مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

آقا رضا ، آقاست !

08 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

 باید نشسته باشی رو بروی آقا رضا تا بدانی ، از چه حکایت میکنم ! باید با ادبیات آقا رضا آشنا شده باشی تا بفهمی اظهار و نظرهای مداومش در کلاس ها ، یعنی چه !

 

( سیر صعودی رشد آقا رضا به موازات قلیل شدن زلف های پریشونش در طول سه اردوی جهادی ! )

اردوی جهادی - آقا رضا

 

    آقا رضا … امسال مدرسه ای شد ! همان دیدار اول ، بعد از رویت کله ی خالی از مویش ، سلول های فوقانی مغزی ام را به کار گرفته بود و یکریز از ذوق مدرسه رفتنش و محتویات درس هایش برایم میگفت !

   یک چیزی میگویم یک چیزی میشنوید !! یعنی خدا نصیبتان نکند ، مرا نشانده بود و یک به یک از درس ” بخوانیم ” و ” بنویسیمش ” برایم ذکر گرفته بود …. و بی هیچ تواضعی هم مدام از خودش تعریف میکرد که خانوم معلمش چقدر دوستش دارد و چقدر نمره بیست گرفته !

و البته ناگفته نماند که صادقانه اعتراف کرد که یکی دوبار با شیلنگ دستانش را تنبیه کرده همان خانوم معلم محبوبش ! وقتی آمد تبیهش را برایم بازگو کند چشماهایش تنگ شد انگار همان دم ، دردهایش به یادش امده بود …. دردم گرفت !

- یادم می آید میگفت پشت کلاس درس ها می نشسته و درس گوش میداده و خوب یادم می آید که تماما اعدادش را برعکس مینوشت … !

- سرشار است از هوش و خلاقیت و نظرهای عجیب وغریب و البته ادبیات خاص خودش ! امسال با اینکه تازه نوروز بود و میان سال تحصیلی اول ابتدایی اش آنقدر دستخط و دیکته اش خوب بود که من مانده بود در وجودیت این نیمچه بشر !

- آمده بود بالای سرم و مخم را به کار گرفته بودو یکریز مثل ضبط صوت ناهوشمند (!)تکرار میکرد که : “ عمو برایت نامه نوشته ام ! عمو برایت نامه نوشتم ..نامه نوشتم … نامه نوشتم ” و محضه رضای خدا ُ یک دم هم سکوت نمی کرد ! عاقبت گفتم اقا رضا ، باشه دست درد نکنه…. ولی دست بردار نبود و ادامه داد افاضات ِ بی دریغش را که : “ عمو بخونم …عمو بخونم ….عمو بخونم ….بخونم…بخونم …بخونم …. !! “

اینجانبه هم نفس عمیق میکشم و میان درس به بچه ها ،میگویم : آقا رضا کچلم کردی ! باشه بخون …

ذوق قشنگی میکند و کاغذ تقریبا مچاله شده - البته تاشده از دیدگاه خودش- را از جیب هایش بیرون میاورد و فِرتی میپرد روی تاقچه ی اتاقک و ژست آقا رضایی به خودش میگیرد و شروع میکند به خواندن نامه اش ! ومن در می مانم که نامه اش را به جای آنکه مرا - عمو - خطاب کند میگوید - برادرم - !! !!!!!!

 

 

- چند تا از دخترا ، بعضی از عبارات نماز رو یادشون رفته بود و بلد نبودن ، منم تصمیم میگیرم که توی دفتر نقاشی هاشون کل نماز رو براشون بنویسم تا بچسبونن روی یخچالشون ، چون مطمئن بودم دستخط من رو نگه میدارن ، کم کم تعداد بچه هایی که باید براشون مینوشتم همینطور زیادتر میشد و من هی نفس عمیق میکشیدم و به روح ِ پر فتوح ایده ی بلندپروازانه ای که داشتم هی و هی صلوات نثار میکردم تا اینکه خوشبختی هایم به کمالش رسید وبه ناگاه آقا رضا کاغذ به دست آمد صاف جلوی چشم هایم و من هم آرام اشهدم را زیر لبانم زمزمه کردم ، آقا رضا به رسم عادت ، یک جمله رو که با هدف راهپیمایی روی سلول های مخیم بود رو شروع کرد به تکرار کردن ! و از اون اصرار برای نوشتن نماز من برایش و از من انکار که بچع جون بیا برو فوتبالتو بازی کن ! الان برای تو ضروری نیس یادبگیریش ! …( اخه نوشتن اون همه عبارت ، بعد از اون همه نوشتن واقعا برام سخت بود ! خلاصه برای اولین بار موفق به پیچش آقا رضا شدم با کمترین تلافات ِ ممکن ! )

 

   مشغول ادامه درس شدم با بچه ها که دیدم در کمال تعجب آقا رضا گوشه ی کلاس به حالت سجده ُ مشکوک میزد ! در واقع از سکوت ِ آقا رضا تعجب کرده بودم ! نزدیک شدم ودر نهایت تعجب ، فقط به کاری که اقا رضا داشت میکرد خیره شدم …. یک حال ِ عجیب ! باور کنید اون لحظه بهش غبطه خوردم ! … دیدم با همون سواد نیم سال اول ، اول ابتداییش نشسته و داره با همون دستخط جالبش ، نماز رو با عبارات عربیش از روی دفتر یکی از دخترا مینویسه ! ینی تبارک الله به اراده ی این نیمچه بشر ! مردم چه اراده هایی دارن به خدا !

 

 

 

و البته ناگفته نماند که این سفر هم ، آقا رضا بیخیال ما نشد و با نهایت اقتدارما را مینشاند تا نظاره گر صحیح وضو گرفتن جوارحش باشیم که البته ایشان لطف مینمود و کلا حین وضوگرفتن دوش میگرفت و ما حسابی مستفیض می شدیم از عملیات آبفشانی اش !

