امامی که در گودال قتلگاه هم از جهنّمیان دستگیری کرد
مصیبت سالار شهیدان امام حسین علیه السلام در کربلا به اندازه ای بزرگ بود که نه تنها برای اهل زمین بلکه برای هر موجود آسمانی هم به غایت سخت و گران آمد. «و َجَلَّتْ وَ عَظمَتْ مصیبَتكَ فِى السَّمواتِ عَلى جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ»1 و طبق بیان نورانی امام حسن علیه السلام هیچ مصیبتی همانند مصیبت روز عاشورا نیست و نخواهد بود.2 همچنانکه در مقاله پیشین گذشت، دلیل اساسی عظمت بی نظیر مصیبت عاشورا این است که عرصه کربلا، عرصه ای بود که برای امتحان حجت الهی، بنا شده بود. بنابراین، مقدار ظرفیت درک این مصیبت عظیم، بستگی به میزان سعه وجودی هر شخص در شناخت امام دارد.
اسطوره وفا و ادب و معرفت به مقام امامت
آنکه ظرف وجودی اش در شناخت امام وسیع تر است، مصیبت بر او سختتر و گرانتر خواهد بود. شاهد این کلام هم ماجرای خبردار شدن حضرت ام البنین علیهاالسلام از واقعه کربلاست. هنگامی که کاروان کربلا به مدینه بازگشت، یک سخنگو معیّن کردند که جواب مردم را بدهد. این سخنگو ظاهراً نشسته بود و مردم به او مراجعه می کردند. یکی می پرسید، برادر من در کربلا بود، سرنوشتش چه شد. دیگری می آمد و می گفت پدر من در کربلا بود. اما ناگهان این سخنگو دست و پای خود را گم می کند. چرا؟ چون می بیند مادر عباس بن علی علیهماالسلام در حال آمدن است. خانم آمد و مثل کوهی با وقار ایستاد. فرمود: در کربلا چه خبر؟ این سخنگو گفت که خانم! بعضی از فرزندانتان شهید شدند! دوباره سوال کرد: در کربلا چه خبر؟ جوابِ مشابه آن را شنید. حضرت ام البنین علیهاالسلام با غضب به آن سخنگو فرمود: «قَد قَطَعتَ میاةَ قَلبی»، رگ قلبم را پاره کردی. گفت: خانم چه کار کردم؟ چه سوء ادبی از من سر زد؟! فرمود: تو خبر اصلی را به من نمی دهی؛ «اَولادی و مَن تَحتَ الخَضراء کلّهم فِداءً لِأبی عبدالله»، تمام این ها که زیر آسمانند، فِدای ابی عبدالله بشوند. «أخبِرنی عَنِ الح سَین»، از مولایم حسین به من خبر بده! 3
یکی از عجیب ترین و زیباترین جنبه های سیره پیامبر صلی الله علیه و آله، دلسوزی و محبّت و عطوفت ایشان نسبت به هدایت مردم بود به گونه ای که یکی از منزلگاه های سیر و سلوک رسول اکرم صلی الله علیه و آله این بود که بر اندوه ها و غمها و غصه های ناشی از گمراهی امت خود صبر کنند
شخصیتی چون قمر بنی هاشم علیه السلام که مجسمه معرفت و ادب و وفا نسبت به امام زمان خود بود، تربیت یافته دامان چنین مادری بود. لذا برای اینکه بتوان گوشه ای از صحنه های عاشقانه ی غوغای نینوا را درک کرد، باید دید امام چه شأن و جایگاهی در عالم وجود دارد.
حقیقتِ امام
امام صادق علیه السلام در توصیف منزلت “امام” می فرماید: خدا ما را آفرید و آفرینش ما را نیكو ساخت (زیرا طینت ما را از علیین قرار داد و استعداد كمالات را در ما، فوق العاده ساخت) و ما را صورتگرى كرد و نیكو صورتگرى كرد (اخلاق حمیده و صفات فاضله را در سرشت ما گذاشت) … و ما را دستِ مهر و رحمتِ گشوده بر سر بندگانش قرار داد… از بركت وجود ما درختان بارور گردند و میوه ها برسند و نهرها جارى شوند و از بركت ما باران از آسمان ببارد و گیاه از زمین بروید و بوسیله عبادت ما خداوند، عبادت می شود و اگر ما نبودیم خداوند عبادت نمی شد! 4
امام رضا علیه السلام در بیان صفات و خصوصیات امام می فرماید: «الْإِمَام الْأَنِیس الرَّفِیق وَ الْوَالِد الشَّفِیق وَ الْأَخ الشَّقِیق وَ الْأمّ الْبَرَّة بِالْوَلَدِ الصَّغِیرِ وَ مَفْزَع الْعِبَادِ فِی الدَّاهِیَةِ النَّآد» یعنی امام انیس و همدمی است همراه، پدری است شفیق و مهربان، و برادری است دلسوز، محبت امام نسبت به مردم همچون محبت مادر است به فرزند کوچک خود، وی پناهگاه بندگان در مصیبتهای بزرگ است. 5
دلسوزتر از مادر
از طرفی دیگر در کلمات خود ابی عبدالله الحسین علیه السلام هم به صراحت بیان شده است که: هدف من از این نهضت این است که طبق سیره جدم رسول الله صلی الله علیه و آله و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام عمل نمایم. 6
سیره حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام همان سیره رسول اكرم صلی الله علیه و آله بود، نه جدای از آن؛ زیرا آن انسان كاملی كه به منزله جان رسول اكرم صلی الله علیه و آله است، 7 روش او نیز همان سیره رسول اكرم صلی الله علیه و آله خواهد بود. اگر بخواهیم سیره امام علی ابن ابی طالب علیه السلام را تحلیل كنیم، باید سیره مبارك رسول اكرم صلی الله علیه و آله را تحلیل نماییم و سیره آن حضرت را نیز پیش از هر چیز باید قرآن تبیین كند؛ چون رسول خدا هم مفسّر علمی قرآن است و هم مفسّر عملی آن.
وجود نازنین امام حسین بن علی علیهماالسلام همان امامی است که به فرموده امام رضا علیه السلام نسبت به همه افراد امت خود همانند پدری است به غایت شفیق و دلسوز که تاب تحمل جهنمی شدنشان را ندارد. پس باید به هر وسیله ممکن مانع از این شود که حتی دشمنانشان راه جهنم و شقاوت ابدی را در پیش بگیرند
بر اساس آیات قرآن یکی از عجیب ترین و زیباترین جنبه های سیره پیامبر صلی الله علیه و آله، دلسوزی و محبّت و عطوفت ایشان نسبت به هدایت مردم بود به گونه ای که یکی از منزلگاه های سیر و سلوک رسول اکرم صلی الله علیه و آله این بود که بر اندوه ها و غمها و غصه های ناشی از گمراهی امت خود صبر کنند. 8 ابی عبدالله الحسین علیه السلام سبط چنین پیامبری است و قرار است چونان سیره ای را عملی کند.
دستگیری از جهنّمیان
وجود نازنین امام حسین بن علی علیهماالسلام همان امامی است که به فرموده امام رضا علیه السلام نسبت به همه افراد امت خود همانند پدری است به غایت شفیق و دلسوز که تاب تحمل جهنمی شدنشان را ندارد. پس باید به هر وسیله ممکن مانع از این شود که حتی دشمنانشان راه جهنم و شقاوت ابدی را در پیش بگیرند.
اوج این محبت را می توان در برخورد امام حسین علیه السلام با شمر مشاهده نمود. نقل کرده اند که مردم می دیدند وجود مبارك رسول گرامی صلی الله علیه و آله مكرّر دكمه های لباس ابی عبدالله علیه السلام را باز می كنند و از زیر گلو تا قسمت سینه بدن ایشان را می بوسند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله با سایر بچه ها این طور عطوفانه رفتار نمی كرد. مردم نمی فهمیدند برای چه وجود مبارك پیغمبر صلی الله علیه و آله این كارها را می كند.
در لحظات آخری که بدن غرق به خون ابی عبدالله علیه السلام بر روی زمین افتاده بود، خون چشمان مطهّر ابی عبدالله علیه السلام را گرفت و ناگهان احساس کرد سینهٴ مطهّرش سنگین شده است. فرمود كیستی؟ «لقد ارتقیت مرتقیً عظیماً طالما قبّله رسول الله» بر جای بلندی نشستی، اینجا كه تو الآن پا گذاشتی، جایی است که مكرّر پیغمبر صلی الله علیه و آله می بوسید!
حقیقتاً عظمت امام علیه السلام تا به چه حد است که حتی به قاتل خود مهربانی می کند و می خواهد از او دستگیری کند. چگونه است که این قله دست نایافتنی محبت تلاش می کند با این جملات به باطن واژگون شده شمر ملعون وارد شود: آیا به خاطر می آوری که چرا جدم رسول الله صلی الله علیه و آله آنقدر بر سینه من بوسه می زد؟ حالا دلیلش را فهمیدی؟ پس چرا آنقدر اصرار داری که جهنمی بشوی؟!
پی نوشت:
1. مفایتح الجنان، زیارت عاشورا.
2 . لا یوم کیومک یا اباعبدالله/ الامالی للصدوق، ص 116
3 . نقل از آیت الله فاطمی نیا از کتاب تنقیح المقال شیخ عبدالله مامقانی
4 . الکافی جلد1 صفحه 1445 . الکافی، جلد1 صفحه 200
6 . بحارالانوار، ج44، صفحه 329
7 . آل عمران 61
8. لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا یَك ون وا م ؤْمِنِینَ، گوئی می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینكه آنها ایمان نمی آورند./شعراء 3