مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

مشق وفاداری

19 مهر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

انگار باید تاسوعا را هر روز نوشت ،خواند و تکرار کرد ..عصر تاسوعا را هر روز با عباس باید تکرار کرد.امانی که امانی جز شقاوت نداشت .به راستی کدام امان ،امانمان می دهد در دار دنیا و آخرت …آیا باقی ماندن در لباس جان به معنای همیشه ماندن است ؟!!

روزی که عباس شمر را لعنت کرد وامان نامه را بر سر او کوبید گویی امانی از شر شیطان گرفت …قراری که هنوز بی قراری شیطان را پایان نداده است.

اینجا عصر تاسوعا است و عباس در میدان پاسداری از ولایت دست که نه جان را پیشاپیش به میدان آورده است .ولایتمداری عباس خورشید عاشورا است .وفایی که هر روز وفاداری می کند به خدا.شاید لحظه ای که علی بن ابیطالب (ع) بر دستان نوزاد ام البنین بوسه زد، بوسه ای به پاداش ولایتمداری عباس بود که از لب مولای مردان بر دست مولای وفاداران زده می شد …

تاسوعا تکرار هر روز ولایت است .گویی شمر مولود هر روز جهان است و این عباس است که می گوید این مولود خوش خبر نیست .مولودی زاییده شیطان برای شکستن و خمودگی ولایت …تاسوعا حرف دل خداست که از زبان عباس بر امان نامه ای جاری می شود که لعنت خدا را به دنبال دارد…عباس از طاعت ملعونانی سر باز می زند که قهر زمین و آسمانند …

عباس ولایتی را پرچمدار است که نماد ولایت دیروز و امروز و فردای جهان است .این تاسوعا هر روز تکرار شده است در لابه لای سجاده زین العابدین (ع) و نجواهایی که امان از دل یزیدیان و امویان گرفت تا اینک که امام عصر در غیبت شاهد و ناظر امان نامه هایی است که به دست شیعیانش می رسد…آیا عصر تاسوعای عباس را می توان از یاد برد؟آن سعادتی که در مچاله کردن امان نامه آنچنان به عباس آبرو بخشیده که اینک نام او طراوت ذکر حسین است وقتی که بغض ها میشکند بی اسم عباس اشکها جاری نمی شوند….این امان نامه ها و شمرها باید باشند تا آبروداران و وفاداران از جرگه دنیا پرستان و شمر مداران جدا شوند …

اینک تاسوعا می گوید من هر روز سرنوشت شما هستم ..تاسوعا را باید در زندگی رقم زد آن چنان که عباس صفا را در وفا رقم زد…یادمان باشد تاسوعا و عباس رمز بقایی است که هزاران سال است صفای عباس را جاودانه کرده است.ولایتمداری تنها پیامی بود که عباس در عصر تاسوعا به همه دورانها داد تا مردمان بدانند شمرها همیشه هستند و امان نامه ها رنگارنگ تر و پر طمطراق تر چنان بزک می کنند طمع آدمی را تا روزی که چون عمر سعد بهره ای نه از دنیا بماند نه آخرت…پس تاسوعا را هر روز تکرار باید کرد تا امان نامه ها راه به سوی جهنم ببرند و ولایت همچنانی بماند که عباس خواست با دست و دیده و جان آن را ماندگار کند.

بقلم س.عباسی

 نظر دهید »

در ادامه ماه محرم چه کتابی بخوانیم؟

18 مهر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

1. کتاب تاملی در نهضت عاشورا/رسول جعفریان/نشر علم

رسول جعفریان از پرکارترین و دقیق ترین متخصصین تاریخ می باشد که با تالیف کتب متعدد با اسلوب جدید در زمینه تاریخ اسلام توانسته جایگاه ویژه ای را در میان متخصصین این علم کسب کند. وی در کتاب تاملی در نهضت عاشورا در نظر داشته است تا به مسائلی که در زمینه عاشورا مطرح است به صورت جامع و گذرا بپردازد.
نویسنده در این کتاب به دنبال آن ارائه گزارشی صحیح و مستند از واقعه عاشورا و اربعین حضرت و بررسی حکمت و آثار قیام و شهادت حضرت می باشد که ناگزیر برای این هدف به بررسی منابع دسته اول عاشورا و تحریفاتی که در این زمینه اتفاق افتاده بصورت مختصر پرداخته است.

