غفلت : پلان سوم
06 تیر 1391 توسط الزهرا (س) نصر
* نقش دوم داستان؛ نمای داخلی؛ اداره
خیلی کنجکاو شده که بدونه زهره با سینا چه ارتباطی داره، روی اسم سینا کلیک میکنه، یه صفحه ای لود میشه، پروفایل سیناست با چند تا نوشته و عکس، نوشته آخر رو میخونه، مصمم تر میشه برای کنجکاویش، زیرش کامنت میذاره و id خودش رو می نویسه تا سینا باهاش تماس بگیره …
چند روز میگذره اما خبری نمیشه، نمیخواد از زهره چیزی بپرسه، دوباره برای سینا کامنت میذاره، این بار با لحنی مستاصل!
ده روز بعد …
طبق عادت هر روز آنلاین میشه تا با زهره صحبت کنه، یه پنجره باز میشه:
sina would like to add you to his or her messenger list as …