دقت کنیم برای دین داری !
با فاطمه مشغول دیدن لباس ها بودیم. خانم فروشنده هم سرش را با حسام و امیرحسین گرم کرده بود. فروشگاه خلوت بود٬ بعد از خرید کمی با هم گپ زدیم. داشت از حقوق کم ش می گفت و این که از شهرستان برای کار کردن به اهواز می آید٬ سر درد دلش باز شده بود که صدای زنگ اس ام اس موبایلش درآمد؛
ـ وای آخه مگه من چه قدر حقوق می گیرم که بدم پای این اس ام اسا. هر روز برام میاد. نمی دونم چند تا صلوات بفرست و بعد برای نمی دونم چند نفر بفرست. فلان ذکر رو بگو و فلان تعداد بفرست. خسته شدم دیگه.
اس ام اس را که با صدای بلند برای مان خواند٬ به او اطمینان خاطر دادم که نه تنها هیچ مسئولیتی در قبال فرستادن این اس ام اس ها برای دیگران ندارد بلکه دقیقا کار درست هم همین است که آخرین حلقه از این به قول خودشان زنجیرها باشد. گفتم اگر او از دریافت این اس ام اس ها خوشحال می شود پس آن ها را برای دیگران هم بفرستد!. خلاصه این که خیالش را آسوده کردم که هیچ عذاب وجدانی بابت کوتاهی کردنش در پراکنده نکردن عطر صلوات های زورکی در فضای جامعه نداشته باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوستان قدیمی تر خوب در خاطرشان هست که من چندین ماه پیش شروع کرده بودم به نوشتن یک سری مطالب در این باب. نمی دانم این هم در خاطرشان هست که لطف دوستان چنان شامل حالم شد که ناچارا مطلبم را به حالت ثبت موقت درآوردم یا نه؟. صحبت های بعضی از دوستان آن قدر جدی و کارشناسانه بود که امر بر خودم هم مشتبه شد و فکر کردم نکند دارم تیشه به ریشه ی دین می زنم.
چند وقتی ست که ورژن جدید این اس ام اس های خیرخواهانه ی دین گسترانه با عنوان ختم دسته جمعی قرآن کریم٬ به بازار آمده است.
۸ ختم قرآن هدیه به امام رضا(ع) سهم شما صفحه ی … قرآن عثمان طه٬ ۱ شماره اضافه کن و به ۸ نفر بفرست. قبول باشه. ختم رو ناقص نذارید. یا امام غریب.
فکر کنم پنج تا اس ام اس شبیه به این برای من آمده است٬ با کمی تغییر در متن و شماره ی صفحه و تعداد ارسال آن به دیگران. حالا شما تصور کنید من یک مادر باشم که مذهبی هم باشم و اتفاقا خیلی هم مذهبی باشم ها! و بچه ی کوچک مریض هم داشته باشم و دانشجو هم باشم و همسرم هم در ماموریت کاری باشد و شاغل هم باشم. اگر هر روز پنج نفر از دوستان مذهبیِ من برای من که مذهبی هستم و هیچ مشکلی هم با قرآن و ختم قرآن و امام رضای عزیز و دین و اسلام و خدا و پیغمبرش ندارم بخواهند مرا در ثواب ختم دسته جمعی قرآن شریک کنند٬ در طول یک هفته چه بلایی سر من و بچه و کار و همسر و درس و دین و اعتقاد و مذهب و باور و اعصاب و شعور و شخصیت و انسانیت م خواهد آمد؟!
قسمت های ملموس و مادی قضیه را که راحت می شود حساب کرد. می کند به عبارتی روزی ۵ صفحه قرآن خواندن و ۴۰ تا اس ام اس فرستادن. قسمت های معنوی و روحی و روانی اش را هم خودتان بسته به انصاف تان جمع و ضرب و تقسیم و تفریق کنید. ببینید چیزی تهِ آن با عنوان “دین” باقی می ماند یا خیر؟!
دوستان عزیزِ من! باور بفرمایید داشتن بصیرت فقط به شرکت در راهپیمایی و شعار دادن و بنر زدن و وبلاگ ارزشی نوشتن و این مدل کارهایی که خیلی تابلو و علنی و آشکار انجام می شوند نیست. واقعا اگر گوشی های ما را رصد کنند کدام مان می تواند بگوید از این دست اس ام اس ها از دوستانش دریافت نکرده است؟! و چند نفر از ما می توانیم به جرئت بگوییم درباره ی جواب دادن به آن ها احساس مسئولیت کرده ایم و سعی کرده ایم نه تنها ادامه دهنده ی این داستان نباشیم بلکه دیگران را هم مجاب کنیم که این روش ها بیشتر از این که انس با قرآن و اهل بیت به وجود بیاورند باعث دین گریزی و حتی دین ستیزی می شوند؟!
شاید من و یا شُمایِ نوعی٬ از این اس ام اس ها بدمان نیاید ولی باور بفرمایید سطح علاقه مندی افراد برای پرداختن به مناسک و اعمال دینی از زیرِ زمین تا کهکشان است.
زمانی که بحث اس ام اس های صلواتی را در وبلاگ مطرح کردم بعضی از دوستان گفتند شما داری برای صلوات فرستادن شرط و شروط می گذاری؟!. گفتند وقتی خداوند می فرماید:« ان الله و ملائکته یصلون علی النی یا ایها الذین آمنو صلو علیه و سلّمو تسلیما” شما داری مردم را تشویق به نفرستادن صلوات می کنی؟!. آن زمان واقعا گمان کردم نباید چنین مطلبی می نوشتم ولی هر چه بیشتر می گذرد بیشتر متوجه آسیب بزرگی می شوم که داریم به دین وارد می کنیم.
بیایید تصمیم بگیریم وقتی اس ام اس های این چنینی دریافت می کنیم حتما به آن ها عمل کنیم. من که حاضرم بعد از دریافت هر کدام از این اس ام اس ها به همان تعدادی که از من خواسته شده اس ام اس بفرستم. حاضرم وقتی کسی می گوید ۱۴ اس ام اس برای ۱۴ نفر بفرست تا یک ختم ۱۴ میلیونیِ صلوات داشته باشیم ۱۴ اس ام اس بفرستم٬ ولی نه برای ۱۴ نفر. فقط برای همان یک نفر. شاید بتواند به من بگوید کجای این ختمِ میلیونی هستم؟ چندمین نفر هستم؟ یا مثلا وقتی ختم تمام شد آخرین نفر باید از کجا متوجه بشود که دیگر زنجیره را قطع کند و برای ۱۴ نفر دیگر نفرستد؟ یا خیلی از این سئوال ها…
اگر بنده برای دوستم اس ام اس می فرستم که؛ «بگو من کدام یک از این حیوان ها هستم تا بگویم مرا چه اندازه دوست داری؟» و بعد برایش نام گاو و سگ و میمون و بُز را می فرستم و می گویم «این اس ام اس را به همه ی دوستانت بفرست تا جواب های جالبی دریافت کنی!»٬ به خودم مربوط است. شاید من دلم می خواد بدانم در نزد دوستانم چه جور حیوانی هستم!!!.
ولی وقتی قرار است یک مفهوم و یک باور از دین را تکثیر و تبلیغ و ترویج کنم باید خیلی هوشمندتر از کسی باشم که فقط به دنبال توی دست و پا انداختنِ یک سری بازیچه های بچه گانه و ترویج دادنشان از طریق گوشی های موبایل و فرستادن ایمیل و نوشتن روی دیوار توالت های عمومی و بازنشر دادن روی فیس بوک و سند تو آل کردن های این رقمی ست٬ باشم.
مراقب باشیم به اسم دین و به عشق دین ریشه ی دین را نزنیم.
ز. سادات. موسوی