سیمای حج در قرآن
چکیده پایان نامه با موضوع سیمای حج در قرآن
« به نام پروردگار كعبه »
« جعل الله الكعبه البيت الحرام قياماً للناس … »
«خداوند ، كعبه اين خانه محترم را وسيله قيام و پايهداري مردم قرار داد » .
قال الصادق (ع) :« اما ان الناس لوتركوا حج هذا البيت نزل بهم الغذاب مانوفلروا »
« اگر مردم حج اين خانه را ترك كنند بيدرنگ عذاب الهي بر آنها فرود آيد . »
حج پيامآور ايجاد و بنيا جامعهاي بدور از رذائل مادي و معنوي است حج تكرار همه صحينههاي عشقآفرين زند گي يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست . »
براي آنكس كه برمنابع حج در آيات و روايات و شيوه مبارك طلايهداران توحيد مروري داشته باشد به خوبي روشن ميگردد كه اهتمام به اين فرضيه جانشمون اسلامي بيش از آن است كه در تصوير بگنجد . اين اهتمام حكايت از نقش حج در اسلام و كيان مسلمين و بلكه سرنوشت بشريت دارد .
قرآن كريم كعبه را عامل قيام ناس و نخستين خانه مبارك براي خلق و مشعل هدايت براي جهانيان خوانده و اميرالمونين (ع) آن را رمز «اقتدار دين » و «علم اسلام » ناميده است و چنانكه ميدانيم پرچم نمادتباي يك كشور و استقرار و پايداري يك سپاه و فرو افتادنش نشانه سقوط است . امام صادق (ع) قوامدين را به قيام كعبه پيوند داده است . در خطابه تاريخ حضرتزهرا (س) آمه است « والحج تشييداً للدين» . خداوند حج را پشتوانه استواري براي تحكيم دين قرار داد » و حضرت رضا (ع) حج را سرچشمه سود و خير و منفعت براي جميع خلق ، در شرق و غرب زمين و دريا و خشكي و همه سرزمينها ، از حج گذاران و غير آنها ناميده است.
با توجه به اين منابع حياتي است كه تعطيل حج به هيچ عنوان جايز نيست و بر حكومت اسلامي در اقامه حج مسئوليتي مقرر شده كه در هيچ يك از فرايض بدين صورت وجود ندارد و آن اين است كه : « خانه خدا را خالي نگذاريد و اگر مردم از رفتن به حج تاهل كنند ، الزاماً آنان را به حج اعزام كند و هرگاه توان خالي نداشتند از بيت المال هزينه سفرشان را تامين نمايند . »
و در همين راستا به آنان كه از حضور در موشوم و انجام فرضيه حج استنكاف ورزند هشدار دادهاند كهاگر حج را ترك كنند مستوجب هلاكت و عقوبت الهي خواهند شد و پيامبر خدا (ص) تارك حج را در زمره يهود و نصاري برشمرده است « من مات و لم يحج فلاعليه آن يموت يهودياً او نصرانيا »
به همين لحاظ به تكرار حج نيز توصيه شده همانگونه كه ائمه(ع) دهها بار حج به جاي ميآورند و در روايات آمده پيامبر خدا (ص) بيست بار حج گذارد كه هفت بار آن قبل از بعثت بوده است و نيز رواياتي است كه با صراحت ميگويد : هيچ عملي هر چند صالح و نافع باشد جايگزين حج ميدانيم پرچم نماد تباي يك كشور و استقرار و پايداري يك سپاه و فرو افتادن نفس نشانه سقوط است . امام صادق(ع) قوام دين را به قيام كعبه پيوند داده است .
در خطابه تاريخي حضرت زهرا(س) آمده است « والحج تشييداً للدين » خداوند حج را پشتوانه استواري براي تحكيم دين قرار داد و حضرت رضا(ع) حج را سرچشمه سود و خير و منفعت براي جميع خلق، در شرق و غرب زمين و دريا و خشكي و همه سرزمينها، از حج گذاردن و غير آنها ناميده است .
با توجه يه اين منايع حياتي است كه تعطيل حج به هيچ عنوان جايز نيست و بر حكومت اسلامي در اقامه حج مسئوليت مقرر شده كه در هيچ يك از فرايض بدين صورت وجود ندارد و آن اين است كه : « خانه خدا را خالي نگذاريد و اگر مردم از رفتن به حج تاهل
نميشود . امام صادق (ع) از قول پيامبر اكرم (ص) آورده است كه در پاسخ به مرد اعرابي ـ ثروتمندي كه موفق به حج نشده بود و از آن حضرت ميخواست عملي را بدو رهنمون گردد تا بدانوسيله پاداش حج ببرد ـ چنين فرمود: « اگر هموزن كوه ابوفبيس طلا سرخ داشته باشي و در راه خدا انفاق كني ، ثواب حج را نخواهي يافت !»
