دست به یقه با خویشتن!
25 بهمن 1391 توسط الزهرا (س) نصر
ثبات مدیریتی رسانه در محاق
ما از جان علوم انسانی چه می خواهیم؟ طرح این سوال و ورود به عرصه مهیا کردن پاسخ برای آن، مستلزم روشن کردن ابعاد مختلف این سوال کوتاه و نسبتا عصبی است. به دیگر سخن سوال فوق حاوی نکته مهمی است مبنی بر پرداختن «ما» به «علوم انسانی» و «مسئله» بودن این حوزه علمی و فکری برای «ما». با روشن کردن این بعد مهم، سه کلمه کلیدی در جمله قبل رخ می نماید که ضمن مرتبط بودن با هم می توانند محل مناقشه و تامل جدی باشند. علوم انسانی، مسئله و ما چه نسبتی با هم دارند؟
یکم: «ما» حاصل جمع کدام من هاست؟
ظهور انقلاب ایران با تاکید بر کلید واژه اسلام نوید حاکمیت تفکری فرهنگی و مبتنی بر اصول دینی و الهی را به جهانی داد که مدتها پیش قید دین و دینداری را از امور مهم و جاری خود حذف کرده و در شرایطی خاص، در ظاهر به لاقیدی و در باطن به قید منیت و انانیت درآمده بود.
رویه دینی و اعتقادی انقلاب ایران و نیز سخنان پی در پی متولیان و رهبران انقلاب، ناظر به لزوم ایجاد تحولات بنیادین فرهنگی و نرم در اصول متفاوت زندگی شخصی و جمعی اقشار مختلف جامعه در بستر یک حرکت تدریجی و ریشه ای بود.
به دیگر سخن انقلاب ایران بیش و پیش از آنکه انقلابی سیاسی باشد، انقلابی فرهنگی و فکری و حرکتی نرم و انسانی محسوب می شد که تحقق آن در درازمدت و با اتخاذ تمهیدات و راهکارهای فکری، از دریچه مباحث علمی و تئوریک در بستر دانشگاه، حوزه های علمیه و پزوهشگاه های فکری و ارتباط گیری با لایه های مختلف جامعه در راستای ایجاد سبک زندگی متناسب با تفکرات مرکزی انقلاب محقق می شد.
از همین روی لزوم پرداختن به مباحث فکری و انسانی در جهت تحقق حقیقی انقلاب اسلامی و حفظ و بقای آن ضروری است.
در حقیقت مای مورد پرسش واقع شده در سوال فوق حاصل جمع من هایی است که در بستر شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» قابلیت بروز و ظهور می یابد؛ تا با نفی دیگر مکاتب فکری به مکتبی بیاندیشد که قابلیت ایجاد سبک زندگی جدید، احیای مناسبات نوین رفتاری و بسط شیوه های ویژه برای زیست بوم فکری و جغرافیایی خود را دارد.
دوم: دست به یقه با خویشتن!
عدم تطابق شرایط موجود با شرایط مطلوب و آرمانی، جهت دهنده دستی است که می تواند به سمت یقه رفته و با گرفتن آن از لزوم حرکت به سمت ایده آل ها و شرایط مطلوب سخن بگوید. در حقیقت تولد مسئله حاصل ناهماهنگی شرایط مطلوب و موجود است و بسته به جایگاه ایده آل ها و شرایط مطلوب مورد نظر، مسائل مختلف اولویت بندی می شوند.
طی سالهای گذشته اولویت های مختلفی در بستر فکر و اندیشه انقلاب اسلامی ایران وجود داشت که هرکدام با توجه به جایگاه و اهمیت خود پیگیری می شدند. یکی از اولویت ها و مسائلی که حاکی از فاصله ای عمیق میان وضعیت موجود و شرایط مطلوب نظام جمهوری اسلامی است و در سالهای اخیر مورد تاکید اندیشمندان مختلف قرار گرفته است مسئله علوم انسانی است.
تکیه گاه اساسی در ایجاد این مسئله نارضایتی از نظریاتی است که درشرایط موجود می تواند افراد را به سمت شکل دهی جامعه ای با مناسباتی متفاوت و بعضا متضاد با افکار و عقاید بنیانی فرهنگ اسلامی- ایرانی جهت دهد. از این روی علوم انسانی که نسبتی وثیق و انکارناپذیر با ویژگی ها و شاخصه های انسانی دارد محل توجه و دقت نظر واقع شده و در برخوردهایی موشکافانه مورد کنکاش و بررسی قرار می گیرد.
از این منظر لزوم بررسی علوم انسانی موجود جهت شناخت ابعاد مختلف آن و تولید نظریه هایی مبتنی بر مکتب مورد توجه جامعه و انقلاب یعنی اسلام رخ می نماید؛ چه اینکه محور اساسی جامعه و ملت ایران، نبض آرا و اندیشه های اسلام و مکتب تشیع است که در مقطعی با هدایت رهبران فکری و دینی به قلب تپنده انقلاب تبدیل شد، تا در حرکتی مردمی به سمت تشکیل حکومت حرکت کند.
به دیگر سخن با توجه به حساسیت و جایگاه ویژه علوم انسانی در احیای سبک زندگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع و با عنایت به تضاد عمیقی که میان ذات انقلاب و غرب وجود دارد؛ تولید علوم انسانی مبتنی بر منویات ذاتی انقلاب اسلامی از لوازم حیات و بقای این انقلاب محسوب می شود.
سوم: از این زاویه به کجا می نگریم؟
برنامه زاویه یکی از اولین تولیدات جدی رسانه ملی در حوزه علوم انسانی و تحول در این رشته ها محسوب می شود که از شبکه چهار سیما ملقب به شبکه فرهیختگان، پخش می شود. این برنامه تحت عنوان مجله تصویری علوم انسانی کار خود را آغاز کرد و با دعوت از چهره های سرشناس دانشگاهی و نظریه پردازان مختلف و نشاندن آنها بر سر میز مناظره به بحث های کلیدی و البته به محاق رانده شده علوم انسانی رونق بخشید.
اما سوال اساسی این است که آیا تولید برنامه هایی از این دست ضرورت دارد؟
تاکید بر تحول در علوم انسانی در اولین مرحله اقشار مختلف جامعه را با خود درگیر می کند، که به علت نداشتن ارتباط مستمر با این مسائل ممکن است با سوالی در زمینه چرایی تاکید بر تحول مواجه شده و در صورت دریافت نکردن پاسخ این سوال به شبهه ای بی پایان در ذهن و روحشان تبدیل شود.
از این روی ضرورت پرداختن به مسائلی از این دست که به عنوان مسائل روز و مبتلا به جامعه شناخته می شوند، توسط رسانه ملی که به تعبیر امام دانشگاه عمومی است رخ می نماید. در حقیقت پرداختن جدی و جامع رسانه ملی به مسائل مهم کشور و تنویر افکار عمومی و ایجاد زمینه ای جهت شناخت بهتر مسائل می تواند به همراهی بهتر و همدلانه مردم با این مسائل کمک کند.
برنامه زاویه نیز در راستای تنویر افکار عمومی در زمینه چرایی و ابعاد تحول در علوم انسانی می تواند موثر باشد؛ اما برخی نکات وجود دارند که می توانند این هدف را دچار خدشه کنند.
پخش برنامه از شبکه چهار و محدود بودن آن در این شبکه و نیز نپرداختن به موضوع مورد نظر در دیگر شبکه ها و برنامه های تلویزیونی به مهجوریت ویژه زاویه در عرصه تقویت نگاه مردم به مسئله تحول می افزاید.
می توان گفت شبکه چهار با مخاطبانی خاص و ویژه مواجه است که سطح عام جامعه را در برنمی گیرد، حال آنکه به زعم نگارنده اولین رسالت زاویه باید آشتی قشر عادی مردم با مسائل علمی و اندیشه ای باشد، که اگر اینگونه نیست اساتید و نخبگان حاضر در برنامه می توانند مانند همیشه در مجلات علمی تخصصی به طرح مسائل فکری خود پرداخته و با دیگر همتایان علمی خود بحث کنند.
در حقیقت رسالت اساسی زاویه ایجاد ارتباط میان نخبگان و مردم معمولی است.
از سوی دیگر برخوردهای سلیقه ای با برنامه های جاری و حتی موفق صداوسیما مشکلی است که همواره به عنوان یک مخاطب عام شاهد آن بوده ایم، به نحوی که بسیار دیده شده است که پس از موفقیت برنامه ای ویژه و جذاب از منظر بینندگان، کادر اجرایی آن برنامه به نحوی عجیب و به بهانه هایی واهی عوض می شوند تا برنامه پس از مدتی جلو رفتن و آشنایی با اهداف خود متوقف شده و مسئولین در پی تیم جدید برآیند.
برنامه زاویه نیز از این قاعده مستثنا نبوده و طی هفته های گذشته با توقف زاویه مواجه شده و پس از استماع شایعات مختلف شاهد آغاز به کار برنامه در سروشکلی جدید بودیم.
سوال اساسی این نوشتار صرف نظر از ضعف ها و قوت های دوره قبل زاویه و دوره فعلی این است که چرا متولیان رسانه بدون در نظر گرفتن فرصت های لازم برای ساخت و ریشه دار شدن یک برنامه موفق تلویزیونی، همواره در پی تغییر تیم های مطالعاتی و اجرایی برنامه ها بوده تا تیم های کارکشته و قوی را با نگه داشت در شرایط انفعال از برنامه سازی دوباره منصرف کنند.
به بیان دیگر برنامه زاویه پس از آغاز به کار و حرکتی مناسب به عنوان اولین مجله جدی علوم انسانی به یکباره در تعلیقی خاص فرورفته تا با توقفی نابه جا و ناگهانی از حرکت مستمر خود باز داشته شود حال آنکه شرط اساسی موفقیت یک برنامه مناسب تلویزیونی ایجاد فرصت طولانی برای برنامه سازان در راستای تثبیت اهداف فکری و عملیاتی خود است و نگه داشت برنامه و تعویض عوامل فکری به شوک هایی شبیه است که به درجا زدن برنامه منجر می شود.
دقت نظر مسئولین در برنامه ها و حرکات خود می تواند نقطه عطفی برای ایجاد شرایط مساعد برای نویسندگان و تهیه کنندگان برای تولید برنامه های مطمئن و کارآمد آتی ایجاد کند.
طرح موضوعات مختلف چالشی و ایجاد فرصت برای طرح آنها در رسانه ملی فرصتی است که توسط آن می توان به آشتی مردم و نظریه پردازان کمک کرده و واسطه بودن رسانه ملی در امر آشتی دانشمندان و مردم را ثابت می کند.
بقلم بانو دانشور
بقلم بانو دانشور