مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

مظلومیت حجاب

20 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار یک خانم بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود. صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت. اما خانم باحجاب ما که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه ! بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!» خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهرهٔ اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است . اینجا وطنم…شما دینتون را فروختید و ما خریدیم

 1 نظر

بشارت 2

20 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

*۲۸ روز تا پایان ضیافت*

 

 

“من کنیز شما هستم!”

 

حرم بودیم؛رواق امام

بحث بر سر سربازی امام زمان بود!

به نتیجه نمی رسیدیم! لقمه گنده تر از دهانمان بود!

ادعاها زیاد بود!

همان جا بود که حاج آقای صدیقی از جلویمان رد شدند

همه از جا پریدیم؛توصیه ای خواستیم از ایشان:

فرمودند:"هر روز صبح که از خواب بیدار می شوید، سوره یس نذر مادر امام زمان کنید و به امام زمان بگویید

آقا ! من کنیز شما هستم!”

 

سرباز نه!

کنیز..

یعنی بدون حتی کوچک ترین مقام ورتبه ای!


قرار نوشت: هر روز یک یس، هدیه به نرجس خاتون

بقلم ح.الف

 نظر دهید »

بشارت 1

19 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

*تنها ۲۹ روز دیگر وقت هست*

“حضور محترم جنابعالی و همه بندگانم بالاتفاق”

پیش از دستور:

“شهر” خدا را باید همانند “بیت” اش گرامی داشت وبرای ورود به آن محرم شد…

حاجی احرامت مبارک

 

دستور:

پیامبر اکرم (ص): “مهمان را گرامی بدار،اگرچه کافر باشد”

وقتی سفره ای پهن کرده و ضیافتی برپا،دیگر برای همه کارت دعوت می فرستد…

بدها و خوب ها نمی کند!

کارت ها را هم از رجب وشعبان پخش کرده است

منتهی بعضی ها زود گرفته اند و بعضی دیر!

اما زود یا دیر به دست همه رسیده است…

بعضی احترام میزبان را دارند و تمام وکمال می آیند،بعضی هم..!

میزبان هم، انگار به مهمان داری اش فکر می کند وبس!

به منزلت ورتبه مهمانانش کار ندارد!

هر کس بیاید،سیرابش می کند!

 

بعد از دستور:

حواست هست؟! اولین افطارمان افتاده شب جمعه! می شود برای او کمی دعا کنی؟!او دلش شکسته است!


قرار نوشت: پارسال وقتی کلمات در گلویم گیر می کرد!وقتی آیه ای یا حرفی تکانم می داد! همه را با دیگران شریک می کردم! 30شب،به 40 دوست و آشنا پیامک می زدم با “بشارت”

حالا امسال هم در این مجاز آباد!

می خواهم در این 30 روز باشم! هرچند قدر یک جمله!

ح.الف

 3 نظر

آقای غول! بابام رو بخور، اون هم با سس

18 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر



دروغ چرا؟! کتاب را فقط و فقط به خاطر عنوان خلاقانه ی “بابای من با سس خوشمزه است” و تصویرهای زیبای روی جلد خریدم. آن قدر ظاهر کتاب و اسم آن جذاب بود که حتی به فکرم نرسید کتاب را باز کنم و چند صفحه ای بخوانم.

کتاب را که به دخترک هفت ساله ام هدیه دادم، مثل همیشه بی معطلی بازش کرد و بلند بلند شروع کرد به خواندن. داستان از این قرار بود که یک روز برق خانه ی یک کودک می رود و کودک، که راوی ماجراست، غولی را می بیند. کودک که از غول ترسیده، می رود و به مادرش پناه می برد و مادر هم غول تاریکی را می بیند و می ترسد. غول که انگار آمده آدم ها را بخورد، نزدیک مادر و کودک می شود و می گوید: «به به! چه آدم های خوشمزه ای! حالا کدامتان را بخورم؟».

بلافاصله مادر پیشنهاد می دهد که غول دخترش را بخورد چرا که خودش بدمزه است و دخترش خوشمزه!!

کودک هم که از خورده شدن می ترسد جواب می دهد که نه! اگر مرا بخوری سیر نمی شوی و همان مامان را بخور!

تا آقای غول بیاید و ده بیست سی چهل بکند که کدام را بخورد، مادر فکری به سرش می زند و با التماس به غول می گوید که اگر او را نخورد، دفعه ی بعدی دوباره بچه دار خواهد شد و این بار دوقلو خواهد آورد و دفعه ی بعد دوقلوها را به خورد غول خواهد داد!

و این کشمکش چند صفحه ی دیگر هم ادامه پیدا می کند و یکی درمیان کودک غول را مجاب می کند که مادرش را بخورد و بالعکس تا این که مادر و کودک یکهو به ذهنشان می رسد که پدر کودک را به غول پیشنهاد بدهند برای خورده شدن!

غول هم قبول می کند و همین که می خواهد پدر را بخورد کودک می رود برای غول سس می آورد و می گوید که چون بابا بدمزه است باید او را با سس بخوری!

اگر کسی برایم این داستان را تعریف می کرد و می گفت که این کتاب را در یکی از کتابفروشی های خودمان دیده و خریده و خوانده، حرفش را باور نمی کردم. حتی الان با این که یک بار با صدای دخترم آن را شنیده ام و چندین بار از اول تا آخر خوانده امش، باز هم باور نمی کنم چنین داستانی خوانده باشم!

و این که باور نمی کنم نویسنده ی این کتاب یک ایرانیست و در خانواده ایرانی، با فرهنگ خاص شرقی بزرگ شده. ای کاش این کتاب، ترجمه بود. ای کاش نویسنده ی خارجی داشت تا می توانستم توجیه بیاورم که شاید شاید شاید در فرهنگ غربی یک مادر وقتی خطری پیش می آید حاضر است کودکش را قربانی کند و مثلا به خورد غول بدهد! شاید آن وقت می شد هضم کرد این همه بی عاطفگی نسبت به پدر و آن جمله ی “بابا بدمزه است و نمی شود بدون سس او را خورد” را از زبان یک کودک. ای کاش لااقل این کتاب و صدها نمونه مثل این کتاب، که تنها و تنها نوشته شده اند تا با ظاهر جذاب و فریبنده شان، ناشر را پولدار کنند، یک جمله، فقط یک جمله آموزنده یا تربیتی داشت تا دلم خوش می شد که چهار هزار تومان را مستقیم توی سطل زباله نینداخته ام.

کتاب “بابای من با سس خوشمزه است” یک کتاب تمام گلاسه ی بیست و دو سه صفحه ایست. کتابی که در هر صفحه اش، یکی دو خط از داستان با فونت های مختلف و رنگارنگ نوشته شده و تصویرگری جالبی دارد. حالا این که پایان داستان چه می شود و غول پدر را می خورد یا نه را خودتان بروید بخوانید. چیزی که الان مهم است این است که “بابای من با سس خوشمزه است” مشتی است نمونه ی خروار تالیف کتاب های بی هدف، که اگر بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم می شود برچسب غیرآموزنده به آن زد و نگفت بدآموزی دارند.

نمونه ای که زنگ خطر جدی بدبودن حال “ادبیات کودک و نوجوان” را به صدا در می آورد.

 3 نظر

خانه ابری ست خدایا رمضان را چه کنم؟

17 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

رمضان  امسال هم دارد می رسد و من مثل سالهای قبل بیشتر از اینکه شوق داشته باشم می ترسم. می ترسم از بیهودگی هایی که دنیایم را گرفته، از دنیایی که دست و پاهایم را بسته…

رمضان دارد می رسد. مثل یک امید. مثل یک ستاره روشن. رمضان دارد می آید و من در این یک سال هیچ  نیکی ای اندوخته نکردم که پیشکشش کنم، و من در این یکسال فلج تر شده ام، زمین گیرتر شده ام … دوست دارم بلند شوم. بدوم در استقبالش. مقدمش را گل باران کنم. اما هیچ گلی نکاشته ام. هیچ قدمی برنداشته ام.

رمضان دارد می رسد و من از حالا نگران شب اول شوال ام. شبی که دوست ندارم مثل سالهای قبل بی لبخند و پر از حسرت بگذرد.

رمضان دارد می رسد. خدا دارد نگاهم می کند. بلند می شوم آیا؟

یکبار دگر کاش به ساحل برسانی

صندوقچه ای را که رها گشته در امواج…

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 458
  • 459
  • 460
  • ...
  • 461
  • ...
  • 462
  • 463
  • 464
  • ...
  • 465
  • ...
  • 466
  • 467
  • 468
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس