سیره و زندگانی امام سجاد ع
تاريخ گذشته ، تومار بازي است در برابر تومار بستة آينده . بوسيلة اين تومار باز ، بايد بخشي بسته را گشود و خطوط حركت آينده را ترسيم كرد و از زندگاني گذشتگان درسهاي فراواني آموخت.
بررسي آثار اسلامي نشان ميدهد كه سيره اهلبيت گرامي پيامبر (ص) ، پس از سيره حضرت رسول (ص) از مهمترين موضوعاتي است كه افكار محدثان و سيره نويسان را بخود اختصاص داده است . و شاهد اين مدعا ، آثار بسياري است كه از آغاز قرن دوم تاكنون نوشته شده است .
در عصر حاضر جويندگان حقيقيت خواهان آگاهي بيشتري از زندگاني سياسي و اخلاقي و اجتماعي پيشوايان هستند لذا شناخت نوع زندگي و سبك رفتار اجتماعي آن بزرگواران و چگونگي موضعگيري اجتماعي و سياسي و شيوه فعاليتهاي فرهنگي آنها براي ما مهم و آموزنده است . تا به حال شناخت عموم شيعيان از پيشوايان معصوم ، بيشتر جنبه احساسي داشته نه منطقي و تعقلي كه دليل اين امر در متن سياستهاي حاكم بر جوامع شيعي بايد جستجو شود . البته مظلوميت امامان معصوم (ع) در تمام مقاطع تاريخي بطورطبيعي عواطف و احساسات شيعيان را برانگيخته گرچه سياستگذاران حاكم از اين علاقه سوء استفاده كرده و گاه بر روي جنبه تخديري آن، تاكيد بيشتري كردهاند .
پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران به رهبري پيامبر گونه حضرت امام خميني قدس الله نفسه الزكيهّ - كه با زندگي در تمام زمينههاي سياسي ، اجتماعي ، فرهنگي ، اقتصادي ، نظامي و … را اجتناب ناپذير ساخت ، توجه صاحبنظران را به تامل و تعمق و ژرفنگري در زندگي امامان معصوم (ع) جلب كرد، بويژه كه تبلور زمينههاي فوق در متن زندگي اين بزرگواران ، يا ديگر مسئولان نظام مقدس جمهوري اسلامي در تحولات همه جانبه بود، الگوي دلپذيري از اسلام ناب محمدي (ص) را به ما ارائه ميدهد .
بهر حال بررسي و مطالعه در سيره و روش زندگي امامان معصوم ما را به اين مطلب رهنمون ميسازد كه هريك از آن بزرگواران در عصر خويش با اوضاع و شرايط خاصي روبهرو بودهاند از اين رو يكي صلح را پذيرفت و ديگري جنگيد و يكي با دعا و نيايش به پاسداري از مكتب و گسترش معارف اسلامي پرداخت و ديگري اين مهم را با تاسيس دانشگاه بزرگ علوم و معارف اسلاي به انجام رساند . يكي عصر خويش را تحت نظر دستگاه جور و يا در زندان به سر برد و ديگري تا مرحله ولايت عهدي به چنين دستگاهي نزديك شد. بدين سان نقش هريك ، استمرار و تكميل نقش ديگري گرديد .
امام سجاد (ع) نيز در روزگاري قافله سالار راهيان نور شد و چون طبيبي ، حيات بخش اسلام گرديد كه نظام آفرينش بهمريخته ، آسمان و زمين عزادار گشته. همه صداها خاموش شده و دارهاي امويان برافراشته و خونهاي مطهر پايمال شده، و هر حركتي در نطفه خفه شده و هيچ جنايتي از نظر بنياميه دور نمانده بود .
زماني كه در روشنايي روز فرصت رساندن نداي حق را از ايشان ستاندند ، تاريكي شب را به نيايش و راز و نياز برگزيد و نيازهاي شبانهاش، صحيفهاي كامله از معارف و رهنمودها و عبرتها گرديد، رساله حقوقش درس آموز انسانيت و شرافت در هر زماني گرديد .
و زماني كه گردنكشان عناد گسيخته حضورش را در ميان پيروان و يارانش محدود ساخت خلوتش طرح نقشه نابودي و برهم زدن آرامش امويان قرار گرفت .
اكنون ، در ساحت اين محراب بلند به نياز عرفان و شناخت ابعاد وجودي آن سيد عارفان و سرور ساجدان زينالعابدين نشسته ، بدان اميد كه مائده امدادهاي حق ، در اين مسير ياري بخش توان گردد .
ل.خلج