جانم فدای حضرت هادی
حرم سامرا هم کبوتر دارد . مثل همه ی حرم های دیگر یک صحن و سرا و کفشداری . از روی خاکهای معبر عمومی ِ ورودی که رد شویم به کفشداری می رسیم و بعد هم به صحن و سرای حرم امامین عسگریین . سمت چپ در ِ ورودی سرداب امام زمان است و روبه رو در ورودی به حرم .
خبری از ایوان طلا و باب قبله نیست . همه جا خاک است و خاک اما مشخص است که در جهت قبله یک ایوان آجری است و یک در ِ کوچک ِ ورودی .
از در عبور میکنم و وارد حرم می شوم . ضریح چوبی است و با موکت سبز رویش را پوشانده اند . زیباست . مثل حرم امام حسین شش گوش است . ساده و بی ریاست . یک پنجره ی کوچک ساخته اند روی چوبی که جای ضریح حرم است و مزار ائمه را مشخص کرده اند . بوی عطر شش گوشه ی اینجا هم دلرباست . دعای فرج خواندن اینجا می چسبد . زیارت جامعه هم صفای دیگری دارد کنار ضریح سامرا خواندن .
از فضای حرم که بیرون می آیم روبه روی همان درِ ورودی نوشته مضیف الامامین عسگریین . خادمان زائران را به سمت مضیف (مهمانسرای حرم ) هدایت می کنند . من هم می روم . وارد سالن غذاخوری بزرگی می شوم . مهمان امام هادی می شوم . با تکریم غذای تبرک حرم را می آورند و میگذارند روی میز . عطر برنجش همه جا می پیچد .. سامرا مظلوم است . سامرا غریب است . اما ائمه ی سامرا کریمند . امام هادی خیلی بزرگوار است . در ِ مضیف حرمشان به روی همه زایران از هر قشری که باشند باز است . ایرانی و هندی و عرب می نشینند پای سفره امام هادی و غذا می خورند . سفره معنویشان هم وسیع است . به وسعت جامعه ی کبیره . و عادتکم الاحسان و سجیتکم الکَرَم
به قلم مهتاب ابیان