مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اذان به افق ِمادر ...

09 اردیبهشت 1392 توسط الزهرا (س) نصر

 

اگر گره ی زندگی َت ، خسته ات کرد و افتادی به نفس نفس ….

اگر ماندی میان ِ یک درماندگی عجیب و پرسیدی از خودت : از کجا خورده ام که اینچنین زخمی ام؟

برگرد خانه …. خانه … خانه …

دستان مادرت ، محل سجده است به فتوای تمام مراجع ! اذان به افق مادر است این حوالی ….اگر اول وقت اجابتش نکردی ، قضایش را بجا آور ….

 ببین دل و جان مادرت ، از وجودت خراشیده نیست ؟

 عادت ِ خوبی دارد … بهتر است بگویم عادت ِ عجیبی دارد ! هر دَم که احساسات ِ قشنگش ، قد علم کند( درشبانه روز به کررات و مررات  ) سجده میکند ! انگار که میشود همان پسربچه ی شیطون همبازی دوران ِ کودکی ام که یک هُو ، خیز برمیدارد سمت ِ پاهای مادرم … هرچقدرهم مادر مقاومت کند ؛ او همیشه - مردانه- کار خودش را میکند ….. پاهای مادرم را میان دستانش میگیرد و آنچنان می بوسد که گویی خوش بوترین گل ها ، زیر لبانش سُر میخورند … خنده ام میگیرد ،

   وقتی مادرم خواب است ، بارها دیده ام که کف ِ پاهای مادرم را چگونه میبوسد …. چقدر تواضع مردانه اش را دوست دارم ! شیطون است ، شیطون تر از من …. محیط خانه را شاد میکند و من هم همیشه پایه ی شیطنت هایش برای شاد کردن فضای خانه ام …وظیفه من و او است زنده نگاه داشتن حریم مهربان ِخانه ! مسئولیم …. 

    مادرم غذا را که می آورد ، دستانش را میگیرد و می بوسد ؛ این کار دائمی مان شده است …. احترام َش عاشقانه است ! حتما ملائکه آسمان ِ طبقه ی نور هم در این دَم، سقوط میکنند برای ثبت ِ این لحظه ی پر جلال و جبروت ِ لبخند ِ دل ِ یک مادر ! خدا هم کیف میکند نه ؟

وَ وَصَّینَا الاِنسانَ بِوالِدَیهِ حُسناً …

انگار کسی در ذهنم دارد مدام تلاوت میکند …

(قسمتی ازآیه ی 8 سوره ی عنکبوت)

من پر از احساس و محبت ِ نابم ، من و او یاد گرفته ایم در حریم خانه ، تا میتوانم مهر ِدلمان را هزینه کنیم … حس میکنم این محبت ، لطیف ترین امانت و نعمت ِ الهیست و باشکوه ترین بهره مندی از آن مادامیست که برای شانیت پدرمان ، به پاس پاکی ِمادرمان هزینه میشود …

دوست دارم که دو معنای - ادب و احترام - در وصف این دو عشق ِمحض و خالص زندگی ام بطور تام تعبیر شود …!

ادب …ادب ….ادب ….

  دوست دارم همیشه وقتی پدرم بیرون میروند بدرقه شان کنم ، عشق میکنم دَمی که بابایم برمیگردد بدوم سمت ِ در ، فراموش کنم قد و قواره ام را و …..

    قول و قرارهای بچگانه ام را حتی دوست دارم ! آخر قبل ترها قول داده بودم به خودم …..، اینکه هر وقت بداخلاقی کردم و شدم بدترین موجود عالم و حیا نکردم و شکستم آن آیه ی قرآن مبین را …( فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ) ، تا کمتر از یک ساعت خودم را آرام کنم و بی مقدمه پیشانی پدرم را ببوسم و عذرخواهی کنم …. (حتی یکبار نامه عذرخواهی نوشته بودم ! )

- نگذاریم حتی یک شب از ما ناراضی بمانند … شده بالاجبار رضایت را لفظا ازشان اخذ کنیم ؛ وگرنه بیچاره ی عالمیم … !
    دوست دارم نباشم آن دختر پرمشغله دانشگاهی نسل سومی ، گاهی دلم میخواهد بشوم یک کدبانوی تمام عیار ، بنشینم به ساده ترین کارهایی چون تزیین کردن غذاها تا همه ذوق کنند ، میدانم نیت هایند که عمق میبخشند به کارهایمان …. کاش حواسم همیشه باشد تا لبخند رضایت مادرم را روی قلبم پهن کنم …. خدا کیف میکند نه ؟
    حریم خانه و خانواده را دوست دارم ، چون در آن “دین ” میجوشد ، کسی جایی بیرون از خانه محبتش را اسراف نمیکند ، یاد گرفته ایم متعهد باشیم …. در طول روز ؛ هرچقدر از درختان سبز پُر برگ  و گل های خوش عطر نرگس ،  در دلمان عشق قـُلُمبه کند را جمع میکنیم ؛ تا شب ها سر سفره ی نان و ریحان ، روی چشم های هم بپاشیم !

