مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

عنصر شهادت طلبی در کربلا

02 آبان 1394 توسط الزهرا (س) نصر

علّامه سیّد محسن امین نیز در جلد اوّل أعیان الشیعة، نزدیك به بیست دلیل آورده كه امام حسین علیه السلام گمان مى كرده و در برخى مراحل، یقین داشته است كه به شهادت مى رسد. همچنین آیة اللّه استادى در كتاب بررسى قسمتى از كتاب “شهید جاوید” كه بعد از آن، در كتاب “سرگذشت كتاب شهید جاوید” منتشر شد، بیست دلیل براى این موضوع آورده است. آیة اللّه لطف اللّه صافى گلپایگانى نیز در كتاب “شهید آگاه"، 33 دلیل براى نظریّه شهادت طلبى، ارائه كرده است. [1]
گرچه تا کنون، چندین تفسیر از «شهادت طلبی» امام حسین علیه السلام ارائه شده است؛ اما همه در این مشترکند که امام حسین علیه السلام به کربلا آمد تا شهید شود و از اینجا به بعد است که درباره انگیزه حضرت از این شهادتِ اختیاری بحث می شود. شهادت تكلیفى، شهادت فِدْیه اى، شهادت سیاسى و شهادت اسطوره اى چهار رویکرد در پاسخ به این سوال است.
اما قراین و شواهدی وجود دارد که نشان می دهد امام حسین علیه السلام گرچه می دانست که نهایتا در کربلا به شهادت خواهد رسید؛ اما هدف او از حرکت به سمت کوفه رسیدن به شهادت رسیدن و یا همان شهادت طلبی نبوده است.
شهادت یا همان مرگ عزتمندانه گزینه ای بود که در کنار پذیرش زندگی ذلیلانه به حضرت پیشنهاد کردند و ایشان بی درنگ شهادت را پذیرفت و به فیض آن نائل شد. این شواهد و قراین عبارتند از:
1. سخن خود امام حسین علیه السلام در روز عاشورا که فرمود: ألا وَ إنَّ الدَّعِىَّ ابنَ الدَّعِىِّ قَد رَكَزَ بَینَ اثْنَتَین: بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ، وَ هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّة [2]
هان! بى نَسَبِ پسر بى نَسَب، مرا میان دو چیز قرار داده است: شمشیر و خوارى. خوارى از ما دور است.
سیدالشهداء علیه السلام هرگز نیامده است که به عشق شهادت خود و یارانش را هدف تیغ و تیر دشمن قرار دهد تا بهشت نصیب شود. او از مدینه به مکه و از مکه به سوی کوفه در حرکت است برای انجام وظیفه امامت خود و اکنون رسیده است به کوفه ای که مردم فراوانی از او خواسته اند به آنجا برود
2. اگر امام حسین علیه السلام به واقع آمده بود که به هر شکل ممکن به شهادت برسد دیگر معنا نداشت که از دشمن بخواهد او را رها کرده و اجازه دهد او و همراهانش به مدینه بازگردند. این جمله و مشابه آن بارها از امام حسین علیه السلام نقل شده است که اگر از دعوت من پشیمان شده اید و دیگر طالب من نیستند پس به من اجازه دهید به همانجایی برگردم که از آن آمده ام: إن … كنتم لِمَقدَمی كارِهینَ انصَرَفت عَنكم إلَى المَكانِ الَّذی أقبَلت مِنه إلَیكم
«اگر از آمدن من ناخرسندید، به همان جایى باز مى گردم كه پیش از حركت به سوى شما بودم.» [3]

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

معجزه های اشک در عزای امام حسین(علیه السلام) !

