در پاسخ به سوال یکی از دوستان:
مقامات ائمه (علیهم السلام) به جهت جایگاه تکوینی و وجودی آنها در عالم هست
و آنها در عین حال که عبدند و عین فقر نسبت به خدای متعال، مظهر تمام اسماء
و صفات و کمالات خدای متعال به نحو تام و تمام هستند به گونه ای در توقیع مبارک
امام زمان علیه السلام در ماه رجب آمده که «خدایا تو بندگانی داری که لا فرق بینک
و بینهم الا انهم عبادک و خلقک … فبهم ملأت سمائک و ارضک حتی ظهر ان لا اله
الا انت». اهل معرفت رابطه توحید و ولایت را رابطه ظاهر و باطن می دانند، یعنی
ولایت را ظاهر توحید و توحید را باطن ولایت می دانند. از نظر آنها ذات خدای متعال
حقیقتی مطلق و غیب الغیوب و ناشناختنی است که تا در جلوه اسماء و افعالش
خودنمایی نکند، متعلق شناخت و عبادت و .. واقع نمی شود. حال مقام حقیقی
و تکوینی پیامبر و خاندان پیامبر، عبارت است اولین و تام ترین تجلی خدای متعال
که او را به تمامه و کاملا معصومانه نشان می دهد، چنانچه در تعابیر روایی از حضرت
محمد صلی الله علیه و آله آمده «اول ما خلق الله نوری یا روحی» و در کتب اهل معرفت
از این حقیقت به «حقیقت محمدیه» تعبیر می کنند و در روایات نیز به عنوان «وجود نوری»
خاندان پیامبر از آن یاد شده است.
حقیقت وجودی خاندان پیامبر مجرا و مجلایی است که تمام خیرات
و کمالات و نعمات و .. از این مجرا، که قریب ترین و به عبارتی قربی بدون فاصله با خدای
متعال است، به خلق می رسد و قرب بدون فاصله یکی از معانی ولایت است.
آنچه باعث نفوذ شرک در جان آدمیست مستقل دیدن مخلوقات و تجلیات خدای متعال
است ولی مستقل نبودن همه آنها نسبت به خداوند به معنای مساوی بودن مقام آنها
نسبت به یکدیگر نیست. مقام خاندان پیامبر در خلقت، مقامی بی بدیل است که
واسطه فیض بودن حداقل و نارساترین عبارت در وصف مقامات ایشان است.
به عبارات جامعه کبیره بسیار دقت کنید که نه تنها خواندان و خواستن از آنها شرک
نیست بلکه انکار آنها و دشمنی با آنها در حکم کفر و شرک قلمداد شده است.
امیر المومنین علیه السلام فرمودند «نزلونا عن الربوبیه فقولوا فی فضلنا ما شئتم»
فقط ما را خدا ندانید ولی غیر از این هر چه خواستید در فضل ما بگویید.
پس در عین حال که به جایگاه تکوینی آنها در خلقت توجه داریم و آنها را اصل و فرع
و مبدا و منتهای هر خیر و کمال و نعمتی می دانیم به عبد بودن آنها نسبت به
خداوند نیز توجه داریم و اینکه هر چه دارند از او دارند.
دقت در معنای «خلیفه خدا» نیز برای این مباحث سودمند است و تصرف
در عالم هم ریشه در همین مقامات تکوینی دارد.
خود خدای متعال اطاعت بی چون و چرا و محبت آن خاندان را چون اطاعت خودش بر ما واجب کرده است،
پس خواستن از این خاندان و پناه بردن به آنها و اطاعت از انها نه تنها شرک
نیست که عین توحید است. اگر گفتیم فقط و فقط و فقط خدا، توجه داشته
باشید که خاندان پیامبر هم داخل در این احکام هستند اما نه به عنوان موجود
مستقلی در قبال خداوند بلکه به عنوان وجه و جلوه تام و تمام او.
دقت در آیات قرآن خصوصا آیاتی که خدا و رسول را به هم عطف می زند و
تعابیر جامعه کبیره و زیارات ائمه برای فهم این مسائل بسیار راهگشاست.