 

 

 

 

 

-به من میگوید چند سوره ای که حفظ کرده را به خاله اش که سواد ندارد یاد داده.. آخه اقا رضا پدر و مادرش طلاق گرفتن و پیشش نیستن ..با مادر بزرگ و خالش زندگی میکنه !

- آقا رضا بهم میگه درس قرآن و ریاضیشو از همه بیشتر دوس داره !

- تمرین ریاضی که میدم آقا رضا حتی زودتر از بچه های دوم و سوم جواب میده …

 

 

- آقا رضا نماز خوندن رو خیلی دوست داره ، بقیه پسرها خیلی سرنماز بازیگوشی میکنن ،اما اقا رضا صاف وا میسته توی انبوه فشار ِ صف نماز پسرها … البته گاه گاهی هم سر نماز – قربه الی الله ! – سرش رو برمیگردونه که مطمئن شه منم دارم نماز میخونم !

  

 

به قنوت ِ بچه های دشت مهران ، بچه های هوتبان و … ایمان دارم ….

 قنوت هایشان ، تمام برکت را ریخته روی رخساره ی زندگی َم ! و من وام دار ِ قونت های شان شده ام …

و شاید قنوت ِ آقا رضا ….

 

 

دعا کردن های آقا رضا را خیلی دوست دارم ! قشنگ دعا میکند … خیلی قشنگ … !

 

بقلم  جهادگر 

 1 نظر

آیات مربوط به خمس

08 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

1- در كمتر آيه‏اى مربوط به احكام، اين همه تأكيد پى در پى آمده است. كلمات «واعلموا، انّما، من شى، فانّ، للّه خُمُسه (بجاى «خمسه للّه») و ان كنتم آمنتم» نشان تأكيد است.
2- براى تهييج مردم مى‏فرمايد: اگر ايمان داريد، خمس بدهيد. بنابراين پرداخت آن از لوازم ايمان شناخته شده است.
3- جمله «فانّ للّه خُمُسه» (كه به اصطلاح جمله اسميّه است) بيانگر اين است كه اين حكم دائمى است، نه موقّت و موسمى. به علاوه چيزى كه نشانه ايمان است نمى‏تواند موقّت باشد.
4- كلمه «واعلموا» در اول آيه به معناى آن است كه بايد خمس دادن باورتان بيايد و مسئله را جدى بگيريد. راستى عجيب است كه شركت در جبهه، كنار پيامبر بودن، اهل نماز و روزه بودن، عقايد سالم داشتن، از مهاجرين، انصار و سابقين بودن، مجروح شدن و بالاخره بر سپاه كفر پيروز شدن به تنهايى كافى نيست، زيرا با آن همه كمالات باز هم قرآن مى‏فرمايد: اى رزمندگان پيروز! اگر ايمان داريد خمس غنائم را بپردازيد. اگر به بعضى از دستورات مثل جهاد و نماز عمل كرديد، ولى به دستور خمس عمل نكرديد، ايمان واقعى نداريد.
يك نكته مهم
رسول خداصلى الله عليه وآله در شب جنگ بدر نخوابيد و دائماً دعا مى‏كرد و مى‏فرمود: خدايا! اين گروه اندك از مسلمين روى زمين مشابهى ندارند، اگر اينها شكست بخورند روى زمين بنده مؤمنى نخواهى داشت. امّا قرآن خطاب به همين رزمندگان مى‏فرمايد: اگر ايمان داريد، خمس بدهيد. يعنى چه بسا تعداد مؤمنان در جهان بسيار كم باشد، ولى حتّى همين تعداد كم كه مشمول دعاى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله نيز هستند، اگر به تكليف الهى و پرداخت خمس عمل نكنند، ايمان ندارند.

ح.الف

 1 نظر

زهد از منظر اسلام در مناظره امام صادق(ع) با صوفیان

07 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

روزی سفیان ثوری امام جعفر صادق علیه‌السلا‌م را دیدار کرد و مشاهده نمود که آن حضرت لباسی سفید بر تن دارد. گفت: این لباس برازنده شما نیست!حضرت فرمودند: گوش کن، چیزی برایت می‌گویم که اگر بر حق و سنت بمیری نه بر بدعت و گمراهی، برای دنیا و آخرتت مفید و سودمند خواهد بود.

این را بدان که رسول‌اللّه صلی‌اللّه‌علیه‌وآله در عصری زندگی می‌کرد که فقر و نداری بر آن حاکم بود، اما پس از آنکه دوران فقر و تنگدستی جامعه پایان یافت و فراوانی و وفور نعمت پیش آمد. شایسته‌ترین اشخاص برای این نعمت‌ها نیکوکارانند نه بدکاران، مؤمنانند نه منافقان، مسلمانانند نه کافران. پس تو چه می‌گوئی ای سفیان! به خدا سوگند با این‌که می‌بینی این‌گونه لباسی نفیس و سفید پوشیده‌ام، مع ذلک از آن روزی که به حد تکلیف رسیده‌ام، صبح و شامی فرا نرسیده است که در میان اموال و دارائی من حق خدائی بوده باشد و من آن را به جای خود پرداخت نکرده باشم (1). 

روزی دیگر عده‌ای از مردمان صوفی مسلک و متظاهر به زهد که داعیه‌ای هم داشتند و مردم را به مرام و مسلک خود می‌خواندند و می‌خواستند همه مثل آنها ظاهری ژولیده کثیف و پریشان داشته باشند، نزد امام صادق علیه‌السلا‌م آمدند و گفتند: دوست ما نتوانست با شما حرف بزند و دلا‌یل آماده نبود و نتوانست مطرح سازد. (2)

امام صادق علیه‌السلا‌م فرمودند: اکنون دلا‌یل خود را مطرح کنید. آنان گفتند: دلا‌یل ما از خود قرآن است. 

حضرت فرمودند: بیان کنید که آیه‌های قرآن شایسته‌ترین چیزی است که ما باید آن را پیروی کنیم و برنامه عمل خود قرار دهیم. 

گفتند: خداوند تبارک و تعالی درباره قومی از یاران پیامبر چنین می‌گوید: و یوثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة و من یوق شحّ نفسَه فاولئک هم المفلحون(3) آنان بر نفس خود ایثار می‌کنند و هر چند که خود فقیر و نادارند (دیگران را مقدم می‌دارند). و کسانی که جلوی طمع و حرص نفس خویش را می‌گیرند همان رستگارانند. 

و در جای دیگر فرمود: و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا و یتیماً و اسیراً … (4) آنان طعام و خوراکی را با این‌که به آن علا‌قمند هستند و نیاز دارند به فقیر یتیم و اسیر می‌بخشند. 

همین دو آیه به عنوان دلیل مسلک ما کافی است! 

یکی دیگر از آنان هم که در گوشه‌ای نشسته بود معترضانه به امام گفت: ما می‌بینیم شما به خودداری از طعام‌های پاکیزه دعوت می‌کنید مع ذلک به مردم دستور می‌دهید از دارائیشان بیرون روند تا خود شما از آنها لذت ببرید و بهره‌مند گردید!(5) . 

حضرت فرمودند: این حرف‌های بی‌فایده را کنار بگذارید و به من بگوئید ببینم شناخت شما نسبت به قرآن چگونه است؟ آیا ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را که تمام گمراهی‌ها و تباهی‌ها در میان امت مسلمان از همین نقطه آغاز می‌شود می‌دانید؟ 

گفتند: قسمتی را آری و نه همه را. 

حضرت فرمودند: گرفتاری شما از همین جا شروع می‌شود (که ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن را نمی‌فهمید) و احادیث رسول‌خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله هم همینطور هستند. این‌که گفتید خداوند برخی یاران پیامبر را ستوده و از عملکرد نیکویشان ما را خبر داده است کار آنان وقتی بوده که نهی و منعی از آن نبوده و پاداشی هم از این نوع ایثار (6) می‌بردند.

بعد خداوند (جلّ‌و‌عزّ) فرمانی برخلا‌ف فرمان اول صادر کرد. پس این فرمان آن اولی را از بین برد و این فرمان دوم لطف و رحمتی بود از سوی خداوند در حق مومنان تا خود و خانواده و عیالشان به ضرر و زحمت نیفتند و در خانواده‌ها به بچه‌های کوچک پیرمردان و پیرزنان ستم نشود که آنان حوصله و تحمل گرسنگی را ندارند(و از طریق زهد نان‌آورشان صدمه و آسیب نبینند).

اگر من که فقط یک قرص نان دارم ایثار کرده و آن را به دیگری بدهم، پس فرزندان من چه بخورند؟ آیا آنها از بین بروند و هلا‌ک شوند؟ لذا رسول خدا فرمود: پنج عدد خرما گرده نان، دینار و یا درهمی که انسان دارد و می‌خواهد خرج کند، بهترین مورد خرج و انفاق بر پدر و مادر است، بعد اهل و عیال خود آدمی و در مرحله سوم برای خویشاوندان فقیر و نزدیک و بعد برای همسایگان نادار و محتاج و در پنجمین مرحله که پائین ترین درجه و کم ثواب‌ترین همه است، خرج در راه خدا (به طور کلی) می‌باشد.

روزی پیامبر صلی‌اللّه‌علیه‌وآله درباره یکی از انصار که به هنگام مرگ، همه دارائی‌اش را که منحصر به پنج یا شش برده بوده آزاد کرده و کودکان خردسال هم از خود باقی گذاشته بود، فرمود: اگر مرا از این جریان آگاه می‌ساختید نمی‌گذاشتم او را در کنار مسلمانان دفن کنید که او با این کارش بچه‌های گدا و سائل به کف از خود باقی گذاشته و رفته است.

پدرم حدیث کرد که رسول‌خدا صلی‌اللّه‌علیه‌وآله می‌فرمود: در خرج و انفاق، اول باید از اهل و عیال شروع کنی، سپس هر کسی نزدیکتر باشد اولویت با اوست و این سخن قرآن است و مطلبی است که برخلا‌ف پندار شما از سوی خداوند عزیز و حکیم مقرر گشته است: والّذین اذا انفقوا لم یُسرِفوا و لمَ یقتروا و کان بین ذلک قواماً(7)، آنان که به هنگام انفاق اسراف نمی‌کنند و سخت هم نمی‌گیرند، بلکه روشی میانه دارند. 

خداوند عمل کسانی را که اصلا‌ چیزی برای خود باقی نمی‌گذارند و همه‌چیز را به دیگران می‌بخشند و باصطلا‌ح شما ایثار می‌کنند اسراف نامیده و در بیش از یک جا فرموده: انّه لا‌ یحب المسرفین (8) خدای تعالی مؤمنان را از اسراف و زیاده‌روی در خرج و انفاق نهی نمود، چنان‌که از سختگیری و امساک نیز منع فرمود اما به روش میانه فرمان داد، یعنی انسان نباید همه آنچه را که دارد خرج و یا انفاق کند وآن‌گاه از خدا بخواهد که به وی روزی دهد که چنین دعائی مستجاب شدنی نیست.

به علت حدیثی که از رسول خدا به ما رسیده است که فرمود: دعای چند صنف و گروه از امت من مستجاب نمی‌شود:
مردی که پدر و مادرش را نفرین کند و علیه آنها دعا نماید.
مردی که بدهکارش را که از پرداخت بدهی خودداری می‌کند و یا منکر می‌شود نفرین کند در حالی‌که می‌توانست نوشته‌ای از او بگیرد و یا شاهدی اقامه کند.
مردی که زنش را نفرین کند چون خداوند راه خلا‌صی گذاشته و طلا‌ق را حلا‌ل دانسته و او می‌تواند بدین وسیله خود را رها سازد.
مردی که در خانه‌اش می‌نشیند و بدون این‌که حرکتی کند و بیرون رود و به جستجو بپردازد از خدا روزی بطلبد، زیرا خداوند جل‌جلا‌له می‌فرماید: ای بنده من! آیا تو راهی برای جستجوی روزی نداری و من تن سالم به تو ندادم که می‌توانی در روی زمین حرکت کنی و تلا‌ش و کوشش نمائی که در این صورت پیش من معذور بودی که به فرمان من رفتی؟ و برای این‌که باری بر دوش خانواده‌ات نباشی، اگر خواستم برایت روزی می‌دهم و اگر خواستم از دادن روزی امساک می‌کنم، ولی به هر حال تو معذور نیستی که تلا‌ش نکنی.
و مردی که خداوند به او روزی فراوان و مال کلا‌ن داده است، اما همه را بی رویه خرج کند و بعد رو به خدا نموده و گوید: پروردگارا! به من روزی بده، که خداوند در جواب گوید: آیا من به تو روزی گسترده ندادم ؟ چرا با اقتصاد و تدبیر خرج نکردی و آنگونه که فرمان داده بودم، عمل ننمودی؟ چرا اسراف کردی؟ مگر من تو را از اسراف و ولخرجی منع نکرده بودم؟
و بالا‌خره مردی که درباره قطع رحم و خویشاوندان نزدیکش دعا کند که این دعا هم مستجاب نخواهد شد. 

خداوند به پیامبرش یاد داد که چگونه انفاق و خرج کند بدین ترتیب که روزی پیامبر هفت مثقال طلا‌ داشت و دوست نداشت که بخوابد و آن را انفاق و خرج ننماید، لذا شبانه آن را صدقه داد. صبح که شد چیزی برای خود نداشت. 

اتفاقاً مرد بینوائی از او کمک خواست، ولی پیامبر چیزی نداشت که به او بدهد. گدا، پیامبر را ملا‌مت کرد و پیامبر از این جریان غمگین شد که چرا چیزی ندارد که به او بدهد، زیرا که پیامبر بسیار دلسوز و مهربان بود. در اینجا خداوند رسولش را ادب فرمود و چنین دستور داد: 

ولا‌ تَجعلْ یَدک مَغلُولةً الی عُنقکَ ولا‌َ تبسطها کلَّ البسطِ فَتقُعدَ مَلوماً مَحسوراً (9) دستت را به گردن مبند (زیاد ممسک مباش) وبیش از حد نیز دست خود را مگشای، که مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی. خداوند می‌خواهد به رسول خویش بفرماید که گاهی مردم از تو چیزی می‌خواهند و تو را در ندادن معذور نمی‌دانند، اگر همه آنچه را که داری یک‌جا خرج کنی و از دارائی بیرون آئی، حسرت می‌خوری. اینها احادیثی است که قرآن صحت آنها را تا›یید می‌کند و قرآن هم که مورد تصدیق مؤمنان و مردان خدائی است. … 

پس از او می‌دانید که سلمان و ابوذر دارای چه فضیلت و ارزشی در اسلا‌م هستند که رضوان خدا بر ایشان باد. روش زندگی سلمان چنان بوده است که وقتی سهم خود را از بیت‌المال می‌گرفت هزینه سالا‌نه‌اش را کنار می‌گذاشت تا سال بعد فرا رسد و دوباره سهم خود را بگیرد. 

عده‌ای به سلمان اعتراض کردند که تو با این زهدی که داری، چرا چنین می‌کنی؟ تو از کجا می‌دانی؟ شاید امروز یا فردا بمیری‌! 

او در پاسخ گفت: چرا شما امیدی برای زنده ماندن من ندارید همچنان که بیم دارید که من بمیرم؟ ای بی خبران! نمیدانید که نفس انسانی در صورت عدم تا›مین معیشتش مضطرب و نگران میشود، اما وقتی که هزینه زندگیاش تا›مین باشد آرامش پیدا می‌کند؟ 

اما ابوذر! او چندین بچه شتر و بره گوسفند داشت. شیر آنها را می‌دوشید و موقعی که خانواده‌اش هوس گوشت می‌کردند از آنها سر می‌برید. و نیز هنگامی که مهمانی به او می‌رسید و یا از همشهریانش کسانی احتیاج به گوشت پیدا می‌کردند شتری نحر می‌کرد و گوشت آن را تقسیم می‌نمود و خود هم سهمی به اندازه دیگران نه کم و نه زیاد بر می‌داشت. پس چه کسی از اینها زاهدتر است؟ اینان کسانی هستند که رسول‌اللّه صلی‌اللّه‌علیه‌وآله درباره‌شان آن‌گونه تعریف کرده است، مع ذلک آنان در زندگی خود روزی نبوده که مالک هیچ چیز نباشند. آیا شما می‌گوئید مردم لوازم زندگی خود را دور بریزند و دیگران را در استفاده از آنها بر خود و خانواده‌شان مقدم بدارند؟ 

ای جماعت صوفی! شنیدم پدرم به روایت از پدرانش از رسول خدا فرمود: آن‌گونه که من از وضع مؤمن در شگفت می‌مانم، از هیچ چیز دیگر تعجب نمی‌کنم. او اگر در دنیا با قیچی قطعه قطعه شود آن را برای خود خیر می‌داند و اگر مالک همه آنچه میان مشرق و مغرب است باشد آن را نیز برای خود خیر و صلا‌ح می‌داند. به هر حال، هر چه خداوند برایش بخواهد او آن را برای خود خیر و صلا‌ح می‌داند. 

