مهدویت و راه گریز از بی خدایی!!
فرهنگ پنهان سکولار
این واژه در دل خود فرهنگی بس گسترده را پنهان کرده که گاه یکتاپرستان نیز بی آنکه متوجه باشند، گرفتار این دام شده اند. امروزه حتی در زندگی اغلب متدینین، دین و تعالیم آن از ساحتهای مختلف زندگی رخت بر بسته و همین مشکلات متعددی از جمله افسردگی و کسالت و بی انگیزه بودن را به ارمغان آورده است.
آن سان که از فرهنگ سکولار بر می آید بی خدایی تنها در ساحت اجتماع وارد نشده بلکه جای جای زندگی افراد را تحت تاثیر قرار داده و انسان را جایگزین خدا کرده است. از کوچکترین و ناچیزترین افکار و هیجانات و اعمال و رفتار گرفته تا بالاترین آنها که حکومت بر مردم است را شامل می شود. در این فرهنگ گذشت و ایثار و انفاق، یاری مظلوم و مبارزه با ظالم رنگ و بوی واقعی خود را از دست داده و تنها اسمی از آنان در قاموس لغات بشر باقی مانده است که اگر هم فردی با این روح حاکم بر جان، دست به چنین فعالیتهایی بزند اغلب برای ارضای لذتی از لذتهای وجود خویش است. در فرهنگ سکولار آنچه اصالت دارد خود است، خودِ جداشده از خدا. در این فرهنگ انسان می ماند و خواسته ها و آمال و آرزوهایش که از هر راهی برای رسیدن به آن بهره می گیرد.
بشر به دنبال نسخه رهایی
برای درمان این بیماری مهلک قرن باید به دنبال نسخه ای باشیم که معنویات متصل به عالم معنا را به زندگی انسان در ابعاد مختلف باز گرداند. امروز با توجه به نشانه هایی که وجود دارد تنها نسخه نجاتبخش بشری “مهدویت” و مفاهیم متعالی آن است. فعالان فرهنگی کشور باید بتوانند آموزه های این ایدئولوژی متعالی را دقیق و درست به جهانیان بنمایانند تا شاهد گرایش هر چه بیشتر مردم جهان به این نظام مقدس باشیم. کافیست ابعاد مختلف مهدویت به انسانها عرضه شود، آنگاه انسانهایی که هنوز فطرتی پاک در وجودشان باقی مانده در می یابند که راه نجاتی جز این حرکت در مسیر این آرمان وجود ندارد.
تنها و مهمترین نقطه تمایز فرهنگ مهدوی با نظامات موجود در محوریت ولیّ خدا در زمین است هر گاه این عنصر مهم در جایگاه اصلی خود قرار گرفت تمام عناصر اجتماع جایگاه اصلی خود را خواهند یافت.
دو جبهه متضاد در کارزار جهانی امروز
در صحنه جهانی، مردم یا در جبهه سکولار هستند و مشغول عیش و نوش بی پایان خویش که هر کجا برای این خوشگذرانی نیاز به چپاولی باشد از آن دریغ نمی ورزند؛ و یا در سمت مقابل و تحت چپاول مداوم ظالمان. در این کارزار، مهدویت به عده ای می آموزد ظلم ناپسند است و آنها را از چپاول نهی می کند و به گروهی دیگر نهیب می زند که سکوت در برابر ظالم تفاوتی با ظلم ندارد و بدین وسیله توازن لازم میان اجتماع انسانی را پدید می آورد. و آنهایی را که در صدد سوء استفاده از همنوعان خویش هستند از عرصه اجتماع حذف می کند.
خدا، عقل، انسان
عقلانیت که یکی از مبانی فرهنگ سکولار است مدعی است که عقل در زمینه معرفت شناسی و عرصه زندگی دنیایی به خودکفایی رسیده و نیازمند راهنما و هدایتگری از عالم معنا نیست. اما فرهنگ مهدوی با شعار: «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(٢) به انسانها هشدار می دهد که بسیاری از چیزها را که عقل شما خوب ارزیابی می کند سودی برایتان ندارد و بالعکس. و در نهایت این تذکر مهم را می دهد که خدا می داند و شما نمی دانید. در واقع این آیه در صدد یادآوری این نکته است که عقل به تنهایی نمی تواند راه سعادت دنیا و عقبی را تشخیص دهد و نیازمند معلمی متصل به علم الهی است.
