تفکر عمیق
09 مهر 1391 توسط الزهرا (س) نصر
یک روز زیباترین چشم ها را داشت.
بی هیچ زینتی، می درخشید و جلب توجه می کرد.
بیمار شد و یک چشمش را از دست داد.
در خیابان دیدمش، آرام! مثل همیشه.
زیبایی همیشگی اش را نداشت اما آرامش و لبخندش همان بود. مثل همیشه!
صمیمیتمان جرأتم داد تا بپرسم: چطور اینقدر آرامی. سختت نیست بیایی بیرون؟
لبخند زد و گفت: چی شده مگه؟ گفتم: نگاه پرسشگر مردم از آن یکی چشمت.
- وقتی زیبایی داشتم، بخاطر نگاه مردم بیرون نمی آمدم که حالا از ترس نگاهشان نیایم. اگر نگاهشان برایم مهم بود، آن روزها برای جلب نگاهشان باید کاری می کردم!
چقدر این تفکر را می پسندم. و این تفکر، یعنی حجاب
بقلم بانو راضیه