روز خوب پیروزی بیست و دوم بهمن
دهه فجر در ایام کودکی جلوه ی خاصی در مدارسمان داشت. هرسال از نقاشی بچه های مدرسه نمایشگاهی بر دیوار سالن مدرسه برگزارمی شد. نقاشی بچه هااغلب تابلویی بود از راهپیمایی و تظاهرات مردم در زمان شاه . بچه ها در نقاشی هایشان شعارهای روی پارچه نوشته های آن زمان را هم می نوشتند!
حتی یادم است روی یکی ازپارچه نوشته ی نقاشی بچه ها شعار« توپ تانک مسلسل دیگر اثرندارد به مادرم بگویید دیگر پسر ندارد» نوشته شده بود. البته وقتی این شعار را در خانه زمزمه میکردم نمیدانم چرا برادرانم اصرار عجیبی داشتند که اصل شعار این است:« توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد!»
سرود «به لاله ی در خون خفته شهید دست ازجان شسته» هم هرسال چندین بار در مدرسه اجرا می شد و بلااستثنا در همه گروه های سرود قسمت«جاویدان ایران عزیز ما» با سرعت و عجله خوانده میشد!
آذین بندی کلاس ها و انتخاب کلاس نمونه ، درست کردن روزنامه دیواری و دکلمه خوانی شعر« مثل غنچه بود آن روز غنچه ای که روئیده» همگی با شعف وصف ناشدنی اجرا می شد و حال و هوای روزهای انقلاب در مدارس حس می شد.
ایام الله دهه فجر را خیلی دوست دارم و شنیدن سرودهای ناب دوران انقلاب و هر مستندی که آن روزها را برای نسل ما به تصویرمی کشد را دوست دارم و تقریبا محال است شرح حال روزهای انقلاب را بخوانم اما قطره اشکی از چشمانم نبارد.
روح تمام شهدای عزیز که شکنجه ها و سختی های دوران شوم شاهنشاهی را تحمل نمودند ، شاد باد که هرچه داریم از امام بزرگوار و آن شهدای عزیز داریم.
پ.ن: چند سال پیش که اتفاقا مصادف با ایام دهه فجر هم بود، به یکی از مدارس ابتدایی شهرمان رفته بودم تا به بچه ها نمازو احکام یاد بدهم. وقتی از نمازخانه خارج می شدم بچه های کلاس سوم اصرار کردند به کلاسشان بروم تا نمایشگاه دهه فجرشان را ببینم. قبل از ورود به کلاس یاد دهه فجر مدارس خودمان افتادم. با همان ذهنیت وارد شدم ولی جایتان خالی! نمایشگاهشان، کلکسیونی بود از عروسک های باربی آوازخان و گوریل های پشتک وارو زن که بچه ها از خانه هایشان آورده بودند! خلاصه نفهمیدیم به اوضاع بخندیم یا بگرییم!
حکمت259: وفاداری با خیانتکاران نزد خدا نوعی خیانت و خیانت به خیانتکاران نزد خدا نوعی وفاداری است.
بقلم رامیان