خونه تکونی
میشه یکی از غرهایی که موقع خونهتکونی به مامان میکردم این بود که برای چی همه ظرف و ظروف توی کابینتها و کمدها رو درمیارین و میشورین و خشک میکنید و دوباره میذارین سرجاشون؟ خوب یکسری از ظرفها که برای مهمونه و سالی چندبار استفاده میشه و همون موقعِ استفاده تمیزشون میکنیم، یکسری ظرفها هم که دمِ دستیه و هرروز داره شسته و تمیز میشه، دیگه چه لزومیه به این همگانی شستن ظرفها؟ چرا برای خودتون مدام کار میتراشید؟ همیشه هم از اینکه انقدر دیدِ بازی دارم و خودم رو درگیر این مسائل نمیکنم، افتخار میکردم.
گذشت و ازدواج کردم، اسفند پارسال خونهتکونی خاصی نکردم چون سال اولِ ازدواجم بود و به شستن پردهها و جابهجا کردن دکوراسیون خونه اکتفا کردم، ولی امسال کابینتها و کمدهای آشپزخونه احتیاج به تکوندن اساسی داشت! برای همین دست به کار شدم. همه وسائل کابینتها رو ریختم بیرون، همه بشقابها و لیوانها و ظرف و ظروف رو به نوبت میریختم تو تشت بزرگ آب و وایتکس و بعد پنج دقیقه با کف و صابون میشستمشون. اولِ اول قصدم فقط شستن لیوانهای دمدستی بود که تهشون جرم گرفته بود، ولی به خودم آمدم و دیدم همه ظرفها رو شستم! حتی یکسری از لیوانها که تو این دوسال یکبار هم استفاده نشده بودن؛ دیدم شدم همون مامانی که خودم بهش ایراد میگرفتم که چرا همهی ظرف و ظروف رو میشورید؟ ما دخترها، آیینهی همون مامانها هستیم.
تازه درک میکنم که شستن همهی ظرفها کارِاضافه برای خود تراشیدن نیست، بلکه یک حسِ آرامش و آسودگی به خانمِ خونه میدهد.