مهمانی از کانادا
امروز توی مدرسه مهمان داشتیم.خانم “الما هاردر” از ایالت آلبرتای کانادا. نویسنده و معلم مسلمان کانادایی و طراح برنامه ای جدید در آموزش و پرورش کودکان.
خلاصه صحبتهاشون در این یکی دو ساعتی که باهاشون بودیم از این قرار بود : شیوه آموزشی ای که در آن معلم مطالبی را برای شاگرد بیان کند یا به بیان دیگر یک طرفه باشد هیچ اثر و فایده ای ندارد.(دقیقا همین شیوه آموزشی خودمون). میگفت ما نباید دین را به عنوان درسی در کنار سایر دروس تدریس کنیم. دین را باید از درون سایر دروس بیرون کشید و دانش آموز را به پرسش واداشت. دانش آموز خودش باید تک تک مفاهیم دینی را با قلبش تجربه و درک کند. تقوی امری آموختنی نیست بلکه چیزیست که باید توسط فرد درک و تجربه شود. آموزش باید به صورت ایجاد یک دغدغه باشد دغدغه سوال ایجاد می کند و سوال منجر به کسب دانش می شود. میگفت من در کلاسم از بچه ها می خواهم که هر شب به ماه نگاه کنند و دیده ها و تصوراتشان را از ماه به من بگویند می خواهم گذشت زمان و تغییر روزها را درک کنند. می خواهم ساعتی از وقتشان را به تماشای آسمان بگذرانند خیلی بد است که از روی تقویم روزها و شبها را می گذرانیم بدون آنکه به تغییرات عالم خلقت توجه کنیم. می گفت آموزش اگر از این جنس نباشد در انسان تغییر ایجاد نمی کند کارایی ندارد. برای مثال من در فرودگاه ایران میدیدم که افراد چطور به محض ورود به ایران رنگ عوض میکنند این به چه دلیل است؟ به این دلیل که نتوانسته ایم مفاهیمی مثل حجاب را درونی کنیم . این خلاء و اشکال در سیستم آموزشی و تربیتی را نشان میدهد. میگفت در این دنیایی که حجم وسیع اطلاعات و هجوم وسایل تربیتی می خواهند ذهن و فکر کودکان ما را در گیر خود کنند، درونی کردن و آموزش دادن دین به کودکان کار ساده ای نیست و زحمت دو چندان می طلبد.
در کل خیلی از صحبتهای خانم هاردر لذت بردم و تصمیم گرفتم حتما کتابشون با نام”Concentric Circles” که در اون این شیوه آموزشی رو توضیح دادند بخوانم.
بقلم ف.تشکری