لیلایی که مجنون پروراند
گفت اینگونه بگویید: شَكَرْتَ الْوَاهِبَ وَ بُورِكَ لَكَ فِى الْمَوْهُوبِ وَ بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ رُزِقْتَ بِرَّهُ ..(1)
خداى بخشنده را شكر گزار، و نوزاد بخشيده بر تو مبارك، اميد كه بزرگ شود و از نيكوكارىاش بهرمند گردي!
این را علی علیه السلام گفت؛ زمانی که فردی تولد نوزادی را در حضورش چنین تبریک گفته بود: قدم دلاورى يكّهسوار مبارك باد.
و یقین بدان کلام علی دعاست و در دنیا باقی است و هر آن بر روی دست تازه مادران استجابت میشود.. که فرزندشان مبارک باد و امید که بزرگ شوند و از نیکوکاریشان بهرهمند گردند …
و این دعا برای فرزند بر روی دستهای لیلا هم مستجاب شد؛ آنگاه که علیاکبر پدر و مادرش را از نیکوکاریاش در راه دین خدا و امام و مقتدای خود بهرهمند کرد …
و لیلا …
ليلا بنت ابي مرّه بن عروه بن مسعود ثقفي است. او از طایفه خوشنام و شريف بنيهاشم است و با بزرگاني چون پيامبر اسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، اميرمؤمنان علي بن ابي طالب(ع) و امام حسين (ع) نسبت دارد.
نسب لیلا و مختار بن ابی عبید در مسعود ثقفی به هم میرسد، زیرا لیلا دختر ابی مرة عروة بن مسعود است و مختار فرزند ابی عبید بن مسعود و ابومره پدر لیلا با مختار عموزادهاند.
***
و نوشتن از لیلا بسیار سخت است؛ لیلایی که همواره در کتابهای مختلف بر سر بودن یا نبودنش در کربلا اختلاف است، اما بسیاری معتقدند که او قبل از قیام کربلا دار فانی را وداع گفته بود.
سخن گفتن از لیلا، سخن گفتن از زنی است که خدا بر فرزند درون رحمش چنان عنایت داشته که او شبیهترین مردم به پیغمیر است. لیلا مادر علیاکبر است؛ همان جوان رعنایی که حسین بن علی با دیدن او، دلتنگیاش برای رسول خدا را از یاد میبرد.
لیلا از آن زنانی بود که فرزندش را خوب تربیت کرد؛ لیلا فرزندش را پای مکتب امام خود نشاند و به او یاد داد که چگونه شیعهای مطیع ولایت باشد.
لیلا تربیت اسلامی را پایهگذاری کرد. او به همراه همسرش نام نیکویی بر فرزندشان گذاشتند و او را با آموزههای دین رسول خدا مرحله به مرحله به کمال واقعی یک انسان بردند؛ تا آنجا که علیاکبر تشنه ولایت و شهادت شد.
و این عسل را لیلا در کام علی گذاشته بود؛ از همان زمان که با مهر امامش شیر بر دهان او میگذاشت و مگر غیر از این است که:
من غم مهر حسین با شیر از مادر گرفتم، روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از عطر حسینی سبقت از مشک و گلاب و نافه و عنبر گرفتم
لیلا چه خوب از کودکش پاسداری ساخت برای حراست از دین رسول خدا، وعلی در پی تعلیمات مادرش، پرچم حسینی به دست گرفت و او نخستین یاور امام زمانش در میان اهل بیت بود که عازم میدان رزم شد.
السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلیل من سلاله ابراهیم(2)
و کاش لیلا از دریچه آسمان نمیدید لحظهای را که علی به حرم رفت و با اهل حرم وداع کرد؛ کاش لیلا از عمق آسمان نمیدید که اهل حرم دور علی جمع شده و گریه میکنند و میگویند: ارحم غربتنا لا طاقه لنا علی فراقک … اینها دل مادر را شور میاندازد… کاش لیلا ندیده باشد.
و بر چشم لیلا باران میبارید و در دلش قند میسابید وقتی که از میدان عاشورا میدید که علی شعار میدهد و به دفاع از امامش تمام قد ایستاده است.
و لیلا چه ذوقی میکرد وقتی که علی را میدید، زمانی که با صدای محمدیاش عطر میپاشید به کربلا؛
انا علی بن الحسین بن علی نحن و بیت الله اولی بالنبی
تالله لا یحکم فینا ابن الدعی اضرب بالسیف احامیعن ابی
ضرب غلامهاشمی قرشی
و علی میخواند و لیلا تمام قد خبره مانده بود؛ نمیدانم لیلا در آسمان بود یا پایش را بر زمین کربلا میزد یا…؛ ولی هر چه بود لیلا مادر بود و کیست که نداند مادر حتی اگر جسمش در این دنیا نباشد، اما با چشم روح فرزندش را دنبال میکند؛ مادر همیشه مادر است حتی اگر کاسه عمرش تمام شده باشد؛ خاصه اینکه لیلایی باشد مجنون علیاکبر و مدیون حسین …
و کاش لیلا ندیده باشد ضربههایی را که بر علیاکبر وارد میآمد؛ کاش ندیده باشد پسر پیامبر را که بر سر بالین علی زمین افتاده است؛ کاش ندیده باشد علیاکبر ارباً اربا شده است.
کاش فرشتهها گوشهای لیلا را گرفته باشند که صدای حسین را نشنیده باشد آنگاه که جوانان بنیهاشم را صدا زد تا علی را به سمت خیمه ببرد..
کاش فرشتهها حواس لیلا را پرت کنند و نشنود که حسین خون علیاکبر را به آسمان میپاشد و گریان در غم پسر جوانش میگوید: علی عَلَی الدنیا بعدک العَفا.
کاش لیلا هیچ چیزی ندیده باشد…
در هر حال لیلا رسالت خویش را انجام داده است؛ او یاری تربیت کرده بود برای دین رسول خدا و مقامی گرفت به وسعت مادر شهید و الگویی شد برای تمام مادرانی که علیاکبرهایشان را فدای اسلام میکنند.
پینوشت
1- حکمت 354 نهجالبلاغه
2- زیارت ناحیه مقدسه
* با اندکی اقتباس از لهوف
* با اندکی اقتباس از ترجمه ی نفس المهموم
* یاران شیدای حسین
طهورا ابیان