ردپای شهیدان گمنام در کتاب شهادت
در این نوشته می خواهیم درباره شهیدان گمنامی سخن بگوییم که در شهادت مانند سایر شهدا هستند با این تفاوت که نام آنها را نمی دانیم. در اینجا می خواهیم به کمک قرآن درباره کشتگان راه حق سخن بگوییم که نام و نشان آنها برای ما در تاریخ به جای نمانده است.
قرآن و مسأله شهادت
قرآن کریم در آیات خود درباره کشتگان راه خدا و ارزش والای آنها سخن گفته است و شاید از جهت آنکه آنان در لحظه مرگ به دیدار معبود می روند و حقایق عالم را مشاهده می کنند به آنها نام شهید داده شده است. قرآن نام یا ویژگی برخی از کشتگان راه خدا را برده است، مثلا همسر فرعون، مومن آل فرعون، مومن سوره یاسین کسانی هستند که گرچه نام آنها را نبرده است، توضیحاتی درباره سرگذشت آنها بیان فرموده است. در عین حال قرآن درباره شهدای گمنام نیز سخن گفته است.
شهادت شهید مهمتر از نام شهید
از آنجا که قرآن کتاب هدایت است در می یابیم که ذکر نام همه این شهدا هرگز لازم نبوده است و “گمنام بودن” خودش صفتی ستودنی در کتاب الهی می باشد. حتی در مواردی که نام برخی از این شهداء برای ما معلوم است، قرآن از ذکر نامشان خودداری کرده است و این امر می تواند نشانگر این حکمت باشد که شهادت شهید مهمتر از نام شهید است.
در اینجا به طور خلاصه درباره این شهیدان به سخن می نشینیم:
ربانی هایی در رکاب پیامبران الهی
قرآن از مردان خدایی بسیاری یاد می کند که در رکاب پیامبران الهی جنگ می کردند و در این راه هرگز سست و تسلیم نمی شدند: «وَ كَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَه رِبِّیّونَ كَثیرٌ فَما وَهَنوا لِما أَصابَهمْ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ ما ضَعفوا وَ مَا اسْتَكانوا وَ اللَّه یحِبّ الصَّابِرینَ.»(1)
آنانکه بر پیمانشان با خدا راست ایستایی می کنند
قرآن از مردمی هم نام می برد که یا شهید شدند و یا هنوز باقی مانده اند اما در روحیه شان تفاوتی ایجاد نمی شود: «مِنَ الْمؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهمْ مَنْ قَضى نَحْبَه وَ مِنْهمْ مَنْ یَنْتَظِر وَ ما بَدَّلوا تَبْدیلاً.»(2)
شهیدانی که زنده زنده سوزانده شدند
قرآن کریم در آیات خود درباره کشتگان راه خدا و ارزش والای آنها سخن گفته است و شاید از جهت آنکه آنان در لحظه مرگ به دیدار معبود می روند و حقایق عالم را مشاهده می کنند به آنها نام شهید داده شده است
قرآن کریم در سوره بروج به داستان غمبار زنده سوزاندن عده ای از مومنان در بین اقوام پیشین اشاره می کند. این افراد پیرو دین حق در زمان خود یعنی مسیحیت بودند. خدا در سوره بروج بعد از سه قسم، داستان «اصحاب اخدود» را به شکل غمباری نقل می کند: «… که آتش و هیزم داشت و مومنان را در آن سوزاندند و خود به تماشای سوختن آنان نشستند و علت این نفرتشان چیزی نبود به جز ایمان آن مومنان به خدای عزتمند ستوده»(3)
پیامبرانی که به دست مردمانشان کشته شدند
قرآن به بنی اسرائیل یادآوری می کند که پدرانشان برخی از پیامبران الهیشان را کشته اند (و چون آنها هم هنوز همان روحیات را دارند) آنها نیز قاتل پبامبرانند. قرآن از پیامبرکشی قوم بنی اسرائیل بسیار نام می برد (4) : «وَ لَقَدْ آتَیْنا موسَى الْكِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرّسلِ وَ آتَیْنا عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ وَ أَیَّدْناه بِروحِ الْقدسِ أَفَكلَّما جاءَكمْ رَسولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفسكم اسْتَكْبَرْتمْ فَفَریقاً كَذَّبْتمْ وَ فَریقاً تَقْتلونَ.»(5)
عدالت خواهان
قرآن کریم از عده ای نام می برد که در راه دعوت کردن مردم به عدالت اجتماعی کشته شده اند. از اینجا می فهمیم که تلاش برای “قسط” و عدالت اجتماعی آن قدر اهمیت دارد که به نظر خدا جا دارد کسانی در راه اجرای آن کشته شوند: «إِنَّ الَّذینَ یَكْفرونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتلونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتلونَ الَّذینَ یَأْمرونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ.»(6)
مهاجران شهید
اگر کسی با نیت الهی و برای انجام بندگی خدا از شهر خود (یا محله یا گروه یا محل کار یا …) به شهر دیگری برود، چه بمیرد و چه کشته شود مورد عنایت ویژه خدا خواهد شد: «وَ الَّذینَ هاجَروا فی سَبیلِ اللَّهِ ثمَّ قتِلوا أَوْ ماتوا لَیَرْزقَنَّهم اللَّه رِزْقاً حَسَناً وَ إِنَّ اللَّهَ لَهوَ خَیْر الرَّازِقین.» (7)
صبر ساحران فرعون در حین شهادت
“گمنام بودن” خودش صفتی ستودنی در کتاب الهی می باشد. حتی در مواردی که نام برخی از این شهداء برای ما معلوم است، قرآن از ذکر نامشان خودداری کرده است و این امر می تواند نشانگر این حکمت باشد که شهادت شهید مهمتر از نام شهید است
ساحران فرعون در ابتدا به نیت شکست دادن حضرت موسی علیه السلام و یافتن جاه و احترام نزد فرعون وارد کار شدند اما بعد از اینکه به حقانیت موسی علیه السلام یقین کردند، به او ایمان آوردند و آن چنان در ایمان خود راسخ ماندند که از تهدیدهای سنگین فرعون هیچ ترسی به دل راه ندادند. فرعون گفت: دست و پاهایتان را در جهت برعکس خواهم برید و شما را بر درخت آویزان خواهم کرد (تا بمیرید). قرآن بیش از این توضیح نداده است اما از نحوه پاسخ دادنشان می توانیم بفهمیم که ساحران نیز با وجود این مرگ دردناک تا پای جان در ایمان خود باقی ماندند و شهید شدند: «قالَ آمَنْتمْ لَه قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكمْ إِنَّه لَكَبیر كم الَّذی عَلَّمَكم السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمونَ لَأقَطِّعَنَّ أَیْدِیَكمْ وَ أَرْجلَكمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأصَلِّبَنَّكمْ أَجْمَعینَ قالوا لا ضَیْرَ إِنَّا إِلى رَبِّنا منْقَلِبونَ إِنَّا نَطْمَع أَنْ یَغْفِرَلَنا رَبّنا خَطایانا أَنْ كنَّا أَوَّلَ الْمؤْمِنینَ.»(8)
فرزندان ذکور مومنان موسای نبی
خدا حضرت موسی علیه السلام را با نشانه های الهی به سوی فرعون و هامان (وزیر فرعون) و قارون (سرمایه داری که از نژاد حضرت موسی علیه السلام بود) فرستاد اما نه تنها دعوت او را قبول نکردند بلکه اینگونه نقشه کشیدند که باید پسران مومنان به موسی علیه السلام را بکشیم و زنانشان را زنده نگه داریم. احتمال می دهیم برخی از فرزندان ذکور مومنان در اثر همین نقشه کشته شده باشند: «فَلَمَّا جاءَهمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنا قالوا اقْتلوا أَبْناءَ الَّذینَ آمَنوا مَعَه وَ اسْتَحْیوا نِساءَهمْ وَ ما كَیْد الْكافِرینَ إِلاَّ فی ضَلالٍ.»(9)
پی نوشت:
1. آل عمران، آیه 146.
2. احزاب، آیه 23.
3. ابتدای سوره بروج ٓ مطابق روایات این واقعه منحصر به یک نوبت نبوده است و نیز در عالم اسلام هم کسانی را شبیه شهدای اخدود دانسته اند مثل حجر بن عدی و اصحابش.
4. به جز آن طبق برخی روایات اقوام دیگر مثل ایرانیان و شامیان نیز مرتکب پیامبرکشی شده اند.
5. بقره، 87.
6. آل عمران، آیه21.
7. حج، آیه 58.
8. شعراء، آیات 49 تا 51.
9. غافر، آیه 25.