در عوض دختران جوان خوش سيمايى كه هرگز به فكر رسيدگى به روح و روان و باطن خود نيستند؛ گر چه ابتداء نظر گروهى را به خود جلب ميكنند، اما يقيناً از چشم خواهند افتاد و از مزاياى زندگى شرافتمندانه محروم خواهند ماند و سرانجام به عواقب خطرناكى دچار خواهند شد.
——————————————————————————–
[1] . ميزان الحكمة، ج 2، ص 770، ترجمة عطايي.
[2] . همان.
[3] . ميزان الحكمة، ج 2، ص 770، ترجمة عطايي.
[4] . بحارالانوار، ج 71، ص 337.
به کوشش ح.الف