سفرنامه عاشقی.سکانس ششم.مسجد شیعیان در مدینه
آرام وارد میشوی…توقع مواجه شدن با چنین محیط زیبایی را نداری،از همان ابتدا غرق در آرامش میشوی
چند روزی بود دلت پرپر شنیدن بانگ “اشهدان علیا ولی الله” بود
در دل دل دلواپسی ات دوست داشتی سر بر تربت سیدالشهدا بگذاری تا آرام شوی
وقلبت انتظار قنوتی دیگر در نمازت را میکشید تا زیر لب زمزمه کنی
“اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن…”
و با قدم نهادن در این مکان مقدس خدا به یکباره مجددا همه این نعمت ها را روزیت میکند تا شاید شکرگزار باشی!
نماز دلنشینی را اقامه میکنی…نمازی که همه دست به سینه روبروی معبودشان نمی ایستند،نمازی که پس از حمد صدای آمین نمی شنوی…
ونمازی که با سلام گفتن در پایان نماز آیه زیبایی میشنوی:
” ان الله وملائکته یصلون علی النبی…یا ایها الذین امنوا صلوا علیه وسلموا تسلیما”
وتو چنان شوق زده ای که سه بار بلند فریاد میزنی:
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
پس نوشت:
نمیدونم چه حکمتی بود که تو این مسجد آروم بودم…خیلی آروم!
+ مسجد شیعیان مدینه مهم ترین مسجد شیعی ست در مدینه که نمازگزاران آن شیعیان هستند و هنگام نماز خوندن در اونجا احساس میکنی داری در ایران نماز میخونی…چند سالیست که زائرین مدینة النبی از آنجاهم بازدیدمیکنند ونمازی را به جماعت اقامه میکنند…
ز.هدایتی