دردی از جماعتی بیدرد
حرف از کربلا رفتن شده بود. تعریف از اربعین بود و این همه عشق مجسم. که انگار حرم امام حسین علیه السلام لانه است و این همه زائر، گنجشکان دلْ کوچک که به شوق، پر میگشایند به سوی کاشانهی خویش… حرف از نشانهی ایمان بود و اربعین و زیارت شش گوشه…
بگذریم… مقدمهام بهانهی شروع این نوشتار بود و هوایی کردن دل شما…
اما آنچه که برایتان میگویم دردیست که همهی ما جماعت منتظر مبتلاییم. گاه میدانیم و گاه نه. گاهِ شدت، از آن مینالیم و وقتِ غفلت با آن میخوابیم و عجب خوش خوابِ غفلتی ست!
های جماعت همدرد! اصحاب امام حسین یک روزه تبدیل به یاران باوفا و بی بدیل نشدند. روز عاشورا سرانجام یک عمر عمل آنها بود. اینان عمری زنبورِ سربازِ کندویی بودند که ملکهاش حسین علیه السلام بود. همین است که شب عاشورا زمزمهی قرآن و عبادتشان به گوش همه زنبور وار میرسید و مرگ پیش چشمانشان أحلی من عسل گردیده بود…
دل آنها در مقابل دل آبی مولایشان بیرنگ بود. نه تنها آن روز که به تعداد تک تک تپشهای دل امام. فقط هر چه او میخواست. فقط هر چه او میگفت. لبخند او تنها علامت عمل و تسکین دهندهی ألَم هایشان بود… آنها را زندگی سیر نکرد که تمام عمر محو سِیْرِ اطاعت خالصانهی علمدار امام بودند.
شکمهایشان حریص دنیا نبود و چشمهایشان طمعِ هم چشمی با کسی را نداشت جز سبقت در مسیر اطاعت از امام…
این بود که وقتی مولا صدایشان زد سر سفره بودند یا سرگرم خضاب یا در بستر خواب، با جانهایشان به سوی امام دویدند… آن گونه که جسمهایشان دیرتر از خودشان رسید… چون حبیب که از روز دوم انگار روحش در کنار امام بود. خیمهاش برافراشته بود. پرچمش انتخاب شده بود و امام در انتظارش میان خیمهها به اضطراب و شوق قدم میزد…
آری! آنها یک عمر در پی امام دویدند و رسیدنشان روز عاشورا بود. آنجا روز تقسیم مزد و اعطای جان به جانان بود…
های جماعتِ همدرد… دردتان بالا گرفت؟ نگویم که منتظر نیستیم که صدای واویلایمان گوش فلک را کر خواهد کرد. اما درگوشی میگویم. ما دنبال او نیستیم. ما در پی او ندویدهایم که قرار باشد جایی به او برسیم. تا روزی انگشت انتخاب او روی ما قرار بگیرد. ما هنوز به معنای واقعی “جانب دارِ” او نشدهایم چه رسد به “جان بازی” در راهش!
هنوز گرسنهی شکمیم و حریص مال دنیا. ما را هنوز شنیدن صدای سکهها مست میکند و زبان هایمان به هر ذکری مشغول است جز نام او…
ما هنوز خیلی راه داریم. چطور سرانجامهی ظهور را طالبیم؟ بیایید در این ایام فکری به حال دردمان بکنیم…
و در دعایمان دیگر دردمندان را هم فراموش ننماییم…
بوم نوشت دل