فرق من با او
یک لیست تهیه کرده از چیزهایی که لازم دارد، یا دوست دارد داشته باشد.
توش همه چیز نوشته. از آباژور فلان مدل و شلوار بهمان مدل، تا تبلت چند اینچ و ماشین اتومات و خانه و لوازم دیگر.
این لیست را نصب کرده به دیوار. یک جایی که همیشه چشمش بخورد به آن.
بهش گفتم : خب آباژور که خریدی ، پس چرا از لیست خطش نمی زنی؟
گفت: آخه یه مدلای جدیدتری اومده.
و این لیست روز به روز چاق تر و پر پیمانه تر می شود.
$$$$$$
یک کاغذ برداشتم. توش از چیزهایی که دارم نوشتم. چیزهایی که دارم و به کارم نمیاید.
یا چیزهایی که بعد از گذشت چندسال هنوز یکبار هم استفاده نکرده ام.
یا دارم و درست ازش استفاده نمی کنم.
یا چیزهایی که دارم و بیشتر از آنکه خوشحال باشم از داشتنش، دلم می خواهد یکجوری سربه نیستش کنم. یا چیزهایی که دارم و کسی دیگر بیشتر به آن احتیاج دارد . یا. …
این لیست من روز به روز چاق تر و پر پیمانه تر می شود.
به قلم : زهرا بانو