02 آبان 1394 توسط الزهرا (س) نصر

نکته اول: در رکاب امام حسین علیه السلام بودن تا همیشه تاریخ باقی است
معاویه در نیمه ماه رجب مرد و پس از او مردم با فرزندش یزید بیعت کردند.[1] در همان آغاز یزید، به ولید بن عتبه والی مدینه نامه ای نوشت و به او دستور داد از همه بیعت بگیرد و این کار را هم از امام حسین علیه السلام آغاز کند.[2] پس از رسیدن نامه، ولید شبانه در پی امام علیه السلام فرستاد [3] و ایشان هم آمدند.
نتیجه این شد که امام علیه السلام با گفتن این جمله: «نَحن أهل بَیتِ النُّبُوَّةِ و مَعدِن الرِّسالَةِ، و یَزید فاسِقٌ، شارِب الخَمرِ، و قاتِل النَّفسِ، و مثلی لا یُبایِع لِمِثلِه » [4] ما، خاندان نبوّت و معدن رسالتیم و یزید، مردى فاسق، مى گسار و آدمكش است و شخصى مانند من، با كسى مانند یزید، بیعت نمى كند؛ از پذیرش بیعت با یزید خودداری کرد.
وقتی خبر به یزید رسید بسیار عصبانی شد و در نامه ای دستور داد تا ولید، بیعتی دوباره از مردم مدینه بگیرد اما این بار محکم تر از گذشته و هنگام ارسال جواب نامه نیز سر حسین بن علی علیهما السلام را هم ضمیمه آن کند.[5]
ای پسر شبیب! اگر بر حسین علیه السلام اشک ریختی به شکلی که اشکت بر گونه هایت جاری شود خداوند تمام گناهان تو را می بخشد کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد
در چنین فضای ملتهبی امام علیه السلام قصد کرد از مدینه هجرت کند. پیش از حرکت نامه ای به برادرش محمد معروف به حنفیه نوشتند که سندی شد ماندگار در تاریخ تا همگان بدانند که چرا حسین بن علی علیهما السلام این حرکت را آغاز کرد. در آن نامه آمده است:
إنَّما خَرَجت لِطَلَبِ النَّجاحِ وَ الصَّلاحِ فی امَّةِ جَدّی محَمَّدٍ صلى الله علیه و آله، ارید أن آمرَ بِالمَعروفِ و أنهى عَنِ المنكَرِ، و أسیرَ بِسیرَةِ جَدّی محَمَّدٍ صلى الله علیه و آله، و سیرَةِ أبی عَلِیِّ بنِ أبی طالِب . [6]
براى تحقّق رستگارى و صلاح امّت جدّم پیامبر صلى الله علیه و آله، قیام نمودم. مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر نمایم و به روش جدّم محمّد صلى الله علیه و آله و پدرم على بن ابى طالب علیه السلام، رفتار كنم .
از این جملات مهم روشن می شود که از مهمترین اهداف امام علیه السلام در این حرکت باشکوه و با برکت امر به معروف و نهی از منکر بود.
بر این اساس تا همیشه تاریخ هر کس که در راه تحقق آرمان امام حسین علیه السلام گام بردارد؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر کند؛ اگر در جامعه اسلامی انحرافی از مسیر قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام دید برای احیای فرهنگ اسلام ناب و اصلاح امت اقدام کند بی تردید از یاران کربلایی حضرت خواهد بود؛ چرا که آنها برای همین هدف حرکت کردند و به شهادت رسیدند.

ادامه »

 نظر دهید »

رمز و راز مصیبت کربلا

02 آبان 1394 توسط الزهرا (س) نصر

در طول تاریخ، فجایع و مصیبت های فراوانی اتفاق افتاده و هم اکنون نیز در حال رخ دادن است. چه بسیارند جنگ های بزرگی که در آن هزاران و بلکه میلیون ها نفر از مرد و زن و پیر و جوان و طفل و کودک، کشته شدند. چه فراوانند ظلمها و جنایات فضاحت باری که لکه ننگ آن برای همیشه بر جبین تاریخ بشریت باقی خواهد ماند. اما در این میان عظیمترین و هولناکترین فاجعه ای که تا قیام قیامت هم بی مانند خواهد ماند، واقعه کربلاست. لذا جای این سوال باقی است که چرا از میان این همه وقایع تلخ تاریخی، این تنها عاشوراست که به عنوان سخت ترین و مصیبت بارترین واقعه مطرح می شود با اینکه به حسب ظاهر در مقایسه با دیگر فجایع تاریخی، هم تعداد کشته های این رخداد کمتر بوده است و هم اینکه کم نبوده اند کسانی که در راه دفاع از ارزش ها و آزادی و حریم وطن خود، خالصانه به کارزار جنگ رفتند و مظلومانه کشته شدند؟!
نقش یک آموزه کلیدی در اسلام
آنچه در کربلا اتفاق افتاد، بسیار فراتر از مصیبت یک شخصی بود که در مقابل دیدگانش، باوفاترین یاران و نزدیکترین اصحاب و فرزندان و جگرگوشه ها و حتی طفل شیرخوارش را به شهادت رساندند. مصیبت، مصیبت امامی است که باید برای هدایت امت از گمراهی جهالت و تحیر ضلالت، دار و ندار خود را به قربانگاه ببرد
در پاسخ به این سوال، دلایل متعددی ارائه شده ولی به نظر نگارنده آنچه که باعث شده است نهضت عاشورا، تبدیل به بی نظیرین واقعه تاریخی شود، مسئله و جایگاه “امامت” در این قیام است و همین امر هم سبب تفاوت ماهوی این واقعه با بسیاری از حوادث به ظاهر هولناک تر و فجیع تر شده است.
بر اساس آموزه های اسلامی، ملاک ارزش گذاری رفتارهای انسانی تنها حسن فعلی عمل نیست. اینگونه نیست که عمل صالح، عملی باشد که تنها حجم و شکل خیره کننده ای داشته باشد بلکه حسن فاعلی و نیت انجام دهنده آن هم نقش تعیین کننده در فضیلت و برتری یک عمل دارد. به همین دلیل است که به خاطر یک اطعام دادن به ظاهر ساده و محدود، آیه ای از قرآن در تمجید و تحسین اهل بیت علیهم السلام نازل می شود.٠1٠ این انفاق گرچه حجم اجتماعی کوچکی داشت ولی در چنان حدّی از اخلاص بود كه در ملكوت اعلى انعكاس یافته و عكس العمل تمجید و تحسین به وجود آورد.
در میان همه ضربات شمشیری که رزمندگان صدر اسلام در جنگ ها زدند، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله تنها در مورد یک ضربه شمشیر فرمود که از عبادت همه جنیان و انسیان با ارزش تر است. «ضربة علیّ یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین» . ٠2٠مقدار و شكل این ضربه با ضربات شمشیر دیگران تفاوتی نداشت. اما چرا این ضربه برتری پیدا كرد؟ دلیل ارزش آن، این است که این ضربه برخواسته از وجودی بود که در اعلی مراتب معنویت، خلوص و قداست قرار داشت لذا حتی اثر دنیوی که بر این ضربه مترتب می شود، اثری متمایز و منحصر به فرد است.
بنابراین تنها راه شناخت عمق فاجعه و مصیبت اهل بیت علیهم السلام در واقعه عاشورا، شناخت منشا پاک ترین و مقدس ترین نیت ها یعنی وجود مقدس امام است. آنچه در کربلا اتفاق افتاد، بسیار فراتر از مصیبت یک شخصی بود که در مقابل دیدگانش، باوفاترین یاران و نزدیکترین اصحاب و فرزندان و جگرگوشه ها و حتی طفل شیرخوارش را به شهادت رساندند. مصیبت، مصیبت امامی است که باید برای هدایت امت از گمراهی جهالت و تحیر ضلالت، دار و ندار خود را به قربانگاه ببرد.

ادامه »

 نظر دهید »

امامی که در گودال قتلگاه هم از جهنّمیان دستگیری کرد

02 آبان 1394 توسط الزهرا (س) نصر

مصیبت سالار شهیدان امام حسین علیه السلام در کربلا به اندازه ای بزرگ بود که نه تنها برای اهل زمین بلکه برای هر موجود آسمانی هم به غایت سخت و گران آمد. «و َجَلَّتْ وَ عَظمَتْ مصیبَتكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ»1 و طبق بیان نورانی امام حسن علیه السلام هیچ مصیبتی همانند مصیبت روز عاشورا نیست و نخواهد بود.2 همچنانکه در مقاله پیشین گذشت، دلیل اساسی عظمت بی نظیر مصیبت عاشورا این است که عرصه کربلا، عرصه ای بود که برای امتحان حجت الهی، بنا شده بود. بنابراین، مقدار ظرفیت درک این مصیبت عظیم، بستگی به میزان سعه وجودی هر شخص در شناخت امام دارد.
اسطوره وفا و ادب و معرفت به مقام امامت
آنکه ظرف وجودی اش در شناخت امام وسیع تر است، مصیبت بر او سختتر و گرانتر خواهد بود. شاهد این کلام هم ماجرای خبردار شدن حضرت ام البنین علیهاالسلام از واقعه کربلاست. هنگامی که کاروان کربلا به مدینه بازگشت، یک سخنگو معیّن کردند که جواب مردم را بدهد. این سخنگو ظاهراً نشسته بود و مردم به او مراجعه می کردند. یکی می پرسید، برادر من در کربلا بود، سرنوشتش چه شد. دیگری می آمد و می گفت پدر من در کربلا بود. اما ناگهان این سخنگو دست و پای خود را گم می کند. چرا؟ چون می بیند مادر عباس بن علی علیهماالسلام در حال آمدن است. خانم آمد و مثل کوهی با وقار ایستاد. فرمود: در کربلا چه خبر؟ این سخنگو گفت که خانم! بعضی از فرزندانتان شهید شدند! دوباره سوال کرد: در کربلا چه خبر؟ جوابِ مشابه آن را شنید. حضرت ام البنین علیهاالسلام با غضب به آن سخنگو فرمود: «قَد قَطَعتَ میاةَ قَلبی»، رگ قلبم را پاره کردی. گفت: خانم چه کار کردم؟ چه سوء ادبی از من سر زد؟! فرمود: تو خبر اصلی را به من نمی دهی؛ «اَولادی و مَن تَحتَ الخَضراء کلّهم فِداءً لِأبی عبدالله»، تمام این ها که زیر آسمانند، فِدای ابی عبدالله بشوند. «أخبِرنی عَنِ الح سَین»، از مولایم حسین به من خبر بده! 3
یکی از عجیب ترین و زیباترین جنبه های سیره پیامبر صلی الله علیه و آله، دلسوزی و محبّت و عطوفت ایشان نسبت به هدایت مردم بود به گونه ای که یکی از منزلگاه های سیر و سلوک رسول اکرم صلی الله علیه و آله این بود که بر اندوه ها و غمها و غصه های ناشی از گمراهی امت خود صبر کنند
شخصیتی چون قمر بنی هاشم علیه السلام که مجسمه معرفت و ادب و وفا نسبت به امام زمان خود بود، تربیت یافته دامان چنین مادری بود. لذا برای اینکه بتوان گوشه ای از صحنه های عاشقانه ی غوغای نینوا را درک کرد، باید دید امام چه شأن و جایگاهی در عالم وجود دارد.

