نگاهی به کتاب «بر جادههای آبی سرخ» یا ارادتی و اشارتی به نویسنده
امروز آخرین جلد از کتاب بر جادههای آبی سرخ را تمام کردم. تنها انگیزههایم برای شروعش در شلوغی روزهای عید، آذینِ جلد کتاب، به نامِ نادر ابراهیمی بود و بعد «بر اساس زندگی میرمهنای دُغابی».
نادر ابراهیمی نویسندهای بود که برای نوشتههایش به معنای واقعی کلام، زمان میگذاشت، تحقیق میکرد و میاندیشید. نادر از آن نویسندههایی نبود که در عرض چند روز کتابهایی را با عنوان نام سالی که هنوز چند روزی از شروعش نگذشته، بنویسند و به چاپ برسانند و منتشر کنند! او حق نویسندگی را به خوبی ادا کرد و رفت…
من که قبل از این، با ادبیات و منشِ نادر ابراهیمی در نگارش کتابهایی هر چند به نام رمان، اما برگرفته از واقعیت، به واسطهٔ کتابهای سه دیدار (شرح زندگانی حضرت امام خمینی)، مردی در تبعید ابدی (شرح زندگانی ملاصدرای شیرازی) و آتش بدون دود (واقعیتی اسطورهسان از سرزمین ترکمن) آشنا شده بودم، در خواندنِ کتاب دیگری از او در شرح زندگینامهٔ بزرگمردی دیگر، تردیدی به خود راه ندادم.
بر جادههای آبی سرخ، بیش از پیش شخصیت فکور، مسلمان، وطنپرست، مهربان و اخلاقمدار خودِ نویسنده را برملا میکند. از نظر من، شخصیت نادر در جایجای کتابهایش به وضوح قابل رؤیت است و توصیفش از قهرمانانی چون میرمهنا، بیش از آن، توصیفی است از شخصیت خود او.
بدون شک مکالمههای میان میرمهنا و پیروانش، مکالمات ذهنی میرمهنا با خودش، گفتوگوهای او با همسرش، سلیمه، و مناجاتهای در خلوتِ میرمهنا که دو قرن پیش میزیسته است، به صورت مکتوب در جایی ضبط نشده و یا اگر شده باشد، به این تفصیل که در کتاب آمده، موجود نبوده است که بگوییم نادر همه را عیناً از تاریخ مکتوب و از واقعیت گرفته (چنان که خود در ابتدای کتابش نیز به این تصریح کرده است) و اغلب آنها، خاصه مناجاتها و بعضی گفتوگوهای خصوصی یا نیمهخصوصی شخصیتها، توصیفات ذهنی و قدرتمند نویسنده است که پرده از شخصیت ستودنی او برمیدارد.
نادر ابراهیمی، علاوه بر این که نویسندهای است شاعر، مؤمنی است عارف، بسیار مهربان و نوعدوست، شیفتهٔ آب و خاکِ جایجای وطنش و البته بسیار صبور، چنانکه برای تحقیق و نگارش برخی آثارش بیست سال زمان صرف کرده است.
کمی از نویسنده که بگذریم و به نوشته بپردازیم، مبهوت میمانیم در جوانمردی و همت تمام جوانمردانِ نامدار و گمنامِ وطنمان در سراسر تاریخ حیاتش، که تاریخنویسانِ مزدور دربار، یا تاریخ به ما هو تاریخ و با تمام فراز و نشیبش، در ابلاغ جانفشانیها و فداکاریهای حیرتانگیزشان در دفاع از دین و سرزمین، کوتاهی کردند و ما را در زندگی رؤیاگونهمان تنها رها کردند تا بیهیچ عنایتی به آنچه که بر سر وطن و هموطنانمان آمده، بخوریم، بخوابیم، بخندیم و بیش از همهٔ اینها غُر بزنیم و ناراضی باشیم…
در این کتاب، بیش از هر چیز، شکل و شیوهٔ مناجاتهای خالصانهٔ میرمهنا که آفریدهٔ نادر ابراهیمی است، من را شیفته و شیدا کرد… توصیف کردنی نیست، خواندنی است. بخوانید تا چگونگی احوالم را بدانید!
بر جادههای آبی سرخ، شرح دلاوریهای میرمهنا دُغابی و اهالی شهر او، ریگ، در جنوب کشور و در دفاع از آب و سپس خاک میهن است از دستبرد بیگانگی از هر نژاد: انگلیسی، هلندی، عثمانی، عربی، فرانسوی، پرتغالی و … و در کنار آن گریزهایی به مناسبت، به اوضاع آشفتهٔ آن زمانِ کشور و سلطهٔ شاهرخمیرزای افشار و کریمخان زند و محمدحسنخان قاجار و … بر پارههایی از «مملکت چهل تکه»ی آن روزِ ایران.
این کتاب در سه جلد (و در قالب پنج کتاب یا فصل)، توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسیده است.
بقلم بانو خسروی