- زندگی باید دینی باشد …هرکس هرچیزی یاد گرفت باید انتقال دهد ! لزوما همه ی اعضای خانواده از لحاظ اعتقادی و رفتاری یکسان نیستند ، گاهی سخت است ، اما تو باید بنده باشی  و دقیق ….
من شعارهایم را روی تخته ی اتاقم مینویسم برای خودم… گاهی هم حدیث ! گاهی برای هم چیزی مینویسیم ….

 اینها را همه ؛ از مادرم به ارث دارم ، مادرم همه چیز را به ما یاد داده است ، مادرم را مومن یافته ام ! یک عبد محض … اطاعت و احترامش رانسبت به پدرم می ستایم !

صبر و انعطاف پذیریشان ، برایم غیرقابل تصور است ، گاهی من جای ایشان شاکی میشوم اما ….

فهمیده ام مادر ؛ مربی و پرورش دهنده و مدیر خانه است …فهمیده ام همه ی امور دست ِ مادر است … فهمیده ام برای مادر شدن ، اول باید بنده شد وگرنه … فهمیده ام بهشت تمام ؛ وجود مادر است ، راضی باشد میشود بهشت ِ ما !

من دارم در کلاس بندگی مادرم دروسم را میگذرانم ! واحد بندگی را بارها افتاده ام ، سخت است پاس کردنش ….

دوباره دلم میخواهد سرمشق های ” مادر ” را تکرار کنم …. کودکی هایم و مادرانه های مامان رو یادم رفته !

از اینکه بعضی چرا لذت ِ بوسیدن دست های گرم مادرشان را از دست میدهند را نمیدانم ! حس میکنم ملائک روی دست های مادرانمان بال بال میزنند شاید برای همین است که مادرها عطر فرشته ها را میدهند …. حقیقتا که قدمگاه فرشته ها بوسیدنیست…

- نباید فقط به فکر خوشحالی و سورپرایز رفیق های ناب ِ مان باشیم ، نباید فقط خوشی های ناب ِ مان را در لحظاتی بگذرانیم که با دوستان و هم فکران خود هستیم ، این کار تلاش میخواهد …

بهانه نیاورید سیستم خانه ی ما بر مبنای این گونه قوانین نیست … ، مهر و محبت را ما باید تزریق کنیم ، کارهای خلاقانه برای تغییر ساختار و چارچوب خانواده …. خانواده را ما باید بر اصول لذت ِ دین بچینیم ! فقط به فکر چینش زندگی آینده طبق سلیقه ی دینی مان ،نباشیم ؛ رضایت پدر و مادرمان ، اولین اصل ِ آجرهای خوشبختی و عاقبت به خیری ماست …

     مخلص کلام ،تجربه کرده ام ، هیچ موتوری سریع تر از رضایت پدر و مادر ، ما را از این گرفتاری ها نجات نمیدهد ، هرچقدرم غرق مستحبات و شب زنده داری ها و بکاء و …باشیم ، تا مُهر رضایت پدر و مادر روی گواهینامه مان نخورد ، موتور روشن نمیشود ، هوای ِ حرکت بَرمان ندارد ؛ فقط داریم تکان تکان میخوریم ….

 فکر میکنم وقتش است موتور را روشن کنیم…. وقت کم است ….. میگویند داریم با سرعت نور به ظهور نزدیک میشویم … میترسم ، وقتی یاران را صدا زدند ما ، در بیابان گم شده باشیم !

- چند پیشنهاد : به فکر سورپرایز باشید ، هرکاری که خوشحالشان میکند ! روی آینه های خانه گاهی با ماژیک جملات محبت امیزتان را روانه کنید ، برای مادرتان در آشپزخانه گاهی یادداشت تشکر بگذارید ! آنها نیاز دارند و ما کم گذاشته ایم ! حریص باشیم به رضایت پدر و مادری که نامشان در قرآن کنار الله سبحانه و تعالیست  و …

- فکر میکنم باید دمی جلوس کنیم در کنجی از کاشانه مان … باید راضیشان کنیم از خودمان ، به هر قیمتی که شده !

-دلم میخاست، به اندازه فهمم ازسبک زندگی دینی،بگویم!همین…

 - تذکر نوشت مخاطبین خاص : مادر ِ همسرمان ، مادر ِ ماست ، کافیست محبت ِ مان را بی دریغ نذر حضرت زهرا سلام الله علیها ، خالصانه روانه اشان کنیم ….

- میلاد مادر عالمین ، ریحانه الرسول ، فاطمه ی زهرا سلام الله علیها ، فرخنده باشد ، به فکر رضایت مادرمان سلام الله علیها  باشیم !

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: دلنوشت های طلاب, خوش نوشته لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس