نقش کارتون در تربیت دهه شصتیها
یکی از سرگرمیهای دوران کودکی ما، کارتونهایی بود که از تلویزیون پخش میشد مثل خانواده دکتر ارنست، مهاجران، باخانمان، بچههای کوه آلپ، بچههای مدرسه والت، حنا دختری در مزرعه، آن شرلی، نیکونیکو، هایدی، بنر… البته در کنارِ همهٔ کارتونهای خارجی که اکثرشان ساختِ یک شرکتِ انیمیشنسازِ ژاپنی بودند، کارتونهای ساخت داخل که با عروسک ساخته شده بودند، مانند مدرسه موشها، چاق و لاغر، کلاه قرمزی، هادی و هدی، الستون و ولستون و… نیز داشتیم.
تقریباً از دو سال قبل بود که صدا و سیما در برنامههایی مثل «نقره» و «بچههای دیروز» قسمتهایی از کارتونهای قدیمی را پخش کرد و نوستالژیهای دوران کودکیمان را زنده کرد؛ چند ماهی هم هست که شبکههای مختلف سیما هر روز، این کارتونها را بازپخش میکنند.
پخش کارتونهای قدیمی ذهن را به مقایسه آنها با کارتونهای جدید هدایت میکند و این مقایسه تفاوتِ فرهنگیِ شگرفی به مثابهٔ یک انقلاب در فرهنگ و مفاهیم اروپا و نیز ژاپن، بعنوان مجری رمانهای اروپایی، نشان میدهد؛ تفاوتی که در آن حیا، عزت نفس و زندگانی اجتماعی تبدیل به قهرمانگرائی، شخص پرستی و نفسپرستی و حداکثر یک رابطه عشقی متزلزل شده است.
به عنوان مثال، در کارتون خانواده دکتر ارنست و مهاجران، همهٔ اهالی خانواده، حتی کوچکترین عضو آن، مسئولیت انجام کاری را داشتند و باید حتما آن را طبق برنامه انجام داده و جزئی از وظیفهٔ خود میدانستند. این وظیفهشناسی در قالب خانواده یکی از نکاتی است که در کارتونهای جدید غایب یا کمرنگ است.
ازنکات دیگر این انیمیشنها ادب واحترامی بود که فرزندان درخصوص پدر و مادر و بزرگترهایشان رعایت میکردند. داستان فیلم تلاش میکرد با حذف یکی از اعضای خانواده ارزش وی و روابط عاطفی با وی که یکی از پدر یا مادر، خواهر یا برادر یا فرزند یا حتی بستگان دورتر بود را نشان بدهد، عنصر خانواده و کانون گرم خانوادگی و احترام به آن یکی ازنکات مهمِ همه آن کارتونها بود؛ تمام ماجرا که اتفاقاً عمدتا از داستانها و رمانهای اروپایی سرچشمه میگرفت، تلاش قهرمان داستان را معطوف به عضو دیگری از خانواده میکرد. با ملاحظه بسیاری از فیلمهای کارتونی جدید این بندها و تعهدات گسسته است و گوئی انقلابی در عواطف اروپایی رخ داده است. انقلابی که نمیتوان آن را طبیعی دانست.
از نظر پوشش نیز، لباس شخصیتهای زن و دختر در کارتونهای قدیمی از نکات قابل توجه است. مثلا دختران همگی دامن و پیراهن دخترانه به تن داشتند با جورابهای کلفت یا شلوارکهای سفید؛ زنهای بزرگسال را نیز لباسهای پوشاننده و وزین مایهٔ حجب شده بود. مسالهای که نه تنها دیگر در انیمیشنها و سریالهای مدرن و امروزی مشاهده نمیشود بلکه بر عکس این موضوع نیز با انرژی زیادی پیگیری میشود. به حدی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کمتر قادر است فیلمی پیدا کند که با معیارهای عفاف و حیای انسانی همخوانی داشته باشد و قابلیت اصلاح نیز داشته باشد.
سوال این است که این گریز از حیا و عفاف از برای چه قصدی در فرهنگ اروپا ایجاد شده است. این کارتونها حداکثر مربوط به ۳۰ سال پیش هستند و داستانهای این رمانها به بیشتر از یک سده نمیرسند.
بقلم بانو مطهری