در هوشمندی و کیاست موش
خب من تا امشب فکر می کردم این زیرکی هایی که توی داستان تام و جری از آقا موشه می بینیم فقط داستان و خیالات است اما امشب سر سفره افطاری اتفاقا بحث موش به میان آمد و هر کدام از حاضرین خاطراتشان را از موش و موش کشی تعریف کردند و ما بهت زده مانده بودیم که عجب موجود باهوشیست این موش…
یکی از حاضرین که پدرش در شهرستان مغازه بقالی دارد این طور تعریف می کرد که: “مدتی می دیدیم نخود و لوبیا هایی که شب داخل مغازه می گذاریم صبح نیست، همینطور شیشه های شیره خالی می شود و درونش پر از سنگ می شود، مانده بودیم کار چه کسی است!
یک شب پدرم برای اینکه بفهمد قضیه زیر سر کیست داخل مغازه می ماند، نیمه های شب می بیند از توی سوراخ سقف موشی بیرون آمد بعد موش دیگری آمد دم او را چسبید موش سوم آمد دم دومی را گرفت و همینطور به ترتیب یک زنجیره موشی تشکیل دادند بعد موشها از این زنجیر پایین می آمدند نخود و لوبیا بر می داشتند و بالا می بردند، خیالشان که از نخود و لوبیا راحت می شود سراغ شیشه شیره می روند البته اول تا جایی که می شود با دهان می خورند وقتی شیره کمی پایین رفت دمشان را در آن می زنند و می خوردند آخر سر هم سنگ ریزه می آوردند و آنقدر در شیشه می ریزند که شیره ها بالا بیاید ،خلاصه تا آخر شیشه را سر می کشند!
القصه…
امشب آنقدر از زرنگی و زیرکی این موجود فلفل نبین چه ریزه شنیدم که کفم برید . گفتم توی وبلاگم یادی ازشان کرده باشم باشد که روح رفتگانشان شاد گردد!
پ.ن:
موس را روی این عکس حرکت دهید و ببینید چه اتفاق زیبایی می افتد.
ف.ت