همچنين در روايتي از امام صادق (ع) آمده است :
«ثواب خرج كردن مال در راه حج ، برتر از ثواب دو هزار ( در روايت ديگر بيستهزار ) در غير حج است » . حج از يك عبادت معمولي فرار است و در ميان عبادات نقش حياتي دارد و بقاي اسلام و حيات سياسي ـ اجتماعي است بدان وابسته است .
حضرت امام خميني (قدسره) فرمودند : « فريضه حج در ميان فرائض ، از ويژگي خاص برخوردار است و شايسته جنبههاي سياسي و اجتماعي آن بر جنبههاي ديگرش غلبه داشته باشد . با آن كه جنبه عبادياش نيز ويژگي خاصي دارد .
حج با جنبه جمالجمعياش ، ساير عبادات را نيز در درون دارد ، از نماز و نيايش گرفته تا انفاق و ايثار ، رياضت و جهاد ، امر به معروف و نهي از منكر ، تولي و تبري و … بدين ترتيب از فلسفه و آثار آنها نيز برخوردار است و در آن ، مال و تن و زبان و عمل و لفظ و معنا و حركت و وقوف و شعار و شعور وفرد و جمع مشاردكت دارند .
باري كعبه ،معظمه ، بيت عبادت و معرفت و حج كانون هدايت ، دعوت ، رحمت ، مغفرت و مظهر عدالت ، عزت ، عظمت ، حريت، حرمت ، امنيت ، قداست ، قدرت ، جلالت ، هويت ، امامت ولايت ، محبت ، ديانت ، ساست ، مقاومت ، نهضت ، معيشت ، آخرت ، ماديت و معنويت است و اشد بتوان همه اين مفاهيم را در واژه «قياماً » كه در آيه كريمه آمده است ، يافت از اين رو نبايد از اين واژه به سادگي گذشت . « القيام ما قيم به الشيء كالعماد و السناد لما يعمد به ويسند اليه »
« قيام چيزي را گويند كه چيز ديگري بدان قوام گيرد و به اتكاي آن بايستد . »
همه مسئوليتها و ارزشها در پرتو قيام است ، «قيام لله» و اين هرنوع قيامي را كه براي خدا باشد در برميگيرد مانند قيام رسالتداران توحيد براي دعوت و هدايت : « يا ايها المدثر قم و فانذر » و « و انه لما قام عبدالله »
و قيام در مناسك و طواف و نماز و خضوع و پرستش : « و طهر بيتي للطائفين و القائمين و الركع و السجود . »
و قيام براي احياء دين و پابرجا ساختن وحد در پرتو دين و پرهيز از تفرق و اختلاف : « ئ ان اقيمو الذين و لا تتفرقو افيه » .
و قيام براي برپاداشتن نماز : « ربنا لقيموالصلاه » .
آري حج مشتمل بر همه اينها يادآور قيام ابراهيم است : « فيه آيات بينات مقام ابراهيم » و كسي كه در مقام ابراهيم ميايستد بايد به تمام آنچه ابراهيم براي آن قيام كرد، قيام كند و پاي استوار دادر . جالب است كه « قياماً للناس » در كعبه و حج ، به طور مطلق آمده و مقتضاي آن اين است كه قيام و مقاومت انسانها ، در تمام آنچه بايد براي آن بپاخيزد ايستادگي كنند ، در پرتو قيام كعبه و برپايي حج ميسر است و بالاخره قيام تا برپايي « قيامت استمرار دارد، تا آن هنگام كه همه خلايق از گورها بپاخيزد . »
اين ويژگي است كه از حج چهرهاي ممتاز و منحصر به فرد در ميان ديگر فايض ميسازد و به دليل همين گستردگي مفهوم است كه حج و فلسفه اسرارآميز آن ، همچنان پويا و زايا و شگفتي آفرين ميباشد . هرچند براي بسياري ناشناخته مانده است .
حج مانند قرآن بطون هفتگانه با هفتادگانه دارد . گنچينهاي است با زوياي بيشمار كه هركس بقدر فهم و دانش خود آن را درك ميكند و با اين همه حقايق آن تمام ناشرفي است و يا بپاي حركت زمانو رشد و انديشه بشر رو به شكوفايي است و هر اندازه به بحث و بررسي فلسفه و آداب حج از ديدگاه قرآن و احاديث بپردازد نكات تازهتري را خواهد يافت .
م. واشقانی