2. نامیرا/ صادق کامیار/ نشر نیستان

وقتی این کتاب را می خوانید ناخودآگاه حس تنفر و بغض شدیدی نسبت به مردم کوفه پیدا می کنید. اینکه چگونه هجده هزار نامه برای امام حسین (علیه السلام) می نویسند، ایشان را به کوفه دعوت می کنند و چگونه بر روی ایشان شمشیر می کشند! هرگز باور نمی کنید این حوادث به این سرعت اتفاق افتاده باشد. در سرتاسر داستان خود را در جایگاه انتخاب می بینید. تماماً این سوال در ذهن شما وجود دارد که اگر شما در این موقعیت بودید چه می کردید؟ نقش خواص در به وجود آمدن واقعه کربلا در این کتاب به خوبی مشهود است. و در پایان داستان، شما به جایی می رسید که هرگز تصور آن را نمی کردید.

3. دو چشم ناتمام/ محبوبه زارع/ بوستان کتاب

عبدالله و قاسم فرزندان امام حسن (علیه السلام) هستند . عبدالله فرزند کوچک امام در پی یافتن پاسخی برای سوالات خود در مورد علت صلح پدر و عدم مبارزه اش با ظلم روانه کربلا شد . عبدالله که دلی پر سوال داشت ابتدا از مادر جویای علت صلح پدر می شود مادر توان سخن گفتن را در خود نمی بیند اشک بر چشمانش حلقه می زند که من به این کودک چه بگویم تا بفهمد که پدرش چقدر غریب بود .

در کتاب نامیرا، نقش خواص در به وجود آمدن واقعه کربلا به خوبی مشهود است. و در پایان داستان، شما به جایی می رسید که هرگز تصور آن را نمی کردید.

عبدالله به خودش قول می دهد که حتما از عمویش پرس و جو کند. شبی عبدالله که دیگران توان صبر را نداشت دست ابا عبدالله(علیه السلام) را می گیرد و او را در پشت خیام می برد تا دیگر کسی مزاحم پرسش او نباشد. عمو چرا بابا نجنگید و صلح کرد؟ اصلا تا قبل از آن بابای من به میدان نبرد رفته است اباعبدالله(علیه السلام) پاسخ می دهد بله پدر شما در میدان جنگ مبارزه کرده است مثلا در جنگ صفین شجاعت بسیاری از خود نشان داد. اما در مورد علت صلح ، پدرت غریب بود به طوری که خود با اشاره به گله گوسفندانی که از جایی کوچ داده می شدند فرمود اگر تنها این مقدار یار داشتم جهاد می کردم . عبدالله گفت چرا بابا غریب بود؟
قصه غربت داستان بی انتهای علی و اولاد اوست و تنها محدود به جریان عاشورا نیست. نوجوان امام حسن(علیه السلام) از عمو اذن میدان می خواهد اما حسین(علیه السلام) نمی پذیرد قاسم پس از اصرار فراوان عاقبت به یاد گفته پدر می افتد که اگر روزی دلت خیلی به درد آمد به سراغ این نامه برو. نامه را یافت به عمو نشان داد و اذن میدان را گرفت عاشقانه به میدان رفت و رجز خوانی کرد و در هنگام شهادت عمو را صدا کرد عمو کمکم کن…
مطالعه این کتاب ها، تا حدودی می تواند خواننده را از وقایع مهم و تاریخی قیام امام حسین علیه السلام مطلع و آگاه سازد.

 نظر دهید »

تبارشناسی عاشورا

13 مهر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

عاشوراست که فریاد شور انگیزش، در همیشه گلدسته‌های تاریخ بلند است و به روان مسلمانان قرآن می‌آموزد.

