مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

قرآن بخوانید

31 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

 

… پس هر قدر می‌توانید از قرآن بخوانید.

بعضی ماه‌ها را هم خدا گذاشته انگار که بهانه‌ای باشند برای عمل به بعضی حرف‌های خودش. که توی خودِ قرآنش بگوید هر قدر می‌توانید قرآن بخوانید. بعد ما نافرمانی کنیم و نخوانیم! بعد یک ماه را بگذارد و بگوید هر یک آیه از قرآن را خواندن توی این ماه، اجرش برابر با یک بار همه‌ی قرآن را خواندن است. درست همان ماهی که ماه نزول قرآن است. که بلکه آدم به خودش بیاید و بفهمد که ثانیه ثانیه‌ی این ماه را باید سر بکشد برای آشتی با قرآن. برای قرآن خواندن هر قدر که می‌تواند.

فاقرؤؤا ما تَیَسّر مِنَ القّرآن (مزمل/20)


بقلم میم .روستا

 

 نظر دهید »

همیشه لحظه آخر، خدا نزدیک تر میشه؟!

30 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

یا ملجأ العاصین


برای منِ دقیقه نودی یا حتی بدتر، وقتِ اضافه ای، باید هم دقیقه های آخر تازه یادم بیافتد که؛

ای دل غافل! زمان رفت و هیچ کاری نکرده ام!

پروژه نصفه مانده و من عقب افتادم!

سفره برچیده شده و توشه ای برنگرفتم!

مهمانی رو به انتهاست و من…

برای مثل منی، باید هم بیست و چند روز بگذرد تا تازه یادم بیافتد که دارد میرود و بیشتر از یک سوم از زمان مهمانی نمانده…

باید دو شب که احتمال شب قدر بودن دارند بگذرد تا نگران شوم که؛ ای وای! “فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند!”

کسی که روزها را از دست داده، باید هم وقتی شب قدر میرسد؛ ذکر مدامش این باشد که:

شب قدر است و من قدری ندارم… چه سازم توشۀ قبری ندارم…
شب قدر است و من کاری نکردم… شب قدر است و من کاری نکردم… شب قدر است و من کاری نکردم…

حالا که آسه آسه، شاید هم با گام های بلند، رسیده ایم به سراشیبی ماه، حالا که دارم به چشم خودم میبینم که دارد میرود و تمام میشود و هرچه من بگویم: کمی آهسته تر…. کمی آهسته تر، فایده ای نمیکند…

حالا باید یک کاری بکنم، کاش امشب را دریابم… کاش دستم بگیرد…

نکند امشب هم برود و …؟! نکند از دست بدهم مثل تمام شب های دیگر؟

برایم دعا کنید… دعا کنید که مثل شب بیست و یکم ام نشود که دعوایم شد… که اول و آخر دعایم این شد:

یا آدمم کن یا جانم بستان و تمام!

خدایا! پناهم ده که جز تو پناهم نیست… که جار المستجیرینی!

نگذار به این خیال بمانم که مرا از یاد برده ای، که راه نجاتی بر من نیست…

بگذار در لحظه های آخر، نزدیک تر شوم و از پرت شدن رهایی یابم…

.

.

این فراز ابوحمزه مدام در ذهنم می پیچد:

“نکند تو دست از یاد من شسته ای و مرا برای همیشه از خانه ات رانده ای؟
نکند از من فاصله گرفته باشی؟
نکند تو مرا روی گردان از خویش یافته ای و از چشمت افتاده ام؟
نکند مرا اهل غفلت دیدی و از رحمت خود اینگونه ناامیدم کردی؟
نکند تو شنیدن دعای مرا دوست نداری؟
نکند…
می دانی این تردید ها چه می کند با بنده ات؟”

مگذار که اینها را خیال کنم حتی، که چنین تو را به من نشناسانده اند… به رحمتت پناه می برم…

بقلم نجوا بانو

 

 5 نظر

در این ماه رعایت کنیم

29 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

خانه ‏اى است كه نزد خداوند بى مقدار است، زيرا كه حلال آن با حرام، و خوبى آن با بدى، و زندگى در آن با مرگ، و شيرينى آن با تلخى ‏ها در آميخته است، خداوند آن را براى دوستانش انتخاب نكرد. و در بخشيدن آن به دشمنانش دريغ نفرمود. خير دنيا اندك، و شرّ آن آماده، و فراهم آمده‏ اش پراكنده، و ملك آن غارت شده، و آبادانى آن رو به ويرانى نهاده است. چه ارزشى دارد خانه‏ اى كه پايه‏ هاى آن در حال فروريختن و عمر آن چون زاد و توشه پايان مى ‏پذيرد و چه لذّتى دارد زندگانى كه چونان مدّت سفر به آخر مى ‏رسد؟

خطبه/113. نهج البلاغه

 نظر دهید »

اسباب بازی مامان

28 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

ای کاش وقتی مادر شدم از آن مادرها باشم که سلیقه خودشان را به فرزندشان تحمیل نمی کنند.

از آن مادرها که فقط یک گوشه تصویر می نشینند. آرام و پرمحبت. با چشمان مشتاق زل می زنند به فرزندشان و می گویند خودت انتخاب کن …خودت زندگی کن… من هم کنارت هستم.

دوست ندارم از آن مادرهایی باشم که خودشان برای فرزندشان اسباب بازی می خرند. دوست دارم او را هم با خودم ببرم. بایستم یک کنار و بگذارم خودش انتخاب کند.

حتی اگر عروسکی که برداشته خیلی زشت است یا جنس ماشین اسباب بازی اصلا به درد نمی خورد. حتی اگر کلی چیزهای قشنگ تر و بهتر آنجا هست. خب از نظر من هست. از نظر او نیست دیگر!

دوست دارم از سه سالگی فرزندم اسباب بازی هایش را خودش انتخاب کند. همه اش را.

حالا اگر یک وقت چشمم خیلی چیزی را گرفت بخرمش. ولی به او دروغ نگویم. به خودم هم. بگویم این اسباب بازی مامانه! دوست داشتی تو هم باهاش بازی کن.

دوست دارم قاطی نقاشی بچه ها نشوم. هی ابرویش را صاف نکنم. صورتش را گرد نکشم. سقف خانه ها را قهوه ای نکنم. فقط یک گوشه تصویر بشینم و آسمان سبز و خودشید صورتی اش را تحسین کنم.

بعد اگر خیلی دلم خواست خودم هم یک ورق بردارم و نقاشی بکشم. توی نقاشی خودم می شود چمن ها سبز باشد و آدم ها صاف ایستاده باشند. توی نقاشی خودم خورشید را زرد کنم و بگویم این نقاشی مامانه!

دوست ندارم همه لباس هایش را خودم انتخاب کنم. خودم ست کنم. دوست دارم او را هم با خودم ببرم و بگویم مامان کدوم پیرهن رو بیشتر دوست داری؟ از کدوم روسری خوشت میاد؟ حتی اگر روی بلوزی که برمیدارد عکس ماشین های مسخره و آدم آهنی باشد… حتی اگر روسری اش نارنجی باشد و دامنش سبز و جورابش آبی. و به جای حرص خوردن مطمئن باشم هیچ فاجعه ای اتفاق نمی افتد. دخترم خودش انتخاب کرده! این او را خوشحال می کند…او را خلاق می کند…او را محکم می کند…


فرزندم هی بزرگ و بزرگ تر شود و هی با من فرق کند. من فقط آرام و پرمحبت بنشینم گوشه تصویر و با لبخندم مطمئنش کنم همیشه دوستش دارم.

بقلم غزاله بانو
 4 نظر

چه حیف كه قدرِ تكرارنشدنی هایمان را نمیدانیم

27 تیر 1392 توسط الزهرا (س) نصر

 

یا ذَا الْفَصْلِ وَ الْقَضَاءِ

چیزهایی هست كه راحت تكرار نمیشوند، حتی شاید هیچ زمان تكرار دوباره ای برای آن ها ممكن نشود.

چیزهایی هست كه راحت از دست میدهیم و حواس مان نیست دوباره به دست آوردن و ساختن شان، شاید غیرممكن باشد یا حداقل بهای سنگینی داشته باشد جبران و به دست آوردن مجددشان.

چیزهایی هست كه تازه وقتی از دست میروند، ممكن است بفهمیم كه چه حیف! چه اشتباه كردیم در قبال شان و انگشت حسرت بگزیم وقتی كه سودی ندارد برایمان!

چیزهایی مثل پدر و مادر، خواهر و برادر، پدربزرگ و مادربزرگ، بعضی دوستان، بعضی اساتید، عمر، جوانی، حافظه، سلامت، عشق، معشوق، عاشق، ما، دوست داشتن، دوست داشته شدن، شادی، ماه های عمر (كه شاید مهم ترین این ماه ها، ماه های رمضان ش باشد)، و خیلی چیزهای دیگر.

اینكه وقتی كنار كس/كسانی هستیم كه دوستشان داریم/ دوستمان دارند، قدر ندانیم، شاید محكوم به از دست دادن شویم. كه گفته اند: كفر نعمت از كف ات بیرون كند…

گاهی حتی حواس مان به حد دوست داشتن مان/ دوست داشتن شان نیست، گاهی شاید گمان كنیم كه اینها را هر جای دیگری و دم هر دكان دیگری هم میتوانیم بیابیم یا حتی خیال كنیم چه بسا بهتر و خوب تر هم!! ولی افسوس كه خیلی وقت ها باید گفت: زهی خیال باطل!! كه بعضی از این محبت ها، بعید است هیچ جای دیگری تكرار شوند، و البته این را سوای محبتِ خاص پدر و مادر میگویم.

از سلامت و جوانی و حافظه و اینها هم كه بسیار ابیات و مقالات و روایات میشود یافت كه از راه رفته یا علم كامل، تذكار داده اند و سعی كرده اند آگاهی دهند و آدم را قبل از فوت شدن و از دست دادن سرمایه هایش، به خودش بیاورند. افسوس كه كم درك میكنیم و بسیار اندك پندگیرنده ایم… گوییا باور نمیكنیم…

.

واقع ش داشتم به اینها فكر میكردم، به این ساده گذشتن ها. به این قدر ندانستن ها و راحت گذشتن ها و از دست دادن ها، به این بی حواسی هایمان و دل شكستن ها و كم محبت كردن ها، به كم خواندن ها و اندك تلمذها و وقت فوت شدن ها و چه و چه.

كه چه قدر خودم زیاد مشمول شنیدن این تذكرها هستم،‌ چه قدر زیاد باید توبیخ شوم بابت همین ها.

داشتم فكر میكردم كه حواسم شد؛ ماه رمضان رسیده و من…
ماه رمضان، همان بهترینِ ماه ها كه گفته اند… همان ماهی كه در آن درهای جهنم بسته است و شیاطین در غل و زنجیر و درهای بهشت گشوده، همان كه در آن به رحمت نزدیك تریم، كه تمرین و مخالفت مان با نفس بیشتر است، به حلال هم نه میگوییم تا شاید یاد بگیریم چه طور به حرام نه بگوییم. همان ماه كه ثواب قرآن و نماز خواندن در آن، بیشتر از ماه های دیگر است. همان ماه خوبِ و مبارك خدا. فکر میکنم چندتا از این ماه ها در زندگی هركدام مان آمده و رفته و هنوز همانیم كه بودیم؟! حتی بدتر!

یکی از تکرار نشدنی ها شاید همین باشد و چه قدر کم حواس مان هست و از این نسیم هایی که می وزند، کم بهره میبریم….

بقلم بانو نجوا

 

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 454
  • 455
  • 456
  • ...
  • 457
  • ...
  • 458
  • 459
  • 460
  • ...
  • 461
  • ...
  • 462
  • 463
  • 464
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس