در هفته گذشته مردم ایران همزمان با سایر مسلمین جهان، گوگل و محصولات اینترنتی این شرکت را تحریم کردند تا اعتراضی هماهنگ، بی خشونت اما با تبعات زیاد در محکومیت خودداری این شرکت از حذف فیلم توهین آمیز به ساحت پیامبر اعظم ثبت کنند. طبق گفته مسئولان امر به علت درخواست های مردمی این اعتصاب سراسری با فیلترینگ رسمی جیمیل و یوتیوب همراه شد. چند روز گذشت و ما یاد گرفتیم بدون جی میل هم می شود زندگی کرد!
اما در این میان عده زیادی از افراد ناآگاه یا احتمالا برخی مواجب بگیران جبهه ضد ایرانی آه و فغان سر دادند که مگر بدون استفاده از سرویس پیام رسان خارجی زندگی ممکن است و مقاله پشت مقاله تحریر کردند در مذمت فیلترینگ سایت اول جهان!
بیایید از فضای بحث های رسانه ای یا امنیت ملی خارج شویم. هر آدم “عاقلی” برای تامین نیازهای اولیه خود و خانواده اش اعم از خوراک، پوشاک و سایر ملزومات یک زندگی امن و سلامت منتظر نمی شود تا مثلا دولت برای وی قانون تصویب کند. شاید همه ما در ساختمان های مقاوم سازی شده و ضد زلزله زندگی نکنیم اما آیا کسی هست که پنجره های خانه اش بدون شیشه و پرده باشد؟! آیا خانه ای را سراغ دارید که از قفل و بند مناسبی برخوردار نباشد و ساکنین اش شب با خیال راحت سر بر بالش بگذارند؟!
امن سازی خانه و خانواده از نیازهای اولیه زندگی بشر است. پیش از اختراع انواع سیستم های دزدگیر و سایر تکنیک های محافظت فیزیکی نیز انسان ها از غارها به عنوان مکانی امن با ورودی قابل کنترل و مسدود شونده برای رهایی از شر جانوران و یا احیانا سایر همنوعان خودشان استفاده می کردند.
سال ها از زمانی که اقوام بشر برای جاسوسی از جوامع یکدیگر خود را به شکل اعضاء جامعه هدف در می آوردند و به اسم بازرگان و تاریخ نویس و نقاش و هنرمند از غرب به شرق سفر می کردند گذشته است. جمع آوری اطلاعات از بشر امروزی نیازمند ابزارهای جدید و با خطر پذیری کمتر بود. پس این کار خطیر و این نیاز بی پایان را هم مثل بسیاری از کارهای سخت دیگر به روبات ها سپردیم.
هر چه جامعه ای پیشرفته تر باشد وابستگی اش به ابزارها و ملزومات تکنولوژیک بیشتر است. شاید ما به عنوان ساکنین یک جامعه در حال توسعه بتوانیم بدون آی پد و آیفون بچه دو ساله مان را آموزش دهیم تا “مامان” و “بابا” بگوید اما در غرب جندین سال است که اولین هدیه بچه انسان تبدیل به یکی از انواع تبلت های همه کاره شده است. ما بدون سیستم های مرکزی کنترل دما، نور، صدا و شناساگر های الکترونیکی قادر به زندگی هستیم اما برخی از انسان های جهان پیشرفته بدون قهوه ساز الکترونیکی یک فنجان قهوه ساده بلد نیستند تهیه کنند! آشپزی را فراموش کرده اند چون از کودکی آموخته اند بعد از گرسنه شدن باید غذا “سفارش داد.”
مدرن زندگی کردن هم علاوه بر داشتن مزایای بسیار از معایب گسترده ای برخوردار است. آلودگی به سیستم های مدرن و اتفاقا “رایگان” غرب برابر است با از دست رفتن دائمی امنیت یک جامعه! غرب حاضر نیست برای ریشه کنی بیماری های ساده و درمان پذیری مثل “فلج اطفال” یا “سل” یک برنامه هماهنگ رایگان یا کم هزینه جهانی طراحی کند اما از قطع سرویس رایگان جی میل یا پایین آمدن سرعت اینترنت در کشوری مثل ایران به خشم می آید! هنوز یک و نیم میلیارد انسان در جهان از گرسنگی و سوء تغذیه رنج می برند اما آنچه دولت های جهان اول را وادار به تحرک می کند پروژه اینترنت ملی ایران است که شایسته است با کلید زدن یک جنگ روانی – رسانه ای پر قدرت و بهره گیری از انواع ویروس های برنامه ریزی شده خاص متوقف شود.
جی میل هر روز از بنده و شما دزدی می کند! اینترنت به واسطه شبکه های “رایگان” اجتماعی مثل فیس بوک، توئیتر و … روزانه اطلاعات شخصی بشر غربی و انسان شرقی را در دیتاسنترهای جهانی ذخیره می کند. شاید بپرسید برای غرب چه اهمیتی دارد من امروز با خانواده ام به کجا سفر خواهم کرد یا از چه نوع موسیقی لذت می برم یا مثلا پسر عمویم کیست!؟
پاسخ همه این سوالات باز می گردد به مهم ترین هدف جاسوسی مدرن، “شناسایی همه مولفه های بازی"! ذائقه سنجی نیازهای تجاری، سیاسی، فرهنگی و حتی مذهبی تک تک اعضاء تشکیل دهنده یک جامعه موجب می شود سیاستمداران، مدیران شرکت های تجاری چند میلیتی و هر آن که به بالاترین مدارج سیستم اداره جهان راه دارد عواطف، احساسات و حتی نیازهای سایرین را کنترل کند. پس اطلاعات بیشتر برابر پول بیشتر و قدرت عظیم تر است. حال تصور کنید بدون دستیابی به چنین اطلاعاتی مدیران ارشد جهانی تا چه حد دست بسته هستند.
وقتی وزارت خارجه کشور دشمن به اطلاعاتی دسترسی دارد که می داند چند نفر در ایران به طور مثال به موسیقی غربی علاقه دارند و چند نفر سنتی یا مثلا چند نفر “حزب اللهی” هستند و چند نفر “تجدد خواه” همه این اطلاعات به ظاهر ساده می تواند در هنگام اخذ تصمیمات سیاسی مثل به راه اندازی جنبش سبز با رمز تقلب سراسری در انتخابات، کارگشا باشد. این که “گوگوش” به این جریان بپیوندد یا “شجریان” یا هر دو باهم! فرح پهلوی از جنبش حمایت کند یا مریم رجوی یا حتی خاتمی! اتخاذ تمام این استراتژی های به ظاهر ساده در کشورهای مختلف، جوامع گوناگون یا حتی پیاده کردن طرح هایی مثل “توهین به پیامبر یک امت یک و نیم میلیاردی” نیازمند اطلاعات است. این که می بینید با وجود بهره مندی از چنین منابع اطلاعاتی پر قدرتی صهیونیسم جهانی هنوز هم چون “خر لنگ” در جهان ضربه می خورد ناشی از تاثیر سایر مولفه های بازی است که خود نیازمند ساعت ها تحلیل است. اما جهانی را تصور کنید که به واسطه هوشمندی اقوام بشر از کمک های تجاری، سیاسی و اطلاعاتی به دشمنان بشریت امتناع می کند. زمان دست یابی به موفقیت های همه جانبه در چنین جوامعی که منتظر ممنوعیت های دولتی نمی مانند، بسیار کوتاه تر خواهد شد.
اهمیت دادن به امنیت شخصی خود و خانواده مان حکم می کند از تلوزیون های دارای حس گرهای تشخیص صورت و صوت استفاده نکنیم. پروژه های کاری، فایل های خانوادگی یا سایر اطلاعات شخصی مان را در کامپیوتری که به اینترنت است ذخیره نکنیم. دریچه دوربین لپ تاب شخصی یا موبایل مان را به جز مواقع استفاده باز نگاه نداریم. اگر از ارتباط گیری در شبکه های اجتماعی لذت می بریم مانعی ندارد چرا که بشر ذاتا به “جمع” علاقه دارد اما می توان همه نسبت های فامیلی، محل کار، گرایشات سیاسی و تجاری و فرهنگی را آزادانه در اختیار سایرین قرار ندهیم. یک بار وارد کردن چنین اطلاعاتی در فضای مجازی برابر است با جهانی شدن آنها و از دست رفتن امنیت شخصی بنده و شما!
البته لازم است ذکر کنیم که حذف و ویرایش اطلاعاتی که پیش از این در معرض دید عموم قرار داده ایم می تواند راه را بر سوء استفاده سایرینی که تازه به این دریای اطلاعات رایگان وارد شده اند، ببندد. پس ماهی را هر وقت از آب بگیریم، هی! بد هم نیست! چرا که اطلاعات شخصی ما هر روز در حال زایش و ازدیاد هستند.