عاشوراست آن راز بزرگی که به ماندگاری حج می‌انجامد و صفا و مروه را حیاتی دیگرگونه می‌بخشد.

عاشوراست آن خون سرخی که در رگ‌های جوانمردان اقلیم روشنایی، به خروش در آمده است.

عاشوراست که از نماز، حماسه می‌سازد و سجاده را با گل‌های شقایق زینت می‌بخشد.

عاشوراست که «ما عرفنا حق معرفتک» را جامه عمل می‌پوشاند و «و ما عبدنا حق عبادتک» را جلوه دیگرگونه می‌دهد.

عاشوراست که «رسالت» را از «اسارت» باز می‌شناساند و «حیات» را از «ممات» می‌باوراند.

عاشوراست که به آبشار روان زندگی، طراوت می‌چشاند و پرتوهای ملکوت را به گستره خاکی باز می‌تاباند.

عاشوراست که طفل عقل را در صحرای جنون می‌داوند و نهالِ خروش را در سرزمین سکوت می‌نشاند.

عاشوراست که نوجوانان شجاعت را به بلوغ می‌رساند و به چشمانِ منتظر، سعادت فروغ می‌رساند.

عاشوراست که حساب را گستاخی زوزمندان می‌ستاند و کتاب مظلومیت بشر را باز می‌خواند.

عاشوراست که دوباره به عدالت سلام می‌کند و کارِ هر چه ستم را تمام می‌کند.

و عاشوراست آن حقیقتی که عاشورایش می‌خوانند و برادر بزرگ‌ترِ تاسوعا!

 نظر دهید »

رسید ماه تو ...

12 مهر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

بالاخره محرم آمد ! میان ماه های قمری تنها سه ماه است که اهل آن ماه ها برایش روز شماری میکنند … ذیحجه است که اهل عرفات برای آمدنش لحظه شماری می کنند … رمضان است که علویون برای آمدنش بی قرارند و محرم است که تمام کائنات٬ سینه زنان و فرشتگان برای آمدنش بی تابند … و من معتقدم هر چه که به آدم قرار است از بهره و فیض بدهند در همین سه ماه است !

تا بحال برایم پیش نیامده بود که در اوج بیداری و قدم زدن هرچند لحظه یکبار از خودم نیشگونی بگیرم تا مطمئن شوم خواب نیستم ! غروب با بچه های گروه قرار گذاشتیم که کار و گزارش نویسی را تعطیل کنیم و با هم به حرم امام حسین برویم .. یکی از بچه ها نوحه ی زیبایی در موبایلش داشت که صدایش را بلند کرد و همه راهی شدیم ..و با هر قدم یک نیشگون از خودم می گرفتم تا مطمئن شوم این منم که این روزها را در کربلا می گذرانم .. و دیدن این بهشت رویا نیست…
مسیر ورودی مان را دور زدیم از کنار تل زینبیه رد شدیم تا از باب قبله وارد حرم شویم .. جمعیت زیادی در اطراف تل زینبیه و باب قبله و بین الحرمین موج می زد .. آدم از باب قبله که وارد حرم امام حسین می شود انگار یک راست به آغوش حضرت می افتد .. اصلا یک حال دیگری دارد که سایر درب های ورودی ندارند .. بالای درب ورودی واقع در ایوان طلا حدیث معروفی کاشیکاری شده که پیامبر فرموده اند : حسین منی و انا من حسینی !
همه ساکت رو به حرم نشسته بودیم هیچ کس نمی توانست سکوت را بشکند تا بلکه بغض هایمان شکسته شود …
یاد عبارتی افتادم٬به یکی از بچه ها که کنارم نشسته بود ٬  آرام گفتم : یک جمله ی نابی هست که بدجور با دلم بازی میکند و این روزها هر وقت یادش می افتم تمام وجودم اشک می شود :
من اراد الله به خیرا قذف فی قلبه حب الحسین و زیارته !
با اینکه خیلی آرام با دوستم حرف میزدم ولی انگار همه ی بچه ها این جمله را شنیدند و جرقه ای خورد در انبار بغضشان و صدای گریه ی همه مان بلند شد …
من اراد الله به خیرا قذف فی قلبه حب الحسین و زیارته …
و نه اینکه زیارت حسین  بُعد مکانی داشته باشد ! بلکه فطرس ملک از همه جا سلامهای عاشقان را به حضرت می رساند .. شاید سلامی که شما از راه دور می دهید زود تر از من که اینجا هستم به حضرت برسد .. بُعد منزل نبود در سفر روحانی .

