از حسین...
07 تیر 1391 توسط الزهرا (س) نصر
روی کاشیهای آبی حرم، مقابل باب شرقی که میرسی، به خط کوفی زیبائی نوشته: “باب الشهداء” و بالای آن، روی تابلوئی پرنور به خط نستعلیقِ زیباتری، سید ِ شهیدان به دلرباترین سلام، چنین خطاب شده که: « السلام علیک یا ابا الشهداء »
تا مثل منی ذوق کند که “خون خدا” پدر “شهیدان” است و صاحب و سر سلسلهشان.
تا ذوق کنم که حسین را با ما نسبتی نزدیکتر است
تا هربار که بارم دهد و کربلائیام کند، اذن دخولم را پشت بابی بخوانم که به نام نامی شهادت است و هم مستحبترین باب ورود به حرم
تا بفهمم که جز از در ِ “شهادت” نمیتوان به “حسین” رسید…
و حسین علیهالسلام، که سقای انسانیت “آدم” است، هر طائفه را به جام طهوری پیموده که غیر محرم آن نیست؛ قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُم…
بقلم س.حسینی