روایتی ناقص از زندگی یک طلبه دختر
فیلمی که میتوانست بهترین باشد…
«گهوارهای برای مادر» به کارگردانی پناه بر خدا رضایی و با نویسندگی حسین مهکام که در بخش مسابقه سینمای ایران سی و یکمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمده، قرار است فیلمی در ستایش مقام بلندمرتبه مادر باشد. این موضوع عمومی ـ اجتماعی که تمامی اقشار، طبقات و افراد جامعه را از مرد و زن، کوچک و بزرگ، پیر و جوان درگیر میکند، میتوانست نقطه درخشنده و سرفراز جشنواره باشد؛ اگر و اگر کارگردان مهارت بیشتری برای قصهگویی، تجربه کاملتری از پرداخت میداشت. جشنواره سی و یکم هنوز به پایان نرسیده، اما میتوان پیشبینی کرد «گهوارهای برای مادر» نه نظر هیئت داوران را جلب خواهد کرد و نه رضایت تماشاگران. حداقل میتوان گفت بهرغم آنچه گفتهاند، «گهوارهای برای مادر» نسخه زنانه «طلا و مس» نیست، حتی اگر هر دو به ابتلاء پرداخته باشند.
داستان یک طلبه دختر
داستان فیلم در مورد دختر طلبهای است به نام نرگس (با بازی الهام حمیدی) که دانشجوی ادبیات روسی در روسیه بوده و حالا علوم حوزوی را میخواند. مادر نرگس (با بازی ملیحه نیکجومند) پیر، ضعیف و رنجور است و پرستار مادر دیگر حاضر به ادامه مراقبت از وی نیست. نرگس به دلیل تسلط بر زبان روسی و تجربه زندگی در کشور روسیه، قرار است به عنوان مبلغ به روسیه اعزام شود. در این میان هنوز نتوانسته برای مادرش پرستاری پیدا کند، اما با پیشنهاد برادرش (با بازی امیر آقایی) برای فرستادن مادر به خانه سالمندان موافق نیست و در تردید انتخاب تکلیف اجتماعی تبلیغ که سالها برای آن کوشیده و اکنون نیز مشتاقانه در پی آن است یا تکلیف فردی مراقبت از مادر که مجنونوار به او علاقه دارد، درمانده است. موضوع فیلم تکراری است، اما سوژه ناب و بکر و اصیل آن و همچنین زاویه نگاه بیبدیل کارگردان یعنی نگاه به موضوعات از چشم یک دختر طلبه مخاطب را به سالن سینما میکشاند، اما نمیتواند او را به خوبی تا پایان نگه دارد.
یک حوزه علمیه فانتزی
این فیلم، اولین فیلمی است که به زندگی، افکار، اعمال، رفت و آمد، دغدغهها و نگرانیها و به طور کلی جهان ذهنی و فرهنگی یک طلبه دختر میپردازد و از این رو درخور توجه و قابل تقدیر است. سکانس نخستین فیلم جذاب و گیراست. فیلم از حوزه علمیه خواهران شروع میشود. نامه موافقت دانشگاه روسی مبنی بر فعالیت تبلیغی نرگس رسیده و او از این موضوع مطلع میشود. در فضای سنتی و کارتپستالی حوزه قدم میزند تا ما یک تصویر کلی از حوزه پیدا کنیم. نخستین ایراد فیلم از همین تصویرسازی آغاز میشود. تصویر و تعریف کارگردان از یک حوزه علمیه خواهران به شدت شعاری، غیرواقعی، نچسب و نامناسب است. گویی که ما در حال تماشای یک کلیپ تبلیغی از فعالیتهای مختلف حوزه هستیم. دخترانی آرام و بیسر و صدا و مثبت که همه چادر پوشیدهاند، با زبان رسمی و لحن عصا قورت داده با هم سخن میگویند، راست راست راه میروند، خبری از شر و شور و شیطنت و بازیگوشیهای دخترانه و حتی دنیای پر هیجان زنانه نیست. شبها هم صدای سخنرانی مذهبی یا نوار قرآن در حجرهها روح و جان طلبهها را صفا میدهد. دوربین مدام از کنار باغچهها و از روی درختان تا روی سر طلبهها، حوض آبی پر از ماهی حوزهو گلدانهایی که گوشه و کنار چیده شدهاند، بالا میرود و از آسمان پاک و آبی روی زمین کاشی شده و آب پاشی شده حوزه پایین میآید. این تصاویر و این روایت رسمی و خشک در کنار داستان تک خطی و ساده فیلم کم کم حوصله تماشاگر را سر میبرد.
بازیهای تکراری
بازی یخ، خنک و بیدردسر الهام حمیدی که همچنان نقش معصوم را خوب بازی میکند، بازی دوست همحجرهای او (با بازی چکامه چمنماه) که به تازگی به عقد طلبهای درآمده که در ملبس شدن تردید دارد و مدام وسط حرفهای جدی و شوخی با نرگس اساماس بازی میکند و برای گفتگو با نامزدش از حجره بیرون میرود و بازی خانمجلسهای افسر اسدی در نقش مدیر حوزه که بسیار کتابی حرف میزند و از تعابیری همچون «من این معنا را در شما سراغ دارم»، «تقدیم حضور میکنم»، «سعی خواهد شد» استفاده میکند، همه به ریتم کند و تعلیق کم فیلم کمک میکند. کارگردان ادعا میکند از مشاورههای بسیاری برای توصیف این فضا استفاده کرده، اما کمتر طلبه دختری است که این تصویر مستندگونه و نه سینمایی را در مدرسه و حوزه خود سراغ داشته باشد.
یک فیلم کشدار
لو رفتن داستان، تصویربرداریهای کارت پستالی، بازیهای خشک و غیرسیال، دیالوگهای رسمی و پرطمطراق، شخصیتپردازی ضعیف، پرداخت تصنعی سبب میشود این فیلم اخلاقی از میانه خستهکننده و کسالتبار شود. تماشگر مطمئن است نرگس مادر را به رغم رضایت خود او رها نمیکند، پس گرهای در داستان وجود ندارد که مخاطب را درگیر کند، مضطرب نماید، خوشحال سازد یا به فکر بیندازد؛ حداکثر این است که احساسات او را برانگیزد، به ویژه در صحنهای که نرگس خود به خانه سالمندان زنگ میزند و چیزی نگفته بغض میکند، به دست و پای مادر میافتد و از او عذرخواهی میکند که چرا به خانه سالمندان تلفن کرده است.
کارگردانی که قدر سوژه خودش را نمیداند
به تعبیر بهتر، کارگردان حق پتانسیلهای تعلیق را به خوبی ادا نکرده است. رابطه عاشقانه مادر و دختر به خوبی تصویر نشده، تردید انتخاب میان تکلیف فردی و تبلیغ اجتماعی به خوبی توصیف نشده، دشواری مراقبت از یک سالمند مانند آنچه به طور مثال در «جدایی نادر از سیمین» دیدیم یا گرفتاریها و روزمرگیهای یک طلبه مانند آنچه در «طلا و مس» دیدیم، در «گهوارهای برای مادر» نمیبینیم. از این روست که حتی اشاره به موضوعاتی مانند ازدواج نرگس هم چندان به ریتم کند فیلم یا به تعلیق و کشش اندک فیلم بهرهای نمیرساند. برادر نرگس با همسرش اختلاف دارد، گرفتار کارهای کارخانه است و نمیتواند به امور مادر رسیدگی کند، ضمن آنکه نمیخواهد دسترنج خواهرش پس از آن همه تلاش و مجاهدت از بین برود. بازی امیر آقایی لحظاتی چشمان تماشاگر را خیره میکند اما دوباره همان موسیقی آرام که نه فرازی دارد و نه فرودی و در همه صحنهها و سکانسها هم نواخته میشود. خانواده مشکل اقتصادی ندارد و نرگس هم قرار نیست به «همه آنچه خوانده است پشت کند»، پس پیام فیلم منتقل شده است و نیازی به حضور در سالن سینما نیست. حتی تماشای مستندی در مورد وضعیت اسفبار مسلمانان میانمار که رسالت اجتماعی نرگس را به او یادآوری میکند، جای پرداخت و تبیین بیشتری داشت.
انسان خوب، اخلاق خنثی
تصویر کارگردان از یک طلبه، فردی آرام و معصوم و بیدردسر است که در جامعه حل شده، به دختر بدحجاب داخل قطار تذکر نمیدهد یا حداقل اشارهای به احکام دین نمیکند، به نگهداری سگ در بلوک آپارتمانیشان اعتراضی ندارد، با همه گرم میگیرد و منزوی و گوشهگیر در حل مشکلات خودش غرق میشود. کارگردان در معصوم نشان دادن طلبه موفق بوده، اما این حجب و حیا و مدارا و رأفت چه قیمتی دارد؟ مگر طلبه درس میخواند که برای تبلیغ به یک کشور خارجی اعزام شود، پیش از آنکه مشکلات اعتقادی و فرهنگی مردم کشور خود را حل کند؟ تصویر طلبه در این فیلم یک تصویر خنثی، کم محتوا و حتی عقب مانده است. تصویر طلبهای که تحصیل در یک کشور خارجی را رها کرده و پس از مجاهدت و کوشش بسیار (که ما اثری از آن را در فیلم نمیبینیم) حالا ساده و راحت قبول میکند به جای تبلیغ به مراقبت از مادر بپردازد، شعاری نیست؟ بحث بر سر صحیح یا غلط بودن انتخاب نرگس نیست، نکته اصلی در نوع پرداخت کارگردان است. پرداخت پرجزئیات از یک سوژه ناب میتوانست موافقت یا مخالفت تماشاگران را برانگیزد یا حداقل آنان را با موضوع فیلم درگیر نماید.
فیلم اخلاقی چیست؟
«بعثت لاتم مکارم الاخلاق» و کات! آیا «گهوارهای برای مادر» فیلمی اخلاقی است؟ لازمه ساخت یک فیلم اخلاقی، بردن دوربین در کلاسهای حوزه علمیه و نشاندن تماشاگر پای درسهای سخت فلسفی اخلاقی وعظگونه و پخش رگباری نصایح اساتید مبرز اخلاق نیست. فیلم اخلاقی باید دوگانگیها، تردیدها، ترسها، مجادلات و وسوسههای درونی انسان را یک تجلی بیرونی بدهد، نه اینکه ذهن تماشاگر را به فکر تکامل یافته یک طلبه گره بزند که یک سیر خطی بیحاشیه دارد و گرفتار هیچ تحول و درگیری و آشفتگی نیست. اگر تخلق به آداب و منزلتهای اخلاقی تا این حد سهل و آسان است، پس چرا برخی انسانها از هوای نفس خود تبعیت میکنند؟ کارکتر نرگس در این فیلم یک شخصیت مطلقاً سفید است که به فرشتهها تنه میزند.
یک فیلم تلویزیونی خوب
هر چقدر در ستایش مقام مادری، فیلم ساخته شود، زیاد نیست. هر اندازه از احترام به مادر گفته شود، کم است. «گهوارهای برای مادر» یک ستایش اخلاقی از مقام مادر است. ستایشی که اگرچه، پر اشکال و ضعیف جلوه میکند، اما به دلیل موضوع مقدس فیلم و زاویه دید بیمثال کارگردان رأی متوسط میگیرد.
بقلم میم . رستم پور