خیلی اتفاقی داشتم از کنار حرم حضرت عباس رد می شدم که چهره ی یکی از خادمان حرم به نظرم  آشنا آمد … هر چه فکر کردم یادم نیامد کجا دیدمشان اما مطمئن بودم که می شناسمشان . رفتم جلو و سلام کردم و گفتم شما برای من خیلی آشنا هستید ولی یادم نمی آید کجا دیدمتان !
گفت : کتاب کرامات حضرت عباس رو خوندید ؟ گفتم بله ! گفت عکس من در آن کتاب است ! آن کتاب نوشته ی پدرم است . و مرا دعوت کرد به قسمتی از حرم رفتیم و نشستیم و با اینکه به سختی فارسی صحبت میکرد ولی من متوجه حرف هایش می شدم . حاج مرتضی کشوان بود پسر مرحوم کشوان و ۴۰۰ سال است که اجدادش نسل به نسل خادم حضرت عباس بوده اند وحالا افتخار این خدمت به او و پسرانش رسیده . خاطرات جالبی برایم گفت از حرم و کرامات حضرت عباس . (کشوان به معنای همان کفشدار یا کفشداری در زبان فارسی است) و این یعنی اجداد حاج مرتضی کشوان ۴۰۰ سال است خاک حرم حضرت عباس را خورده اند و چه سعادتی دارند بعضی افراد !
یک ساعتی با ایشان صحبت می کردم و قرار شد در روزهای آتی مرا به قسمت هایی از حرم ببرد و آدرس هیئتشان را هم به من داد و گفت هر سال محرم ها فقط به عشق امام حسین و حضرت عباس روزانه  ۶۰- ۷۰ دیگ بزرگ غذا می پزد و بین زائران امام حسین پخش میکند ..
روز عجیبی بود امروز …
وهر لحظه که می گذرد عجیب تر می شود .. نمیدانم چرا حس میکنم محرم امسال یک جور دیگر است .. ونباید این ده روز را از دست داد .. این ده روز خیلی راحت می شود به امام حسین پناهنده شد . اصلا همه ی روزهای سپری شده و نشده یک طرف و این ده روز محرم یک طرف دیگر !

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت 

 وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت 

 مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست 

 شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

دعا کنیم برای همدیگر
دعا می کنم برای همه تان
و ان شا الله خدا هم اجابت .

بقلم حمیده اسلامی

 نظر دهید »

مرا به محرم برسان...

10 مهر 1395 توسط الزهرا (س) نصر

غروب مسجد کوفه ناگفتنی است . کیف میدهد نشستن میان مسجد و آرام گرفتن .
خاصه اینکه هوای بالای سرت هم نیمه ابری باشد و نسیم خنکی بوزد . آسمان آبی بیفتد پشت گنبد حضرت مسلم و نور زرد از زیر گنبد بتابد به آسمان..
آب ِ حوض میان مسجد موج میخورد و بچه ها با لهجه های غلیظ عربیشان آب بازی میکنند ..
محراب حضرت علی علیه السلام خلوت است . کنارش هم یک منبر با سنگ مرمر است . جلوی منبر نشستم که خستگی در کنم ، نمیدانم چه شد یاد سکانس آخر فیلم مختارنامه افتادم . دلم یک جوری شد .. دلم مُحَرَم می خواهد .. هرچند که مُحَرَم در قلب فاطمیه است . اما من دلم محرم میخواهد . همان عَلم و کُتل ها را .. همان زنجیر زنی ها را .. همان چای روضه های ” حسین” را ..
اصلا چقدر دلم ” کربلا” میخواهد .

بقلم حمیده اسلامی 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس