مهمترین رکن زندگی انسانی که او را از بقیهٔ جانداران جدا میکند، تفکر و اندیشیدن است. چیزی که زندگی انسان را حقیقتاً شکل میدهد و عقاید، رفتار و روش زندگی او را جهت میدهد، نتایج و رهآورد اندیشه است.
همهٔ ما از فکرمان کار میکشیم، اما همهٔ ما متفکر نیستیم. در واقع متفکرین تاریخ، درصد ناچیزی از انسانهای کرهٔ خاکی را تشکیل دادهاند.
اندیشههای ناچیز ما، عموماً بر پایهٔ یافتهها و پیشفرضهای دیکته شدهایست که به مرور از بدو تولد آموختهایم و شاید به همین دلیل باشد که عموم انسانها، آیندهای در همان مسیر کودکی، و عقاید و ارزشهای فراگرفته در سنینِ ابتدایی زندگی دارند، و نسبت انسانهایی که در زندگیشان دچار تغییرات اساسی در بینش و عملکرد و روش میشوند، همواره کمتر از سایر انسانهاست.
چگونگی درستْ اندیشیدن و تفلسف نیاز به آموزش از دوران کودکی دارد. در واقع کودکان که در حال فراگیری و آشنایی با دنیا و مافیها هستند، به نوبهٔ خود بهترین اندیشمنداناند و ژرفترین نگاهها را دارند. کودکان به هر چه که میرسند وارسی میکنند و آنجا که نمیدانند، میپرسند. سؤالهای اساسی کودکان، اغلب سادهترین مسائل زندگی ماست؛ مسائلی که بیش و پیش از آنکه همهشان را حل کرده باشیم، به آنها عادت کردهایم.
اگر در خانه و بعد در مراکز آموزشی، روی روش اندیشیدن و نیز نگاه انتقادی تکیه میشد، پرسشها و کنجکاویها و به تبع آن تحولات و تخیلات و ابداعات به شدت افزایش پیدا میکرد.
چیزی که ما در مدارس میآموختیم، غالباً حفظ طوطیوار دستهای اندیشهٔ بستهبندی شده بود. ما همگی جیرهخوار و مصرفکنندهٔ علم تربیت شدهایم. به همین دلیل هم هست که با کوچکترین استدلالات و توجیهات، قانع میشویم؛ کمتر به سؤالات چالش برانگیز میرسیم؛ و طبعاً در مقابل آموختههای -مثلاً- علمیمان، کمتر قادر به دفاعایم.
این روش مصرفکنندگیِ بیسؤال و بدون تعمق، نتیجهاش میشود انسانهایی که اگر در هر کجا زندگی کنند، به همان رنگ و روی زندگی خو میگیرند و با سستترین توجیهات و استدلالات، تغییر رویه میدهند.
برای داشتن یک زندگی معقول و معنادار، ما ناچاریم از یاد گرفتن روش درستِ اندیشیدن. باید بیاموزیم و به کودکانمان هم یاد بدهیم چطور نگاه سؤالی خود را بر همه چیز بیفکنند و از کنار دادهها، بیتجربه و آزمایش و بیتعقل نگذرند. خالی کردن ذهن از پیشفرضها، تردید وارد کردن در آموختههای بستهبندی و فریز شده، تشکیک در گزارههای مسلّم فرض شده و در یک کلام، زندگی را از نو آموختن چیزی است که به آن نیازمندیم.
بقلم بانو خسروی