ای کاش می‌دانستم که آیا همین اندازه صحبت برای شما کافی است یا بیشتر توضیح دهم؟! آیا نمی‌دانید که خداوند عزوجل در امر جهاد نخست هر یک نفر مؤمن را با ده نفر کافر برابر دانسته و واجب کرده بود که یک مؤمن به تنهائی در برابر ده تن کافر بایستد و پیکار کند و اگر به آنها پشت کند و فرار نماید مستحق آتش می‌شود؟ سپس خداوند در حق مؤمنان لطف کرد و به جای ده مرد، دو مرد را منظور فرمود. و آن تخفیفی بود از سوی خداوند عزوجل در حق مؤمنان. 

به من بگوئید ببینم حکم قاضیان خود را در این‌که نفقه زن را بر شوهر واجب می‌دانند اما شوهر می‌گوید من زاهد هستم و چیزی ندارم، حکم را عادلا‌نه می‌دانید یا ظالمانه؟ اگر آن قضاوت را قضاوت جور بدانید و حکمشان را هم حکمی ظالمانه تلقی کنید مردم خود شما را ظالم و ستمگر می‌شناسند و اگر آن قضات را جائر ندانید و حکمشان را عادلا‌نه بدانید حرف خود را نقض کرده‌اید که هر انسانی لا‌زم است هزینه زندگی خود و خانواده‌اش را داشته باشد. و هم‌چنین این قضاوت، وصیت و احسان انسان را در بیش از یک سوم مالش مردود می‌دانند. 

به من بگوئید ببینم اگر مردم، زاهد پیشه باشند به آن معنی که شما می‌پندارید پس این همه کفاره‌ها نذورات و زکات طلا‌ و نقره و خرما و کشمش و دیگر چیزهائی را که به عنوان زکات واجب می‌شود مانند شتر گاو و گوسفند چه کسانی بگیرند؟ (مگر نه این است که برداشت شما از زهد آن است که انسان گرسنه بماند و برهنه و کثیف زندگی کند؟) چون به نظر شما هیچ‌کس نمی‌تواند مال دنیا را برای خود داشته باشد و هر چند که خود نیازمند و فقیر باشد باید آنرا به دیگری دهد. 

پس چه مسلک بدی دارید شما! و چقدر نسبت به قرآن و سنت و احادیث رسول خدا که مورد تصدیق قرآنند، جاهلید! شما در آیه‌های غریب قرآن و در ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و امر و نهی آن دقت نمی‌کنید و به آنها توجه ندارید. 

به من بگوئید سلیمان بن داود را چگونه می‌شناسید؟ او از خدا برای خود سلطنت خواست، که سلطنتی پس از او شایسته برای هیچکس نباشد. (10) خداوند هم به او چنین حکومت و سلطنتی داد و او حق می‌گفت و به حقیقت عمل می‌کرد و ما می‌بینیم خداوند این تقاضا و این زندگی را برای او عیب نگرفت و برای هیچ مؤمنی هم آن را عیب و ننگ نمی‌داند. قبل از سلیمان، پدر او داود را در نظر بگیرید که چه حکومت، قدرت و سلطنت محکمی داشت. و هم‌چنین یوسف که به پادشاه مصر گفت: مرا خزانه‌دار خود قرار بده که من مردی امین و دانا هستم. و قدرت او چنان گسترش یافت که تمام کشور مصر را تا سرزمین یمن فرا گرفت و همه در سال‌های خشکی و قحطی، از او طعام می‌گرفتند. او نیز حق می‌گفت و حق عمل می‌کرد و کسی را نمی‌شناسیم که این زندگی را برای او ننگ و عار بداند. 

پس ای مدعیان زهد و تصوف! از آداب الهی و اصول تربیتی خدائی درباره مؤمنان، ادب آموزید و به امر و نهی خدا بسنده کنید و امور مشتبه را رها نمائید و چیزی را که نمی‌دانید به اهل آن واگذارید که در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی معذور خواهید بود و پاداش هم خواهید برد و نیز درصدد دانستن ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن باشید و حلا‌ل را از حرام بازشناسید که آن، شما را به خداوند نزدیکتر می‌کند و شما را از جهل و نادانی دور می‌سازد و جهالت را به اهل آن واگذارید که جاهل در جهان کم نیست. این اهل علم و دانشند که اندکند و خداوند فرمود: فوق کلّ ذی علم علیم. (11) 

پی‌نوشت‌ها:
1. کافی، ج 5 ص 65 
2. معلوم می شود اینان یکبار هم جلوتر نزد امام آمده، ولی قادر به سخن و بحث نشده بوده اند. 
3. الحشر / 10
4. الدهر / 9 
5. گواینکه همیشه افرادی پر مدعا و بی ادب وجود دارند که پا از گلیم خود فراتر می گذارند و نسبت به بزرگان دین اسائهآ ادب می کنند و ندانسته به آنان خرده می گیرند و کاتولیک تر از پاپ می شوند. 
6. یعنی انسان با وجود فقر و مسکنت خود و خانواده اش، دیگران را مقدم بدارد و هزینه زندگی خود و خانواده را به آنها ببخشد و خود گرسنه بماند.
7. الفرقان / 67 
8. الا‌نعام 141الا‌عراف 31
9. اسراء / 29 
10. وهَب لی مُلکاً لا‌ یَنبغی لا‌ِ حدٍ من بَعدی، بحارالا‌نوار /14 136 
11. تحف‌العقول/ 376 

به کوشش مهتاب ابیان 

 نظر دهید »

تربیت دختران برای پذیرفتن نقش های آینده

07 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

مهم ترین هدف از تربیت دختران افزون بر خودسازی و پرورش باورهای دینی، آشنا کردن آنان با فنون و شیوه های زندگی مانند شوهرداری، فرزند پروری، همسایه داری و معاشرت با مردم است. بدین معنا که دختران در کنار فراگیری اندیشه های دینی و آموختن رفتارهای اسلامی، نقش آفرینی در عرصه های گوناگون زندگی را بیاموزند.

از آنجا که دختران، همسران و مادران آینده خواهند بود، خداوند در فطرت آنها شرایط و روحیات لازم مادری و همسری را قرار داده است.

در پرورش و تربیت دختران باید این اصل مورد توجه قرار گیرد که آنها را برای چه نوع زندگی و داشتن چه تحلیل و دیدگاهی از حیات آماده می کنیم؟ آیا از آنها زنانی می سازیم که فقط در صدد رفع نیازهای مادی و جسمی خود هستند؟ و یا زنانی که کسب مکارم و محاسن اخلاقی و ارزشهای معنوی را به عنوان هدف خویش دارند؟در تربیت دختران، اصل بر آموزش مسایلی است که در حال یا آینده بدان نیازمندند.

پر اهمیت ترین مسئله؛ تربیت دختران در محیط خانواده
خانواده امن ترین جایگاهی است که دختران می توانند هم در بالین آن رشد کنند و هم بطور غیر مستقیم و حتی مستقیم آداب زندگی بیاموزند.

ارتباط عمیق مادر و فرزند و اعتماد همه جانبه دختر به مادر، مهم ترین عامل در اجرای فرآیند تربیت و اثر گذاری آن است. دختران به مادرانشان اعتماد کاملی دارند به حرفهای او گوش می دهند و هرآنچه مادربخواهد به آن عمل می کنند.این نکته بر کسی پوشیده نیست که ؛ مادر ، تنها فردی است که از نزدیک با دخترش ارتباط دارد و از نیازهای مادی و معنوی او آگاه است. او بیشترین زمان را در کنار دختر سپری می کند و از خواسته های قلبی فرزندش آگاهی کامل دارد. از این رو، قادر است مسائل مهم و ضروری را روشن و آشکارا با دخترش در میان بگذارد و انجام دادن آن را از وی بخواهد. البته مادر در صورتی می تواند به نقش آفرینی دختر کمک کند که خود، با نقش ها و وظایف مادری و دینی خود آشنایی کامل داشته باشد.

هدف از تربیت دختران، علاوه بر بیمه کردن آنان در برابر انحراف های دینی و اخلاقی، آموزش نقش های مورد نیاز وی در زندگی خانوادگی و اجتماعی است، که مناسب ترین معلم در این زمینه، مادر و بهترین مدرسه برای انجام این کار، محیط خانه است.

الگو سازی برای مادر شدن در بازی های کودکانه
دخترها برخلاف پسر ها از الگوهای شخصیتی خاصی پیروی می کنند! هر آنچه مهربان و متین و جذاب باشد ، آنها را به سمت خود می کشد. عروسک و بعضی از لوازم بازی های کودکانه که شبیه وسایل خانه داری مادر است؛ او را به شدت متمایل به بازی هایی مثل نقش مادری می کند. بازی با عروسک ذهن و احساس او را درگیر مهربانی ِ مادر گونه کرده و او را خواستار مادر شدن می گرداند. او تمام رفتارهایی را که از مادر می بیند روی عروسکش اجرا می کند. عروسکش را در آغوش می گیرد ، به آن شیر میدهد، او را روی پاهایش می خواباند و برایش لالایی می گوید. این بهترین نوع الگو دهی غیر مستقیم به کودک است برای میل به زن بودن و مادر شدن .

بازی با انواع قابلمه و قوری و فنجان اسباب بازی او را با فضای خانه داری آشنا می کند و معمولا دخترانی که با این وسایل بازی می کنند، آرزوی زود بزرگ شدن و یا حتی زود مادر شدن دارند! دلشان می خواهد زود مثل مادرشان بشوند و در تمام رفتارها سعی میکنند مانند مادرشان تصمیم گیری کنند.

بهترین وسایل برای بازی
عروسک یکی از بهترین وسایل بازی دخترهاست . اما برای انتخاب عروسک دقت داشته باشید که:

-  سعی کنید حتی المقدور از عروسک هایی که شبیه بچه های شیرخوار هستند استفاده کنید، نه از عروسک های حیوانات.

- از عروسک هایی استفاده کنید که لباس بچه گانه دارند. عروسک هایی که چهره بزرگ سال و لباس های کودکانه ندارند تاثیر خوبی در رفتار و ذهنیت کودک شما نخواهند داشت.

- لوازم آشپزخانه ی اسباب بازی (پلاستیکی و کوچک) برای پرورش حس زنانگی و مادرانگی دختران بسیار موثر است.

- کتاب داستان هایی با موضوع مرتب کردن اتاق و وسایل یا نظافت گزینه مناسبی برای سرگرمی دختران است.

آماده سازی دختران برای دوران بلوغ
همانگونه که میدانیم بین زن و مرد، تفاوت های جسمی و روحی بسیاری وجود دارد. بر همین اساس هم شرایط زمان بلوغ هر دو متفاوت خواهد بود.

به دلیل اینکه دختران زودتر از پسران به سن تکلیف می رسند ، آموزش های بیشتری را می طلبند. چراکه لازم است احکام عملی مخصوص به آنها را زودتر، قبل از رسیدن دوران بلوغ آموزش داد تا هنگام بوقوع پیوستن شرایط بلوغ ؛ دچار نگرانی و پریشانی و … نشوند.

مسئولیت دهی
سپردن کارهای کوچک و سبک به دختران، آنها را غیر مستقیم آماده ی پذیرفتن نقش مادری برای آینده می کند.

-در سنین پایین بطور مثال از ۶ تا ۱۰سال از آنها در سفره انداختن و چیدن بشقاب و قاشق ها کمک بخواهید.

-گاهی در مرتب کردن وگردگیری خانه و منظم کردن کمدها از آن ها کمک بخواهید.

- برای سنین ۱۰تا۱۵ سال کم کم از آنها بخواهید که در جارو برقی کشیدن خانه و آشپزی هم به شما کمک کنند. البته توجه داشته باشید که این امور را در اوقات فراغت از آنها بخواهید که مزاحم تحصیل و درس خواندن آنها نباشد.

- از سن ۱۵سالگی به بعد حق انتخاب کاملی به او بدهید و بگذارید به تنهایی برای خودش لباس و کفش انتخاب کند و شما فقط درباره خوب بودن یا نامرغوب بودن جنس وسایل به آنها نظر بدهید.

- از این سن بهتر از پول تو جیبی دختران را افزایش دهید و همزمان آنها را تشویق به پس انداز کردن کنید.

- سعی کنید برنامه های تلویزیون یا رادیو که درباره نکات خانه داری است، بیشتر تماشا کنید تا بطور غیر مستقیم آموزش های آنها، توجه دختر شما را جلب کند.

امور اقتصادی و تربیت دختران
تربیت اقتصادی یکی از مهمترین رویکردهای تربیتی درباره دختران است! اگر بانوان و دختران از دانش اقتصاد خانواده بهره مند باشند، بهتر می توانند به ایفای نقش های مختلف در خانواده یا اجتماع بپردازند. تربیت اقتصادی دختران ، آموزش فنون خانه داری و یادگیری شیوه های درست مصرف کردن و پرهیز از اسراف و تبذیر است. آشنا ساختن دختران با آشپزی بدون اسراف و تباه کردن مواد اولیه از وظایف مادران است. قرآن کریم دستورهای متعددی در زمینه اقتصاد و امور معیشتی مردم دارد و همه آنها را به رعایت میانه روی در دخل و خرج سفارش می کند. مسرفین و کسانی که در استفاده از منابع و امکانات مادی زیاده روی می کنند، در قرآن از اهل دوزخ شمرده شده اند، آنجا که خداوند می فرماید: «و ان المسرفین هم أصحاب النار؛ و مسرفان اهل آتشند.» سوره غافر آیه ۴۳

تشویق و ترغیب به داشتن روحیه میانه روی در دختران؛ یکی از مهمترین عوامل کنترل اقتصاد خانواده است. میانه روی سبب رضایت و سازگاری اعضای خانواده خواهد شد. دخترانی که در خانه  پدری و از والدین خود میانه روی را آموخته باشند؛ در زندگی مستقل خود برای شوهرشان سازگاری بیشتری داشته و اقتصاد خانواده زندگی متاهلی خود را با موفقیت بیشتری مدیریت می کنند.

تربیت اقتصادی، در اداره کردن زندگی نقش اساسی دارد و در ایفای نقش خانه داری و امور معیشتی اثر گذار است. از این رو، لازم است از دوره کودکی به تربیت اقتصادی دختران اهتمام ورزید و آنها را با روحیه قناعت و صرفه جویی پرورش داد.

محیط خانه و رفتار والدین بخصوص مادر، تاثیر فوق العاده ای بر روند تربیتی دختران خانواده خواهد گذاشت. مادران خواسته یا ناخواسته الگوی زندگی آینده دختران خود می شوند و به همین جهت است که باید دقت زیادی در رفتار خود داشته باشند. دختران پس از ازدواج هم سعی می کنند زندگی شان را به سبک مادرشان جلو ببرند و آداب خانه داری و همسر داری شان بسیار مشابه مادرشان است. قبل از آنکه بخواهید برای تربیت دختر خود اقدام کنید سعی کنید اول مادر خوبی باشید، بعد راه های تربیتی هموارتر خواهد شد!

بقلم طهورا ابیان
 نظر دهید »

کرم حلزون؛ پیامِ نیاز ساز ِ رسانه

06 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

شما هم از چین و چروکهای صورتتون خسته‌اید؟! شما هم از اینکه صورتتون شادابی و شفافیتش رو از دست داده ناراحتین؟ ناراحت نباشین! راه حل مشکل شما پیش ماست.

کافی است بیست دقیقه تلویزیون‌تان روشن باشد تا حداقل یک بار تبلیغ کرم حلزون را از تلویزیون ببینید. اصلا هم مهم نیست تلویزیون را روی کدام کانال تنظیم کرده اید. این تبلیغ به هرحال این روزها جزء لاینفک بخش پیام های بازرگانی تلویزیون شده است. بماند اینکه بعضی وقت ها یکی در میان هم ممکن است این تبلیغ را در بخش پیام های بازرگانی ببینید!

تبلیغات بازرگانی یکی از منابع کسب درآمد رسانه‌‌های تصویری جهان نظیر تلویزیون است. اما به نظر می‌رسد این بی پولی بخش های فرهنگی که در صدا و سیما هم قطعا بر فضای رسانه و برنامه سازی حاکم است باعث عدم توجه به نحوه پخش تبلیغ مربوطه و دفعات تکرار آن و صد البته محتوای فرهنگی آن شده است.

تبلیغ با تصویر یک زن جوان شروع می‌شود که از چین و چروک صورت خود خسته شده و دنبال راه حل می‌گردد. در ادامه، کارشناسی نحوه عملکرد کرم مربوطه بر روی پوست را توضیح داده و سپس یکی دو زن جوان و یک مرد بر عملکرد این کرم صحه می‌گذارند و از تاثیر بی‌نهایت خوب این کرم بر پوست خود می‌گویند. شاید تنظیم کنندگان این تبلیغ اصلا دقت نکرده‌اند که صورت یک خانم جوان ـ آنقدرها هم چین و چروک ندارد و یا لاقل فاقد چین و چروک های عمیق است. چین و چروک پوست معمولا در میانسالی شروع می‌شود. پس لابد یا این کرم از تاثیرگذاری چندانی برخوردار نیست یا فقط از پس چین و چروک های ساده و ابتدایی بر می‌آید.

کاری به درست یا نادرست بودن محتوای پیام مربوطه ندارم. اینکه آیا واقعا این کرم از آن تاثیری که از آن حرف می‌زنند برخوردار است یا خیر. که البته در آن مورد هم بر اساس نظرات متخصصینی چون دکتر نیلفروش زاده اما و اگرهای زیادی دارد. بحثم بر سر تاثیرات فرهنگی تبلیغی است که در طول شبانه روز به کرات از شبکه های مختلف رسانه ملی پخش می‌شود.

توجه به ظاهر و زیبایی از نکات مهم و ضروری زندگی هر شخص است. صد البته دین مبین اسلام نیز بر آراستگی و توجه به ظاهر تاکید فراوان کرده است. اما طبیعتا در هرچیزی از جمله توجه به ظاهر، اعتدال و میانه‌روی لازم است. متاسفانه محتوا و رویکرد این تبلیغ به گونه ای است که باعث عدم اعتماد به نفس مخاطب نسبت به ظاهر کنونی خود شده و گرایش به سمت محصولات این چنینی را افزایش می‌دهد. از طرفی تکرار بیش از حد این تبلیغ و تاکید بیش از حد آن بر تغییر ظاهری و از بین رفتن چین و چروک ها انتظار معجره توسط این محصول را در مخاطب افزایش می دهد. یافته های علمی هم می‌گوید که هیچ کرمی وجود ندارد که بتواند تمامی چین و چروک های پوست افراد را برطرف کرده و پوست را کاملا شفاف کند. بنابراین از آثار بعدی این تبلیغ ایجاد سرخوردگی مخاطب از محصول مورد نظر است.

تبلیغات از رسانه ملی از دیرباز برای بینندگان برنامه های تلویزیونی وجود داشته و تولیدکنندگان حق دارند که محصولی تولیدی خود را تبلیغ کنند. نفس تبلیغات مسئله ساز نیست اما تبلیغ در جایی مشکل دار می شود که همسو با فرهنگ مصرف گرایی غربی همراه باشد تبلیغ کرم هایی نظیر کرم های حلزون از گذشته در شبکه های ماهواره ای صورت می گرفت ولی هم اکنون در رسانه ملی صورت می گیرد که می تواند نشانه ترویج مصرف گرایی غربی در جامعه ایرانی باشد .

گستردگی رسانه ملی در سراسر کشور و تاثیر آن بر مخاطب ایرانی مسلما تاثیر اینگونه تبلیغات را بیشتر کرده و جامعه را به سمت مصرف زدگی بیشتر که قطعا مورد هدف جامعه اسلامی نیست پیش می برد و این نکته ای است که رسانه به شدت از آن غافل شده است.
از طرفی به نظر می‌رسد این تبلیغ برای پخش از شبکه بازار طراحی شده است. چون برچسب مشخصات و قیمت محصول مانند سایر محصولاتی که از شبکه بازار تبلیغ می شود به صورت زیر نویس بر روی این تبلیغ وجود دارد. اما چرا این تبلیغ از تمام شبکه ها و بصورت مکرر پخش می شود؟!

در این تبلیغ مرد جوانی با تاکید بر تاثیر این کرم از اینکه هر روز صبح صورت شفاف خود را می بیند ابراز رضایت می کند. خوشبختانه هنوز در جامعه ایرانی مسئله توجه بیش از حد و افراطی به پوست و مو و حتی جراحی بینی و دیگر مقوله های زیبایی به جامعه مردان سرایت نکرده است. توجه به مظاهر زیبایی صورت عموما یک مقوله زنانه است. به فرموده مولای متقیان هم زیبایی زن در صورت او و زیبایی مرد در کلام او است. باید توجه داشت که تاکید بیش از حد بر مقوله چین و چروک پوست مردان در تبلیغ مذکور ترویج یک ویژگی زنانه (خودآرایی و توجه به ظاهر) در میان مردان است.

رسانه ملی قطعا بر محتوای پیام های بازرگانی نظارت دارد. اما شاید این نظارت هم مثل نظارت بر برخی بخش های دیگر صورت شکلی و ظاهری دارد. آیا همین که زنی با حجاب نامناسب نباشد و اختلاط زن و مرد نشان داده نشود و نهایتا از زن استفاده ابزاری نشده باشد کافی است؟ آیا همین که تبلیغ پفک و محصولات غیربهداشتی نباشد کافی است؟ آیا به محتوای پیام و تاثیر غیر مستقیمی که این گونه پیام ها بر ریشه‌های فرهنگی جامعه می گذارد توجه می شود؟

مسلما برای پخش دفعات یک پیام بازرگانی سقف خاصی در طول برنامه های روزانه وجود دارد اما مشخص نیست چرا این تبلیغ به دفعات و کرات در بخش پیام های بازرگانی از شبکه های مختلف پخش می شود بدون اینکه سقف مشخصی برای آن وجود داشته باشد. باید توجه داشت تکرار بیش از حد یک تبلیغ آن ‌را به ضد تبلیغ تبدیل می‌کند و همچنین تکرار مکرر آن می تواند برای مخاطب نیاز ساز باشد به طوری که توجه افراطی به چین و چروک صورت که روندی طبیعی در سیر افزایش سن انسان است موجب می شود تا آن ها را به سمت هر دستاویزی برای رفع این مشکل که به مرور زمان بیشتر هم خواهد شد بکشاند.

در حقیقت این قبیل تبلیغ ها بیشتر از اینکه نیاز مخاطب را پاسخگو باشد و مشکلی از مشکلات او رفع کند به مرور زمان برایش نیاز ساز خواهد شد و چنین محصولی را در سبد مصرفی او قرار خواهد داد.

بقلم س.افتخار نیا 

 
 3 نظر
  • 1
  • ...
  • 461
  • 462
  • 463
  • ...
  • 464
  • ...
  • 465
  • 466
  • 467
  • ...
  • 468
  • ...
  • 469
  • 470
  • 471
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس