…اگر این همه تأكید بر اقامهی عزا و ماتم بر اباعبدالله الحسین علیهالسّلام در روایات موثّق نقل شده، همگی دریچههایی است كه ما را وارد فضایی میكند كه از هر كدام ما یك امام حسین در اشل كوچك بسازد كما اینكه امام حسین در كربلا این كار را كرد.
امام حسینهای متعددی در كربلا ساخته شد به یك تعبیر هفتاد و دو نفر و یك تن بودند ولی به یك تعبیر یك نفر بیشتر در صحنه كربلا نبود و او خود امام حسین بود.
اصحاب چنان در عشق اباعبدالله ذوب شده بودند و فانی شده بودند كه از خودشان هیچ رنگ و بویی باقی نمانده بود یك آینهی صاف بودند، جلوی اباعبدالله. به هر كدامشان نگاه میكردی امام حسین را میدیدی همهشان حسین شده بودند، این مكتب اباعبدالله است.
امام حسین بارها بر الگو بودن خود تأكید كردند، لذا هرجا كه سخن میگویند در قالب مصداقی از قاعدهی كلّی حركت خودشان را تعریف میكنند: مثلی لا یبایع مثله:[1] كسی مثل من حسین با كسی مثل یزید بیعت نمیكند. نمیگوید من با یزید بیعت نمیكنم، این بدین معناست كه من یك مصداقم از یك قاعدهی كلّی هر كسی كه چون من یا پیرو، شیعهی و دوستدار من است، باید با هر كسی كه چون یزید است دست بیعت ندهد.
ایشان خودشان را یك مصداق یك قاعدهی كلّی معرّفی میكنند. فرمودند: انّا لله و انّا الیه راجعون فعلی الاسلام السّلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید.[2] [كاربرد كلمهی استرجاع، نشان دهندهی یك ضایعه و حادثه و مصیبت است كه خود قرآن فرمود: الَّذینَ اِذا اَصابَتهُم مُصیبَةٌ قالوا اِنّا لله وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعونَ]. برای همیشه باید با اسلام خداحافظی كنیم، وقتی كه امّت به پیشوایی همچون یزید مبتلا میشود. امام حسین علیهالسّلام نمیگویند چون امروز جامعهی من به پیشوایی مثل یزید مبتلا شده؛ میگوید: نه هر وقت در هر مقطعی از تاریخ در هر نقطهای از كرهی خاك رهبری به دست رهبری چون یزید بیفتد، در آن شرایط باید فاتحهی اسلام را خوانده شده دانست. فعلی الاسلام السلام.
حضرت این نكته را بارها در تعبیرات گوناگونشان گوشزد كردند كه یك مدل ارائه میكنم و شما باید این راه را بیائید و زیبائی حركت اباعبدالله هم این است. اندیشمندان و متفكّرانی در طول تاریخ داشتیم كه طرحهای مدینهی فاضله را دادند، امّا این طرحها فقط در مقام بیان و لفظ و كلام و نوشتهها بوده و انسانهای والا و وارسته را در قالب كتابهای اخلاقی، كتابهای اجتماعی تعریف كردند، امّا كار امام حسین غیر از این است. امام حسین یك نظریهپردازی صرف نكرد. مثل یك روشنفكر كه كنج عاج روشنفكریاش بنشیند و لم بدهد و فرمایشات و اظهاراتش را ابراز كند، در گوشهی كتابخانهاش یا در خلوتگاه امن استراحتگاهش بنشیند و بعد اظهار نظرهای روشنفكرانه بكند، نبود. امام حسین با رفتار و عملش درس میدهد.
معمولاً روشنفكران با تئوری سازی سعی میكنند مردم را به قول خودشان به آگاهی برسانند و آنها را به حركت در بیاورند امّا خودشان هیچوقت حركت نمیكنند، خودشان یك گوشهای نشستهاند…*
[۱]- مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۵.
[۲]- مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۲۶.
* بخشی از سخنرانی استاد مهدی طيّب در جلسهی اهل ولاء
به کوشش مهتاب ابیان