ادامه »

 نظر دهید »

خانم ها! به خودتان احترام بگذارید

02 آبان 1394 توسط الزهرا (س) نصر

بر کسی پوشیده نیست که روحیات زنانه بسیار آسیب‌پذیر و لطیف است. به‌همین‌دلیل است که خانم‌ها بسیار سریع‌تر از مردها می‌رنجند و گاهی زخم‌های عمیقی بر پیکره احساساتشان وارد می‌آید که تا مدت‌ها ترمیم نمی‌شود. حتی گاهی از خانم‌ها شکایت از این دارند که همسرشان ساختار جسمی ‌آن‌ها را نمی‌پسندد و این موضوع مثل کابوسی در طول شبانه‌روز آرامش را از آن‌ها می‌گیرد و مدام به فکر لاغرشدن یا چاقی یا قدبلندی یا قدکوتاهی و… هستند.

آن‌چه درصدد بیان آن هستیم مهارتی است که شاید بسیاری از زنان در تعاملات با همسر خود آن‌را رعایت نکنند و حتی شاید راجع به آن اطلاعاتی نداشته باشند.

گاهی ممکن است خانمی ‌فکر کند که همسرش به او وابستگی ندارد و یا بالاتر از آن این‌که همسرش از او خوشش نمی‌آید. شاید باورتان نشود اگر بگوییم بخش زیادی از این احساسی که ممکن است مردها دچار آن شوند، به دلیل رفتار غلط خود خانم است. اگر خانمی‌آسیب‌پذیر نباشد و احترام خود را حفظ کند، بی‌شک مرد به او وابسته خواهد شد.

اشتباهات رایج در رفتار خانم‌ها
بسیاری از خانم‌ها اشتباهات رایجی در رفتار و سخنان خود دارند؛ بی‌آنکه فکر کنند شاید این جمله‌ای که بیان کردند بار منفی بر تصورات و احساسات همسرشان بگذارد. قطع به یقین بسیاری از همین جملات را که روزی خودشان به‌عنوان یک ضعف بیان می‌کنند، از همسرشان خواهند شنید و دچار رنجش خواهند شد.

خانم‌های بسیاری را دیده‌ایم که در محاوره با همسرشان و در مقابل او، خودشان را کوچک کرده و از خود عیب‌جویی می‌کنند.
- وای چقدر شکم آورده‌ام.
- حیف که دماغم بزرگ است.
- ای کاش قدم بلندتر بود.
- غذام امروز اصلاً خوب نشده بود.
- کاش پوستم برنزه بود.
- چقدر پوستم جوش‌جوشی و لک‌دار شده.
و…
همه این جملات و جملاتی مشابه این‌ها برای اکثر ما خانم‌ها ناآشنا نیستند. بسیاری از ما خانم‌ها در هنگام سخن‌گفتن حواسمان به جملاتی که بیان می‌کنیم، نیست و شاید در طول روز بارها و بارها این جملات را به زبان بیاوریم و از تأثیر خواسته یا ناخواسته این جملات بر شنونده آن‌ها که عمدتاً مرد زندگی‌مان است، غافل باشیم. ساختار وجودی مردها کلی‌نگر است و آن‌ها به جزییات توجه چندانی ندارند، اما برعکس خانم‌ها با نگاه ریز‌بین و جزیی‌نگرشان گاهی مردها را وادار می‌کنند که به ریزترین چیزها دقت کنند.

ادامه »

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 89
  • 90
  • 91
  • ...
  • 92
  • ...
  • 93
  • 94
  • 95
  • ...
  • 96
  • ...
  • 97
  • 98
  • 99
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس