مدرسه علمیه الزهرا (س)  نصر تهران

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نه دی

رهبر انقلاب: روزهای سال، به طور طبیعی و به خودی خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزی را از میان روزهای دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمی نگه میدارد تا راهنمای دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین بن علی (علیه السّلام) است که به این روز جان میدهد، معنا میدهد. روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. این مردمند که ناگهان با یک حرکت روز نهم دی را هم متمایز میکنند. ١٣٨٨/١٠/١٩

‌‌

مهربان‌ترینم...

08 آذر 1390 توسط الزهرا (س) نصر

هر بار فکر می‌کنم این حالِ غریبِ محرم‌هام، این بی‌قراری، این همه حزن، این عشق از کجاست، به تو می‌رسم. بعد فکر می‌کنم چند سالی هست محرّم‌ها کنارت نبوده‌ام که به پات بیفتم، که دست‌هات را ببوسم، که بگویم: این حسین‌حسین گفتن را تو یادم دادی. من محرّم‌ها، وسطِ گریه‌های عاشوراییِ تو، بزرگ شدم. وقت‌هایی که چادرِ سیاهت را روی صورتت می‌کشیدی، شانه‌هات می‌لرزید و من هاج و واج تماشات می‌کردم. من این لرزشِ دل و این بغضِ گلو و این چشمِ پر آب، وقتی اسمِ «حسین» می‌آید را از تو دارم. این حالِ غریبِ محرم‌هام یادگار توست. حالا مهربان‌ترین! عزیزترین! خودت بگو من چه باید بکنم که همین یک حق‌ت را ادا کنم؟!

سلامتی وجود نازنین همه مادر ها صلوات
و شادی روح مادران از دنیا رفته فاتحه ای نثار کنیم

مریم . ر

 1 نظر

کرب‌ و بلا

08 آذر 1390 توسط الزهرا (س) نصر

پدر، از همین‌جا رد شده بود. توی بازگشت از صفین. بعدِ نمازِ صبح همه دیدند خم شد، مُشتی خاک برداشت، بویید و گفت: هاهنا مصارع عشاق شهداء لا تسبقهم من‏ کان قبلهم و لا یلحقهم من بعدهم… صحابه، عجیب و غریب نگاهش کرده بودند.


اسبِ پسر، پا می‌کوبید. جلوتر نمی‌رفت. پرسید: اسمِ این‌جا چیست؟ گفتند: کربلا.  گفت: اَلّلهم إنّی أعوذ بک مِن الکربِ و البَلاء. هاهنا مناخ رکابنا وَ محطّ رحالنا وَ مسفک دمائنا و مذبح أطفالنا… بندِ دلِ خواهری، آن‌طرف‌تر توی کجاوه، پاره شد.


مریم . ر

 نظر دهید »

محرم نوشت 2

07 آذر 1390 توسط الزهرا (س) نصر

… در شرایطی كه هر كسی می‌خواست به زیارت مرقد اباعبدالله علیه‌السّلام برود، راه را بر او می‌بستند و برخوردهای بسیار تند و خشن با او می‌كردند، ائمّه به رفتن به زیارت مرقد اباعبدالله تحریض می‌كردند. داستان شیعه‌ای را شنیده‌اید كه برای راه یافتن به زیارت اباعبدالله حاضر شد دستش را قطع كنند؟ مأموران متوكّل یك دست این شیعه را قطع كردند و این شیعه به زیارت رفت. سال آینده دوباره آمد كه زیارت برود جلویش را گرفتند. گفت دست دیگرم را هم می‌دهم.

این همه اهتمام بر زیارت مرقد مطهّر اباعبدالله برای چیست؟ این همه ثواب‌های حیرت‌آوری كه همه هم دقیق و درست است و هیچ كدام اغراق نیست، برای چیست؟ تمام آن فضیلت‌ها و ثواب‌هایی كه برای زیارت مرقد مطهّر اباعبدالله علیه‌السّلام و برای سوگواری و اشك ریختن در ماتم ایشان بیان شده، همه عین واقعیت است. ذرّه‌ای در بیان معصومین غلو و اغراق وجود ندارد. امّا این برای چیست؟ اشك ریختن، زیارت رفتن، مقدّمه‌ی رنگ و بوی حسینی یافتن است. مقدّمه‌ی زندگی حسینی پیشه كردن و اقتدای به اباعبدالله علیه‌السّلام در زندگی است…

* بخشی از سخنرانی استاد مهدی طيّب در جلسه‌ی اهل ولاء

 نظر دهید »

بهشت است ح س ی ن

07 آذر 1390 توسط الزهرا (س) نصر
… و بهشت آنجا نیست که حور و غلمان دارد،
بلکه بهشت آنجاست که نام حسین (ع) برده می
شود و دیوانگان عشق مستانه برسر و سینه زنان هروله می کنند.

این عاشقان، جوی شیر و عسل بهشتی را به یک چایی روضه اباعبدالله نمی فروشند و از دنیا جز کربلا برایشان آشنا نیست. هرجا باشند کربلا وطن اولشان محسوب شده و نمازشان را در آنجا کامل می خوانند.

عشق است به آسمان پریدن ،
عشق است
عشق است بخاک و خون طپیدن ،
عشق است

و عاشقان حسین (ع) عاشقان شهادتند، همچنان که رهروان واقعی راه حسین (ع) شهدا بودند،

خدایا مرگ ما را شهادت و زندگیمان را قدم نهادن در راه حسین (ع) قرار بده.

لبیک یاحسین (ع)

مهتاب ابیان
 1 نظر

شب سوم) رقيه، نازدانه سيدالشهدا (علیه السلام)

07 آذر 1390 توسط الزهرا (س) نصر
به پيشگاه نازدانه سيدالشهدا (ع)
رقيه كه بود؟

دخترم! بگذار لب‌هاي چوب خورده‌ام امشب ميهمان بوسه‌اي باشد از پيشاني سنگ خورده‌ات؛ از گيسوي پريشان چنگ خورده‌ات؛ از شانه‌هاي معصوم تازيانه ديده‌ات؛ از صورت رنگ پريده سيلي خورده‌ات. دختركم! نخواب! بگذار بابا بخوابد.

بعد از اسيري خاندان اهل‌بيت (عليهم‌السلام) و سفر آنها به شام و كوفه، حضرت رقيه (ع) بعد از تحمل سختي‌‌هاي اسيري در شبي جانسوز در شام به شهادت رسيد.

* رقيه كه بود

اصل وجود دختري چهار ساله براي امام حسين (عليه السلام) در منابع شيعي آمده است، اما در بعضي منابع در اين باره اختلاف وجود دارد.
در كتاب كامل بهايي نوشته علاءالدين طبري (قرن ششم هجري) قصه دختري چهار ساله كه در ماجراي اسارت در خرابه شام در كنار سر بريده پدر به شهادت رسيده، آمده است، اما در مورد نام او كه آيا رقيه بوده يا فاطمه صغري و … اختلاف است.
همچنين سيد بن طاووس در كتاب «لهوف» خود مي‌نويسد: «شب عاشورا كه حضرت سيدالشهداء (عليه ‏السلام) اشعاري در بي‌وفايي دنيا مي‏خواند، حضرت زينب (س) سخنان ايشان را شنيد و گريست. امام (عليه‏ السلام) او را به صبر دعوت كرد و فرمود: «خواهرم ام كلثوم و تو اي زينب! تو اي رقيه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر داريد [و به ياد داشته باشيد] هنگامي كه من كشته شدم، براي من گريبان چاك نزنيد و صورت نخراشيد و سخني ناروا مگوييد و خويشتن‌دار باشيد.»

* مادر حضرت رقيه

براساس نوشته‌هاي بعضي كتاب‌هاي تاريخي، نام مادر حضرت رقيه (عليها سلام)، امّ اسحاق است كه پيش‌تر همسر امام حسن مجتبي (عليه السلام) بوده و پس از شهادت ايشان، به وصيت امام حسن (عليه السلام) به عقد امام حسين (عليه السلام) درآمده است. مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) از بانوان بزرگ و با فضيلت اسلام به شمار مي‌آيد. بنا به گفته شيخ مفيد در كتاب الارشاد، كنيه ايشان بنت طلحه است.
نام مادر حضرت رقيه (عليها سلام) در بعضي كتاب‌ها، ام جعفر قضاعيّه آمده است، ولي دليل محكمي در اين باره در دست نيست. هم چنين نويسنده معالي السبطين، مادر حضرت رقيه (عليهاالسلام) را شاه زنان؛ دختر يزدگرد سوم پادشاه ايراني معرفي مي‌كند كه در حمله مسلمانان به ايران اسير شده بود. وي به ازدواج امام حسين (عليه السلام) درآمد و مادر گرامي حضرت امام سجاد (عليه السلام) نيز به شمار مي‌آيد.
البته لازم به ذكر است كه اين مطلب از نظر تاريخ‌نويسان معاصر پذيرفته نشده است؛ زيرا در منابع تاريخي آمده است كه ايشان هنگام تولد امام سجاد (ع) از دنيا رفته و تاريخ درگذشت او را 23 سال پيش از واقعه كربلا، يعني در سال 37 هـ .ق دانسته‌اند. از اين جهت امكان ندارد، او مادر كودكي باشد كه در فاصله سه يا چهار سال پيش از حادثه كربلا به دنيا آمده باشد. اين مسأله تنها در يك صورت قابل حل است كه بگوييم شاه زنان كسي غير از شهربانو مادر امام سجاد (عليه السلام) است.

* نام‌گذاري حضرت رقيه (ع)

رقيه از «رقي» به معني بالا رفتن و ترقي گرفته شده است. گويا اين اسم لقب حضرت بوده و نام اصلي ايشان فاطمه بوده است؛ زيرا نام رقيه در شمار دختران امام حسين (ع) كمتر به چشم مي‏خورد و به اذعان برخي منابع، احتمال اينكه ايشان همان فاطمه بنت الحسين (ع) باشد، وجود دارد. در واقع، بعضي از فرزندان امام حسين (ع) دو اسم داشته‏اند و امكان تشابه اسمي نيز در فرزندان ايشان وجود دارد.
گذشته از اين، در تاريخ نيز دلايلي بر اثبات اين مدعا وجود دارد. چنانچه در كتب تاريخي آمده است: «در ميان كودكان امام حسين (ع) دختر كوچكي به نام فاطمه بود و چون امام حسين (ع) مادر بزرگوارشان را بسيار دوست مي‏داشتند، هر فرزند دختري كه خدا به ايشان مي‏داد، نامش را فاطمه مي‏گذاشت. همان گونه كه هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امام علي (ع) وي را علي مي‏ناميد.»

* اسيري حضرت رقيه
حضرت رقيه در واقعه عاشورا حدود سه يا چهار سال سن داشت كه بعد از شهادت امام حسين(ع) و يارانش در عصر عاشورا به همراه ديگر زنان بني‌هاشم توسط سپاه يزيد به اسيري رفت.
اما داستان شهادت حضرت رقيه (ع). از درون خرابه‌هاي شام، صداي كودكي به گوش مي‌رسيد. همه آنهايي كه در ميان اسرا بودند، خوب مي‌دانستند كه اين صداي رقيه، دختر كوچك امام حسين (ع) است. او حالا از خواب بيدار شده بود و سراغ پدرش را مي‌گرفت. انگار كه خواب پدرش را ديده بود. يزيد دستور داد سر امام حسين (ع) را به دختر كوچك نشان دهند و او را ساكت كنند، اما وقتي حضرت رقيه (ع) و امام حسين ع باز هم به هم رسيدند، اتفاق جانسوزي افتاد.

* اين بار، پدر در سوگ رقيه نشست

چقدر بي‌تابي دخترم! اين همه دلشكستگي چرا؟ مگر دست‌هاي كوچكت در امتداد نيايش عمه، تنها از خدا آمدن بابا را طلب نكرد؟ اينك آمده‌ام در ضيافت شبانه‌ات و در آرامش خرابه‌ات. كوچك دلشكسته‌ام! پيش‌تر نيز با تو بودم و مي‌ديدمت. شعله بر دامان و سوخته‌تر از خيمه آه مي‌كشيدي و در آميزه خار و تاول، آبله و اشك، صحراي گردان را به اميد سر پناهي مي‌سپردي.
مهربان دلشكسته‌ام! صبور صميمي! مسافر غريب و كوچك من!
مگر نگفتي كه بابا كه آمد، آرام مي‌گيرم. اين همه ناآرامي چرا؟ مگر نگفتي بابا كه آمد سر بر دامانش مي‌گذارم و مي‌خوابم؟ نه …، نه دختركم نخواب! مي‌دانم اگر بخوابي، ديگر عمه نمي‌خوابد.
مي‌دانم خواب تو، خواب همه را آشفته مي‌كند.
نه … نخواب دخترم!
دخترم! بگذار لب‌هاي چوب خورده‌ام امشب ميهمان بوسه‌اي باشد از پيشاني سنگ خورده‌ات؛ از گيسوي پريشان چنگ خورده‌ات؛ از شانه‌هاي معصوم تازيانه ديده‌ات؛ از صورت رنگ پريده سيلي خورده‌ات. بگذار امشب، مثل شب آرامش تنور بر زانوان زهرا آسوده بخوابم.
نه دخترم! نخواب! بگذار بابا بخوابد.
و چنين شد كه رقيه (س)، هنگامي كه سر پدر در آغوشش بود، جان سپرد.

منابع:
بهايي علاءالدين طبري
لهوف سيد بن طاووس
چهل روز عاشقانه، محمدرضا سنگري

به کوشش مهتاب ابیان
 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 683
  • 684
  • 685
  • ...
  • 686
  • ...
  • 687
  • 688
  • 689
  • ...
  • 690
  • ...
  • 691
  • 692
  • 693
  • ...
  • 734

.

ذکر روزهای هفته

مدرسه علمیه الزهرا (س) نصر تهران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • اهل بيت عليهم السلام
    • امام اولمان را بشناسیم
  • توصيه هاي تربيتي
    • در محضر استاد
    • نکات تفسیری
  • اسماء الله الحسنی
  • فاطمیه
  • نکته های قرآنی
  • دعا و نیایش
  • سبک زندگی
    • شهدا
    • امام خمینی (ره)
    • شناخت پیامبران
      • سفرنامه مکه
    • زندگی به سبک شهدا
    • فرهنگی
  • در محضر استاد
    • بیانات امام خامنه ای
      • اخبار مدرسه
    • در محضر رهبری
    • سلسله مباحث حیا در بُعد تربیتی
  • نکات خانه داری
  • نکته های ناب
  • در محضر اهل بیت
  • کلام امام
  • احکام
  • سلامتی
  • ماه خدا
  • اخبار
    • معرفی امامزاده های ایران
      • محرم نوشت ها
        • دلنوشت های طلاب
          • آموزش آشپزی
          • ویژه نوشته های دهه فجر
          • خوش نوشته
        • توصیه های سلامتی
      • نکته های جالب
  • محرم
  • پژوهش
    • مستوره آفرینش ( بیانات رهبری در باره زن و خانواده )
    • فناوری اطلاعات
    • پژوهش ها و تحقیقات پایانی طلاب
    • مقاله نویسی
    • مقالات مفید
  • مسابقات پژوهشی

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس