الگویی به نام حسین
…اینكه میگوییم امام حسین علیهالسّلام و واقعهی عاشورا الگوست یعنی یك حادثهی زمانی و یك مقطع خاص نیست. از این رو دیدید آن ساعات آخر كه همهی اصحاب اباعبدالله علیهالسّلام به شهادت رسیدند و برای حضرت یاری نماند، نیزهای را كه در دستشان بود به زمین زدند و سر به نیزه گذاشتند. یكی یكی اصحابشان را صدا زدند.
اینها همان اصحابی بودند كه جلوی خود حضرت شهید شده بودند. خود حضرت جنازهها و پیكرههایشان را به خیمه آورده بودند و برخی از این پیكرها هم وسط میدان افتاده بود. حضرت میداند دیگر كسی برایش نمانده است. با صدا زدن اباعبدالله جنازهها به حركت در میآیند. جنازهها به جنب و جوش میافتند، حضرت میفرماید: نه، بخوابید. شما نقش خودتان را درست ایفا كردید. آنچه كه بر عهدهی شما بود ایفا كردید.
عبارت مقتل این است: حضرت بعد از اینكه اصحابشان را صدا میزنند یا مسلم بن عقیل، یا هانی بن عروة، یا حبیب بن مظاهر، یا زهیر بن قین، یا یزید بن مظاهر، یا یحیی بن كثیر، یا نافع بن هلال، یا ابراهیم بن حصین، یا عمیر بن مطاع. بعد میفرمایند: ما لی انادیكم فلا تجیبونی: چه شده شما دیگر جواب حسین را نمیدهید؟
و ادعوكم فلا تسمعونی: من شما را صدا میزنم: امّا اگر گوش به حرف حسین نمیدهید؟
انتم نیام فارجوكم تنتبهون: شما به خواب ناز مرگ فرو رفتهاید و امیدوارم شما بیدار شوید و حسین را در این تنهایی و تهیدستی لحظات آخر یاری كنید.
انتم نیام ارجوكم تنتبهون: آیا شما به خواب رفتهاید كه امید ببندم كه بیدار شوید و بلند شوید و به من كمك كنید؟
ام حالت مودتكم عن امامكم فلا تنصرونه: یا نكند دیگر دل از امام خودتان بریدهاید؟ چیزی بین شما و دوستیتان نسبت به امامتان حائل شده كه امامتان را در این غربت و تنهایی یاری نمیكنید؟
فهذه نساء الرسول صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم لفقدكم قد علاهن النحول: نگاه كنید این زنان خاندان پیغمبرند، اینها نوامیس رسول خدا هستند، ببینید در نبود شما در چه شرایطی قرار گرفتهاند؟
فقوموا عن نومتكم ایها الكرام و ادفعوا عن حرم الرسول الطغاة اللئام. ای كریمان، ای صاحبان كرامت، از این خواب نازی كه در او خفتهاید، برخیزید و از حرم رسول خدا این طاغیان لئیم را كه حملهور به خیام رسول الله شدهاند، رفع كنید.
بعد حضرت فرمود ولكن صرعكم و الله ریب المنون: نه به خدا سوگند، مرگ بر شما دست یافته است
و عدد بكم الدهر الخئون: و روزگار خیانتپیشه بر شما پشت كرده است
و الاّ لما كنتم عن دعوتی تقصرون و لا عن نصرتی تحتجبون: والاّ شما كسانی نبودید كه در پاسخ گفتن و لبیك گفتن به دعوت من كوتاه بیایید و از یاری من محجوب باشید.
فها نحن علیكم مفتجعون: ما در سوگ از دست دادن شما غمناكیم.
و بكم لاحقون: و نزدیك است كه ما هم به شما ملحق بشویم.
فانّا الله و انّا الیه راجعون: حضرت كلمهی استرجاع را به زبان آوردند.
وقتی كه دیگر عملاً هیچ كس نمانده است، در این شرایط حضرت صدا بلند میكند و میفرماید هل من راحم یرحم آل الرّسول المختار: آیا كسی هست به حال حرم رسول برگزیدهی خدا رحم بیاورد؟
هل من ناصر ینصر الذّریة الاطهار: آیا كس هست به یاری ذرّیهی معصوم رسول خدا برخیزد؟
هل من مجیر لابناء البتول: آیا كسی هست كه فرزندان و بچبههای فاطمهی زهرا سلاماللهعليها را پناه بدهد؟
هل من ذابٍّ یذبُّ عن حرم الرّسول: آیا هیچ مدافعی هست كه از حرم رسول خدا دفاع بكند؟
هل من موحّد یخاف الله فینا: آیا هیچ موحّدی هست كه در اینگونه ما را تنها گذاشتن از خدا بترسد؟
هل من مغیث یرجو الله فی اغاثتنا: آیا هیچ دادرس و فریادرسی هست كه به این طلب كمك ما پاسخ بدهد؟
امام حسین علیهالسّلام میداند كسی نمانده است، حضرت اینها را خطاب به آیندگانی كه این پیام به آنها میرسد، میفرمایند. امام حسین علیهالسّلام كه میگوید هل من ناصر ینصرنی: آیا كسی هست مرا یاری كند؟ آن كسانی كه باید امام حسین علیهالسّلام را یاری كنند چه كسانی هستند؟ روشن است كه نسلهای آینده مخاطب این سخن اباعبدالله هستند. این است كه میگویم عاشورا برای همه یك الگوست. من و شما هم مخاطب این جملات اباعبدالله هستیم. ندای هل من ناصر اباعبدالله مخاطبش من و شما هم هستیم. همهی انسانها در همهی زمانها هستند. لذا باید راه اباعبدالله علیهالسّلام را رفت و نباید تنها به گفتن و نقّالی و زمان گذراندن بسنده كرد… *
* بخشی از سخنرانی استاد مهدی طيّب در جلسهی اهل ولاء
به کوشش مهتاب ابیان