محوریت عنصر ولایت در نظام اجتماع
فرهنگ متعالی مهدوی در بُعد اداره جامعه بهترین و برترین مدل را ارائه نموده و سعادتمندی انسانها را به آنها هدیه می- کند. در نظام مهدوی محوریت حکومت با خداوند است که از طریق ولیّ منسوب از جانب او اجرا می گردد. فردی که در قلّه بندگی است، زمام امور را در دست می گیرد و تمام تلاش وی پیاده سازی برنامه متعالی دین در جهت سعادت انسانهاست.
امام صادق علیه السلام می فرمایند: «زمین هیچگاه خالی از امام نمی ماند تا اگر مومنان چیزی به “دین” افزودند آنها را برگرداند و اگر چیزی را کاستند برایشان کامل کنند.»(٣)
بر خلاف نظامهای دیگر، هر کسی صلاحیت نشستن بر جایگاه ولایت را ندارد و برای این امر ویژگی ها و شرایطی مطرح شده است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «شرطها و نشانه های اصلی ولایت امامی که اطاعتش واجب می باشد این است که از خطا و لغزش و گناه عمدی و از همه گناهان کوچک و بزرگ مصون است. نه می لغزد و نه اشتباه می کند. به هیچ امر دین براندازی دل نمی بندد و هیچگاه عیاشی و خوشگذرانی نمی کند. داناترین مردم به حلال و حرام خدا و واجبات و مستحبات و احکام اوست… بخشنده ترین و دلیرترین مردمان است.»(٤)
امروز با توجه به نشانه هایی که وجود دارد تنها نسخه نجاتبخش بشری “مهدویت” و مفاهیم متعالی آن است. کافیست ابعاد مختلف مهدویت به انسانها عرضه شود، آنگاه انسانهایی که هنوز فطرتی پاک در وجودشان باقی مانده در می یابند که راه نجاتی جز این حرکت در مسیر این آرمان وجود ندارد.
تفاوت فاحش و آشکار نظامهای موجود با نظام مهدوی در ولایت بر جامعه چنان است که هر انسان منصفی را به سمت خود جذب می کند. زمانی که چشم اندازها و برنامه های توسعه و پیشرفت جامعه ای به دست امام معصوم منتسب از جانب حق تعالی باشد و مردم و مسئولین نیز به این رشد رسیده باشند که اطاعت از وی تنها ضمان سعادت آنهاست، دنیایی خواهیم داشت عاری از هر گونه عیب و کاستی.
گامی به سوی آمادگی مردم دنیا
آری تنها و مهمترین نقطه تمایز فرهنگ مهدوی با نظامات موجود در محوریت ولیّ خدا در زمین است هر گاه این عنصر مهم در جایگاه اصلی خود قرار گرفت تمام عناصر اجتماع جایگاه اصلی خود را خواهند یافت. در زمان غیبت نیز فقیه منسوب از جانب امام زمان علیه السلام دارای همین مسئولیت خواهد بود. در واقع ترویج مهدویت ترویج یک ایدئولوژی دینی بی نظیری است که در سایه آن نه تنها حربه اسلام هراسی دشمن بی اثر خواهد شد بلکه در زمینه آمادگی عمومی مردم دنیا گام بلندی برداشته خواهد شد.
پی نوشت:
1) قرآن و سکولاریسم، محمد حسن قدردان قراملکی، ص24.
2) بقره، 216 : شاید چیزى را ناخوشایند بدانید در حالى که آن براى شما نیکوست، و شاید چیزى را دوست بدارید در حالى که آن براى شما شرّ است. خداوند مى داند و شما نمى دانید.
3) منتخب میزان الحکمة، ج 1 ص73 ح292.
4) همان ص77 ح309.