همگی انسانها به طور فطری در طلب این هستند که عشق بورزند و همین طور محبوب باشند، در واقع محبت میل و رغبت طبع آدمی به چیزی است که با دریافت آن باعث راحتی و لذت در طبع شود و این درجه محبت بستگی به شناخت انسان دارد یعنی اگر انسان فکر کند و به این درک برسد که در چیزی لذت و راحتی است به آن علاقه پیدا می کند که بیشتر این شناخت از طریق قلب است نه حواس پنجگانه چرا که قدرت دل قوی تر از حواس ظاهری است.
ولی همان طور که انسان خود و کمال و بقای خود را دوست دارد گاهی غیر خود را چنان دوست می دارد که این دوستی فقط به خاطر ذات محبوب است یعنی ذات محبوب خود ، عین بهرۀ محب است. بدون اینکه به جز آن بهره ناچیزی عاید محب شود و این همان محبت حقیقی می باشد که می توان به آن اعتماد کرد.
حال اگر شناخت بسیار عمیق باشد و درک و فهم به مقام والایی برسد به آن نتیجه می رسد که نهایت التذاذ فقط در حب الهی نهفته است.
اما اینجا این سوال پیش می آید که محبت احساسی دوطرفه است پس آیا خداوند هم بندگانش را دوست دارد؟ و یا اینکه انسان چگونه می تواند خود را محبوب حق تعالی سازد ؟
خداوند خود در قرآن کریم پاسخ این پرسش را داده است و محبینش را به صراحت نام برده است پس در نتیجه با توجه به این صفات می توان خود را محبوب خداوند کرده و شامل محبت بی حد خداوند شد.
در این تحقیق از منابع اخلاقی و تفسیری شیعی استفاده شده است. نوع تحقیق کاربردی است و روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد.
کلید واژه ها
محبت ، توکل ، توبه ، صبر ، تقوا ، قسط ، عدل ، احسان ، جهاد ، طهارت.
ش.پورعلی