اولین هدیه رسول خدا به علی (علیهالسلام) در روز غدیر خم
هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری / روز خشنودی خدا و رسول خدا
چند ساعت دیگر کاروان حجاج به غدیر میرسد. نماز صبح امروز را در راه اقامه کردند. سپس حرکت خود را به سمت غدیر ادامه دادند. حدود پنج ساعت دیگر از راه باقى مانده است.
در میانه راه پیامبر خدا، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را فراخوانده و از نزول آیه ۶۷ سوره مائده خبر داده، فرمودند: خدا آیه «یا أیُّها الرَّسولُ بَلّغ ما أُنزلَ اِلیکَ مِن رَبِّک» را نازل کرد که درباره ولایت تو میباشد، همچنین خداوند امر کرده است «و اِن لمْ تَفعل فَما بَلَّغتَ رِسالَته» یعنى اگر آنچه درباره ولایت تو دستور داده شده را انجام ندهم، عمل من باطل مىشود و هرکس بدون ولایت تو خدا را ملاقات کند عملش باطل مىشود. (۱)
کاروان با سرعت بیشتری به حرکت خود ادامه میداد اما عده ای از دشمنان رسول خدا به سبب کینه ورزی جلوتر از قافله حرکت کردند و از غدیر گذشته و تا نزدیکىهاى جحفه پیش رفتند تا به این وسیله عدهاى از مسلمانان را به دنبال خود روانه کنند و عملاً مانع از انجام برنامه غدیر شوند. رسول گرامی اسلام که از این نیت آنها با خبر بود به محض رسیدن به غدیر عده ای را به دنبال آنها فرستاد تا باز گردند.
کم کم برکه و درختان «خُم» نمایان میشد، کاروان میرسد به غدیر خم و جایی که قرار است واقعه ای عظیم اتفاق بیفتد.
«غدیر خم» به واسطه درختانی شبیه چنار و آب و هوای خوبش، استراحتگاه مسافران بود. این مکان در راه بازگشت از مکه یک منزل قبل از تقاطع چند جاده در جحفه و محل متفرق شدن جمعیت قرار داشت. با توجه به این که در مسیر حضرت تا مکه قبایل بین راه کمکم ملحق شدند تا آن جمعیت عظیم پدید آمد، لذا باید قبل از متفرق شدن مردم برنامه انجام مىشد، و غدیر خم مکان بسیار مناسبى براى این منظور بود.
با رسیدن به غدیر خم رسول خدا فرمودند: «اینجا شتر مرا بخوابانید که از این مکان حرکت نخواهم کرد تا رسالت پروردگار را ابلاغ نمایم.» سپس افرادى را مأمور کرد تا از پراکندگى کاروان جلوگیرى کنند. آنهایى که جلوتر رفتهاند را باز گردانند و آنهایى که هنوز نرسیدهاند را راهنمایى کنند.
مقداد و سلمان و ابوذر و عمار به دستور پیامبر اسلام، که زیر درختان و محوطه اطراف آن را براى انجام مراسم آماده کردند. خارهاى زیر درختان را کندند و سنگهاى درشت را جمع کردند و آنجا را جارو زده و آب پاشیدند. سپس در فاصله بین دو درخت روى شاخهها پارچهاى افکندند تا سایبانى باشد و زیر آن منبرى را تدارک دیدند که رو به مردم نمازگزار و پشت به قبله بود منبر طورى بود که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار داشت و همه هنگام سخنرانى حضرت را مىدیدند.
با فرا رسیدن وقت نماز ظهر، کاروانیان نماز را به امامت رسول خدا اقامه کردند و همه منتظر شنیدن ایشان بودند.
پیامبر برخاستند و به سمت منبر رفتند. سپس امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را فراخواندند تا از منبر بالا بیاید. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) یک پله پایینتر از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و با احترام، کمى مایل به ایشان ایستاد.
دشمنان منافق عده ای از پیروان خود را نزدیک منبر مستقر کردند تا به محض شروع سخنرانی از بین جمعیت برخیزند و پراکنده شوند تا عملاً مجلس را برهم زنند. رسول خدا با مشاهده این صحنه ابتدا صبورانه به آنها نگریست و منتظر ماند تا خودشان از عمل زشتشان دست بردارند. اما وقتى جدى بودن توطئه را احساس کرد به امیرالمؤمنین دستور داد تا از منبر پایین رود و از تفرقه مردم جلوگیرى کند و همه را مقابل منبر جمع نموده، مجلس را منظم نماید.
پس از منظم شدن جمعیت، امیرالمؤمنین علیهالسلام دوباره به جایگاه خود بازگشت. (۲)
رسول خدا سخنان خود را با حمد خدای تعالی آغاز کرد و سپس خطبه گران سنگ غدیر را قرائت فرمودند.
2005_ghadir.jpg بعد از قرائت خطبه و معرفی امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) پیامبر بزرگوار اسلام اولین کاری که انجام دادند؛ عمامه مبارکشان «سحاب» -ابر رحمت- را در حالى که هنوز بر منبر بودند با دستان مبارکشان بر سر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بستند و دو سر آن را از پشت و جلو بر دوش حضرت قرار داده و فرمودند: «عمامه ملائکه اینگونه است، عمامه تاج عرب است.» سپس با آرامش و شادى خاصى از منبر فرود آمد و مسلمانان به ایشان تبریک گفتند.
در این هنگام به دستور پیامبر (صلوات الله علیه و آله) دو خیمه جداگانه بر پاشد؛ یکی برای رسول خدا و یکی برای جلوس امیر مؤمنان علی (علیهالسلام). مقرر شد مسلمانان ابتدا وارد خیمه پیامبر (صلی الله علیه و آله) شده و به عنوان قبول و اقرار ولایت و امامت با ایشان دست بیعت دهند و سپس به خیمه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) روند و با ایشان بیعت کنند، «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» گفته و این مقام عظیم را به حضرت تبریک گویند.
مقداد و سلمان و ابوذر اولین نفراتی بودند که بیعت کردند. عدهاى از منافقین هم آمدند و بیعت کردند. عمر بعد از بیعت دست بر کتف امیرالمؤمنین (علیهالسلام) گذاشت و گفت: «گوارایت باد اى پسر ابوطالب، خوشا به حالت اى پسر ابوطالب، مولاى من و هر مرد و زن مؤمنى شدى.»
منافقین وقتى از خیمه دور مىشدند، شعلههاى کینه در وجودشان مشتعل شد و با این که بیعت کرده بودند، گفتند: هرگز تسلیم او نخواهیم شد.
برنامه بیعتِ بعد از خطبه تا غروب ادامه یافت و پس از اداى نماز تا پاسى از شب طول کشید و ادامه آن به روز بعد موکول شد. امروز که روزى سرنوشت ساز براى مسلمانان بود به پایان رسید و آنهایى که بیعت نکرده بودند منتظر فردا ماندند. (۳)
جبرئیل مهمان ویژه این مراسم بود. بعد از اعلام ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نازل شد و این آیه را بر قلب رسول خدا نازل کرد که: «…الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ» «امروز دینتان را کامل کردم و نعمت خودرا بر شما تمام داشتم و
از اسلام به عنوان دین شما راضی شدم.»
و خداوند چنین امر فرمودند: «وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الإ سلامِ دیناً فَلَنْ یقْبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الاخِرِةِ مِنَ الخاسِرینَ » « هر که آیینی جز اسلام بر گزیند،هر گز از او قبول نمی شود و در آخرت از زیان کاران خواهد بود.»
ما هم امروز با رسول خدا و جانشین برحقش دوباره بیعت کرده و خدا را بر این سعادت ابدی شکر میکنیم
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ»
______________________________________________________________
پی نوشت ها:
۱- تفسیر برهان: ج ۱ ص ۴۸۸
۲- بحارالانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷، ج ۳۷ ص ۱۵۱. عوالم العلوم: ج ۱۵ / ۳ ص ۵۰، ۶۰
۳- تاج العروس: ج ۸ ص ۴۱۰. الغدیر: ج ۱ ص ۲۹۱. عوالم العلوم: ۳ / ۱۵ ص ۲۰۱ - ۱۹۹
۴- مائده /۳
۵- آل عمران /۸۵